ولی هرگز طلاق نگیرید...طلاق تو ایران یعنی نابود شدن یک زن و حتی بدتر....بمانید و به این فکر کنید که حق زندگی دارید...و ایشان باید خودشان را عوض کنند....
نمایش نسخه قابل چاپ
ولی هرگز طلاق نگیرید...طلاق تو ایران یعنی نابود شدن یک زن و حتی بدتر....بمانید و به این فکر کنید که حق زندگی دارید...و ایشان باید خودشان را عوض کنند....
سلام دوستای عزیزم.مرصی از توجهتون.میدونین چیه حرفای نیما با عملش نمیخونه.اون روز که قرار بود بریم خونه مادربزرگش ومن به نیما گفتم که یه سر هم بریم خونه مادربزرگ من میدونست اگه بیاد یه جورایی یعنی همه چی تموم شده و همه چیز حل شده.و غرور لعنتیش نمیخواد این اتفاق بیفته.برای همین اون حرفو زد.گفت خودتم اینجا اضافه ای ولی در عمل چیز دیگه ای میگه.دیشب بهش گفتم یه ماشی ظرفشوئی بخریم خوبه.چون من وقتی میرسم خونه واقعا خسته ام.گفت ممکنه دوماه دیگه کارمون درست بشه و بریم کیش.(گفت بریم کیش.پس چطور من اضافه ام؟!!!!!)اونوقت اونو هم باید با خودمون ببریم اونجا.گفتم چه اشکالی داره.با بقیه وسایلمون میبریمش دیگه.تازه اونجا که بریم بیشتر احتیاجمون میشه.چون هراز گاهی از تهران برامون مهمون هم میاد.بعدشم گفت چکم اگه وصول بشه میخریم.
یا مثلا بهش گفتم تا شب عید یه تلویزیون LCD بخریم.چیزی نگفت.میخوام بگم حرفش با عملش نمیخونه.حس میکنم هرازگاهی این حرفارو میزنه که مثلا بخواد بهم گوشزد کنه که فکر نکن همه چی تموم شده.
وقتی میاد خونه حتی شده فقط چند کلمه کوتاه رو باهام حرف میزنه.و خودش شروع کننده است.میدونین کاملا میشه فهمید که توی عمل داره یه حرکتی میکنه.ولی در حرف میخواد همچنان تلخ باشه.نمیدونم این دیگه چه جورشه.
چکامه عزیز، امیدوارم نیما دست از این کاراش زودتر برداره، خیلی صبوری عزیزم، امیدوارم هر چه زودتر جواب این همه صبر رو بگیری :72:
عرض کردم شما باید این رو بهش بگید. منظورم نبود که حتما عمل کنید. فقط بگید و واکنش اون رو ارزیابی کنید. حرف از جدایی نزنید بلکه این رو بگی(اگر باز هم ابراز کرد که شما به طور مثال اضافی هستید در خونه) که اگر فکر می کنی من اضافی هستم من نمی خوام اینطوری خودمو تحمیل کنم به تو و... اون باید نوع حرف زدنش هم عوض کنه. شرایط مالیش رو در نظر می گیرید برای خریدهاتون؟(خرید ال سی دی و همزمان خرید ماشین ظرفشویی) البته این شاید مرتبط نباشه . ولی لااقل دید اونو نسبت به خودتون بد نکنید!!
آقای sorena قرار بود پول LCD رو خودم بدم و پول ماشین ظرفشوئی رو خودش.دیروز هم دائیم اینا اومدن خونمون.نیما خواب بود. منم بیدارش نکردم.مشغول صحبت کردن بودیم که یهو بیدار شد.باورم نمیشد اونقدر خوب با اونها برخورد کنه.باور کنید حتی از اون زمانی که رابطه من و نیما خوب بود هم رفتارش با دائیم و زن دائیم بهتر بود.توی دلم گفتم باز هم حرفش و عملش باهم نخوند.اون روز میگفت اصلا خوشم نمیاد خانواده تو ببینم.اونوفت دیروز......نمیدونم چی بگم.5 و 6 دی هم دائیم کنسرت داره.امروز برام SMS زد.دفعه پیش که تقریبا 3 ماه پیش بود نیما لج کرد و نیومد.حالا ایندفعه رو نمیدونم.راستی دوستای عزیزم کنسرتشون تالار فارابیه.(گروه فروهر)روز پنجم و ششم دیماه.اگر دوست داشتین بیاین.با این شماره ها میتونین برای رزرو بلیطتو تماس بگیرید:44094044 - 22000400 - 22000600 - 22728007 - 22738007
با نظر masume خیلی موافقم. برا ت دعا می کنم زندگیت اونطوری که به صلاحته درست بشه. به خدا توکل کن
ديروز خواهرم اومد خونمون.نيما بغلش کرده بود و بوسش ميکرد.خيلي خوب برخورد کرد.شام هم از بيرون گرفت.ديروز عصر هم جلوي تلويزيون دراز کشيده بود.من هم رفتم کنارش دراز کشيدم و موهاشو ناز ميکردم.هيچي نميگفت.همونطوري خوابمون برد.ولي باز هم شب جاي خوابش جدا بود.
سلام چکامه ی صبورم
یکم زیرک باش باید یه کاری کنی همون جور که تو حرف زدن پیش قدم شده تو کارای دیگه هم کم کم پیش قدم بشه
باید یه کاری کنی تو عمل انجام شده قرار بگیره مثلا همون برخورد با داییت اگه از قبل می دونست و تو ازش می خواستی که خوب برخورد کنه مطمئن باش لج می کرد
ولی چون تو به این قضیه اعتنایی نکردی خودش کار رستو انجام داد
سلام عزیزم خیلی خوشحال شدم ایشاا.. همیشه خبرات خوب باشه و یه روز بیای بگی دیگه تموم شد! ایشاا.. خدا جواب خوبیاتو خودش میده. بوس بوس
چكامه جان
به نظرم از اين جا به بعد كمي عادي تر رفتار كن طوري كه نه افراطي محبت كرده باشي و نه بي توجهي.
حالا وقتشه كه كمي بيشتر قدرتو و وجودتو پيش خودش حس كنه
براي هر كاري خواهش نكن. هر چيزي كه حق مسلم تو مي توني بدون رودربايستي ازش بخواهي. قرار نيست براي اون چيزهايي كه در زندگي مشترك حق تواست التماس كني.
براي لطفي كه مي كنه تشكر كن و براي كاري كه وظيفه اش است عادي تر باش و زياد او را لوس نكن
اوضاع را كمي تغيير بده عزيزم