تا تو مرا بد خواهی و خود را نیک ، نه مرا بد آید و نه تو را نیک . .
نمایش نسخه قابل چاپ
تا تو مرا بد خواهی و خود را نیک ، نه مرا بد آید و نه تو را نیک . .
زن که باشی ترس های کوچکی داری!
از کوچه های بلند ازغروب های خلوت از خیابان های بدون عابر می ترسی
از صدای دوچرخه ها و موتورسیکلت هایی که بی هدف در کوچه پس کوچه ها می چرخند
از بوق ماشین هایی که ظهرهای گرم تابستان جلوی پایت ترمز می کنند
و فقط چهره ی آدمهایی را می بینی که در چشم هایشان حس نوع دوستی موج می زند
زن که باشی
عاقبت یک جایی...یک وقتی...به قول شازده کوچولو! دلت اهلیه یک نفر می شود
و دلت برای نوازشهایش تنگ میشود...حتی برای نوازش نکردنش
تو می مانی و دلتنگی ها...تو می مانی و قلبی که لحظه های دیدار تند تند می تپد
سراسیمه می شوی...بی دست و پا می شوی...دلتنگ می شوی...دلبسته می شوی..
میفهمی!میفهمی نمی شود زن بود و عاشق نبود!
دست خودت نیست. زن که باشی گاهی دوست داری تکیه بدهی...پناه ببری...ضعیف باشی...
دست خودت نیست گهگاه حریصانه بو میکنی دستهایت را شاید عطر تلخ و گس مردانه اش لابه لای انگشتانت باقی مانده باشد
زن که باشی گاهی رهایش میکنی و پشت سرش اب می ریزی
وقناعت می کنی به رویای حضورش به امید انکه او خوشبخت باشد...
دست خودت نیست
زن که باشی همه ی دیوانگی های عالم را بلدی!
بعضی وقتا میگم خدایا اگه اجازه میدادی که هرکسی وقتی دلش از این دنیا وآدماش گرفت،بیاد پیش خودت چی میشد؟
اونوقت میدیدی که کمتر از چیزی که فکرشو می کنیم آدم اینجا باقی می موند...
خدایا می بینی؟صدای قلبمو می شنوی؟بغضی که داره خفم می کنه رو می بینی؟
آره می بینی،ولی صبر می کنی صبر...
یه کم از صبرتو به منم یاد بده،به هممون...
خدایا دلتنگم ولی بازم لبخند میزنم و منتظر اون روز می مونم.روزی که تنها دردم میشه دوری از عزیزانم...
گاهی سرم درد میگیره دردی که به راحتی ولم نمیکنه گاهی دلم تنگ میشه حتی نمی دونم واسه کی شاید واسه خودم . خودی که یه روز ذهن فراخ و قصار نویسی داشت که همون قصاراش بهش آرامش میداد اما این روزها درمونده شده نا امید شده با تمام وجود دنبال شادی میگرده اما شادی همش ازش دور و دورتر میشه خدایا من که نفهمیدم دردم چیه اما خداییش بیا و دست لطیف مهربونیهاتو به سرم بکش شاید سردردم خوب بشه.
- - - Updated - - -
تو بزرگی بزرگتر از همه همه های دنیای بزرگ ها . هر روزم مثل باد میگذره و من می مونم و حسرت روزهای نداشته سنم مثل ابر بالا میره و می ترسم یه روز هیچی ازش نمونه که بباره شاید مزرعه ای رو که سالها خشکسالی سراغش اومده بود رو آبیاری کنه می ترسم می ترسم از خودم که گاهی فکر میکنم من لیاقت خودم رو هم ندارم
میان بارقه های احساس سوتکی باید ساخت با الفاظی از لوح و بر تقدیر باید نوشت سکوت سبز دور اندیشان جلوه صفا را.
یه جمله تازه تو اینترنت دیدم،جالب بود:
این روزها....
همه ادعا دارند طعم خیانت را چشیده اند...
همه ادعا دارند که بدی را به چشم دیده اند...
همه ادعا دارند که تنهایی را کشیده اند...
پس کیست که این دنیا را به گند کشیده است...؟!!!!!
بعضی وقتا فکر میکنم بیماری دوقطبی دارم!!یه کم میام خوشحال باشم...
بعضی وقتا فکر می کنم جای من تو این تالار نیست.چون بعضی وقتا با دیدن بعضی تاپیک ها اونقدر ناراحت میشم که....مثل الان.
ولی دوستای گلم،اینو یادمون رفته که زندگی یعنی با مشکلات دست وپنجه نرم کردن.
اصلا زنده بودن = مشکل داشتن
آدم زنده با تلاشی که برای حل مشکلاتش می کنه زنده است.همیشه مشکلات ما رو مجبور می کنن تا بجنگیم،چون اگه نجنگیم و راکد باشیم یعنی داریم سقوط می کنیم.
ما هر دقیقه هر ساعت هر روزی که داریم بزرگتر میشیم مشکلات هم باهامون بزرگتر میشن.
یادتونه دبستان که بودیم چه مشکلاتی داشتیم؟مدادرنگیمون تموم شده،با دوستم قهرم،بجای 20 ،19 گرفتم وخانم معلم منو نیاره پای تخته،تقصیر دوستم بود که سرکلاس خندیدم ولی حالا منم تنبیه شدم...
راهنمایی که یه کم بزرگتر شدیم دغدغه هامون از مدادرنگی و.... هم بزرگتر شد.دبیرستان همینطور(کنکور،فکر ازدواج برای بعضیا البته!، فکر آینده،فکر شغل وسربازی پیش رو و... )
پس ما باید خودمون رو آماده کنیم که سنمون که بیشتر میشه،مشکلات هم بزرگتر میشن.پس خودمون(نه سنمون) هم باید بزرگتر بشیم.قوی تر بشیم.بعضی وقتا اتفاقات تلخ تو زندگیمون خواهد افتاد که الان ازش بی خبریم.همونطور که چند سال پیش نمی دونستیم مشکلات الان رو خواهیم داشت.
پس تنها کاری که می تونیم بکنیم اینه که قوی بشیم.تحمل وصبرمون رو بالاتر ببریم.آماده بشیم برای مشکلات سخت.
نگید این دلش خوشه،نفسش از جای گرم....این خبرا هم نیست.شما اگه مشکلتون راه داره و دارید برای پیدا کردنش تو این تالار مشاوره می گیرید من مشکلی دارم که فقط می تونم قبولش کنم وباهاش کنار بیام.راهی برای حلش نیست...ولی دارم ازش عبرت می گیرم.
دوستای عزیز امیدوارم بتونید کنار هم راهی برای مشکلاتتون پیدا کنید وهیچوقت هیچوقت ناامید نشید.
اینقدم منو ناراحت نکنید!!
:rolleyes:
نمیتوان برگشت و آغاز خوبی داشت!!
ولی میتوان آغاز کرد و پایان خوبی داشت...
:310:
بعضی وقتا اونقدر مشکلاتم زیاد میشه که دیگه راه بی خیالی رو پیش میگیرم.میگم بذار هرطور که میخواد بشه...من نه می بینم ونه می شنوم!
شاید باورتون نشه،ولی من از مشکلات همه کسایی که میان اینجا میگن(همشون که نه!خیلیاشون) خیلی از همون مشکلات رو دارم.بعضی وقتا فکر میکنم خدایا! آخه هرکی یه مشکل داره دو مشکل داره چرا من باید مشکلات رو همه با هم داشته باشم.
دیگه یه جورایی به قول گفتنی پوستم کلفت شده که میام ومیگم ومیخندم...
الان دارم گریه میکنم.گریه برای خودم.گریه برای خنده هام.گریه برای کسی که خیلی سعی میکنه روحیه اش رو حفظ کنه ولی نمیشه...خیلی میخواد مقاوم باشه ولی در برابر کدوم مشکل؟مگه یکی دوتاست؟
برام دعا کنید حالم خوب بشه بازم بیام....
reihane_b جان
عزیز دل
از خدا برات قوت و قدرت و انرژِی هرچه بیشتر و ظرفیتی هرچه وسیعتر میخوام . عزیزم یه وقتایی هم به این فکر می کنی که راستی که منم این مشکلات رو دارم اما روحیه ام و حال و هوام مثل اینی که تاپیک باز کرده نیست ؟ حالا تو بهش میگی پوست کلفتی اما من میگم ظرفیت بالا ، مقاومت و ....
خانمی من یه روزی به این رسیدم که این دنیا دار رنج هست و البته هدفمند ، آخه دیدم ما به خیلی از رنجها عادت کردیم که حسشون نمی کنیم اما حتی زندگی ساده هم رنج داره ، دیدم وقتی که این دنیا دار رنج هست پس چرا رنجها را در مسیر درستی تحمل نکنیم ! متوجه شدم آره وقتی قراره رنج بکشیم پس چرا برای خوبیها و درستیها نباشه . وقتی جهت را اینجوری چسبیدم تجربه کردم که عجبا اینجوری رنج یه گنج از لذت با خودش داره ، گو اینکه می بینی بیهوده زحمت نمی کشی ، بیهوده صبوری نکردی ، بیهوده مشکلات را از سر نگذراندی ، ....... متوجه شدم که چقدر آدم قوی میشه ، چقدر وسیع میشه وقتی اینجوری می بینه و میگذرانه ، همانطور که در پست قبلی گفتی ....... میره جلو روزی به بعضی مشکلات دیروز میخنده و اگر پیش بیاد دیگه براش سخت نیست چون بزرگتر و وسیع تر و پخته تر و عاقل تر شده . تازه اینها بدون در نظر گرفتن ثمراتش هست .......
نمیخوام پر حرفی کنم . خلاصه اینکه جونم واست بگه که وقتی آدم دیدی عمیق ، و نگاهی محتوایی و معنایی میکنه ( مثل خودت که چنین نگاه می کنی ) می بینه که فقط کافیه در هر ورطه و موقعیتی مواظب خودش باشه که درست فکر و رفتار کنه ..... بقیه اش را باید بسپاره به آفریننده ای که برای هر دردی دوایی قرار داده اگر بجوییم
گلم ، نازنینم منم از سر تجربه برات گفتم نه از روی شعار ، که تجربه ها از چیدن میوه های شیرین از میان رنجها و مشکلات دارم که بارها لب را به الهی شکر که چنان شد که چنین شود گشوده ام
غمت نباشه که غمخوارتیم نازنین
دلم خواست که برایت چنین بنگارم .........
وقتهایی هست که خسته میشم شاید از خود زندگی.. شاید از اینکه روزها به این سرعت میگذرن و من انگار فقط نظاره گر گذر روزهام. یا شاید به خاطر اینکه هر چی دلم میخواد شاد باشم نمیشه روزهای خوبی ندارم شدیداً احساس خستگی میکنم هر چی با افسردگیم می جنگم نتیجه کمتری میگیرم . پشتکارم صفر شده حتی سر کار هم که میام حوصله کار کردن رو ندارم با اینکه به خودم محکم میگم من افسرده نیستم اما تازیانه های این بیماری رو از درون حس میکنم با اینکه میخوام به همه آدمهای دور و برم انرژی بدم ولی انگار هیچ کس نیست که منو درک کنه و به من انرژی بده . خیلی وقتا فقط منتظرم منتظر چی نمی دونم شاید منتظرم که روزهام تموم بشه و راحت شم خستگی روحی ام حالا به جسمم هم غلبه کرده نمیگذاره تکون بخورم انگار کوه کندم نه دست و دلم به کار میره و نه به ورزش نه به نوشتن نه به کارای علمی و تحقیقاتیم . کاش زمان به عقب برمیگشت ولی افسوس که زهی خیال باطل بیش نیست گاهی دور و برم آدمهایی رو میبینم که فقط ادعان! توخالی ان پوچ ان اما دور و برشون شلوغه. چه میدونم شاید به خاطر پافشاری روی آرمانها و عقایدم دارم له میشم . هنوز هم سعی میکنم شاد باشم اما...
راهی است که باید رفت میان من و ما بودنمان نیز ترکش خاطراتی بس کهنه است ما نیز غریب افتاده ایم گوشه ای از این خاک مغاکی.
فرشته مهربان عزیزم ممنون. حرفات رو چند بار خوندم.خیلی بهش فکرکردم...
همه فکر میکنن ریحانه خوشبخت میشه،یکی از خوشبخت ترین های این دنیا.چون همیشه لبخند میزنه وشاده!!یعنی همه دور وبریام اینو میگن.منم میخوام ولی انگار خوشبختی از من خیلی دوره...
من خیلی اهل درددل نیستم.یعنی درفضای مجازی شاید اینجوری شدم ولی در دنیای خودم ببیشتر سنگ صبورم...
نمیدونم چم شده!یه بغض عجیبی دارم...
الان چندبار هی تایپ کردم هی پاک کردم...
فقط سرم درد میکنه...خیلی...
گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد
و تو هر روز سحر،می نشینی لب حوض
تا بیاید از راه
از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره ی آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک همه ی معنی یک زندگی است...
امروز اما روز پدره.
قاعدتا باید روزی باشه که بچه ها به پدرشون تبریک بگن ، این روز رو .
اما ، چه بر سر ما آوردن که این روز برای بعضی از ماها یادآور دلتنگی ها و ناراحتی هایی هست که مسبب اون ، همین پدره .
میدونین ناراحت کننده تر از همه چیه ؟
اینه که اون فرد کار اشتباهی بکنه ، اصرار کنه ، در حالی که همه میدونن این کار غلطه .
کارش اشتباهه درست ، ولی تبعاتش چی ؟
خوشبختی فرزندانشون رو نشونه گرفته .
پدر! ، من اما شبیه تو نخواهم شد !
من عاشقانه گرداگرد فرزندانم خواهم گشت ، چنان یک دوست .
برای من اما ، لبخند فرزندم مهمتر از خوشحالی خودم خواهد بود.
ادامه بده ! خدا بین من و تو قضاوت ها خواهد کرد.
امید حرفات, حرف دل من بود
:sad:
امروز روز منه و فقط یک نفر بهم تبریک گفت من به پدرم تبریک گفتم گرچه کودکی وحشتناکی برام ساخته بود گرچه نوجوانی و جوانی وحشتناکتری برام بوجود آورد اما من دوستش دارم چون پدرمه . دوستش دارم چون می ترسم یه روزی نباشه و من ... اون روز می دونم برای نبودنش اشک میریزم اون روز می دونم دلم براش تنگ میشه اما حالا که هست همین که هست برام ارزش داره نه اینکه قبلاً چه بلاهایی سرم آورده. حالا که خودم پدر شدم پدرم رو بخشیدم گرچه همیشه تمام سعیمو میکنم برای پسرم بهترین پدر باشم جوری که بهم افتخار کنه. من هم به پدرم افتخار میکنم گرچه بهم بدی زیاد کرد ولی سایه اش و اسمش افتخارمه. می دونم روزهایی بوده که منم اذیتش کردم روزهایی بوده که دلشو شکستم روزهایی بوده که اونی که فکر میکرده نشدم اما پدر خوبم من همیشه منتظرم یه روزی شهامت بوسیدن دستاتو پیدا کنم حتی با تمام دل پری ها و ناراحتی هام . چون تو پدرمی پدرم.
کاش می شد زمان به عقب برمیگشت و ...
پدر عزیزم روزت مبارک :72:
چقده سخته خدايا ، چقده سخته خدايا...
امید
زندگی مثل آمپوله هرچی سفت و سخت بگیری بیشتر دردت میاد پس شل کن صاف بره دردت نیاد نخند شل کن
به اسمت نگاه کن: امـــــــــیــد
دلم پره پر از امید نمیدونم چرا اینروزا دلم بیشتر باهام حرف میزه ...همش میگه این کارو بکن اون کارو بکن...منم گوش میدم...
یه بغضی گلومو گرفته دلم میخواد های های گریه کنم...خدایا از تنهایی گریه کردن خسته شدم
خدايا خستم...خيلي خستم
دارم ديوونه ميشم...به دادم برس
خدایا : اگر این روزها حرفهایم بوی ناشکری می دهند.......تو.......به حساب دلتنگی بگذار....
خدایا
حکمت قدم هایی را که برایم بر می داری٬ بر من آشکار ساز
تا درهایی را که به رویم می گشایی٬ ندانسته نبندم
و درهایی را که به رویم می بندی به اصرار باز نکنم.
راه پر خاشاك را آرام رفتن تا به كي...
امروز خودت میدونی که چی شد...چقدر فاصله کمه بین خنده و گریه...چرا اونجوری شد؟چی اشتباه بود؟...من همیشه میگم تو مثل یک پدری مثل یک مادری مثل یک دوستی که هرگزززز زیر حرفش نمیزنه...دلم به این خوشه که تو هرررررررررررررررررررررررر ررررررررررررررررررررررگزز ززززززززززززززززززززززززز زز زیر قولت نمیزنی...میدونی که امروز آرزومو آوردی جلو چشمم؟نمیدونم شایدم آرزوم نبود شایدم دارم اشتباه میکنم مثل جودی آبوت....حتی گریمم نمیگیره...من به تو ایمان دارم تو هیچ کار اشتباهی انجام نمیدی
دوستت دارم
تايب فارسي نداشتم ولي خواستم خودمو خالي كنم
ديروز كلي اشك ريختم....عشق جه معجزه مي كنه واقعا...معجزه عشق رو در موضوع نازنين ديدم و جه حسرت عشق به همسرم در من به وجود اومد...خيلي ناراحتم
از اين كه با اين كه به شوهرم مي فهمونم كه اين كارش اذيتم مي كنه ،انجامش مي ده
ديروز خيلي دلمو شكوندي همسري....خيلييييييييييي
بدتر از اون هم اينه كه اصلا به رو خودت هم نياوردي كه من واقعا ناراحتم....حتى كمي نازم رو هم نكشيدي....همه بهم مي كن فكر مي كني عشق جه مي كنه در حاليكه عشق معجزه مي كنه....قلبم شكسته...از اين كه مي بينم بعد از ناراحتي من هيج اقدامي نكردي كه يك ذره از دلم دربياري....
و باز مثل دعواهاي هميشه به روي هم نمي ياريم و ادامه مي ديم به اين روال يكنواخت و تكراري عاري از محبت....
:302::302::302::302:
تنهام خدايااااا....فقط تو رو دارم.....يادته با هم دوست بوديم و من باهات كلي حرف ميزدم....خدا يادته اشك ميريختم و باهات درد و دل مي كردم....
خدا من واقعا دوستت دارم و دلتنگتم......مني كه هميشه تمام تلاشم رو مي كردم كه فقط به تو توكل كنم جرا بايد دل شكسته باشم.......من حتى تو خوشحاليم هم به يادتم تا نكي بنده بدي هستم كه فقط تو غم ها يادم مي كنه......من كه تو اين ازدواجم كفتم خدايا توكل به تو....با احترام به نظر مامانم انتخاب كردم كه مي دونه صلاحم كجاست كه دلسوز منه....چرااز همون اول همهچيبد جلو رفت....من كه به همه امام ها متوسل شده بودم كه بشت من باشن، درا اينطوري با من شد
اين نيز بگذرد....خدايا شكرت
خداوندا ببخش ما را
برای گناهانی که لذت اش رفته
ولی مسئولیت اش مانده است.....
به نام خدا
سلام
سالها پیش یک جمله روی یک تکه کاغذ کوچک و به ظاهر بی ارزش به چشمم خورد که تا الان در بسیاری از سختیها و مواجه با گناهان و نیز خوشی ها و ثوابها یادم میاد و باعث تعدیل در هیجاناتم میشه. ژرف بودن این جمله در تکرار چندباره در ذهنم خودش رو بیشتر نشون میده. توی اون تکه کاغذ نوشته بود:
"علامه طباطبایی : ما ابد در پیش داریم هستیم که هستیم."
.
در پناه حق.
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟
از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم
جان که از عالم علویست یقین میدانم
رخت خود باز برآنم که همانجا فکنم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به هوای سر کویش پر و بالی بزنم
تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی
یکدم آرام نگیرم نفسی دم نزنم
من به خود نامدم این جا که به خود باز روم
آن که آورد مرا باز برد در وطنم
وقتي راز دلتو گفته نتوني
چقده سخته خدايا
چقده سخته خدايا
چقده سخته خدايا
تو به كس گفته نتوني
چقده سخته خدايا
چقده سخته خدايا
تو به كس گفته نتوني
چقده سخته خدايا
چقده سخته خدايا
چقده سخته خدايا
چقده سخته خدايا
چقده سخته خدايا
خدایا چشمانم به فضل و رحمت توست.
در این برهه از زندگی ام دارم به دقیقه نود نزدیک می شم .
هنوز نتونستم تصمیم بگیرم.
امشب شب خداحافظی من است .
آیا با سلامی دوباره برخواهم گشت؟
منتظرم خدایا .
تكرار تكرار و تكرار .
زندگي ام متوقف شده .
خدايا چرا بعضيها اينقدر خودخواهند؟
چرا منطق ندارند .
چرا فكرشو نمي كنن كه دارند با زندگي بچه هاشون بازي مي كنند ؟
خدايا من ازشون بدم مياد.
متنفرم .
از هر فرصتي استفاده مي كنم كه ديگه هيچ وقت نبينمشون .
هيچ وقت...
خدايا فرصتي بده .
اعصابمو خرد كردند.
اگه يه روزي بلايي سر خودم آوردم ، بدونين تقصير بابامه .
نفرت دارم ازش . نفرت
زندگی کن به شیوه خودت ...
با قوانین خودت ... !!
با باورها و ایمان قلبی خودت......
مردم دلشان می خواهد موضوعی برای گفتگو داشته باشند...
برایشان فرقی نمی کند چگونه هستی...
هر جور که باشی ،
حرفی برای گفتن دارند ...!!
http://gallery.avazak.ir/albums/user...0%28137%29.jpg
http://inapply.ir/wp-content/uploads/roftegar.jpg
میخواهم عاشقی را از تو یاد بگیرم
که چنین بی وقفه در هر زمان و مکانی
یادت نمیرود باید عاشقی کنی
کاش من اینگونه عاشق بودم ….. ای کاش …
http://forum.avazak.ir/images/smilie...20%2820%29.gifفقط گوشه چشمی از نگاه خدا برای خوشبختی همه انسانها کافیست
این نگاه را برایت آرزو میکنم …http://forum.avazak.ir/images/smilie...20%2820%29.gif
http://image.asandownload.com/Galler...d.com_1794.jpg
دخترک سمت ضریح رفت وآدامس را از دهان دراورد و گفت "بیا این برای تو مامانمو خوب کن!!"و حاجتش را براورده کرد حضرت معصومه!معصومه(س) نگاه سبزى است كه از معصوميتسرچشمه مى گيرد،معصومه، روزگار دلداگى است واز غربت به قربت رسيدن .
معصومه، قصه بلند مدينه تامشهد است
http://www.paiamak.com/wp-content/up...iamak.com_.jpg
ای قبله من ، خاک در خانه تو ، در دام توام ، بی زحمت دانه تو ...
ای قبله من ، خاک در خانه تو ، در دام توام ، بی زحمت دانه تو ...
ای قبله من ، خاک در خانه تو ، در دام توام ، بی زحمت دانه تو ...
ای قبله من ، خاک در خانه تو ، در دام توام ، بی زحمت دانه تو ...
ای قبله من ، خاک در خانه تو ، در دام توام ، بی زحمت دانه تو ...
خدايا سلام:72:
خدايا تو را به بزرگيت به مرامت به عزت و جلالت
خدايا تنهاي تنهام و با تو همه دنيا با من
خدايا در اين دنيا تنها ي
كمكم كن
بزرگا ياري رسان
مرا در تمام لحظات زندگي بخصوص در اين شرايط بسيار بسيار بد
خداي من عزيز من
خدايا كمكم كن
خدايا كمكم كن
خدايا تو گفتي هر كسي سه بار بياد و در خونت رو بزنه ياري بخواد از توي بزرگ، كمكش مي كني، ياريش مي رسوني نمي زاري تنها بمونه ،درمونده بمونه
خدا جون من چند بار آمدم درخونت چقدر صدات كردم
خداجونم نمي خواي
كمكم كني
خوب اگه نمي خواي كمكم كني لااقل بگو چرا ؟؟
اگر کمکم نمی کنی پس امشب که خوابیدم دیگه بیدار نشم خواهش می کنم
خواهش می کنم
خداجون كمكم كن
براي هزارمين بار ازت كمك مي خوام كمكم كن تنهام نذار
همه كس من توي
تو داراي من هستي
دستانم به نيروي تو تكان مي خورد و پاهايم به نيروي تو راه مي رود
و ذهنم به نيروي تو گره باز مي كند پس به اعضاي كه آفريده دستور و تواناي بده ياريم كنند
خدايا شكرت
خدايا دوستت دارم:72:
كاش ميشد اونقدر گريه كنم تا بميرم
سلام
بچه ها دلم از خدا خیلی گرفته.همش دعا میکنم ولی انگار نمیشنوه.انگار منو نمیبینه.احساس میکنم ایمانم ضعیف شده:47:
خدایا ازت ممنوم.:323::323::323:
خدایا ازت ممنوم از اینکه هیچ وقت تنهام نگذاشتی و همیشه حواست به بنده ی حقیرت بوده....
خدا جونم دوستت دارم و به خاطر همه ی نعمت هایی که بهمون دادی شاکرم.