نوشته اصلی توسط afsoon520
ولی من مدتی است دچار حالات کسالت، رخوت، بی قراری و ... شده ام. در سرکار حوصله انجام هیچ کار جدی را ندارم و دوست دارم وقت گذرانی کنم آنهم با عذاب وجدان . حوصله ام سر می رود و کلافه میشوم. احساس بی هدفی و پوچی میکنم و این حس که کار مفیدی انجام نمیدهم ناراحتم می کند. حوصله ورزش کردن، کتاب خواندن و هیچ چیزی را ندارم و مانند همسرم کارم شده تماشای تلویریون. احساس میکنم این حالات احمقانه شاید ربطی به همسرم دارد. مانند او حس راحت طلبی پیدا کرده ام . برای مبارزه با این حالات چند روز یکبار هدفی برای خودم قرار میدهم ، اما دو سه روز که میگذرد حوصله آن هدف را هم ندارم. فکر نمیکنم افسرده شده باشم ولی به شدت تنبل شده ام . از سرگرمی خوشم میاید اما از کار جدی خوشم نمیاید. کلا احساس آرامش ندارم و بسیار بی قرارم.