-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
دوستان عزيز ( خانوم سامره شما قسمت دوم رو بخونيد... قسمت اول روي سخنم با دوستان است)
متاسفانه ايشون در بحران عاطفي سختي در گير شده اند هيچ اشكالي نداره بگيم ايشون عاشق شده و بدشانسي آورده چون شخصيت مورد نظرش رو قبلا يكي به همسري برداشته!!! حالا سه تا كار مي تونه بكنه... يا به اون خانوم بگه كه بيا شريكي استفاده كنيم!!! كه البته هيچ زني (و البته خود ايشون) هرگز حاضر نيست رقيب عشقي داشته باشه... كه وامصيبتا! يا اينكه مرد رو مجبور كنه زنش رو طلاق بده و بياد با او زندگي كنه!!! كه اين كار رو به نظر مي آد اون آقا انجام نخواهد داد! و يا اينكه بپذيره كه دير رسيده و اين مرد هرچقدر هم خوب! هر چقدر هم ايده ال! قبلا برداشت شده و نمي شه رفت و از خونه يكي كشيدش بيرون... فكرهاي مختلفي ذهنش رو خسته كرده... آدم شريف و با لياقتي هست و لياقتي بيش از يك مرد متاهل داره... و اين آشفته اش كرده... هرچند بگه كه آشفته نيست.. هر چند سعي مي كنه اعتماد به نفسش رو نگه داره! اما اينها به دليل اينه كه قوي هست! و اين خيلي خوبه!!! به نظر مي رسه از آينده و شيوه زندگي و مشكلات اون كاملا مطلع هستند...به نظرم اگر با اين مشكلات آشنا نبودند هرگز كمك نمي گرفتند... چراكه يك نفر رو پيدا كردند و بسيار با ايشون همدل هستند و آرامش مي گيرند... خب اگر مشكلي نبود ازدواج مي كردند... اما مشكلي هست! و مشكل اين هست كه ايشون هم مي خواد اين آقا رو... هم نمي خواد!!! مردد مونده چه كنه!؟ همه اين داستانها رو مي دونه... طبيعتا با همسر اون آقا دچار مشكل شديد خواهد شد... شايد اون آقا در اين كشمكش هم فرياد بزنه.. هم كم بياره... هم خسته بشه! و طبيعي است كه شرايط طي 5 ماه آينده به اين منوال نخواهد بود...
ايشون برخلاف آنچه كه برداشت مي شود به دنبال تاييد نيست! به دنبال توجيه هم نيست! تصميمي هم نگرفته! ايشون نگرانه! ملتهبه!!! واقعا نمي دونه بايد چي كار كنه؟ و همه عواقبش رو مي دونه اما در يك مهلكه... مهلكه (دقيقا به معني كلمه) عاطفي افتاده كه اگر كسي دستش رو نگيره و از وسط اين گرداب كه متاسفانه آرام انسان رو غرق مي كنه بيرون كشيده نشه معلوم نيست چه بلايي سرش مي آد..شايد بشه گفت كه دختري چنين با هيجان و شتابزده، افسردگي حاد گرفته و سپس بي تفاوت شده كه البته زمينه آنرا در حال حاضر دارد... و هر چند بسيار قوي نشان مي دهد ولي كاملا شكننده است! در واقع خانوم سامره همانند ظرف كريستالي بزرگي است كه بسيار سنگين است... اما اگر خورد شود ديگر هيچ تكه اي را پيدا نخواهيم كرد!
خانوم Samereh
پست من رو خونديد؟
در صورتيكه واقعا علاقه نداريد كه كمك بگيريد
يك راهكاري هست و اون هم اين كه در صفحه اصلي قبل از ورود به تاپيك روي عنوان تاپيكتون يك كليك كنيد و چند ثانيه نگه داريد و عنوان اون رو اصلاح كنيد و عبارت "كم كم كنيد ، " رو حذف كنيد...
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
خوندم و يه كم اروم شدم چون بالاخره يكي منو درك كرد
هنوز هم تاكيد م يكنم كه كمك مي خوام.....
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط samereh
خوندم و يه كم اروم شدم چون بالاخره يكي منو درك كرد
هنوز هم تاكيد م يكنم كه كمك مي خوام.....
خب اولين گام اينه كه اون تمرين رو انجام بدهيد! يعني از فكر جدايي فرار نكنيد... نذاريد از پا بندازه شما رو.. باهاش مواجه بشيد! همونطور كه گفتيد خيلي از مشكلات شما رو اين تمرين حل خواهد كرد و آرامش خواهيد يافت در اون شرايط مي تونيم بسيار بهتر مشكلات رو بررسي كنيم و در اين تصميم كمكتون كنيم
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
من از فكر جداييش هراسي ندارم.چون اگه بخوام تموم كنم واقعا ميكنم هراس يا ترس نداره
كافيه برسم به تاييدش كه كار غلطه.
من نگفتم كه اين مرد شاهزاده ي روياهاست
يا ديگه ادم ديگه واسه من قحطه
فكر كنم همه تصور ديگه اي از من ساختن
من فقط گفتم خوب اگه خوبه چرا نه ؟
چشم اون تمرين رو هم شروع م كنم
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط samereh
من فقط گفتم خوب اگه خوبه چرا نه ؟
سامره جان، عزیزم، دختر گل، خانم محترم ...
اینهمه بچه ها با زبونهای مختلف، با نگاههای مختلف و با فرهنگهای مختلف برات دلیل اوردن که چرا نه، یعنی همش هیچ؟!
می گما زن اولش مثل من باشه، آتیشت می زنه ها... یا مثل lonely sky باشه از مرگ بدتر سرت میاره ها ...
اینام دلیل نشد؟! :162:
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
مسئله اين است كه عزيزم شرايط اين آقا خوب نيست و تو نمي خواهي قبول كني كه شرايطش خوب نيست .
به زبان ساده در انكار و مقاومت هستي .
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
نياز به صبوري دارم
صبر صبر....
چيزي كه در من در همه ي موارد بسيار كم ديده مي شه
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط samereh
نياز به صبوري دارم
صبر صبر....
چيزي كه در من در همه ي موارد بسيار كم ديده مي شه
به نظر آرام تر هستيد... تمريني كه گفتم رو انجام بده... به موضوع تمرين فكر نكن! به اينكه مي ترسي از جداي و يا نمي ترسي فكر نكن... فقط بدون هدفم كمك به شماست! و شما هم همين رو خواستيد... مي خوام با اين تمرين نمره اي كه به استرس خودتون مي دهيد كمتر از 3 باشه... اگر بعد از 6 بار نتيجه حاصل نشد و استرس زياد بود هنوز/ تمرين رو متوقف كن و ديگه به فكري كه گفتم نپرداز... روز بعد يا ساعتها بعد دوباره انجام بده... استرس رو اندازه بگير...
بي شك آرام خواهي شد... و اين عدم داشتن صبر به دليل همين نداشتن آرامش هست!
براي خاموش كردن ذهن سطحي/ تمرين تنفس صرفا انجام دهيد... بگذاريد افكار منفي از شما دور بشوند!
آرام منتظريم...
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
واقعا متاسفم بخاطر اینکه یه خانم هستم و این تاپیک رو می خونم .
واسه اینکه چرا بعضی از ما زنها اینقدر آویزون مردها هستیم و فکر می کنیم که جایی خبریه چون دستت دور از آتیش هست ولی وقتی رفتی توش می بینی که نه بابا خبری نیست. واسه اینکه چرا اینقدر ارزش خودمون رو نمی دونیم و ابهت و اقتدار و متانت خودمون رو نگه نمی داریم ...
دنبال چی هستی آرامشی که تا حرفش رو می زنی همجنس ها و همسن های خودت صداشون در می یاد فکر کردی اینهایی که جواب شما رو می دهند مرد هستند (البته غیر از یکی دوتا) .
توی این تاپیک شما حتی توی جمعی هستی که اکثرا تحصیل کرده هستند و از لحاظ مالی بد نیستند چون شاغلند و درآمدی دارند و موقعیتی دارند (محض اطلاع گفتم که فقط خودتون اینطور نیستید) وقتی حرف می زنی خیلی خیلی خیلی زیبا راهنمایی می کنند هم آرام، هم خشن، هم دوستانه و هم با روحیه ای که فکر کنی باهات صحبت کردند ولی :158:
اصلا و ابدا دوست ندارم در زندگی ام با همچین افرادی حتی دوست باشم و اگر بخواهد با شوهرم رابطه برقرا کند شاید بلای بلواسکای عزیز رو سرش در نیارم ولی کمتر از اون هم نمی کنم باور کن .
این همه حقارت بس نیست واقعا متاسفم.
(دوستان لطفا بعد از خواندن این پست نگید که مشکل دارند و آرام صحبت کنید و غیره چون دیگه از این حرفها گذشته با 139 ارسال و هنوز همون خانه اول بودن چه کار می خواهید بکنید که این خانم را راهنمایی کنید ایشون توی این فرهنگ بزرگ شده اند .)
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shayana
.
ما تو فامیلمون داشتیم مردی که زن دوم گرفت،میدونی نتیجش چی شد،بچه ها دیگه از پدر بیزار شده بودن،
از زن دوم پدرشون ندیده متنفر شده بودن و روزی هزار بار بدترین نفرینها رو براش میکردن،خونشون شده بود سوت و کور،مثل یه قبرستون،بالاخره خدا جای حق نشسته،اون اه و نفرین ها هیچ وقت نمیزاره
عزیزم درمورد دین و آیه قرآن متاسفانه استفاده ابزاری از دین بوده و خواهد بود
ما صد جای دیگر را که قرآن درمورد حق الناس نوشته و اینکه کسی را نرنجانیم نمیخوانیم میاییم روی یک یا چند آیه تکیه می کنیم که درمورد حق چند همسری مردان در یک برهه تاریخی خاص و شرایط ویژه آن روز نوشته شده!
به شخصه به من هم این حس را میدهی که فعلا درعالم رویا و تخیلات عاشقانه هستی و به قول خودت وقتی پستی طولانی بود نمیخوانی، خوب من هم فعلا حرفی ندارم، امیدوارم نرسد روزی که نه راه پس داشته باشی نه پیش!
این تاپیک را بخون، ببین چقدر مشکل برای این خانوم بوجود اومده، شاید این تکانت داد
http://www.hamdardi.net/thread-16569.html
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
راهنمايي بكنيد ولي سرزنش نكنيد .
سرزنش بيشتر او را در قالب دفاعي و گارد مي بره
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
راهنمايي بكنيد ولي سرزنش نكنيد .
دوستان عزيزم
فرمايش كوتاه ani رو تاييد مي كنم
قسمت اول پست 127 رو تكرار مي كنم...
خواهرم سامره
صبور باشيد ...
به محض اينكه تمرينات رو انجام داديد و نتيجه مطلوب بود بيايد و چيزي بگيد تا ادامه بديم...
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
ani جان به نظرتون راهنمایی فایده ای داره خیلی جالب می گید راهنمایی کنید. دیگه چقدر واقعا دیگه چیزی به ذهن من نمی رسه به ذهن خودتون چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقای sci محترم شما هم خیلی خودتون رو توی زحمت نیندازید یک بار که بهتون گفتند که این تمرین فایده ای نداره !!
من هم جای سامره خانم بودم سکوت می کردم حرفی برای گفتن ندارند می خواهند چی بگویند نه واقعا خودمونیم می خوان چی بگویند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
اینکه مراجع در نهایت چه می کند، تصمیم خود اوست و مسئولیت انتخاب هر کس به عهده اوست. امامسئولیت ما اینست که بدون حساسیت ، اهانت و درگیری و تحقیر ، به مراجع آگاهی دهیم تا فرد دقیقا خود را در آن شرایط ببیند و تصمیمی از روی آگاهی بگیرد.[/color]
اگر سامره متهم است که بعضی پستها را نمیخواند، برخی از اعضا هم متاسفانه تنها پستی را که آقای مدیر در این تاپیک زدند را انگار اصلا مطالعه نکردند و هر چند من گاهی مجبور میشوم گزیده هایی از آنرا در پستهایم بیاورم، بازهم کسی گوشش بدهکار نیست!!!
سامره هر تصمیمی بگیرد به خودش مربوط است، ایشان از ما کمک خواسته راه را برایش روشن کنیم، اگر میتوانیم بسم الله! اگر نه که بهتر است ایشان را به حال خود بگذاریم تادر شرایط آرامش تصمیم بگیرد.
مطالعه تاپیک آفتهای مشاوره را هم به دوستانی توصیه میکنم که خود را در مشاوره هایشان داخل میکنند.
باز هم توصیه میکنم افرادی که فوبیای هوو دارند و هر چه زن دوم را بطور بالقوه هووی خود میدانند خواهشا در تاپیک اختلال ایجاد نکنند!
تاپیک تا حالا 141 پست کش پیدا کرده، که جز تعداد انگشت شماری از آنها بقیه اصلا ارزش مشاوره ای ندارد و کلی پست فقط برای دعوت اعضا به آرامش ارسال شده!!!
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
مي خوام ببينم شما هم اگه يه مشكل داشتيد اين طوري بهتون حمله مي شد چه واكنشي نشون مي داديد
من حرفها رو خوندم بارها وبارها دارم همه چيز بررسي م يكنم
به شما يكي حداقل م يدونم جوابي ندارم بگم
اما ممنون آني و بقيه و همكاراي خوبي كه انقدر صبورانه دارند كمكم مي كنند هستم
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
سامره جان سلام
فکر کنم به تاپیک های دیگر دوستان هم تا الان سر زدی میدونی همه ما شک نکن همه و همه روزی که همسر فعلیمون دیدیم فکر کردیم این فرد مناسب برای زندگیمون نمیگم مرد رویاهامون سوار بر اسب نه فقط فکر کردیم دیدیم مناسب همین اگر تصورات ما برداش های ما و عقل ما و دیگرانی که مارو بر این انتخاب تاکید کردن درست بوده پس معنی و لزوم این همه تاپیک درموندگی چیه؟؟؟؟
حالا شما تصور کن می خوای تصمیمی بگیری که هم خودت به عواقبش قطعا" از همه ما اگاه تری و هم همه اون دیگران ها دارن بهت هشدار میدن ایست میدن پس باید به طور جدی یه استاپ محکم و سریع داشته باشی و خیلی دو دوتایی و به دور از حس و علاقت به این مساله نگاه کنی که فردا روزی نشی پایه ثابت تاپیک های اختلاف های زن و شوهر
امیدوارم هر تصمیمی میگیری اینقدر مطمین باشه که پای همه عواقبش بتونی با قدرت بایستی حالا چه مثبت چه منفی
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
سلام
همین مساله که ایشون زن دارن یعنی 97 درصد چیزی که شما می خواهید رو ندارن.[/size][/font]
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
samereh عزیز
به سهم خودم ورودت به همدردی را خیر مقدم می گویم
سامره جان واقعیت این است که :
1 - شرایطی که برای تعدد زوجات از نظر شرع مطرح است دایره اقدام به تجدید فر اش را محدود می کند ، و هر مرد و زنی مشمول آن نمی شوند ، و خارج از این دایره را هم دین جز از هوس نمی داند ، ایضاً شرط عدالت از عهده کمتر مردی برمیاد و اگر حرف قرآن برایمان حجت باشد ، مردی بسیار متقی و متعهد می طلبد ، که یافت می نشود ( دلایل را در پی خواهم آورد )
2 - از نظر عرف فشار مضاعفی بر مردان داری چند همسر وارد می آید و بر زنی که همسر دوم شده باشه ، که نمونه بارز آن را شما در این فضای مجازی دیده و چشیده ای و چنان شما را برآشفت که در پستی اذعان کردی که : شما را میزنم . عزیزم اینجا یک فضای مجازی است شما با چنین واکنشهایی ( که البته ما تأیید نمی کنیم اما واقعیت موجود است ) مواجه شدی ، و برآشفتی و حتی تهدید هم کردی ، با دنیای واقعی چه می کنی ؟ آیا خود را از این جهت بررسی کرده ای و نهایت تلخی را ترسیم کرده ای ؟( به قول دیل کارنگی بدتر از بدش را ببین و بعد تصمیم بگیر )
3 - واقع بینانه برخورد کن ، به خودت و اینگونه زندگی تخفیف نده و خوش بینانه نبین ، هر مشکل ممکنی را تصویر کن و بسنج و ببین آیا قدرت تحملش را داری ؟ افت خواهی کرد یا رشد ؟ به آرامش خواهی رسید یا دچار دغدغه های تا کنون نداشته می شوی ؟ و ..... و.... و.......
4 - در چند پست گفته ای که فکر نمی کردی چنین موقعیتی پیدا کنی ( یعنی مردی با این شرایط جذبت کند و بخواهی همسر دوم شوی ) همین گواه آنست که نباید با اطمینان به اینکه آنطور که تصور می کنی و از خودت تا کنون سراغ داری روند پیش خواهد رفت تصمیم بگیری ، باز هم پیش میاد آنچه را که فکرش را امروز نمی کنی .
5 - چه کسی گفته خوشبختی در کنار کسی اتفاق می افتد که 99 درصد با ما توافق دارد و بر عکس آن نه ؟ اینکه شما چنین می بینی نشان از آن است که نگاهت به خوشبختی وابسته به عوامل بیرونی و اشخاص دیگر است ، خوشبختی و احساس آن درونی است و چه بسا کسی در کنار شخصی که تفاوتهای زیادی با او دارد بسیار احساس خوشبختی کند ، چون نوع نگاهش به گونه ای است که این تفاوتها را بد و شر نمی بیند ، و بر عکس آن نیز صادق است ، ( اینهایی که می گویم از سر تجربه و مشاهده موارد عدیده است ) .
6 - سعی کن دقت کنی ، و با وسواس موارد منفی این آقا را لیست کنی ، می دانم برات کار سختیه چون به احتمال قوی و چنانکه پیداست ، چشم به روی ضعفهایش بسته ای و نمی بینی و این سخته ، و نمی توانی بگویی هیچ ضعفی ندارد که این می شود مطلق نگری .
7 - و مردان در اوج مردانگی خود بسی خودخواهند و این را از زنان دارند :
این نکته ای است که محققانه می گویم ، و اتفاقاً بررسی کرده ام که آیا به خلقت آنان باز می گردد یا تربیت ، و یافتم که تربیت . همه می دانند که در جوامعی چون جامعه ما پسران ساپورتهای بیشتری نسبت به دختران می شوند در خانه ، و تا ازدواج نکرده و یا شاغل نشده اند ، ( پدر و مادر ) کمترین نقش مسئولیتی را از آنان انتظار دارند و خط قرمزهای چندانی هم ندارند ، اما دختران اغلب برعکس اینند . و اغلب پسران می آموزند که خواهران در خدمت آنها باشند و دختران می آموزند که خادم برادرانشان و ..... و در این روند تربیتی اشتباه ، مادران ( زنان ) نقش بیشتر و مهمتری را ایفا می کنند و .... ( بحث مفصلی دارد که در این مجال نمی گنجد ) لذا مردان اینچنین بار آمده ، اعلب وقتی دل در گرو کسی می بندند ، او را برای خود می خواهند ، نه برای خودش و .... خلاصه وقتی همسر دوم یا چندم اینگونه مردی شوی ، باید انتظار بکشی یا تو قربانی بی مهریها و کم به سراغ آمدنها شوی یا زن اول . در هر حال اشتثناء هستند اونهایی که بتوانند عدالت را رعایت کنند . و مردی چنین ، وقتی زنی را بخواهد و مصر بشود ، کمتر نشانی از عشق او بدان بلکه بدان بیشتر از خودخواهی اوست ( اصرار بر وصال با وجود نداشتن شرایط مطلوب ،خود یک گواه آنست ) و وقتی عطش خواهشهایش فروکش کرد ، دیگر اون شور و حرارت اولیه نخواهد بود ، و همین خود راحت زمینه کم آمدنها و کمتر بودنها و ... برای یکی از همسران را فراهم می سازد ، که اگر به همسر دوم وابسته شده باشد اولی محرومیت خواهد کشید و یا برعکس .
8 - حسادت در زنان زود برانگیخته می شود و به دلیل احساسات قوی زنان ، زود توسعه می یابد بخصوص در رابطه با رقیب . دقت کن به روزهایی که دلت می خواهد همسرت کنارت باشد و او در خوش بینانه ترین صو.رت ، نه اینکه نخواهد که نتواند ، و مجبور باشد نزد همسر اول باشد ، نسبت به آن همسر چه حسی خواهی داشت ؟ یک شریک که دوستش می داری و لذت می بری از اینکه در موقعیتی که تو مایلی و نیاز داری همسرت کنارت باشد ولی نزد اوست ؟ یا برعکس ؟
9 و ....... باقی بماند در ادامه
.
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
9 - در جایی گفته ای موضوع عشق نیست ، موضوع سنخیت 90 به بالا درصدی است ، و در جای دیگر گفته ای 2 سال زندگی با عشق را به مدتها زندگی معمولی ترجیح می دهی ، در این تناقض موارد زیر به تشخیص می رسد :
* اتفاقابین شما موضوع عشق است و از این زاویه نظر کردن آنهم با هیجان و شور بالا همه چیز قشنگ و گل و بلبل خواهد بود و سنخیت 90 درصد به بالا را رقم خواهد زد یا برعکس این سنخیت عشق را رقم زده است . اینجاست که می گویم برای زندگی عشق تنها کافی نیست ، و شما به زندگی مشترک و مسئولیتها و مسائل آن خام نظر نکن چه رسد به زندگی ای که کس دیگری هم به عنوان همسر در آن باشد .
* احساس محوری شما ، هم در نوع نگرشتون به عشق و زندگی مشترک پیداست ، هم به عشقی که به این شخص پیدا کرده ای . توصیه می کنم به دور از احساسات ، کاملاً واقع بینانه و عاقلانه بسنج و تصمیم بگیر
* مطمئناً وقتی شما وارد این زندگی شدی ، اگر این عشق فروکش کند ( که خودت هم اشاره داشته ای که فکر اینها را کرده ای ) بعد از دوسال نمی خواهی جدا شوی به دلیل اینکه دیگر زندگی بدون عشق فایده ندارد ( سخن خود شما ) ، بلکه اگر همسرت هم بخواهد شما را از زندگی براند ، مبارزه خواهی کرد که آنرا حفظ کنی و عشق را احیاء سازی . همین قید که دوسال زندگی با عشق را به مدتها زندگی معمولی ترجیح می دهی .... یعنی خیلی سطحی و خام به زندگی نظر کرده ای عزیزم و سرد و گرم ناچشیده و نادیده ، یا رمانتیک وار همه چیز را بروفق مراد می بینی . از طرفی آدم عاقل یک عمر را به دوسال نمی فروشد ، و قرار هم نیست همه زندگیها با یک عشق رمانتیک همراه باشد ، چون با چنین عشقی زندگی مختل می شود ، بلکه یک زندگی با تعهد و محبت و تفاهم ( با توجه به نیازهای طبیعی به ازدواج و زندگی مشترک ) آدمی را راضی می کند .
* سنخیتهایی که در دوران غلیان احساسات می بینی ، به اضافه شناختی که هنوز از اعماق وجود خود به دست نیاورده ای بخصوص در رابطه با شرایط تجربه نشده به اضافه شناخت کاملی که از این آقا نداری ( برای ایشون هم بخصوص در شرایط تجربه نشده ) چون مطمئناً او هم مثل همه ما هنوز کامل خود را نمی شناسد ، وقتی وارد زندگی شدید و از این دوران گذر کردید را از هم اکنون کاهش بده و نگاه را از غلو آمیز بودن میزان سنخیت بیرون بیار .
یقین بدان شرایطی در پیش است که نه شما و نه ایشان الآن نمیتوانید پیش بینی کنید ( برای این نوع زندگی ) و در همین حد هم نمی دانید چگونه برخورد خواهید کرد ، اینرا برای این می گویم که مطلق نگری نکنی و با اطمینان خیلی بالا از رضایت بخش بودن رابطه و زندگیتون نگویی ( این خطای شناختی مطلق نگری است )
10 - چرا فکر می کنی دیگه هیچ کسی که این همه با شما سنخیت داشته باشد و مجرد باشد را پیدا نمی کنی ؟ ( خطاهای شناختی مطلق نگری یا قانون همه یا هیچ ) و چرا فکر می کنی طرفت باید در همین حد با شما سنخیت داشته باشد؟ و چرا سنخیت این آقا با خودت را واقع بینانه نمی بینی ؟ ، (شرایطش باعث می شود درصد سنخیتش پایین بیاید ، همینکه شما مجردی و ایشان متأهل یعنی 50درصد با شما سنخیت ندارد ، و اذعان سنخیت 90 درصدی با این واقعیتی که موجود است یعنی شما کاملاً احساسی و غلو آمیز وی و سنخیتش را می نگری ) .
11- یقین بدان که عدالت بین شما دو همسر رعایت نمی شود :
* آیا از آن دسته افراد هستید که هرچه برای خود می پسندی برای دیگری هم بپسندی ؟ یا خیر ، مهم خود شما هستی و اینکه تأمین بشوی و آنگونه که دوست داری زندگی کنی با همسرت و برایت مهم نیست همسر اول وی چگونه خواهد شد ؟ اگر اولی است پس با اطمینان می گویم که یکی از شماها قربانی می شوی و شما فرض بگیر همسر اول چنین می شود ( قربانی بی عدالتی ) آیا می پسندی ؟ اگر شما مورد این بی عدالتی واقع شوی چطور ؟
اگر هم می گویی من انتخاب می کنم اون هم همینطور ، مسئول اوست و من کار ندارم با همسر اولش چگونه رفتار خواهد کرد ( اگر قربانی شود هم ، من مسئول نیستم و همسرم هست ) می گویم پس خودخواهانه پیش میروی و بنایی که با خودخواهی گذاشته شود به ناکجا میرود ، و از طرفی هم یا باید بگویی در خودخواهی با این آقا سنخیت داری یا اینکه شما آدم خودخواهی نیستی و ایشان در این بعد ( که به همسرش جفا روا میدارد ) با شما سنخیت ندارد ، و این از فاکتورهای اساسی است ( سنخیت آنهم در خودخواهی یعنی بنای اختلافات و مشکلات زیاد در زندگی ، عدم سنخیت نیز یعنی >>> پس چگونه سنخیتی اینهمه بالا دیده ای !!! )، آیا شما مردی که توان رعایت عدالت را ندارد می پسندی ؟ اگر بی عدالتی در حق شما روا شود و همسر اول ترجیح داشته باشد ، چه خواهی گفت ، باز هم خواهی گفت مهم نیست ، من انتخاب کرده ام ؟
12 - هشدار من اینه که در اغلب مواقع این همسر دوم است که مورد بی عدالتی قرار می گیرد ( تجربه های فراوان ) پس خودت را آماده کن که آیا می پذیری ؟
ادامه دارد ......
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
سلام سامره عزیز
شاید چند پست اول این تاپیک رو خونده باشم
و چون این جور مباحث خیلی جنجالی و بحث برانگیز هست و دوما اینکه من در این خصوصا نه آگاهی مناسبی دارم و نه تجربه ای که عنوان کنم
پستی نزده ام
هر از گاهی بعضی پست ها را خونده ام
پست زیر از خودت هست که من رو خیلی به فکر فرو برد
اینکه نوشتی
پست ها رو با دقت می خونی
اینکه نیاز به تایید نداری
اینکه گفتی خودت به معایب این راه آگاهی
اینکه گفتی می خواهی از میان پست ها یکسری نکات دستت بیاد (این خصوصیتی هست که خودم دارم و خیلی برایم مفید بوده )
تا همون چندتا نکته برای تصمیم نهایی ات کمک کنه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط samereh
من تمام پستها رو به دقت دو يا سه بار مي خونم
واقعا هم دقيق
من اصلا دنبال تاييد نيستم.چون اگه بودم با يكي دو تا تاييد كوچيك هم تصميمم رو مي گرفتم
من نمي گم تو اين دنيا براي من مردي پيدا نمي شه كه.....
اگر چه الان هم پيشنهادات ديگري براي ازدواج هست
خيلي برام جالبه كه تو اين يك سال اخير
اين پيشنهادات از هميشه بيشتر بوده
چندين بار هم گفتم من با معايب اين كار اشنا ام
بيشتر دلم خواست حرفها ي ادمها رو بشنوم چون گاهااز ميان چند جمله چيزهايي بيرون مي اد كه تاثيراتي مي زاره
كه همون چند تا جمله به تصميم نهايي من كمك مي كنه
-----------
وقتی اینها را از میان پست خودت کشیدم بیرون
من شما رو اینگونه شناختم
دختری هستی که خودت بر خوب و بدت واقفی
با این حال از مشورت دیگران نیز بهره می جویی تا تصمیم درستی بگیری
به نکاتی که در پیرامونت می گذرد اهمیت می دهی و از دل هر چیز آنچه را که مفید هست بدست می آوری
نکته ای هست که برای من مهمه شاید برای تو هم نکته ای باشه
من همسرم را دوست دارم و در کنار او احساس خوبی دارم
اختلاف نظرهایی هم با هم داریم
ولی باز در کنار او آرامش دارم
من انحصار طلبم و همسرم را فقط برای خودم می خواهم شاید خودخواهی باشه
می دانم که او ساعتهایی را خارج از منزل در پی کارو درآمد است
می دانم که ساعتهایی را برای پدر ومادرش و علایق و دوستانش دارد
اما مابقی ساعتها و وقتش را متعلق به خودم می دونم
زمانهایی برای تهییه و خرید مایحتاج زندگی
زمانهایی برای حضورش در خانه
زمانهایی برای غذا خوردن و استراحت
من این زمانها را متعلق به خودم می دونم
دوست دارم وقتی مسابقه فوتبال مهمی هست ، همسرم در کنارم باشه و باهم هیجانمون رو تخلیه کنیم
باورکن اگه بره خونه مادرش و در کنار برادر مجردش فوتبال تماشا کنه تمام اون 90 دقیقه من احساس دلتنگی می کنم
و ازش می خواهم یا با هم بریم یا برادرت بیاد اینجا
امیدوارم منظورم رو از اینکه گفتم انحصار طلبم رو گرفته باشی
حالا از تو یه سئوال دارم
اینکه آیا با این قضیه کنار آمده ای؟
اگر بعد از ازدواج زمانهایی در موقعیت های مشابه همسرت در کنار تو نباشد و در کنار همسر اولش باشد را برای خودت حل و فصل کرده ای ؟
آیا می تونی همسرت را با زن دیگری نصف کنی؟
الان با هم ارتباط دوستی دارید ، منتها وقتی ازدواج صورت می پذیرد ، به همدیگه متعهد می شوید و همین تعهد نسبت به هم توقع ایجاد می کند
به این قسمت هم فکر کرده ای که ممکن هست شما با این قضیه کنار بیایی و لی همسر اول این آقا نه ؟
یعنی نخواهد این نصف نصف را اجرا کند و به عناوین مختلف بخواهد زمانهای بیشتری را با شوهرش بگذراند؟
اون وقت سهم تو خیلی کمتر می شود چون این آقا مدام کشمکش خواهد داشت و این وضعیت برایش جنگ اعصاب درست می کنه
ممکنه یه مدت به شما پناه بیاره
ولی در نهایت بین یه دو راهی می مونه
اول)
اینکه همسر اولش را طلاق دهد و کاملا بیاید پیش شما ( که این کار را الان نیز می تواند انجام دهد)
دوم)
شنا را طلاق بدهد و به سمت زن اولش برگردد ( که این کار را نیز الان هم می تواند انجام دهد)
و راه حلی که بیشتر دیده شده
همزمان هم تو را داشته باشد و هم همسر اولش را
منتها کم کم دستش میاد که جوری رفتار کند تا هر موقع که خودش دلش خواست به پاسخ همسرانش جواب دهد
متوجه منظورم هستی که
وقتی مردی یک زن دارد چه خوب و چه تنها همون زن جوابگوی عواطف و نیازهایش خواهد بود
و مرد اگر زندگی اش را بخواهد اصلاح کند می بایست از طریق مشاوره توانش را روی همون زندگی بگذارد
وقتی مرد دو تا زن دارد عواطف و نیازهایش توسط دوتا زن برآورده میشه
پس دوتا شخص پاسخگو داریم و یک شخص که نیازمند
(توی بازار در خصوص قیمت ها اصلی داریم
عرضه و تقاضا .... عرضه زیاد میشه و تقاضا کم ... اون وقت هست که قیمت ها شکسته میشه )
این اصل توی زندگی میشه اینکه بیشتر از توانت کوتاه بیایی
آیا این توان رو داری؟
توی اینترنت به دنبال معنای اسمت گشتم
و این متن را پیدا کردم ....
سامره به معنی زن قصه گوست.
سامره تمایلی ذاتی برای درك مشكلات دیگران و كمك به آنها دارد؛
فرقی هم نمی كند این افراد آشنا باشند یا غریبه.
به خصوص در مورد بچه ها كه سامره خیلی به آنها علاقه مند است، از انجام هیچ كاری دریغ نمی كند. او همیشه حاضر است تا به تمام بچه هایی كه به چیزی نیاز دارند، كمك كند و حمایت و مراقبت آنها را به عهده بگیرد. اما در مورد مسائل و مشكلات بزرگترها وضع تا حدی متفاوت است.
اگرچه سامره همچنان آمادگی دارد دیگران را برای حل مشكلات شان یاری كند، اما در عین حال آنقدر خودش را درگیر این مسائل می كند كه گاهی اوقات از زندگی خودش باز می ماند.
به علاوه ذهنش همیشه درگیر مسائل ریز و درشتی است كه حل نشدنشان به نوعی مشكل او محسوب می شود و می تواند آرامش او را سلب كند.
اما زمانی كه سامره با كسانی كه مشكلات بسیار حاد دارند برخورد می كند، سیستم روانی اش برای دفاع از او در خلاف جهت نوع دوستی اش عمل می كند. از آنجا كه بدبختی های دیگران به شدت سامره را متأثر می كند، در این شرایط او تمام تلاشش را به خرج می دهد تا در حد امكان از آن افراد و مشكلاتشان فاصله بگیرد.
كسانی كه سامره را در این موقعیت ها می بینند، به سختی می پذیرند كه او همیشه آماده كمك به دیگران است.
اما به هر حال شما كه واقعیت را می دانید، می توانید به درستی در این مورد قضاوت كنید.
و اما نكته آخر: بسیاری معتقدند سامره استعداد هنری چندانی ندارد و تلاش های او در این زمینه هیچ ثمره ای نخواهد داشت. شاید این حرف ظاهراً درست باشد، اما اگر به سامره موقعیت پیشرفت داده شود، همه كسانی كه او را بی استعداد می پنداشته اند، شگفت زده خواهند شد، چون او در زمینه موسیقی و هنر جای پیشرفت بسیار دارد.
تنها كاری كه لازم است انجام شود قرار دادن او در مسیر درست است
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
اينكه چيزي نمي نويسم دليل بر عدم حضورم نيست
پستهاي ناخوانده طولاني و زياد شدن
دارم مي خونم
چند بار و چندين بار....
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
همه ي اينايي كه توي 3 پست اخر گفته شده خيلي سخته
اونم براي مني كه هميشه توي جمع شلوغي بودم .....
صبر مي خوام و ارامش
تمرين هاي تنفس داره انجام مي شه
واقعا هراسي از نبودن اون ندارم .... يعني دارم
اما چون هنوز هست نمي تونم خيلي تصور كنم كه نيست
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
عزيزم
گمان نكن كه تنها كسي هستي كه ترس از تنهايي داري . خيلي ها اين ترس را دارند ولي تنها راه مقابله با ترس از تنهايي اين است كه خودت را باهاش روبه رو كني . چون ترس واقعي نيست و ريشه تخيل و تصوير سازي ذهن بخش كودك دارد كه تنهايي را ترسناك مي كند . به اين دليل كه قرار نيست در تنهايي اتفاق بدي بيفتد و.... .
بعد از رويايي خواهي فهميد كه آن چنان كه فكر مي كردي مسئله ي ترسناك و هولناكي نيست . زندگي جريان دارد تا تو در نهايت سلامت عقل و روح و جسم زندگي را ادامه بدهي و از لحظه لحظه ي زندگي ات به واقع لذت ببري .
يادت باشه گاهي تنها بودن و تنها ماندن بهتر از همجواري و هم زيستي با بعضي از انسانها و دوري جستن از بعضي شرايط است .
مخصوصا اين شعر وصف حال تو در نتيجه ي همجواري با اين آقا و خانمش و ....است
دلا خو كن به تنهايي
كه از تن ها بلا خيزد
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط samereh
همه ي اينايي كه توي 3 پست اخر گفته شده خيلي سخته
اونم براي مني كه هميشه توي جمع شلوغي بودم .....
صبر مي خوام و ارامش
تمرين هاي تنفس داره انجام مي شه
واقعا هراسي از نبودن اون ندارم .... يعني دارم
اما چون هنوز هست نمي تونم خيلي تصور كنم كه نيست
سلام خواهر عزيزم...
خيلي خوشحالم كه پستها رو با دقت مي خونيد و تمرينها به شما كمك زيادي خواهند كرد...
صرفا فكر كنيد كه نيست... فكر كنيد يكباره شما رو بگذارد و برود!
مي دونيد اگر دقيق نگاه كنيد ايشون خيلي از مواقع كه شما نيازشون داريد نيست... و شما در حال حاضر هم واقعا تنها هستيد!!! در واقع ايشون رو همين الان هم نداريد! داريد؟؟؟
بي شك خيلي از شبها شده كه بخواهيد ايشون كنار شما باشند.. نبودند! مي خواستيد با ايشون حرف بزنيد... حتي چند دقيقه كوتاه! نبودند! كجا بوده... شما حتي نمي دونيد كجا بوده! اما احتمالا كنار همسر خود خوابيده بودند و شما در تنهايي و بيداري به ايشون فكر مي كرديد... در واقع شما بايد چه كار مي كرديد! درك ! فقط درك! اما درك چه چيزي!؟! چه زماني نوبت ايشون مي شه كه شما رو درك كنند؟! در واقع شايد هرگز نوبت ايشون نشه!!!! شما مي تونيد هر وقت دلتون خواست!!! هر زماني كه اراده كرديد تلفن رو برداريد و به عشقتون زنگ بزنيد!؟!؟ مثلا 4 صبح!؟ 2 شب؟؟ وقتي ايشون رفتند مهموني؟! يا مسافرت؟؟؟
اگر بخوايم به چند ماه گذشته نگاه كنيم مي بينيم كه اين با هم بودن قرينه تنهايي بوده... براي شما بي شك دادن چند اس ام اس عاشقانه... اون هم زمانيكه پيش همسرشون نيستند و اوضاع عادي است كه كافي نيست! هست؟؟ شايد براي 6 7 سال پيش كافي بود... اما امروز نياز شما از جنس ديگري است! نياز شما گفتن چند كلمه عاشقانه و بيان احساسات رمانتيك نيست و اگر هم باشد كه اين وضع شرطي شده و محدود شده به رفتارهاي همسرشون نيست! مثلا اگر ايشون مجبور باشه به هر دليلي يك هفته تو خونه باشه و بمونه.. تكليف شما چي مي شه؟ تكليف دلتنگي شما؟ تكليف زندگي شما؟ نكنه باز هم بايد درك كنيد!؟!؟ اگر نگاه كنيد مي بينيد تو همين مدت كوتاه شما خيلي مشكلات رو تحمل كرديد.. خيلي استرسها رو... كه متاسفانه روز به روز بيشتر مي شه! ايا اين مفهوم جديدي از عشق و دوست داشتنه؟
و اگر بخوايم باز هم نگاه كنيم مي بينيم كه ايشون آيا واقعا فرد قابل اعتمادي هست كه حاضر شده زندگي شما رو روي زندگي قبلي كه به ادعاي شما دوستش دارد بنا كند؟ آيا اون دوست داشتن واقعي است؟ اگر واقعي نيست كه بايد به اينكه شما رو هم دوست دارد شك كرد! اگر چند وقت ديگر بچه دار هم شوند كه ديگر وامصيبتا...يا اگر چند وقت ديگه كه ارتباط با شما عادي شد و تصميم گرفت ضمن دوست داشتن شما با شخص ديگري هم باشه... واقعا تكليف وقتي كه گذاشتيد چي مي شه؟
خواهرم .. شما از نظر سني در محدوده بحراني قرار داريد و بايد تصميماتتون رو منطقي تر و به قول دوست پزشكم، عقل روشن اون هم نور بالا؛ جلو برويد!
چند توصيه:
1. تمرينهايي رو كه گفتم، به دقت انجام بدهيد
2. توصيه هاي ani ، فرشته مهربان ، بالهاي صداقت و بي دل كه خواهران مجرب و مهربان شما هستند رو به دقت مطالعه كنيد
3. آرامش خود را به دست بياريد
منتظر شما هستم تا بتونيم به كمك شما، روحيه شما رو دوباره سازي كنيم...
از چيزي نترسيد! بي شك تنها نيستيد!
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
نه ترسي از تنهايي ندارم
نمي دونم شايد چون تنها نبودم زياد نمي تونم زياد واسه خودم تصوير ذهني بسازم
اما الان چون مشكلات ديگه هم دارم يه دفعه توي چند تا چيز نيازمند تمركز و فكر شدم
كارم سخت تر شده
بايد بذارم زمان بگذره
تمرين ها رو ميكنم
اما بيشتر تپش قلب گرفتم
البته ناشي از تفكر به مسايل غير از اينه
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
تپش قلب شما (در صورتیکه سابقه پرولاپس یا اریتمی نداشته باشید) نشانه فیزیولوژیک استرس و اضطراب هست.. با تمرین تنفس که قبلا به شما گفتم ارامش خواهید یافت... این تمرین موجب خواهد شد تا اکسیژن سریعا به مغز رسیده و ارامش از دست رفته باز گردد...طبیعتا در طول این مدت افکار منفی شما رو تنها نخواهند گذاشت... به محض هجوم این افکار فورا به انها فرمان استپ با صدای بلند داده و بعد به مدت ۱ دقیقه به یک تخیل زیبا و ارامبخش فکر کنید.. مثل راه رفتن در جنگلی سبز.. قدم زدن کنار دریا... در این تصور ذهنی حتما تنها باشید...
با ظرافت زندگی کنید خواهرم
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
از اين مدل تمرينها گردم
مي دونم تاثيراتش رو
كلا به علم روانشناسي علاقه زياد دارم
اعتقاد شديد دارم همه چيز زندگي بر مبناي ساخته هاي ذهنه
كتاب چهار اثر اسماول شين
كه البته الان ديگه بعد 7 سال داره پوسيده ميشه توي زندگيم تاثير خوبي گداشته
تمرين ها رو همچنان ادامه مي دم
واقعا نياز به صبر دارم
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
[b]دوست عزيز
شده خودتو به جاي همسر مرد مورد علاقه ات بگذاري؟
اگه تو توي شرايط اون بودي و تو خيال خودت فكر مي كردي يك شوهر خوب با زندگي آروم داري كه مال تو هست و
از صبح كه ميره به فكر تو هست اما دريغ از اينكه فكر و روح اون جاي ديگه سير مي كنه چي كار ميكردي؟
فكر نمي كني يه كم درد آوره ؟ اين مسئله براي هر زني رنج آوره و اين فكر توي ذهنش مي ياد كه من براي شوهرم چي كم گذاشتم و كجاي كارم اشتباه بوده كه تونسته يك نفر ديگرو توي قلبش جا بده؟
وقتي زن و شوهر با هم يك زندگي رو شروع مي كنن و پايه ريزي مي كنن توي همه چيزش شريكن خوبي هاش سختي هاش روزاي خوبش و روزاي بدش ، و زمان مي بره تا اون زندگي روي غلتك بيفته و جريان پيدا كنه مخصوصا اگه پاي بچه هم درميان باشه و ازدواج مثل ساختن يك ساختمونه زن و مرد پايه هاي اون ساختمون هستند كه كم كم با گذشت زمان اين بنا كامل تر مي شه و هرچي پايه هاي يك ساختمون محكم تر باشه دوام اون ساختمون بيشتر مي شه اما وقتي يكي از پايه ها بلغزه فرو ريختن ساختمان حتميه ! حالا ممكنه توي اون ساختمون خيليها زندگي كنن كه با فرو ريختن ساختمان زندگي اون ها هم از هم پاشيده بشه . مثل بچه، مادر ، خانواده زن و خانواده مرد و ...... اما تفاوت اين ساختمان با ساختمانهاي ديگه اينه كه تو از بين فرو ريختنشو زماني حس ميكني كه خودتم يكي از افرادي شدي كه توي اون ساختمون زندگي مي كردن
دوست خوبم شما مجردي دنياي مجردي با دنياي زندگي متاهلي كاملا متفاوته ! دنياي متاهلي دنياي مسئوليته دنياي از خود گذشتگي به خاطر همديگست دنياي اعتماده ،تا واردش نشي نمي توني كامل دركش كني حتي اگه سني ازت گذشته باشه و فرد با تجربه اي باشي ازت مي خوام باعث از بين رفتن اين دنياي قشنگ نشو و خانه رويايي خودتو روي بوم اين ساختمون نساز چون اين پايه اين ساختمون فقط مي تونه سنگيني يك خونه رو تحمل كنه
[size=medium]
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
[align=justify]درود،
چند نکته هم به ذهن من می رسه. از اونجائیکه دختر منطقی ای هستی، رک می نویسم که وقتت رو با حاشیه های غیر ضروری نگرفته باشم:
"1" احتمال بسیار زیادی وجود داره که این شخص حقیقتا قصد ازدواج با شما رو نداشته باشه. ایشون به خوبی آگاهه که زمان زیادی صرف خواهد شد تا شما و بعد هم خونواده تون به پیشنهاد ازدواجش جواب مثبت بدید.
و به خودش می گه: تا کار به اونجاها برسه، من حالشو می برم. بعد هم یه بهانه ای جور می کنم: همسرم، آبروم، خونواده م، خونواده ش ...
اون موقع شما خواهید موند و این سوال که: مگه از اول اینها رو نمی دونستی؟!!!!! و پاسخ هایی از این دست که: قضایا اونطور که پیش بینی کرده بودم پیش نرفت! یا فکر نمی کردم همسرم دست به خودکشی بزنه! یا پدر و مادر شما هم حق دارن، من درک می کنم که نخوان دخترشون زن دوم بشه!
"2" نوشتی فکر نمی کردی هرگز با مردی روبرو بشی که تا این حد به آنچه می خوای نزدیک باشه. یک موضوعی رو شاید در نظر نگرفتی:
تفاوت عمده و تایین کننده ای هست بین یه پسر مجرد و یه مرد متاهل.
ضعف خیلی از پسرهایی که قبل از ایشون باهاشون مواجه شدی، این بوده که جنس تو رو نمی شناختن، بنابراین در همراهی کردن با تفکرات و احساساتت ناموفق بودن.
اما آقایون وقتی ازدواج می کنن، تازه یاد می گیرن چطور باید با یه دختر تا کرد.
بنابراین فکر نکن ازدواج با این شخص با ازدواج با پسرهای دیگه خیلی فرق می کنه. کافیه یه پسر اهل زندگی رو انتخاب کنی، و بعد ببینی که چطور به مرور زمان(و با کسب مهارت های لازم از سمت هردوتون) تبدیل به مرد رویاهات می شه.
"3" ایشون همسرش رو دوست داره، و وقتی در عمل حس کنه که چطور زنی که بهش تکیه کرده، داره چکه چکه آب می شه دچار احساس گناه می شه، و متاسفانه احتمالش زیاده که اون روز به جای خودش شریک جرمش رو مجازات کنه.
"4" اون آقایونی که موقع ازدواج دوم از همسر اولشون دیو هفت سر می سازن، بعد از مدتی که هوس هاشون فروکش کرد، به خانواده اولیه شون تمایل بیشتری نشون می دن، چه رسه به ایشون که از همین حالا هم نمی تونه کتمان کنه که همسرش رو دوست داره.
"5" تو امروز به این مرد تعقل نداری و هیچ حقی هم ازش نداری. بنابراین به 50 درصدش قانعی. اما روزی که 100 درصد متعقل به کسی باشی و فقط 50 درصد (در خوش بینانه ترین حالت) ازش سهم داشته باشی، روزگارت سیاه خواهد شد.
در کل فکر می کنم خدا خیلی دوستت داشته که قبل از تصمیم گیری این سایت رو در مسیرت قرار داده.:72:[/align]
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
تمرين ها در حال انجامه
اما همچنان تپش قلب دارم
موقع تمرين
يه فرموا مي خوام براي اينكه صبرم زياد بشه
تو يه اين 6 ماه اخير تو ي همه چيز صبرم فوق العاده كم شده
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
خواهرم سامره...
تپش قلب نشون دهنده شدت اضطراب شماست كه هنگام رويارويي با اين فكر به سراغ شما مي آد...
طبيعي است و جاي نگراني نيست ... بي شك عواطف شما، مهرباني شما و علاقه شما نمي گذارند تصوير صحيحي از جدايي داشته باشيد..
(البته اگر سابقعه آريتمي داريد حتما قرص مربوطه را كه پزشك توصيه كرده بخوريد معمولا پروپانول يا يك مهار كننده آلفا مثل متورال)
تاكيد مي كنم بيش از شصت ثانيه به موضوع فكر نكنيد... نشه يه دفعه يك روز كامل بشيني بهش فكر كني ها!!!!
فعلا مي خوام اين استرس و اضطراب شما بر طرف بشه و جاش رو به آرامش بده
علتي اينكه صبور نيستيد جريان شديد ذهن سطحي/ درگيري فكر و عدم تمركز هست...بخصوص تو اين شش ماه كه دچار تنشهاي عصبي شده ايد ...تا مي خواهدي كاري كنيد افكار به شما هجوم مي آرن/ خريد مي رويد به همين ترتيب/ چيزي مي نويسيد يا كاري مي كنيد... حتي وقتي با دوستان خود صحبت مي كنيد! به همين شكل و حتي در هنگام دوش گرفتن يا خوابيدن/ و اين عدم آرامش و اضطراب ناگهاني نه تنها اثرات فيزيولوژيك روي شما داره بلكه موجب مي شه صبر شما به شدت كم بشه... در اين مواقع به ترتيبي كه قبلا گفتم تمرين تنفس كنيد...با چشمان بسته و احساسي خوشايند! در هنگام تنفس به فرايند تنفس فكر كنيد و اگر باز افكار مزاحم هستند نفسها رو بشماريد... هنگام دم يييييييييككككككك ...... بازدم با صداي دوووووووووووووو
- حتما در برنامه روزانه خودتون سي دقيقه تمرين هوازي يا رقص بگنجانيد.. آزاد و رها برقصيد! فقط برقصيد!
- مطمئنا اين استرس موجب گرفتگي و ايجاد تنشهاي عضلاني در شما شده... به شما روش تنش تن آرامي رو توصيه مي كنم...
- فعلا ارتباط خود را با اون آقا به حداقل ممكن برسانيد... مي دونم! مي دونم ! سعي خودتون رو بكنيد! (بايد بپذيريم كه واقعا چاره اي نيست! )
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
روي حجم عظيم مسائل و مشكلاتت متمركز نباش و به حجم آنها تمركز نكن .
بلكه سعي كن آنها را دسته بندي كني وقتي به اجزا كوچك تقسيم بشوند راه حلهاي مختلف هم طي زمان به وجود مي آيد و به ذهنت خطور خواهد كرد .
نخواه كه همه ي مشكلاتت را يك باره حل كني تا همه چيز مرتب و منظم و در حد عالي پيش برود . به مرور و به زمان بسپار .
اين نوع فكر و عملكرد از حجم استرس هاي تو كم مي كند . در نتيجه ارامش بيشتري خواهي داشت .
ضمن اينكه به نظرم بهتر است از طريق پزشك اين تغيير ريتم قلبت را پيگيري كني .
آريتمي
تيروئيد
و......
از عواملي هستند كه بر روي تپش قلب تاثير مي گذارند .
روح سالم در بدن سالم است عزيزم .از خودت مراقبت كن . زندگي گاهي بالا دارد و گاهي پائين .
اين نيز مي گذرد :72:
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
مشكل قلب كه ندارم مي دونم
خوشبختانه دو تا چيزي كه هميشه بهم كمك كردنه يكي همين دوش گرفتنه كه مرتب هر شب و حتي گاهي دو بار در روز ، و ورزش هاي هوازي كه مرتب انجام مي دم ( استفاده از تردميل )
مشكل من اينه كه توي كار هام سرعت دارم و در ان واحد چند كا رو با هم و به موازات انجام مي دم (توي كار)
انقدر كه يكي از پارامترهاييه كه همه ي دوروبريام ميكن و اصلا اتلاف وقت عصبيم مي كنه
حالا اين تلف شدن و كندي كار عصبي م مي كنه
مي دونم اشتباهه و عجلله تو كار هاي اين مدلي و اين دو سه تا مشكل فقط كارم رو عقب مي ندازه
واسه همين دنبال يه راه حل واسه صبرم
دارم تمرين مي كنم
حتاي به خاطر ارامش بيشتر توي خونه مي مونم....سعي مي كنم ارامش داشته باشم
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
خب خدا رو شكر كه مشكل قلبي نداريد.. مسئله هموني هست كه قبلا گفتم
تمرينات موجب مي شه كه صبر شما افزايش پيدا كنه
***
تصميم گرفتيد؟
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
تمرينات داره انجام ميشه
خيلي ارومترم
اما رابطه ي عاطفي و وابستگي ما داره هي بيشتر مي شه
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
به اين دليل كه ارتباط خودت را نه تنها قطع نكردي بلكه به او پناه برده اي!
اميدوارم اين آرامش بقا داشته باشد !
-
RE: كمكم كنيد ....
نقل قول:
نوشته اصلی توسط samereh
تمرينات داره انجام ميشه
خيلي ارومترم
اما رابطه ي عاطفي و وابستگي ما داره هي بيشتر مي شه
خواهرم
خدا رو شکر که ارومتری
اگر الان بخواهی بین صفر تا صد به اضطراب خودت بعد از تمرین مواجهه با فکر جدایی نمره بدی چقدره؟
سامره عزیز
ما هدفمون کمک کردن به شماست...
اما بدون کمک و همراهی و تصمیم شما هیچ کاری نمی شه کرد..
و کمک شما لازمش اینه که دقیقا گوش کنی
پست قبلی من رو خوندید؟
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
اره همه ي پستها رو خوندم
اخه موضوع اينه كه از
از دست دادنش اضطراب ندارم..
نمي دونم واقعا شايد هم دارم
نگران اين نيستم كه اگخ اون نباشه تنها ميشم
شايد اين به خاطر اينه كه مي دونم هيچ وقت تنها نمي مونم
اضطراب ندارم كه نباشه
چون خيلي دوستش دارم مي خوام كه باشه
-
RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم
خواهر خوبم... با آرامش کامل این پست رو دقیق بخون... بعد سر فرصت جواب بده..
سامره عزیز! خیلی خوبه که فکر می کنید از دست دادنش برای شما مهم نیست و اضطرابی به شما نخواهد داد... البته اطمینان دارم که اینطور نیست .. و با عبارت " نمی دونم واقعا شاید هم دارم " که بالا نوشتی بسیار موافقم!
در این شکی ندارم که دوستش داری.. و می خواهی که باشه! می خواهی که بمونه! در این شکی نیست که عاشق شدی... و بد شانسی آوردی! چون کسی که عاشقش شدی مال تو نیست! خب باید یه فکری بکنیم! این روند رو نمی شه ادامه داد.. داری زندگی و وقتت رو می گذاری روی چی دقیقا؟ می دونم دوستش داری و حرفهای من خیلی تحملش سخته! خب... اما قرار ما اینه که کمکت کنیم... می دونم دوست داری باشه! اما هست؟ هست به معنی کلمه؟ می تونی الان زنگ که جمعه شبه، زنگ بزنی یک ساعتی حرف بزنی و قرار بذاری؟ برید با هم بیرون؟ درد دل کنی؟ تنهاییت رو پر کنی؟ این اتفاق می تونه هر شبی که تو دوست داشتی رخ بده؟ می بینی که جواب واقعا مثبت نیست! چون نیست! چون واقعا نیست!!!
خوبه که اضطراب نداری... می تونیم آروم با هم حرف بزنیم و نتیجه بگیریم! خیلی خوبه که منطقی می تونی فکر کنی
و البته پاسخ بدی...
- آیا با خودت آشنا هستی؟
- چه معیارهایی داری برای انتخاب همسر؟ فهرست وار بگو
- چه انتظاراتی از همسر آینده ات داری ؟
- آیا می دانستی که ازدواج کرده؟
برای واقع بینانه جواب دادن الزاما فکر نکن چقدر دوستش داری و چقدر برات مهم هست یا نیست! فکر کن که شاهدی بر زندگی و احوالات خودت هستی