شما بهتره یه تاپیک جدا برای خودتون درست کنید این تاپیک متعلق به شما نیست
نمایش نسخه قابل چاپ
شما بهتره یه تاپیک جدا برای خودتون درست کنید این تاپیک متعلق به شما نیست
ديگه ناز كشيدن بسه ديگه
هر چقدر بيشتر ناز كني بيشتر خودشو لوس مي كنه
وقتشه كه يه كمي خودشو جمع و جور كنه
تو هم محبت رو ازش گدايي نكن كه ديگه ارزشي نبايد واست داشته باشه
محكم تو روش وايستا
چند ماهه كه داري همينطور زحمت مي كشي و آقا فقط ناز مي كنه
بهتره خودشو جمع و جور كنه
هر كاري هم دلش مي خواد بكنه بذار بكنه
برو خونه بابات
نيومد دنبالت كه نيومد
تو بايد محكم تر باهاش رفتار كني
روش قبلي جواب كه نداده هيچ چي. بدتر هم شده
چكامه جان
كاري بكن
سلام چكامه جان....
عزيزم تلاش كردن واسه نگهداشتن زندگي يه چيزه و تر و خشك كردن شوهر يه چيز ديگه....
عزيز دلم قرار نيست كه توي اين موقعيت فقط خودتو وقف خواسته هاي اون بكني... چون به گفته خودت حتي با گريه اعتراف كردي كه همه كار واسه نگهداشتن زندگيتون ميكني معلومه كه اونم اينطوري رفتار ميكنه....
چكامه جان... تو هم يك انساني .... و خدا همه انسانها را آزاد آفريده ....... جداي از جنسيتشون....
خدا وقتي روح رو به جسم خاكي ما دميد نگفت ما چون زن هستيم كمتر و اونها چون مرد هستن بيشتر......
پس وقتي خدا ما رو آزاد آفريده چرا ما خودمونو اسير كنيم.... دوستان لطفا سوء برداشت نشه.....
منظور من هم خانوم ها ست و هم آقايوني كه خودشونو اسير محبت طرف مقابل كردن و به اون ضعف نشون دادن....
من نمي گم تلاش نكن عزيزم اما زندگي تو مال خودته... سعي كن توي اين شرايط سخت يه كم خودتو تقويت كني ....
اگر ميتوني آرايشگاهتو راه بنداز.... يا لااقل با كسي شريك شو و چند ساعتي رو عصرها اونجا بگذرون.... حواستو از فكرهاي بد و خسته كننده پرت كن.... باز هم با دوستاي معقول و خوبت قرار بذار و باهاشون به تفريح برو يا دعوتشون كن به خونت....
سعي كن از تنهايي در بياي.... اينطوري با اين روحيه نميتوني فكر درستي انجام بدي....
چكامه جان پس اون همه انرژي كجا رفت؟ اراده ات چي شد؟؟ عزيزم نذار مريضي اينقدر داغونت كنه....
مطمئن باش خدا تنهات نميذاره.... تو تلاش خودت رو بكن ... تا اگه خداي نكرده روزي برسه كه چاره فقط جدايي باشه اين تو نباشي كه اشتباه كرده .... چراكه در اون موقع اين اونه كه بهترين و عاليترين موقعيت زندگيشو از دست خواهد داد و تو تمام تلاش خودت رو كرده اي.... چكامه جان .... سعي كن تنهايي ات رو با خدا سپري كني... اون به تو آرامش خاطر خواهد داد و صميمانه ازش بخواه تا كمكت كنه.... راستش همسرت بايد به داشتن تو افتخار كنه اما چه فايده كه ما آدما قدر نعمتهاي خودمونو نميدونيم.... عزيزم يه كمي هم استراحت كن...
مطمئن باش چكامه جان اون كسي كه ضرر خواهد كرد تو نيستي ......
پس اميدوار باش .... بعضي وقتها زندگي روي بدشو به ما ميكنه اما همين هم مصلحتي داره كه ما ازش بيخبريم.....
مصلحتشو شايد الان نفهميم اما مطمئن باش واسه يه سري چيزها بعدا از خدا تشكر خواهي كرد......
موفق باشي عزيزم و بدون كه دوستان زيادي اينجا داري كه از ته دل واسه خوشبختي و سلامتيت دعا ميكنن....
محكم باش و قوي و جز از خدا نترس و جز از خدا از كسي ياري نخواه.... ديگه از شوهرت خواهش نكن...
لااقل الان اينكار رو نكن... اون مغرور شده.... سعي كن تغيير كني .... نگاهت رو تغيير بده تا زندگيت تغيير كنه....
چکامه عزیز، خیلی ناراحت شدم، شاید این حرفی که همسر شما به شما زده رو خیلی از آقایون هنگام عصبانیت به زبون بیارن اما با توجه به روحیه شما و شرایطی که دارین تحمل این حرف براتون خیلی سخت تره...
از دیروز تا حالا همسرت کاری نکرده که اون حرفش رو از دلت در بیاره؟ خودت چه عکس العملی نشون دادی؟
چکامه عزیز، یه وقت به روزهای قبل برنگردی... الان اگه قرار باشه تغییری هم بکنی باید همونطور که دانه گفت اخلاقت رو تغییر بدی..
:72:
خانم چکامه با سلام. بی تعارف شما دیگه شورش را در آورده اید و با این کار ها شاُن انسانی خودتان را پایین می آورید. شما در ابتدا خطای بزرگی نکرده بودید که مستوجب چنین عقوبتی از همسرتان جناب نیما خان شوید. شما با رفتارتان معادله ی فطری و طبیعی محبت طلبی مردتان را به هم زده اید. این را بدانید که زن وابسته و نالان و مضطرب و همیشه نیازمند از دید یک مرد اصلاً جذاب نیست. البته هستند خانم های مغرور و خود خواهی که از آن طرف بام افتاده اند و هیچ محبتی در حق مردشان نمیکنند که کاریست غلط و احمقانه. حرف من این است که تا انسان کمبود چیزی را حس نکند و نیازش بر انگیخته نشود قدر آن را نمی داند و اصلاً متوجه وجود نعمت نمی شود. چرا شما طلاق را با وجود این وضع اسفبار، پایان زندگی و فاجعه می دانید؟ چه بسا اگر از همسرتان جدا شوید و ماهها و حتی یکسال جدا زندگی کنید همسرتان به خود آید و قدر محبت از دست رفته را بداند و دوباره محتاجانه به سویتان بیاید و از شما بخواهد که با او زندگی کنید. مشکل شما حتی با 3 هفته یا 2 ماه کم محلی حل نمی شود. وجدان خفته ی همسر شما که در خواب بس طولانی زمستانیست و به زمان درازی نیاز دارد تا تلنگر خورده و بیدار گردد. مشکل شما با عجز و لابه و آمدن به تالار همدردی و شیون سر دادن حل نمی شود. مشکل شما با قدرت ، جذبه و قاطعیت حل می شود که متاَسفانه تا کنون فاقد آن بوده اید. برای حل مشکلتان دعا می کنیم اگر چه تا خود نخواهی گرهی وا نشود.
چکامه جان چه خبر ؟ بهتری ؟ تورو خدا یه خبری بده ! اوضاع چطوره ؟
بهتری چکامه جان ؟؟
آروم شدی گلم ؟؟
آقا نیما یه سری چیزها رو از شما دیده یه سری سخت گیریها و حساسیتهای بی مورد که البته شما قصدی نداشتی توش. به هر حال لازم بوده یک مدت به شما کم توجهی کنه تا شما هم راه درست رو متوجه بشی. اما چقدر!! دیگه به چشم من به عنوان یک مرد هم شورشو درآورده. دیگه واضحه که یک زن نمی تونه اینقدر بی تفاوتی رو تحمل کنه که بازم شما داری تحمل می کنی. من اوایل فکر می کردم بهتره شما مسیر منطقی قضیه رو جلو بری و نه بهش بی تفاوتی کنی ونه خیلی تحویلش بگیری!! اما الان فکر می کنم اونی که نیاز داره به خودش بیاد همسرتونه. محکم برخورد کنید. محکم بهش بگید نیما جان اگر فکر می کنی من زیادی هستم اصلا مورد نداره . من خودم رو تحمیل نمی کنم به شما. امیدوارم خدا راه درستو بذاره جلوی پای هردومون. و برید خونه پدرتون. بقیه رو به خودش واگذار کنید.اگر غیرت داشته باشه باید دنبالتون بیاد. البته چکامه گرامی من این حرفها رو با توجه به سخنان شما می زنم و امیدوارم چیزی رو به ناحق از قلم ننداخته باشید.
براتون آرزوی بهترینها رو می کنم..
نقل قول:
حرف من این است که تا انسان کمبود چیزی را حس نکند و نیازش بر انگیخته نشود قدر آن را نمی داند و اصلاً متوجه وجود نعمت نمی شود.
نقل قول:
اما الان فکر می کنم اونی که نیاز داره به خودش بیاد همسرتونه. محکم برخورد کنید. محکم بهش بگید نیما جان اگر فکر می کنی من زیادی هستم اصلا مورد نداره . من خودم رو تحمیل نمی کنم به شما. امیدوارم خدا راه درستو بذاره جلوی پای هردومون.