RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
چکار کنم دانه جان. یک زنگ نزده. یک اس ام اس نداده. من چکار کنم؟؟؟
تلفنو بردارم و بگم : معذرت می خوام عزیزم!!!!!!!!!!!!
نه نه نه. این دفعه دیگه کوتاه نمی یام. مگه همیشه من باید حال خانوادشو بپرسم. توی این 5 روزه اونا زنگ زدن؟؟؟
حالا منم دارم به وقتش براشون.
این زندگی مشترک مال هر دومونه. ولی امین چه تلاشی کرده توی این 5 روزه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعا پرروه. واقعا می فهمم خون مادرش توی رگ هاشه.
چرا همیشه من باید تلاش کنم برای زندگی مشترکم؟؟؟ چرا همیشه من باید خوب باشم و خوب فکر کنم؟؟؟ نه. دیگه نمی کنم.
می خوام بذارم به عهده خودش ببینم چی تو مشتش داره؟؟؟ واقعا چقدر برای زندگیش تلاش می کنه؟؟؟ من کم نکردم تا حالا. خیلی خیلی بیشتر از جونم گذاشتم ولی دیگه نمی ذارم.
چرا همیشه ما دخترهای خوب و خانم و فداکار تو زندگیمون دچار مشکل می شویم و زن های بد و بدجنس و ولخرج و پرو توی زندگیشون موفق اند؟؟؟
چون ما هیچ وقت تعادل رو رعایت نمی کنیم. ما همیشه سنگ زیر آسیاب می شویم ولی من دیگه نمی شوم.
امکان نداره.
امین آقا حالا حالاها باید بدوه.
فعلا که هیچ تلاشی نکرده ولی وقتی هم بکنه تازه شروع می شه. این دفعه کوتاه نمی یاااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااام . هر غلطی هم می خواد بکنه بکنه. هر چیزی لیاقت می خواد.
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
بهش بگو باهاش مشكل داري. ازش بخواه كه پيش مشاور بره تا راه و رسم زنداري و برآورده كردن توقعات زن را بهش يادآوري كنه يا بهتر بگم ياد بده.
از خود تو و افراد هم سن و سال تو حساب نمي بره. خانواده خودش هم كه نمي توانند اقدامي كنند چون خودشان از اين وظايف بي اطلاعند.
بايد او را آگاه كرد. به او هشدار بده.
قهر فايده اي ندارد.
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
همیشه همین بوده. چندین ساله بار همه چی رو دوش خودمه. خوده خودم. تنها. حالا حق دارم از همسرم توقع داشته باشم یا نه؟؟؟
نه اتفاقا به دلیل اینکه بلدی که نباید از کسی توقع داشته باشی و باید دستت روی زانوی خودت باشه و بگویی یا علی اصلا نباید از امین هم توقع داشته باشی ، بعد هم نازنین تو فکر می کنی که فقط خودت خسته ای و سایرین خسته راه این زندگی نیستند ؟! تو از حرف مامان ناراحت می شوی:
امروز با مامانم حرف زدم. می گه : خوب بود نبودی. امینم نیومد ما راحت تر بودیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چرا فکر می کنی که حق داری از این حرف ناراحت بشوی ، این جمله مامان برای تو پیام دارد و تو نمی توانی پیام آن را بگیری ، دوباره و صد باره به حرف مادرت فکر کن ، نازنین واقعا فکر می کنم در اکثریت شنیده ها و دیده هایت دچار اشکال دریافت پیام اصلی هستی. تو 2 سال از دختر من بزرگتر هستی و 9 سال از پسرم ، تو می دانی هر دو سه هفته یکبار بچه ها برای خودشان برنامه می گذارند که پنجشنبه و جمعه خانه نباشند ؟! می دانی به من چی می گویند ؟! مامی خیلی این مدت خسته شده ای و احتیاج به تنهایی و خلوت داری ؛ و من لذت می برم که بچه هایم به این مسئله فکر می کنند و نیازی نیست که من از آنها بخواهم که لازم است دوسه هفته یکبار مال خودم باشد ، در این زمان دلم خواست کتاب می خوانم ، دلم خواست با یکی از دوستان قدیم برنامه ای با هم می گذاریم و.....مادر تو هم حق این تنهایی را دارد و حالا یک روزی که تو لج پیچ شده ای و یک دوروزی خانه نرفته ای مادرت باید بگوید چقدر این تنهایی که قطعا مطمئنم تنهای تنها هم نبوده ! خوب بوده و به دلش چسبیده تازه به تو هم باید بر بخورد ! چرا فکر نمی کنی اینقدر تو و امین بچه بازی در آورده اید و مغز مامان و بابا و... را خورده اید حوصله شان سررفته و این دو روز که قیافه هر دو شما را ندیده اند مغزشان استراحت کرده ؟!
نازنین خیلی عصبانی هستی و تنها یک نکته به یادت می آورم خیلی وقتها ما چیزی را دلمان می خواهد ولی خواستمان را بیان نمی کنیم مردم نمی توانند کف دستشان را بو بکشند و بفهمند و در نتیجه عدم توانایی حرف زدن ،از مردم ناراحت هم می شویم و دچار تحلیل های اشتباه هم می گردیم و شروع می کنیم اذیت کردن و غرغر کردن بی دلیل و.... و اطرافیان را به ستوه می آوریم و از خودمان متنفر می کنیم و.... در حالی که خیلی راحت از اول می توانیم درد را بگوییم و ... نازنین مسائل را داری بزرگ می کنی ، نمی دانم دردت از کجاست ولی درد اصلی را شناسایی کن . اگر کودک درونت ناراحتی دارد درستش کن ، بفهمش ، آخه این هم غر زدن و لج کردن علتش چیست ؟! می دانم الان باز از اول می خواهی بگویی امین اینطور و فامیلش و مامان و بابا و..... نه نازنین همه ی اینها در درون تو ست ، تو داری اینطور مدیریت می کنی ، دردرون تو یک چیز ی هست که او از همه چیز اذیت می شود ، خودت باید بفهمی و پیداو رامش کنی .
می بوسمت دخترم این همه پریشان نباش . منطقی باش و به نگاهت وسعت بده ، مطمئنم که با وسعت دید دنیا را زیبا تر خواهی دید ، اول خودت را درک کن و در مرحله بعد اطرافیانت را ، به خدا، دنیا خیلی قشنگه و روابط آدمها هم خیلی قنشگه کافی است بخواهی دخترم ، این قشنگی ها را ببینی . دخترک خسته و عصبانی ام بیا و نوع دیدنت را تغییر بده ، توقع را کنار بگذار و خودت باش و افتخار کن که توانایی ، تو هیچ وقت تنها نیستی ، خدا با توست ، ولی در عین حال همیشه هم تنهایی ، اینقدر مامان و بابا و امین و....واعمال و حرفهایشان برایت مهم نباشد .این اسامی همسفران راه زندگی ما هستند ، همین ، تو از یک همسفر چه توقعی می توانی داشته باشی ولی اگر برای تو کاری انجام داد چقدر خوشحال می شوی ؟! این عناوین جبری و انتخابی و ... را رهاکن . دختر جان کار خودت را بکن کاری که فکر می کنی درست است و اخلاقی و انسانی است ،اما بدون غر زدن و توقع و...طرح چرا ها
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
هر دو سه هفته یکبار بچه ها برای خودشان برنامه می گذارند که پنجشنبه و جمعه خانه نباشند ؟! می دانی به من چی می گویند ؟! مامی خیلی این مدت خسته شده ای و احتیاج به تنهایی و خلوت داری ؛ و من لذت می برم که بچه هایم به این مسئله فکر می کنند و نیازی نیست که من از آنها بخواهم که لازم است دوسه هفته یکبار مال خودم باشد ، در این زمان دلم خواست کتاب می خوانم ، دلم خواست با یکی از دوستان قدیم برنامه ای با هم می گذاریم و.....مادر تو هم حق این تنهایی را دارد و حالا یک روزی که تو لج پیچ شده ای و یک دوروزی خانه نرفته ای مادرت باید بگوید چقدر این تنهایی که قطعا مطمئنم تنهای تنها هم نبوده ! خوب بوده و به دلش چسبیده تازه به تو هم باید بر بخورد !
آنی عزیز حرفات درسته ولی در مورد ما صدق نمی کنه عزیزم. مادر و ÷در من به شدت مشکل دارن و وقتی من خانه نباشم مامانم دیوونه می شه مخصوصا که خواهر برادرم هم نیستن.
من وقتی این دو روز نبودم مامانم همش سعی کرده به زور قرص بخوابه. می دونی چرا دوست نداره امین اونجا باشه؟؟؟
چون اونم خسته شدم از رفتارهای زشت خانوادش. همش می گه محل نذار کمی به خودشون بیان و ...
پدرم هم از روی حسادتش می گه. خنده داره ولی او حتی به برادرم هم حسودی می کرد. پدرم ناراحته ما به امین توجه می کنیم.
شاید بگی خوب به اونم توجه کنید. بدبختی و درد این جاست وقتی به او توجه می کنم بدتر می شه و یکهو می زنه زیر همه چی. به قول مامانم می گه اگه می خوای بابا بگه ماست سفیده بگو از نظر من ماست سیاهه!!!
بله خنده داره و غیر قابل باور. ولی هر چی بیشتر به پدرم توجه بشه رفتارش بدتر و هر چه کمتر محل بذاری رفتارش مهربان تر و بهتر می شه.
اگه بخوام در مورد روابط خانوادگی صحبت کنم یک هفته مدام وقت می خوام. روابطی که انقدر غرق در مردابه که با 5 سال مشاوره دائم هم نمی شود به نیمی تغییری توش امیدوار بود.
از اونا ناراحتم که این 5/1 سال هم منو تحمل کنن و من قول می دهم برای همیشه بروم. همون طور که خواهر و برادرم رفته اند...:302:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
خیلی وقتها ما چیزی را دلمان می خواهد ولی خواستمان را بیان نمی کنیم مردم نمی توانند کف دستشان را بو بکشند و بفهمند و در نتیجه عدم توانایی حرف زدن ،از مردم ناراحت هم می شویم و دچار تحلیل های اشتباه هم می گردیم و شروع می کنیم اذیت کردن و غرغر کردن بی دلیل و.... و اطرافیان را به ستوه می آوریم و از خودمان متنفر می کنیم و.... در حالی که خیلی راحت از اول می توانیم درد را بگوییم و ... نازنین مسائل را داری بزرگ می کنی ، نمی دانم دردت از کجاست ولی درد اصلی را شناسایی کن .
عزیزم من به زبان های مختلف دردم رو به همسرم گفتم. به هر زبانی که فکر کنی. بارها خواسته هامو روشن و شفاف بیان کردم. هیچ وقت هم توی دلم فکر نکردم اگه این کار رو بکنم کوچیک می شوم یا ...
ولی انگار هر چی من می گم امین گوشاش بیشتر بسته می شه.
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
تو هیچ وقت تنها نیستی ، خدا با توست ، ولی در عین حال همیشه هم تنهایی
بله آنی عزیزم من همیشه تنها بودم چون از نخستین روزهای جوانی مجبور بودم خودم گلیمم رو از آب بیرون بکشم. وقتی دوستان من در حال تفریح و این پاساژ اون پاساژ و یا این دوست پیر یا اون کلاس ورزش و یا هرچی... بودند من دنبال کارم بودم. من هیچ وقت وقت نداشتم برای خودم باشم.
به وقتش منم تفریح کردم ولی حتی تفریحاتم هم با هم سن و سالانم فرق می کرد.
کاری به این حرف ها ندارم. گذشته ها گذشته.
من الان مخاطبم همسرمه نه پدر مادرم و اتفاقات گذشته...
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنین یک سئوال
فمر نمی کنی همین مشکلاتی که در خانه با ماماو بابا داشته ای باعث می شود از امین توقعات بیشتری داشته باشی ، یعنی کی جورهایی تک محوری امین شده باشد ؟! نازنین من احساس می کنم امین و تو می توانید زندگی خوبی داشته باشید ولی یک چیزهایی این وسط هست که خیلی بی خودی است ولی توانسته با توجه به ریشه هایی که دارند منشا اثر شوند ، و متاسفانه اثراتشان هم مخرب است ، نازنین یک کمی دقیق باش ، امروز در صندلی داغ مطلبت را خواندم که دختر ورزشکاری هستی ، نازنین روحیه ات قوی باشد ، آن هم اسکی ! این روحیه قوی و مسیر یابی و تصمیم گیری سریع و...که همه و همه از ورزش اسکی به دست آورده ای باید در زندگی به شکل عملی باید به دردت بخورد.نازنین امین بد نیست ، خسته است ، یک مرد خسته با یک زن خسته خیلی فرق دارد ، مردها احتیاج به کمک بیشتری دارند ، تو ما را داری ، می توانی دردت را به ما بگویی ، با ما غرغر کنی ، ولی امین حرف نمی زند و کسی را ندارد که مثل تو بتواند راحت حرفهایش را بگوید ، اصولا مردها با حرف زدن مشکلاتشان را نمی توانند حل کنند ،
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنین عزیز تو و امین 2تا انسان هستید با افکار و نظرات مختلف با خاونواده های متفاوت که هرکدوم برای خودشون قوانین خاصی دارن . تو نمی تونی اینطور فکر میکنی امین عمل کنه . تو دوست داشتی که امین بهت زنگ میزد و در مورد قسط وام ازت میپرسید اما امین جور دیگه ای فکر میکرده شاید فکر میکرده اگه باهات تماس بگیره تو عصبانی تر میشی . اینو قبول کن هیچوقت اونی که تو فکر میکنی دیگری فکر نمی کنه .ببین یه صورت مسئله وجود داره ولی هرکسی برای حلش یه جور دیگه فکر میکنه هیچوقت افق فکرها یکی نیست . همیشه دیدگاهها متفاوت همیشه سعی کن اونجور که دوست داری فکر کنی و لذت ببری و اینکه با فکر کردن خودت رو عذاب بدی .
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط homa_59_25
تو دوست داشتی که امین بهت زنگ میزد و در مورد قسط وام ازت میپرسید اما امین جور دیگه ای فکر میکرده شاید فکر میکرده اگه باهات تماس بگیره تو عصبانی تر میشی . اینو قبول کن هیچوقت اونی که تو فکر میکنی دیگری فکر نمی کنه .ببین یه صورت مسئله وجود داره ولی هرکسی برای حلش یه جور دیگه فکر میکنه هیچوقت افق فکرها یکی نیست .
بله. حق با شماست ولی آیا در نهایت همسر من با همون دیدگاه متفاوتش مسئله رو حل می کنه؟؟؟؟ یا انقدر شل و آروم راه می ره که گند می زنه به همه چی...
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنین تو بیشتر از امین توی جامعه بودی و با طرز برخوردها و رفتارهای دیگران تا حدودی آشنا هستی . تو خودت میگی از 16 سالگی استقلال مالی داشتی و دختر مستقلی بودی . تو باید به امین فرصت بدی که مستقل بشه . مردها بچه های ریش و سیبیل دار هستن . اون باید وارد این جامعه گرگ بشه تا بفهمه چکار کنه تا خورده نشه . تو یاد گرفتی که چطور باید رفتار کنی ولی اون هنوز بلد نیست بهش فرصت بده شاید سالها طول بکشه . مشکل ما دخترهای مستقل همینه که از طرفون بیشتر متوجه میشیم و بیشتر میفهمیم و توقع داریم که مثل ما رفتار کنن ولی نمیشه . من همسرم 28 سالشه ولی بعضی وقتها طوری رفتار میکنه که من خودم شک میکنم به سنش .میدونی مشکل ما چیه ؟مشکل اینکه ما از سن خودمون بیشتر میفهمیم ولی همسرامون توی رده سنی خودشون فکر میکنن . من خودم به شخصه همیشه طوری فکر کردم و عمل کردم که دیگران بهم میگن مادر بزرگ و این خودش خیلی بده چون توقع از همسرم میره بالا. ولی خوب اینطوری بزرگ شدم و نمی تونم ترکش کنم .
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
انتظار نداشته باش كه امين تو باشه