منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
نمایش نسخه قابل چاپ
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
نه ماهواره نه الافی نه هیزی نه کوکایین نه شیشه نه مریضی
از اون روزی که رفتی از ده ما.. از این رو به اون رو شد کل اوضاع
خلاصه از جلو از پشت بالا به ما خوب میرسن الحمد الله..
کریم الوغلی که گاوش شیر می داد همون که سهم آبو زیر می داد
درست شد وام تعمیرات خونش... جواد هم زن گرفته نوش جونش
خودت دیدی که ده چی بود چی شد.... زن استا غلام هم ساکشنی شد
میگن جراحی کرد هفتاد و نه بار حالا باید ببینیش روم به دیوار
پس از یک دوره فعل و انفعالات.. هزار الله اکبر از کمالات
تمام گاوها بزگاله ها خوب.. عموها عمه هاو خاله ها خوب.... مراتع سخت ..شالی ها به سامان ..هوا عالی بهاری ناز مامان
همه خوشحالیمو غمی نیست..
یه دانشگاه زدن آکسفورت این جا.... که مدرک میده مفتی ده تا ده تا..
به زیرک ها به دانشجوی باهوش.... مگه کردان نیومد خوب اونم روش
اخه پهنای باند ما گلفته.. وزیر ارتباطات اینو گفته
اصولا قطر پارتی مثل بانده.. اینو بی بی توی روزنامه خوانده
خدا قوت بگو به این رئیسا... چه حالی داد به این وبلاک نویسا
پروکسی و مرکسی نداریم.. صدا داریم ولی سیما نداریم
همه چی این ورا آزاده و مفده....اینم بی بی توی اخبار شنفته
رسیور این طرف ها هم حلاله..... عرب ست اینوری سمت شماله
میگن ارزونی بی سابقست......این انشتینه خدایا نابغه است این
به دنیا رنگ نو پاشیده ایشان...به جو قافیه ایشان
اصلا دنیا به یک هو زیرورو شد.... دیدی بوش چطور بی آبرو شد
شنیدی روابط گشته عالی .. نموش بروکینافاسو سومالی
شنیدی خوب شده دنیا باهامون.. می یارن دسته دسته گل برامون
شنیدی چیزی از طرح های تازه... شنیدی شب نخوابیده درازه
جلوی قاچاق خش خاشو گرفتن... شنیدی کل اوباشو گرفتن
خدا خیرش بده ما که رضایم.... نباشه دست جمعی کله پاییم
اگر یه دو نفر هم شکوه دارند.... از آن مزدورهای جیره خوارن
ملالی نیست این جا طبق آمار... به جز دوری تو آنهم نه بسیار
سر سفره که هم نان است هم نفت...به ما چه کی اومد کی بود کی رفت
برنج و نان و گندم هست کافی.... دیگر بهتر از این چه خواهی
شنیدی گنجی رو آزاد کردن .... به شدت مردمو ارشاد کردن
شنیدی توی دانشگاه زنجان.... شنیدی چیزی از الهامو رادان
شنیدی برج میلادو فروختن... شنیدی میشه چند تای گرفتن
شنیدی هی وزیر می یادو میره.... دموکراسی همینه ناگزیره
خلاصه وضع ما که بی مثال است....گرانی چیست تورم نه مهال است
برنج این جا نهایت صد تومان است....ورامین بهترین جای جهان است
خیارو سیب زمینی مفد مفد است.... اون طوری که در آمار گفتست
تورم یکی دو درصد رشد کرده.... گرانی سوی مردم پشت کرده
تساهل معنی تازه گرفته..
خلاصه می کنم ای عزیزان ببینید من چه خوشم ای جانمی جان.... همه خوشحالو شادیمو غمی نیست
در اخر این شماوضع این جا..
آقا قبول نیست. نصفه نیمه بود. حالا ما ت بیایم یا ا ؟
خداوکیلی هرچی می نویسیندا، یه جوری تمومش کنین که آدم تکلیفش روشن باشه دیگه.
ما الف اومدیم
اگر سر به سر تن به کشتن دهیم***از آن به که کشور به دشمن دهیم
آه، دیدی؟ تکلیف روشنه: م
مرا یکدم دل از خوبان جدا نیست
ولی صد حیف که در خوبان وفا نیست
به خوبان دل سپردن کار سهل است
زخوبان دل بریدن کار من نیست
تنهایی آدم را حشره شناس می کند...
حتی نایاب ترین عنکبوت های دنیا هم ..
در اتاق من تار تنیده اند
داني كه چرا راز نهان با تو نگويم طوطي صفتي طاقت اسرار نداري.
دلت گرفته از این پنجره ؟ بزن بیرون!
برآی از قفس تنگ پیرهن بیرون
بیا بیفت از این اتفاق ها بیرون
بیا که نیستی از انتظار من بیرون
مرا چه ماهی بد بختی آفریده خدا
بیا برو تو از این لای از این لجن بیرون
مرا بمان که به حال بهار گریه کنم
که نیم گام نمانده ست از چمن بیرون
ببین که چند وجب مانده است تامردن
که تا همیشه نخواهم شد از کفن بیرون
نام من گر رودت در دهنت باکی نیست
پادشاهان بغلط یاد گدا نیز کنند
دلیل راه شو ای طایر خسته لقا
که دیده آب شد از شوق خاک آن درگاه
sedmammad
عزيز بايد *ي* مياومدي.
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنائی بنوازد آشنا را
الف بیا طراوت، چیزی که گذشته، دیگه گذشته.
هيچ کس ويرانيم را حس نکرد...
وسعت تنهائيم را حس نکرد...
دارم به دل هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانی ام
موي سپيدم را فلك رايگان نداد من اين رشته به نقد جواني خريده ام.
می توانی در انتهای شب پنهان شوی...
تغییر چهره دهی...
شهرت را عوض کنی و حتی نامت را.
می توانی مرا نیز از یاد ببری ...
اما از"عشق" گریزی نیست!!!
ما را سري است با تو كه گر خلق روزگار*** دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سريم
میم
مژه بر هم نزنم تا که زدستم نرود
ناز چشم تو بقدر مژه بر هم زدنی
التفات بفرماین ی دونقطه
مرحبا پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
تدبیر قتل آل عبا قیلدین ای فلک فکر غلط خیال خطا قیلدین ای فلک
برق سحاب حادثه دن تیغلر چکیب بیر بیر حواله ی شهدا قیلدین ای فلک
عصمت حرمسرا سینا حُرمت رواایکن پامال خصم بی سروپا قیلدین ای فلک
صحرای کربلا دان اولان تشنه لبلره ریگ روان سیل بلا قیلدین ای فلک
تخفیف قدر شرعدن اندیشه قیلمادین اولاد مصطفی(ص)یه جفا قیلدین ای فلک
بیر رحم قیلمادین جگری قان اولانلارا غربتده روزگاری پریشان اولانلارا
تا نسوزم
تا نسوزانم
تا مبادا بي هوا خاموش ...
پس چگونه
بي امان روشن نگه دارم
سالها اين پاره آتش را
در كف دستم؟
تا بدانم همچنان هستم!
می خواستم نماز بخوانم که دیده شد
یک دختر برهنه در آب وضوی من
ای وای! خدا مرگم بده!
مرگ نده، ن بده!
هر کسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت
زان میانه پروانه را در اضطراب انداختی
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چو گردی زمیان برخیزم
سلام
کلی خندیدم وقتی دیدم که بانوی عشق دو خط آخر شعر رو به نیت شعر خونده!
اصل شعر این بود: " می خواستم نماز بخوانم که دیده شد ... یک دختر برهنه در آب وضوی من "
و دو جمله آخر مثلا پاورقی بود، یا چلنج!:
"ای وای! خدا مرگم بده!
مرگ نده، ن بده!"
و بانوی عشق به تصور اینکه همه اش شعره، با ه شروع کرده.
با مزه بود. بگذریم.
و اما میم:
مائیم و نوای بی نوائی
بسم الله اگر حریف مائی!
ی دو نقطه لطفا!
یار من آنکه لطف خداوند یار اوست
بی داد و داد و رد و قبول اختیار اوست
ت با دونقطه لطفا
ت با دونقطه لطفا
تا کی به تمنایی وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
هر آنکه کنج قناعت به گنج دنیا داد
فروخت یوسف مصری به کمترین ثمنی
یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم او
گردد شمامه کرمش کار ساز من
ناموس عشق و رونق عشاق می برند
منع جوان و سرزنش پیر می کنند
دست به دامان تو دارم شب و روز
که بیای و مرا از قفس آزاد کنی
یا رب دل به تمنای تو داشتم شب و روز
کز کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
دیگر گرمی نمی بخشی
عشق، ای خورشید یخ بسته
سینه ام صحرای نومیدیست
خسته ام، از عشق هم خسته
هوا هوای بهار است و باده باده ناب
به خده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب
به بوي نافه اي كاخر صبازان طره بگشايد
زتاب جعد مشكينش چه خون افتاد در دلها
آنانکه که خاک را به نظر کیمیا کنند***آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟!
دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم
نقشی به یاد خط تو بر آب می زدم
ما نگوئیم بد و میل به ناحق نکنیم***جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو ؛سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم