عزیزم من شدم. خیلی وقته باید دارو بخورم ولی نمی خورم:302:نقل قول:
نوشته اصلی توسط elina
نمایش نسخه قابل چاپ
عزیزم من شدم. خیلی وقته باید دارو بخورم ولی نمی خورم:302:نقل قول:
نوشته اصلی توسط elina
واقعا این همه فشار و استرس در ازای بدست آوردن چی ؟؟؟
اون همه ادعای دوست داشتن چی شد؟؟؟
من نازنین فقط 23 سالمه.
اشتباه کردم ؟؟؟ نمی دونم.
کارم درست بود؟؟؟ نمی دونم.
می شه درستش کرد ؟؟؟ نمی دونم.
بزنم زیر همه چی ؟؟؟ نمی دونم.
فقط می دونم ناراحتم. عصبی ام. دلمردم. خسته ام. قدرت فکر ندارم.
نازنین عزیزم تازه داشتم از خوندن پستای قبلی خوشحال میشدم که این پستتو دیدم می بینی عزیزم فاصله بین خوشی و ناخوشی یه لحظه است. تو که خودت این چیزارو بهتر میدونی ولی یه وقتایی آدم اون قدر به خودش سخت میگیره که قدرت تصمیم گیری های ساده رو هم از خودش میگیره.
دوسته خوبم خدا وکیلی بشین روراست با خودت فکر کن ببین تو این مدت چند درصد دعواتون به خاطر خودتون و یا اختلاف سلیقه هاتون بوده؟ اینجور که من متوجه شدم همش دارین به خاطره دخالتهای بیجای دیگرون اعصاب خودتونو بهم میریزین . بخدا با همین دعواهای کوچیکو بی ارزش خدای نکرده از هم دلسرد میشین اون وقت بیاو درستش کن . بیا از این بعد شما کوتاه بیا اگه چیزی باب میلت نبود با سیاست مطرحش کن ولی اگه دیدی بحث داره بالا میگیره تو زودتر بگو من به خاطر زندگیم میگذرم . مطمئن باش تاثیر این حرف خیلی بیشتر از دعواهی گاه و بیگاه تو زندگیتونه . دوست خوبم این قدر هم به خودت سخت نگیر . بخدا ارزش نداره از بودن در کنار هم نهایت استفاده رو ببرین و به هم افتخار کنینو
موفق باشی خانمی.
نازنین جان
امروز خالم بهم یه حرف خوب زد گفت سعی کن غصه نخوری این دوران میگذره ولی اگه بخوای حرص بخوری خودت نابود میشی و وقتی بری مستقل شی دیگه هیچی از وجودت نمونده که بوای اون موقع لذت ببری.
من هم دارم افسرگیمو احساس میکنم . بی محابا اشکام میریزهو دنبال یه بهونه است که پایین نیاد
خدایا خودت کمکمون کن<a href="http://www.sweetim.com/s.asp?im=gen&lpver=3&ref=11" target="_blank"><img src="http://content.sweetim.com/sim/cpie/emoticons/00020288.gif" border=0 ></a>
واي نازنين، الينا
شماها داريد با خودتون چي كار مي كنيد؟!
تو رو خدا كمي صبوري كنيد.
مشكلات كه هميشگي نيست.
با الاخره هر كسي توي زندگيش توي يه دورانهايي دچار بحران مي شه.
بهتره آدم يه جوري رفتار كنه كه وقتي بحران تموم شد از خودش شرمنده نباشه.
قرار نيست كه هميشه اوضاع شماها يكجور بمونه
نازنين خانم قسطهاي شما هم يه روز تموم ميشه. آقا امين يه روز سركار مي ره.
الينا خانم شما هم يه روز مستقل مي شي
تو رو خدا كمي صبور تر باشيد.
اينقدر با فكر خودتون بازي نكنيد.
نشستيد به بدبختي هاتون فكر مي كنيد؟؟؟؟
چقدر در روز به خوبيهاي زندگيتون فكر مي كنيد كه اينقدر وقت واسه فكر كردن به بديها مي گذاريد؟!؟!
ذهن شما منفي شده
ذهن شما منفي شده
ذهن شما منفي شده
ذهن شما منفي شده
ذهن شما منفي شده
درستش كنيد!!!!!
تا از ايني كه هست كارتون خرابتر نشده به فكر زندگيتون باشيد.
نازنين خانم
شما به برگشت فكر مي كنيد؟!
باور كن نمي تواني از امين دست بكشي. تازه گيرم كه پا روي دلت بگذاري و اين كار را بكني اولا بعدها پشيمان مي شوي كه به خاطر قسط و پول و حرف مادرش اونو از دست دادي در ثاني فكر مي كني اگر از او جدا شوي برايت حلوا خيرات خواهند كرد؟! وضع جامعه را نمي بيني؟!
منطقي باش دختر.
نگذار مشكلات زندگي كمرت را خم كند.
تو بايد اينقدر مقاوم باشي كه در برابر مشكلات بزرگتر از اين هم بتواني دوام بياوري.
فردا روز فرزنداني خواهي داشت كه تكيه گاهشان و دلگرمي و اميدشان مادرشان خواهد بود. آيا مي خواهي براي آنها مادري ضعيف باشي؟! آيا واقعاً زندگي به همين چند روز محدود مي شود؟! آيا قدرت تو همين قدر است؟!
به خودت نيرو بده. خودت را تنها نگذار. بزرگترين حامي تو بعد از خدا نازنيني است كه در وجودت است. با او حرف بزن و از او بخواه تا همراهيت كند. اطرافيان همگي هستند اما نمي توانند تو باشند. تو خودت باش و خودت را تنها نگذار.
دانه جان
من خیلی دارم سعی میکنم بی خیال شم ولی واقعا" نمیتونم
حساس شدم قبول دارم ولی باور کن دست خودم نیست و داره روز به روز بیشتر میشه. دیگه اشکام واسه پایین اومدن اجازه نمیگیرن.<a href="http://www.sweetim.com/s.asp?im=gen&lpver=3&ref=11" target="_blank"><img src="http://content.sweetim.com/sim/cpie/emoticons/000202B4.gif" border=0 ></a>
دیدی یه زمانی آدم کاسه صبرش لبریز میشه . الآن همون موقع است.
بزن بر طبل بي عاري