-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
▪ اگر نمیتوانی بلوطی بر فراز تپهای باشی، بوتهای در دامنهای باش؛ ولی بهترین بوتهای باش که در کناره راه میروید.
▪ اگر نمیتوانی بوتهای باشی، علف کوچکی باش و چشمانداز کنار شاه راهی را شادمانهتر کن.
▪ اگر نمیتوانی نهنگ باشی، فقط یک ماهی کوچک باش؛ ولی بازیگوشترین ماهی دریاچه! همه ما را که ناخدا نمیکنند، ملوان هم میتوان بود.
در این دنیا برای همه ما کاری هست، کارهای بزرگ و کارهای کمی کوچکتر و آنچه که وظیفه ماست، چندان دور از دسترس نیست.
▪ اگر نمیتوانی شاه راه باشی، کوره راه باش.
▪ اگر نمیتوانی خورشید باشی، ستاره باش. با بردن و باختن اندازهات نمیگیرند. هر آنچه که هستی، بهترینش باش...
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
چارلي چاپلين به دخترش گفت:
تا وقتي قلب عريان كسي را نديدي بدن عريانت را نشانش نده! هيچ گاه چشمانت را براي كسي كه معني نگاهت را نمي فهمد گريان مكن قلبت را خالي نگه دار اگر هم يه روزي خواستي كسي را در قلبت جاي دهي سعي كن كه فقط يك نفر باشد به او بگو كه تو را بيش تر از خودم وكمتر از خدا دوست دارم زيرا كه به خدا اعتقاد دارم وبه تو نياز دارم.
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
اگر نیکی کردن ما فقط از ترس عقوبت و به امید پاداش است! پس به غایت زبون هستیم....
انشتین
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
"بی مناسبت نیست در نظر آوریم كه هر جزء بازگشت گذشته، با نیروی خاصی خود راتحمیل می كند و اثر بزرگی بر توده ها باقی می گذارد، و به نحو مقاومت ناپذیری جزء عقیده مردم می شود، عقیده ای كه هیچ ایراد منطقی در برابر آن، به مصداق اینكه گفته اند:" ایمان را به فهم نیازی نیست" یارایی ندارد."
«فروید»
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
سه چیز در زندگی پایدار نیست :
رویاها – موفقیت ها – شانس
سه چیز در زندگی قابل برگشت نیست :
زمان – کلمات – موقعیت
سه چیز در زندگی آدم را خراب میکند :
- دروغ – غرور – عصبانیت
سه چیز انسانها را میسازد :
کار سخت – صدق و صفا – تعهد
سه چیز در زندگی خیلی باارزش است :
عشق – اعتماد به نفس – دوستان
سه چیز در زندگی است که نباید از بین برود :
آرامش – امید – صداقت
آنگاه که زندگی همچون ترانه ای جاری می گردد شاد بودن آسان است ،
اما ارزش انسان زمانی آشکار می گردد که در شرایط آشفته نیز لبخند به لب دارد. …
وین دایر
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
تفكر در باب خوشبختي ، عشق ، آزادي ، عدالت ، خوبي و بدي، تفكر دربارهي پرسشهايي كه بنياد هستي ما را دگرگون ميكند. (ادگارمون)
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
سخنی از حضرت زرتشت
به جهان چشم گشودن در دست ما نیست و از آن چشم
بستن هم در دست ما نیست ولی به جهان با چشم باز نگریستن چرا !
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
:72:
" اگه آدم جوری زندگی کرده باشه که وجدانش آسوده باشه مرگ مثل یه بوس کوچولو میمونه روی گونه "
بهمن فرمان آرا .
:72::72:
:72:
تنها زمانی به گذشته ات برگرد که بخواهی از آن درسی بگیری.
:72::72:
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
10 سخن از شهید دکتر علی شریعتی که هر کدام در خودش هزاران سخن دگر نهفته است :
۱.مسئولیت زاده توانایی نیست ، زاده آگاهی است و زاده انسان بودن.
۲.دلی که از بی کسی غمگین است ، هر کسی را می تواند تحمل کند.
۳.ارزش عمیق هر کسی به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد.
۴.عشق به آزادی مرا همه عمر در خود گداخته است.
۵.اگر پیاده هم شده است سفر کن ، در ماندن می پوسی.
۶.خدا و انسان و عشق ، این است امانتی که بر دوش ما سنگینی می کند.
۷.قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد.
۸.مرا کسی نساخت ، خدا ساخت . نه آنچنان که کسی می خواست ، که من کس نداشتم . کسم خدا بود ، کس بی کسان.
۹.هر کسی را نه بدان گونه که هست احساسش می کنند ، بدان گونه که احساسش می کنند ، هست.
۱۰.استوار ماندن و زیر هر باری نرفتن ، دین من است.
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
<DIV align=center>
<MARQUEE direction=right>
<P align=center><FONT size=4><FONT face="arial, helvetica, sans-serif" color=#66cc00><STRONG>زندگی تکثیر ثروتی است که نامش <FONT color=#ff0000> محبت </FONT> است</STRONG></FONT></P></MARQUEE></DIV>
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
:72:
انسان ها توسط افکارشان پریشان می شوند ، نه توسط حوادث و پیشامدها.
"؟"
:72::72:
:72:
اگر شادی را خودت ایجاد کنی ، این شادی ، شادی حقیقی به حساب می اید. اما اگر حاصل کار دیگران باشد فقط یک سرگرمی است .
"؟"
:72::72:
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
:72:
شجاعت یک انسان در این است که هنگام تصمیم گیری های دشوار، باور کند هیچ چیز برای باختن ندارد!
" آرش قمیشی"
:72::72:
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
خداوند به حضرت موسي خطاب فرمود : من سه كار نسبت به تو مي كنم تو نيز در مقابل سه عمل انجام ده .
گفت آن ها چيست ؟
فرمود : من نعمت هاي فراوان بي منت به تو داده ام , تو هم اگر به كسي چيزي دادي منت مگذار, من عذر و توبه ترا مي پذيرم هرچند نافرماني بسيار كرده باشي , تو نيز عذر جفاكاران را بپذير , من عمل فردارا امروز نخواهم , تو هم امروز روزي فردا را مخواه.
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
:72:
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند، اما همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند.
"؟"
:72::72:
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
:72:
فروتنان "خودکم بین" نیستند، تنها کم به خود می اندیشند.
"کن بلانچارد"
:72::72:
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
اگر مثل گاو گنده باشي،ميدوشنت، اگر مثل خر قوي باشي،بارت مي كنند، اگر مثل اسب دونده باشي،سوارت مي شوند…. فقط از فهميدن تو مي ترسند.... زن عشق مي كارد و كينه درو مي كند… ديه اش نصف ديه توست و مجازات زنايش با تو برابر… مي تواند تنها يك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستي…. براي ازدواجش ــ در هر سني ـ اجازۀ ولي لازم است و تو هر زماني بخواهي به لطف قانونگذار ميتواني ازدواج كني… در محبسي به نام بكارت زنداني است و تو…. او كتك مي خورد و تو محاكمه نمي شوي… او مي زايد و تو براي فرزندش نام انتخاب مي كني… او درد مي كشد و تو نگراني كه كودك دختر نباشد…. او بي خوابي مي كشد و تو خواب حوريان بهشتي را مي بيني… او مادر مي شود و همه جا مي پرسند نام پدر ….. من رقص دختران هندي را بيشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روي عشق و علاقه مي رقصند ولي پدر و مادرم از روي عادت نماز مي خوانند.
دکتر علي شريعتي
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
یکی از بستگان خدا
شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی.
پسرک، در حالیکه پاهای برهنهاش را روی برف جابهجا میکرد تا شاید سرمای
برفهای کف پیادهرو کمتر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد
فروشگاه و به داخل نگاه میکرد.
در نگاهش چیزی موج میزد، انگاری که با نگاهش ، نداشتههاش رو از خدا طلب
میکرد، انگاری با چشمهاش آرزو میکرد.
خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که
محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالیکه یک
جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد.
- آهای، آقا پسر!
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق میزد وقتی آن خانم، کفشها
را به او داد.پسرک با چشمهای خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:
- شما خدا هستید؟
- نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!
- آها، میدانستم که با خدا نسبتی دارید!
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
دخترک 7 ساله ای که ژنده پوش و فقیر بود وقتی می خواست برای عبادت وارد کلیسایی در یک شهر دور افتاده شود به خاطر سرو وضعی که داشت اجازه ورود پیدا نکرد. رفت و پشت کلیسا که اتاق کشیش پشت دیوارش واقع بود نشست و همان طور که اشک می ریخت با خود زمزمه کرد: خدایا چرا من نباید برای عبادت داخل کلیسا بشم و......
پدر مقدس وقتی این حرفها را شنید بیرون آمد و دست دخترک را گرفت و با خود به داخل برد و به نگهبانان نیز گفت: (( ورود جنی همیشه آزاد است)) البته جنی از این بابت خیلی خوشحال بود اما افسوس می خورد که غیر از خودش هیچ بچه ای اجازه ورود به آن کلیسا را( فقط به خاطر محیط کوچک کلیسا) ندارد...
سالها بعد هنگامی که جنی یازده ساله بود به خاطر سوء هاضمه مریض شد و مرد. وقتی کشیش مهربان این موضوع را فهمید برای مراسم کفن و دفنش به خانه فقیرانه آنها رفت. در همان لحظه برادر جنی یک پاکت را لابلای لوازم جنی پیدا کرد که داخلش سه دلار و هفتاد و پنج سنت وجود داشت و جنی رویش نوشته بود: آنقدر پول جمع می کنم که وقتی بزرگ شدم بتوانم آن کلیسا را کمی بزرگتر بسازم که به بچه های فقیر اجازه ورود بدهند.....
پدر مقدس چنان تحت تاثیر این نامه قرار گرفت که در یکشنبه بعدی ماجرا را تعریف کرد و نامه جنی را نیز برای حضار خواند. اتفاقآ آن روز یک خبرنگار داخل کلیسا حضور داشت که این ماجرا را در روزنامه چاپ کرد. فردای آن روز مردی ثروتمند بعد از خواندن ماجرای جنی به کلیسا آمد و دو هزارمتر زمین اطراف کلیسا را از صاحبانش خرید و آن را به قیمت سه دلار و هفتاد و پنج سنت به کشیش آن کلیسا فروخت. خبرنگار جوان این ماجرا را نیز چاپ کرد و باعث شد افراد زیادی به آنجا کمک کنند و.....امروز پس از 55 سال آن کلیسا یکی از بزرگترین کلیساهای مکزیک است که سر در آن نوشته شده : (( هدیه جنی))
عشق بدون خجالت
وقتي سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختري بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشي" صدا مي کرد.
آخر کلاس پيش من اومد و جزوه جلسه پيش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت :"متشکرم "و گونه من رو بوسيد .
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .
--------------------------------------------------------------------------------
تلفن زنگ زد .خودش بود . گريه مي کرد. دوست پسرش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پيشش. نميخواست تنها باشه. من هم اينکاررو کردم.
وقتي کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهاي معصومش بود. آرزو ميکردم که عشقش متعلق به من باشه.
بعد از 2ساعت ديدن فيلم و خوردن 3 بسته چيپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت : "متشکرم " و گونه من رو بوسيد.
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .
--------------------------------------------------------------------------------
روز قبل از جشن دانشگاه پيش من اومد. گفت : "قرارم بهم خورده ، اون نميخواد با من بيادمن با کسي قرار نداشتم.
ترم گذشته ما به هم قول داده بوديم که اگه زماني هيچکدوممون براي مراسمي پارتنر نداشتيم با هم ديگه باشيم ، درست مثليه "خواهر و برادر" .
ما هم با هم به جشن رفتيم. جشن به پايان رسيد . من پشت سر اون ، کنار در خروجي ، ايستاده بودم ، تمام هوش و حواسم بهن لبخند زيبا و اون چشمان همچون کريستالش بود. آرزو مي کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمي کرد و من اين روميدونستم ، به من گفت :"متشکرم ، شب خيلي خوبي داشتيم " ، و گونه منو بوسيد
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .
--------------------------------------------------------------------------------
يه روز گذشت ، سپس يک هفته ، يک سال ... قبل از اينکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصيلي فرا رسيد ،
من به اون نگاه مي کردم که درست مثل فرشته ها روي صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگيره. ميخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهي نمي کرد ، و من اينو ميدونستم ،
قبل از اينکه کسي خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصيلي ، با گريه منو در آغوش گرفت و سرش رو روي شونه من گذاشت و آروم گفت تو بهترين داداشي دنيا هستي ، متشکرم و گونه منو بوسيد .
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .
--------------------------------------------------------------------------------
نشستم روي صندلي ، صندلي ساقدوش ، توي کليسا ، اون دختره حالا داره ازدواج ميکنه ،
من ديدم که "بله" رو گفت و وارد زندگي جديدي شد. با مرد ديگه اي ازدواج کرد. من ميخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون اينطوري فکر نمي کرد و من اينو ميدونستم ، اما قبل از اينکه از کليسا بره رو به من کرد و گفت " تو اومدي ؟ متشکرم"
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .
--------------------------------------------------------------------------------
سالهاي خيلي زيادي گذشت . به تابوتي نگاه ميکنم که دختري که من رو داداشي خودش ميدونست توي اون خوابيده ،
فقط دوستان دوران تحصيلش دور تابوت هستند ، يه نفر داره دفتر خاطراتش رو ميخونه ، دختري که در دوران تحصيل اون رو نوشته. اين چيزي هست که اون نوشته بود :
" تمام توجهم به اون بود. آرزو ميکردم که عشقش براي من باشه. اما اون توجهي به اين موضوع نداشت و من اينو ميدونستم. من ميخواستم بهش بگم ، ميخواستم که بدونه که نمي خوام فقط براي من يه داداشي باشه.
من عاشقش هستم. اما .... من خجالتي ام ... نيمدونم ... هميشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره.
--------------------------------------------------------------------------------
اي کاش اين کار رو کرده بودم ................. با خودم فکر مي کردم و گريه !
اگه همديگرو دوست داريد ، به هم بگيد ، خجالت نکشيد ، عشق رو از هم دريغ نکنيد ، خودتونو پشت القاب و اسامي مخفي نکنيد ، منتظر طرف مقابل نباشيد، شايد اون از شما خجالتي تر و عاشق تر باشه
[size=medium]
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
چنین گفت زرتشت.
عاشق عاشق شدن باش و دوست داشتن را دوست بدار از تنفر متنفر باش به مهربانی مهر بورز با آشتی آشتی كن و از جدایی جدا باش
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از كویر است
( دكتر علی شریعتی )
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
مهم نیست که تو چقدر زنده ای,مهم اینست که تو چقدر زندگی میکنی, مهم نیست که تو چقدر داری مهم اینست که تو چقدر می بخشی, مهم نیست که تو چقدر درد میکشی,مهم اینست که تو چقدر صبر میکنی,مهم نیست که برای تو چه اتفاقی می افتد,مهم اینست که تو چه تصمیمی میگیری.
تو مهمی
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
لبخند بزن!بدون انتظار پاسخی از دنیا!
و بدان که دنیا روزی آنقدر شرمنده میشود که به جای پاسخ به لبخندهایت؛با تمام سازهایت میرقصد.
لبخند بزن [name]
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
زندگي ما جمع كل تمام انتخابهاي ماست....
هر راه خروجي راه ورود به جايي ديگر است....:228:
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
زندگی یک هدیه است : به ما حق ویژه ، فرصت و مسئولیت می دهد ؛ باید به ازای آن چیزی باز گردانیم و آن <<خود اصلاح شده>> ماست .
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
قابل توجه آقايون عزيز
آورده اند كه وقتي مردي بود خيّاط ــ در عفاف و صلاح؛ و زني داشت عفيفه، مستوره، و با جمال و كمال، و هرگز خيانتي از وي ظاهر نگشته بود.
روزي زن در پيش شوهر خود نشسته بود، و زبان به تطاول گشاده، و به سبيل ِ منّت ياد مي كرد كه: " تو قدر عفاف من چه داني و قيمت صلاح من چه شناسي، كه من در صلاح زبيدۀ وقت و رابعۀ عهدم ".
مرد گفت:" راست مي گويي، امّا عفاف تو به نتيجۀ عفاف من است. چون من در حضرت آفريدگار راست باشم، او تو را در عصمت بدارد".
زن را خشم آمد، گفت:" هيچ كس زن را نگاه نتواند داشت، و اگر مرا وسيلت صلاح و عفّت نيستي، هر چه خواستمي بكردمي.
مرد گفت:" تو را اجازت دادم به هر جا كه خواهي برو و هر چه مي خواهي بكن".
زن، روز ديگر خود را بياراست و از خانه برون شد، و تا به شب مي گشت، و هيچ كس التفات به وي نكرد ــ مگر يك مرد گوشۀ چادر او بكشيد و برفت.
چون شب در آمد، زن به خانه باز آمد. مرد گفت:" همه روز گرديدي و هيچ كس به تو التفات نكرد ــ مگر يك كس، و او نيز رها كرد.
زن گفت:" تو از كجا ديدي؟". مرد گفت:" من در خانه بودم، امّا من در عمر خود در هيچ زن نامحرم به چشم خيانت ننگريسته ام، مگر وقتي ــ در جواني ــ گوشۀ چادر زني را گرفته بودم، و در حال پشيمان شده رها كردم. دانستم اگر كسي قصد حرم من كند، بيش از اين نباشد".
زن در پاي شوهر افتاد و گفت:" مرا معلوم شد كه عفاف من از عفاف تو است
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
میگویند روزی ملانصرالدین به همسرش گفت:
برایم شیرینی درست كن كه تعریف آن را فراوان از ثروتمندان شنیدهام.
همسرش میگوید آرد گندم نداریم. ملا میگوید آرد جو استفاده كن.
همسرش میگوید شیر هم نداریم. ملا جواب میدهد: به جایش آب بریز.
همسر ملا میگوید: شكر هم نداریم. ملا پاسخ میدهد: شكر نمیخواهد.
همسر ملا دست به كار میشود و با آرد جو و آب به اصطلاح شیرینی میپزد.
ملا بعد از خوردن، قیافهاش درهم میرود و میگوید:
چه ذائقه بدی دارند این ثروتمندها
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
وقتی برگ های پاییز را زیر پات له می کنی
یادت باشه روزی به تو نفس هدیه می کردنند!!
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
وقتی صبح ها از خواب بیدار می شیم ما دوتا انتخاب داریم . برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم ، یا بیدار شیم و رویاهامون رو دنبال کنیم . انتخاب با شماست....
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود. روی تابلو خوانده می شد: «من کور هستم لطفا کمک کنید.»
روزنامه نگار خلاقی از کنار او می گذشت؛ نگاهی به او انداخت. فقط چند سکه در داخل کلاه بود.. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد، تابلوی او را برداشت، آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد. عصر آن روز، روز نامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی آن چه نوشته است؟ روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم؛ لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچ وقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده می شد:
« امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!! »
وقتی کارتان را نمی توانید پیش ببرید، استراتژی خود را تغییر بدهید؛ خواهید دید بهترین ها ممکن خواهد شد؛ باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.
حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل، فکر، هوش، و روحتان مایه بگذارید؛ این رمز موفقیت است.... لبخند بزنید!.
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
با گرمترین سلامها و درودها به همه عزیزان همدردی
زیباترین و دائمی ترین لبخندها را هدیه میکنم به آنکه در آرزوی دیدن لبخندش و نثار دوستانی که قلبهاشان پذیرای نوری است که خداوند نویدش را داده است
درد من حصار برکه نیست ! درد زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم. وقتي كه بچه بودم هر شب دعا ميكردم كه خدا يك دوچرخه به من بدهد. بعد فهميدم كه اينطوري فايده ندارد. پس يك دوچرخه دزديدم و دعا كردم كه خدا مرا ببخشد.
هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن دکتر شريعتي
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛
با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند؛
پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند . . .
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
روزي لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند مي دهم كه كامروا شوي :
اول اين که سعي کن در زندگي بهترين غذاي جهان را بخوري
دوم اين که در بهترين بستر و رختخواب جهان بخوابي
و سوم اين که در بهترين کاخها و خانه هاي جهان زندگي کني
پسر لقمان گفت اي پدر ما يک خانواده بسيار فقير هستيم چطور من مي توانم اين کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد :
اگر کمي ديرتر و کمتر غذا بخوري هر غذايي که مي خوري طعم بهترين غذاي جهان را مي دهد .
اگر بيشتر کار کني و کمي ديرتر بخوابي در هر جا که خوابيده اي احساس مي کني بهترين خوابگاه جهان است.
و اگر با مردم دوستي کني، در قلب آنها جاي مي گيري و آن وقت بهترين خانه هاي جهان مال توست .
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
ای صبا از من بگو فرهاد بی بنیاد را
در میان عشقبازان تخم ننگی کاشتی
بیستون را کند ه ای از بهر شیرین ای عجب
تیشه آهن چه لازم بود مژگان داشتی
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
از «تن» تو هر چقدر هم که قوی باشد ترسی ندارند. از گاو که گندهتر نمیشوی، میدوشندت! از خر که قویتر نمیشوی، بارت میکنند! از اسب که دوندهتر نمیشوی، سوارت میشوند!، اما آنها فقط از «فهمیدن» تو میترسند
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم
( دکتر علی شریعتی )
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
یک ابله تحصیل کرده از یک ابله بی سواد ابله تر است. مولیر
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
وقتي ناله هاي خرد شدنت زير پاي باران نواي دل انگيزي شد چه فرقي مي كند برگ سبز كدام درختي............
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
عشق یعنی یک استخوان و یک پلاک ...... سال ها تنهای تنها زیر خاک . . .
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
چرا به زمانی که در آن عشق تنها بهانه زیستن است ، تکیه بر باد فراموشی زده ا یم تا دست بی طراوت باد ، خشک کند احساس سبز عاطفه را؟