سلام. :72::72::72:
من موافقم. :43::43::43:
پیشنهاد موضوع: هنگامی که خارپشت مخفی می آید!!!
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام. :72::72::72:
من موافقم. :43::43::43:
پیشنهاد موضوع: هنگامی که خارپشت مخفی می آید!!!
خب پس اولین ایتم برای زن بودن، چک کردن لحظه به لحظه دیگرانه
خیلی سخته ولی فکر کنم از پسش بربیام
هم باید وقت داشته باشی هم حوصله هم یه خیال راحت
که قربونش برم همه خانوما دارن
:)
:)
:)
از امیب بودن بهتره !
واقعا؟
مارو باش فکر می کردیم یه عاشق پیشه داریم که طرفدار پروپاقرص خانوماست، اونم امیب ازآب دراومد!:rolleyes:
اینجا جا داره به baby تبریک گفت.
البته نیاز به چک کردن لحظه به لحظه ی دیگران و یا لحظه به لحظه چک کردن دیگران نیست. همین که حدس هم بزنی کافیه.:311:
ولی خارپشت جان من بهت این امیدواری رو میدم که تو میتونی.....:311:
پس چی که می تونم !نقل قول:
نوشته اصلی توسط shabe barooni
همینکه این همه مدت تو این تالار ابی دووم اوردم یعنی میتونم
بعضی وقتا شک می کنم اقای ! مدیر هم زن باشن
مثلا اسمشون هم بتول مظاهری باشه :)
حامد هم که یه پارچه خانومه ، دختر خوشگل منه !:)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط داملا
برای چی شب امتحان دانشجوی مملکت رو به اینجا میکشونین؟ ها؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
بچه ای که تو خونه شماست یا بچه شماست (و البته همسر مکرمه) یا بچه خواهری، برادری، از همه بد تر خواهر زنیییییی (وایییییی:163:) یعنی شما از تبعات بی توجهی به فرزند عزیز این خانوم های محترم نمیترسی؟؟؟؟؟؟؟؟
گرفتی منو؟
تلفن رو هم بهتره جواب بدی!! یه وقت شاید شمسی خانوم بود با یکی از همین خانوم های مکرمه و محترمه بالا کار داشت. میتونی بگی نیستن و از یه سوختگی تلفن جلوگیری کنی!!!
ببخشید لباس های شما چه جوری خشک میشن؟
نکنه شبیه همون مدل اتو کردن لباس تو خوابگاه پسراس که میزارن زیر تشک تا صبح خودش چروکش باز شه؟:311::311:
روش نوینی داری بگو اینجا برادر ها استفاده کنن.
(اینا همش به این دلیله که شما اصلا خانه داری بلد نیستی و گرنه اگه یه بار لباس چلونده بودی تا بارون رو میدیدی آفتاب بالانس میزدی تا از رو بند جمش کنی)
البته نا گفته نماند.
اصولا آقایون در همه این موارد به تماشای تلویزیون خودشون ادامه میدن:311:
دادش از دست ما دلخور نشیا!!
درس ها خیلی سخته:302:
راستش رابطم رو با شمسی خانوم قطع کردم خیلی شلخته است
تازه به من میگه وسواس دارم !
من بچه هیچکس رو خونم راه نمیدم
خونمو به گند میکشن
ایکبیری های کوچولو !:160:
وا خواهر جون شما لباسا رو میری تو بالکن پهن میکنی ؟!!
خاک به سرم !:163:
شهرداری گیر میده !
کی می خواد جواب مدیر ساختمون رو بده ؟
خدا مرگم بده !:163:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
اه............
پس من بودم تاپيك زدم در مورد رفتار صحيح با بچه هاي خالم دنبال راهكار بودم ميگيد نه اين هم لينكش:
كليك كنيد!
:)
متین فرق میکنه
اگه راش ندم توخونه ممکنه بهم صدمه بزنه
البته منم بهش صدمه! میزنم :)
گفته بودم که نمی تونم خودمو کنترل کنم
کلا در این مورد خیلی زدوخورد داریم
بیشتر من می خورم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
:311::311::311::311:
واي كه چقد هم اسم متين برازندشونه!!!
هزار ماشالا به جونشون هزار الله اكبر.........
چقدر دلم برای این عکس آبی رنگ همدردی همراه با سبد گل تنگ شده بود! :)
ا وا حامد خان یعنی چی دلم تنگ شده بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
فکر کردی فقط تو دل داری پسس ما چی؟:311:
تازه ورود حامد رو بعد از خارپشت به جمع زنان کل کلی خیر مقدم عرض می کنیم و به میمنت ورود این اقایان در اول ماه ربیع جشن میگیریم لذا خواهشمند است امشب را بیاید باغ تا کل بندازیم و خوش باشیم :227:
امروز نمی دونم چرا خوشحالم دوست دارم بقیم خوشحال باشن:43:
منم دلم کل کل میخواد ولی اصلا تو این زمینه هیچ استعدادی ندارم.:)
شما به چی گیر میدین که میشه کل کل؟؟
مثلا به تیغای خارپشت که گه گاه میره تو دست و پاتون؟
به خطکش مبصر صورتیا؟
به جنسیت مدیر همدردی؟هیچ کدام؟
یکی بگه طرزتهیه کل کل چه جوریه؟
تو مواد لازمش میدونم ادم پایه هست.فقط همین...دیگه نمیدونم:P
بهار جون گفتن نیاز نیست که الان خودت با گفتن این جمله ها کل انداختی دیگه:311:
توی کل کل انداختن یکی تو میگی یکی من می گم بعد یکی اون یکی میگه
همینجوری می گیم و میگیم تا اخرش دعوا میشه و بعدش میایم اونو درست کنیم میزنه بدتر میشه
:311::311:
خوب تو بگو از کجا شروع کنیم به خارپشت گیر بدیم یا :311:
به زن بودن یا مرد بودن مدیر:163:
خلاصه تو بگو اگه دوست داری به خودت گیر بدیم چطور یا شایدم به من:227:
من بگم به موهای فرفری آقای مدیر گیر بدیم :163:
و اینکه خیلی بد اخلاق هست :305:
من که ازش می ترسم:316:
متین کیه؟ زنه یا مرده؟ ایشون هم آمیب هستند جناب خارپشت؟
می گما خوب جامعه رجال رو فراری دادیما ؛ قبلنا اینجا انقد رجال وجود داشت ، الان یا فرار کردند ، یا به جرگه خانما پیوسته اند:163::311::311:
چرا اقای مدیر واسه واریز پول شماره حساب زن داده؟یعنی بتول مظاهری زنشه؟
یعنی اقای مدیر زن ذلیله؟
یعنی هر چی کار میکنه و پول در میاره باید بده به زنش؟
چرا خارپشت خارپشته؟اینجوری که افسردگی مزمن میگیره چون هیچکی نمیتونه محکم بغلش کنه.
اونوقت میگه یادش بخیر بچه بودم شبا بغل مامان بابام میخوابیدم.
اقا خیال کرده با این سن و اون همه تیغ و خار که بهش وصله هنوز میتونه بره بغل مامان باباش بخوابه.
جمعیت رجال فرار کنن که خوب نیست.پس اینجوری به کی گیر میدین؟؟:122:
اینا یعنی کل کل؟؟:P
آره بهار جون اینها همه کل کله
ولی منم می خوام گیر بدم به این خارپشت که تا کم میاره غل می خوره و میره :311:
بی نهایت جان از کجا میدونی موهای اقای مدیر فرفری هست ؟ مگه اسکاجه؟ یا سیم ظرفشویی؟
بعدشم تا جایی که من میدونم موهاش صافه انگاری گلت کرده:163:
فکر کنم اگه از خدا اینطور میترسیدی حتما جات بهشت بود:311:
بهارجون خارپشت خار داره بخاطر همین توی مردا راه نداره هی قلش میدن میاد می افته تو جمع خانمهای محترمه:311: و چون خانمها دلشون میسوزه کاریش ندارن. طفلکی فکر میکنه تو توهمه که ما بهش محل میذاریم خبر نداره طفلی توهم بهش نگو
کی گفته مدیر زن ذلیله بابا ؟ یالا ثابت کنید؟:324:
اگه زن ذلیل نیست پس پس چرا شماره حساب زنشو میده پول بریزیم توش؟
اگه زنش نیست پس کیه؟؟
به نظرت خارپشت توهم شخصیتی داره؟اول میگه من خارپشتم بعد میگه من امیبم...میترسم دو روز دیگه بیاد بگه من لنگه کفشم یا من اصلا نیستم.
چرا به حامد65 گیر نمیدین؟
استه میاد استه میره..
تو نقاشی هم همه رو از پشت سر میکشه...
(خوب اینا که میشه گیر دادن..کل کل یعنی گیر دادن؟؟) :P
عزیزم اگه شماره حساب زنشو داده بخاطر اینه که به اون احترام میذاره و درواقع کلیدار مالی با خانمشه شاید برنامه ریزی اقتصادی خوبی نداره:163:
نمی دونم بعدشم به حامد گیر میدم پس چی؟
دیدی وقتی کم میاره تاپیکهارو انتقال میده یا میگه یه عنوان مناسب براش بذارید؟:311:
اه اه طفلی حالا که چی نمی دونم والا
فکر کنم مثل این ادم اهنیا می مونه که فقط برنامشو این دوتا و حالا بعضی وقتا میگه این تاپیک قفل میشه بخاطر...
طراحی کردن؟
بنظرت طراح حامد کی بوده؟ ایا حامد وجود خارجی داره؟ ایا حامد مثل ما ادماست ؟ نقاشیشو دیدی مثلا مامان کشیده؟ منکه یاد نون سنگک افتادم:311:
حالا حامدو بی خیالش خارپشتو بگو که اون تیغای تیزش البته کمی کند شده طفلی اخه وقتی قل میخوره تیغاش میشکنه
منکه میخوام یه گلدون درست کنم با تیغای خارپشت ولی نمی دونم چطور تیغاشو بشکنم تو میدونی بهارجون؟
وقتی فکر می کنم می بینم حیفه دکور گلدونمو خراب کنم ولی خوب یادگاری برای یه مدت بخاطر خنده خوبه؟
حداقل وقتی بچه ها مثل متینش میان خونم ازش برای ترسوندنشو استفاده می کنم:227:
بعدشم نمی دونم چرا منو تو فقط داریم کل می کنیم؟
یعنی کسی نیست بجز ما؟؟؟
شوخی ،شوخی ،بادم شیرم شوخی:163::311:
سلام بچه ها بیاین قیافه جدیدمو ببین
http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...eb37d173f8.gif
http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...5cc4d14382.gifhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...5cc4d14382.gifhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...5cc4d14382.gif
بهار جان خدایش اینقدر پیر نیستما.گوشامم این شکلی نیستhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...5cc4d14382.gif
به نظرم بیا تو مسابقه شرکت کن حتما برنده می شی:311:
حالاکه پاییزان قیافشو معرفی کرد من خودم رو معرفی می کنم منم همون عدد جون شما هستم حالا شدم چشمک
141 کاربر فعال در 15 دقیقه گذشته (21 عضو، 10 نفر بصورت پنهانی و 118 مهمان).
چه خبره؟ چرا همتون قايم شدين؟خبريه ؟اگه داره جنگ ميشه بگيد ما هم پناه بگيريم
http://www.hamdardi.net/imgup/32102/...263069173e.gif
گلنوش جان ماه دربیادکه چی بشه؟
می خوادعزیزکی بشه؟:311::311::311:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mahi91
ماهي ،شيطون شدي ها!!! حرفاي بودار ميزني؟ نميترسي يكي از صورتيا يا بدترش لباس شخصيا:163: تو پنهانيا باشن؟
پستت به درد آلاچيق كل كل ميخوره:311:
خب عزیزم شماسئوال پرسیدی منم خواستم سئوالت بی جواب نمونه.:43:
بفرماچه مدیران فعال وگوش به زنگی داریم.سریع تبعیدمون کردند.:311:
بچه ها شما هنوز بیدارید:163:
برید بخوابیدhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...07334b88fc.gif
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mahi91
نگفتم حرف بودار نزن گه ميان سراغمون؟ كار صورتيا بود فكر كنم فوري توبيخمون كردن. خدا را شكر بهمون اخطار ندادن:323:
:311:
وا خواهر الان که از پشت ابرا اومدم بیرون.هنوز هم منو نمیبینی؟!:311:نقل قول:
نوشته اصلی توسط گلنوش67
پاییزان شماهم جزومخفیهابودی؟:311:
نه اصلا .تاصورتیهای گوش به زنگ وخواب ندیم خودمونم نمی خوابیم.:43:
گلنوش بیا بینم چه جوری ناشناخته شدی؟
گلنوش67 ۰۱:۳۷ صبح محل ناشناخته
بچه ها خبر دارين كيوان مدير رو بردن صندلي داغ؟ مثل اينكه به زور هم متوسل شدن خدا آخر و عاقبت نازنين رو هم به خير كنه.
بياين بريم حسابي داغش كنيم
والا نميدونم پاييز جون محل نا شناخته كجاست؟نكنه انجمن آزاده:163:. من همين جا بودم داشتم پست ميزدم.
بچه ها از بس تو تالار چرخیدم اینجوری شدمhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...fc0580d6ed.gif
احتمالا به زودی اینجوری میشم http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...727fe7232e.gif
شما در چه حالید؟!:311:
من با دم شیرکاری ندارم.:163:
ولی قول میدم ازشمادوتاحتماتوصندلی داغ سئوال بپرسم.:43::46:
همین الان خاطره آقا حامد صورتی رو خوندم خیلی با حال بود. هی تو ذهنم تجسم میشه و هی خندم می گیرهhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...dc49d01d70.gif
ماهی جون اتفاقا بازی با دم شیر هیجانش بیشتر :311: ولی باید زود در بری:311:
اجی من یکم وزنم بالاست مثل توکه تیزنیستم سریع دربرم.می ترسم اون وقت بگیرنم ببرنم جای دیگه تبعیدم کنند.:311::311::311:
به نظر شما چرا آقا حامد هنوز بیداره؟
من فکر میکنم تو کشوری که زندگی میکنن که اختلاف ساعتش با ایران خیلیه . مثلا الان صبحه؟
نظرت چیه؟