RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
سلام صحرا جان
گفت تا اخر تابستون میدیم ولی الان دیگه نزدیک آبانه!!!
هر چند که دیشب پدرش گفت من پنج شنبه مقداری از این پولو جور میکنم میدم ولی به عنوان قرضه و بعد باید برگردونید ولی داری ناحق میگه
وقتی داد می زدم سعی می کرد ارومم کنه هر چند اولش اونم قاطی کرده بود برام ولی بعدش فهمید عصبانی تر از این حرفها هستم کوتاه اومد و می گفت از حرفهایی که می زنی پشیمون میشی بعدشم من همه چیزو دیشب کشیدم وسط حتی گذشته رو و تمام عقده هام از پدر و مادرشو
بعدشم بهم گفت چرا وقتی من و خانواده ام اینقدر ادمای بدی هستیم تو تحمل میکنی و..!!
نه پس اندازی نداریم چون تازه خونه خریدیم و هر چی داشتیمو بابت خونه دادیم حتی دیروز من یه قسمتی از طلاهامم فروختم
بعدشم صحرا جون وظیفه ما نیست که بدیم
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آفتاب همدرد
اقلیما جان خوب منطق پدرشوهرتون واسه ندادن پول چیه؟مگه پول پیش نبوده؟! چرا میگه قرض؟ عکس العمل شوهرتون دربرابر این حرف پدرشون چی بود؟
شوهرت به پدرش گفته که بابای شما پولشو لازم داره؟
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
اقليما جونم
بيشتر توضيح بده منطقشون براي اين رفتار چيه؟
مبلغ پول چقدره؟ خيلي زياده؟
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
اقلیما جان
میفهمم که گاهی تحمل حرف زور سخت ولی اشتباه کردی که تو داد و بیداد همه چیو وسط کشیدی دعوای شما سر پول بوده چه ربطی به چیزای دیگه داشته از الان سعی کن هر مشکلی داری فقط به اون بپردازی و وارد حواشیه دیگه نشی که نتیجه که نداره هیچ اوضاع و پیچیده تر میکنه .
من شخصا" تاکید دارم پای خانوادش نکشی وسط اینجور داستان ببین همسرت از پدرت پول قرض گرفته الانم باید این پول برگردونه حالا میخواد بره از پدرش بگیره از دوستش بگیره یا هر چیز دیگه ای تو چرا الکی خودت درگیر میکنی بگو این پول باید تا این تاریخ جور شه حالا شما هر جور صلاح میدونی عمل کن . همین و بس بذار خودش بدونه با خانوادش تو چرا بشی ادم بده این داستان اخرم همه چی سرتو خراب شه؟؟ مسئول تامین مالی مرد خونس تو غیر مستقیم کمک باش ولی مستقیم وارد نشو درگیر نشو
همسرتم قاطی کرده یهو بهت گفته چرا تحمل میکنی جدی نگیر ولی سعی کن وضعیتی پیش نیاری که این حرفها براش عادی شه بقول sci گفت شرطی نذار که عزت نفست زیر سوال بره منم میگم حرفی نزن موقعیتی ایجاد نذار بشه که عزتت زیر سوال بره
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
مبلغ پول 20 میلیون تومنه
چون به اسم ما و برای خونه ما و همسرم از پدرم پولو گرفته میگه خودتون باید بدید اون پولم که پول رهن خونمون بود دادیم بهش انگار یادش رفته و چون اول زندگیمون خودش بابت پول رهن خونمون این پولو بهمون داده یوده فکر می کنه الانم مال خودشه و ما پسش دادیم!!
شوهرم میگه اون داره خودش میده این پولو پس تو چی کار داری به بغیه اش
کلا اینا حساب و کتاب درست و حسابی تو این قضایا ندارند
شوهرم خیلی با خانواده اش رودربایستی داره اگه من نبودم تا حالا کل این پولم خودش داده بود و من از این اخلاقش متنفرم
دو سال پیش پدرشوهرم یه ماشین مثلا برامون خرید و تو جشن سالگرد ازدواجمون گفت کادوم به شماست. هفته بعدش فهمیدیم ایشون به نام همسرم وام خودرو گرفته و ما باید این وامو خودمون بپردازیم که هنوزم هنوزه داریم قسطای اون ماشینو میدیم
کاراش دیوونه کننده است یعنی رو حرفش اصلا نمی شه حساب کرد
صحرا جان من نمی خوام پول زور بدیم اخه برای چی ما باید بدیم؟!!
من جز این زندگی هستم
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
ببين همانطور كه پدر شوهرت خودش را در مسائل مالي كامل كشيده كنار. شما هم نبايد پدرت را درگير مسائل مالي تون مي كردي. حتي اگه شده بود يك كم هم توي زندگيت سختي مي كشيدي و رفاه نداشتي نبايد اينكار را مي كردي.
الانم دير نشده با زبون خوش پول پدرت را از شوهرت بگير بهش پس بده و ديگه هرگز خانوادت را درگير مشكلات مالي خودت و شوهرت نكن. هرگز.:305:
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
لیلا جون یه این حرف تو خیلی وقته رسیدم و هزار بار گفتم که اشتباه کردم
برام دعا کنید دلم نمی خواد رابطه خوبم با شوهرم که این چند وقت اخیر بود سر این مسئله بهم بخوره
اون این اواخر واقعا هوامو داشت و عاشقانه باهام رفتار می کرد طوری که واقعا احساس خوشبختی می کردم
ولی پدرشوهرم اینا دوباره از امامزاده برگشتن و گیر و گرفتاری ماهم باهاش شروع شده
دوباره گیر دادناش و اینکه برامون تصمیم بگیره که ساعاتمونو باهاش بگذرونیم شروع شده
فوق العاده ادمای پر توقع و مزخرفی هستن بودن و نبودنشون برامون دردسر ه
ولی من دیگه نمی ذارم دخالت کنه
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
اگه مي خواي رابطه شوهرت باهات به هم نخوره. ديگه در بدترين شرايط هم (حتي اگه خانواده شوهرت قتل هم كردند.) نخواه كه محكومشون كني و از شوهرت بخواي كه حق را به تو بده. در كل اصلا توي مشكلات و دعواهاتون حرف خانواده هاتون را وسط نكش. چون نه تنها اون مشكل و ناراحتي حل نمي شه و كاملا منحرف مي شه. بلكه هزار تا حرفي كه نبايد زده بشه هم زده مي شه و هزار تا مشكل جديد هم به مشكلاتتون اضافه مي شه.
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
ببین اقلیما
من نظر خودم دارم شایدم اصلا" هم قبول نکنی پول پس اول زندگی پدر شوهرت خودش بهتون داده بوده که خونه رهن کنید شمام دوباره بهش دادید خوب انگار نه پولی بوده نه پولی رفته این وسط از پدرت پول گرفتید وظیفه همسرتم هست که پول برگردونه نه پدرشوهرت . انگار اون یه لطفی در ابتدا کرده و حالا به هر علتی نمی خواد دوباره این پول بده هیچ گله ای هم ازش نیست اون وظیفه صاف کردن حساب شمارو نداره همین طور که پدرت نداره
این وظیفه همسرت و شماست که تو این زندگی هستی و لی بازم شما نه مستقیم با صرفه جویی هات برنامه ریزیت و ... این وظیفه همسرت پس اجازه بده خودش تصمیم بگیره از کجا میخواد جور کنه و شما اگه میتونی کمکش کن اگر واست مقدور نیست خودت درگیر نکن و فقط حمایت عاطفی ازش بکن و رابطت و تحت الشعاء این چیزا خراب نکن
اقلیما من تصور میکنم شما به مشکل جدی با خانواده همسرت خوردی
مرزای خودت و اونارو گم کردی
هروقت حوصله داشتی بیا فقط از اونا توقعاتشون انتظار خودت ازشون بگو و این مشکل با اونا حل کن
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
اقليما جونم منم با صحرا كاملا موافقم.
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
من نمی فهمم مگه وظیفه هر پدر و مادری نیست که اول زندگی به بچه اش کمک کنه پدر و مادر من جهیزیه دادن پدر اونم خونه واسه پسرش جور کرده
تازه زیر قولشم زده چون روز خواستگاری به پدر من گفت من واسشون خونه می خرم پس اون خونه چی شد؟!!
تازه پول رهن خونه ای رو که نصفشم شوهرم با فروش ماشینش گذاشته بودم داره انکار میکنه من نمی تونم این طوری فکر کنم
مثل اینکه من خودمو بزنم به کوچه علیچپ
آره صحرا جون حد و مرزای ما خیلی وقته زیر سوال رفته اینطوری حتما باهاشون دوباره به مشکل می خورم
ازتون می خوام کمکم کنید مثل همیشه
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
اقليما جونم دركت مي كنم بعضي خانواده ها به پسراشون خيلي كمك مي كنند. حتي خونه هم به پسرشون مي دهند بعضي ها هم هيچ كمكي نمي كنند. بعضي ها هم كمك كه نمي كنند هيچ از پسرشون تا اونجايي كه بتونند هم پول مي گيرند.
خانواده شوهر شما از نوع دوم اند. شما هم نمي توني عوضشون كني. پس بهتره براي اينكه آرامش زندگيت را حفظ كني كاري به خانوادش نداشته باشي و بذاري شوهرت خودش مشكل مالي كه پيش اومده را حل كنه.
اقليما داري وارد بازي خطرناكي همون بازي كه من اول زندگيم واردش شدم و خيلي ضرر كردم. بازي خانواده من فلان كردند و خانواده تو هيچ كاري نكردند. اين بازي شوهرت را تا حد جنون ديوونه و عصباني مي كنه و اون را (بر عكس اون چيزي كه تو فكر مي كني) كاملا به سوي خانوادش سوق ميده. و اون هيچ وقت حق را به تو خانوادت نمي ده برعكس كاملا ازتون دور مي شه. پس خواهش مي كنم اين بازي را شروع نكن. چون پشيمون مي شي.
بهتره بدون اينكه از خانوادش حرفي بزني از شوهرت كاملا محترمانه بخواي كه پول پدرت را به هر طريقي كه مي تونه جور كنه و بده فقط همين. نه حرفي از خانواده تو نه حرفي از خانواده اون نبايد ديگه به ميون بياد وگرنه همه چيز طوري به هم مي ريزه كه ديگه نمي توني درستش كني.
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
حق با توئه لیلا جان من دیشبم از شدت عصبانیت پای خانواده اش رو کشیدم وسط هنوزم باهاشون رفت و امد نداری؟
اوضاع تو خونتون خوبه؟بهونه نمی گیره که بریم باهم اونجا؟
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
نه هنوزم رفت و آمد ندارم.
آخرين بار شب عيد فطر مهدي خيلي اصرار كرد كه برم خونشون.
منم بدون هيچ بحث و ناراحتي بهش گفتم ببين مهدي جون من پدر و مادرت را شب قدر بخشيدم و الانم ديگه هيچ كينه اي ازشون به دل ندارم. ولي ديگه نمي خوام ببينمشون. چون مي دونم اونا هيچ وقت عوض نمي شوند و به محض اينكه باهاشون رفت و آمد كنم دوباره همون كارها و رفتارها را تكرار مي كنند. و من ديگه واقعا توانايي تكرار اون روزها و ناراحتي ها را نه روحي و نه جسمي ندارم.
مهدي با دقت به حرفام گوش كرد و بعد بوسيدم و گفت تو خيلي خوب و مهربوني ليلا.
البته اقليما جونم من به هيچ كس توصيه نمي كنم كه كاري را كه من كردم بكنه (يعني قطع رابطه كامل با خانواده ها)
اما من مجبور بودم چون خانواده شوهر من و علي الخصوص مادر شوهرم واقعا غير عادي و بي رحم اند. و ارتباط با اون ها براي من خيلي گرون تموم مي شه. ولي اگه مهدي خانواده نسبتا نرمالي داشت حتما باهاشون رفت و آمد مي كردم و سختي هاش را هم تحمل مي كردم.
نه الان خدا را شكر هيچ مشكلي با هم نداريم چون خانواده مهدي بدجوري خودشون را به مهدي نشون دادند و حتي جون بچه مهدي را هم كه توي شكم من بود با بي رحمي تمام گرفتند. الان مهدي مي دونه كه من توي اين زندگي خيلي مظلوم واقع شدم و توي دلش به من حق مي ده كه ديگه نخوام اونا را ببينم.
گرچه هيچ وقت تا به امروز اين را به زبان نياورده اما مي دونم كه توي دلش مي دونه و هيچ وقت ازش نمي خوام كه به زبان بياره.
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
اقلیما جان داستان نصفه نصفه ممیگی عزیزم
من نفهمیدم پول شما بوده یا پدر شوهرت بلاخره؟؟؟؟
راجع به وظیفه نه از نظر من وظیفه نیست وظیفه پدر مادر شمام نبوده جهاز بدن لطفشون عشقشون بوده که هرچی در حد توان برای شروع زندگیتون جور کردن وظیفه خانواده شوهرتم نیست که بخوان واسه شما خونه بخرن یا حتی رهن کنن اگر کردن ممنونشون اگر نه اصلا" نه توقعی بوده نه هست این واقعیت اگه غیر این بداستان نگاه کنی چه تو چه شوهرت هرروز داستان دارید پس اونم بگه بابات جای فلان وسیله چرا فلان یکیو نگرفت وظیفش بوده این درسته؟؟؟!!!
ببین اقلیما اگر پول رهن که دادید به پدر شوهرت پول ماشینتون بوده پس چرا اصلا" دادید به پدر شوهرت ؟؟؟!!! لطفا" بیا درست بگو داستان چیه . نصفه نصفه نگو
بعدم بیا با ارامش بدور از هیجان کلات قاضی کن بگو مسایلت با خانواده همسرت چیه جنبه شنیدن نظر مخالفتم داشته باش رو حرف های همه واقعا" فکر کن :46:
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
ما خونه ای رو اول زندگی رهن کردیم که بریم توش از پول یه مقداریشو پدر شوهرم گذاشت یه مقداریشم شوهرم که ماشینشو فروخته بود(هرچند شوهرم میگه پول ماشینشم پدرشوهرم داده بوده)خلاصه بعد از چند وقت به پیشنهاد پدرشوهرم ما رفتیم خونشون نشستیم و قرار شد پول رهن خونمونم بدیم زمین بخریم خلاصه بعد از گذشت یک ماه پدرشوهرم اینا به پول نیاز پیدا کردن و ما هم پول رهن خونمونو دادیم به اونا این درست زمانی بود که ما می خواستیم زمین بخریم و زمینم دیگه نشد بخریم
من همون موقع هم مخالفت شدیدی با این قضیه کردم که سر این موضوع دعوای شدیدی با همسرم کردیم
الانم اصلا زیر بار نمیره که ما قبلا پول رهن خونمونو به اون دادیم و باید بر گردون بهمون
من از خانواده همسرم کینه دارم و روشون خیلی خیلی حساس شدم اونا هم زیادی تو کارمون دخالت می کنند مثلا توقع دارند بهشون زیاد سر بزنیم
جمعه ها باهاشون باشیم
هر اتفاقی تو زندگیمون بیافته خبر دارند
اگه درد و دلی پیش همسرم میکنم کف دست مامانشه که بعدن می فمم از سرسنگینی مادر شوهرم و به در گفتن و دیوار شنیدناش
من از خانواده همسرم کینه دارم و روشون خیلی خیلی حساس شدم اونا هم زیادی تو کارمون دخالت می کنند مثلا توقع دارند بهشون زیاد سر بزنیم
جمعه ها باهاشون باشیم
هر اتفاقی تو زندگیمون بیافته خبر دارند
اگه درد و دلی پیش همسرم میکنم کف دست مامانشه که بعدن می فمم از سرسنگینی مادر شوهرم و به در گفتن و دیوار شنیدناش
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
این تاپیک به علت طولانی شدن قفل می گردد
پا ورقی
======
اقلیمای عزیز
لطفاً به راهنمائی های داده شده توجه داشته باش و آنها را بصورت یک خلاصه جمع بندی کن و سعی کن از آنها بهره عملی بگیری .
بیشتر از آنکه روی همسرت متمرکز باشی ، برخودت مسلط باش و از حساسیت هایت بکاه . نشاط و آرامش و محبت و عشق را در درون خود جستجو کن ، خواهی دید که لبریز می شوی و دیگران از امواج مثبت وجود تو بهره برده . و چه بسا تغییر داشته باشند .
موفق باشی عزیزم
.