-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
بعدش هم من تمام تلاشمو اين مدت كردم و فكر نمي كنم كه اگه بهش تلفن بزنم باز بخوام جيغ و داد كنم . مي خوام سعي كنم آروم باشم و از اين موضوع ديگه اصلا نمي ترسم . بابا اين همه آني بهم تمرين و مشق داده اگه بازم بخوام سر يه شماره حساب دادن انقدر بترسم و نگران كه ديگه هيچي .
آره بالهاي صداقت ببخشيد باز دقت نكردم تو نوشته هام . من اگه هم اون جيغ و داد كنه آرومم . ممنون كه يادآوري كردي . :46:
البته اون بيچاره هم فكر نمي كنم قصدش اين باشه در موردش بد فكر نمي كنم .
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
سبک تکین عزیز
بهت گفته شماره حسابت رو بده
اینکه با گوشی این و اون بهش اس ام اس بدی و ... میشه بازی درآوردن
ولی اینکه دو سه روز صبر کنی از نظر من بهتره
چون
1- بیشتر اون تعارفی که کردی معنا میده ... یعنی دنبال پول نیستی
2-شوهرت انتظار میکشه
3-مهمتر از همه رفتار با دفعه های قبل فرق میکنه و شوهرت متوجه این تغییر میشه
حالا دو سه روز گذشت موبایلت درست نشد
زنگ میزنی شماره حساب رو میدی
و خیلی محترمانه می گی ببخشید دیر شد
درگیر درست کردن خط موبایلم بودم همین
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
باشه با گوشي ديگران اس ام اس نمي دم . چون خودمم فكر نمي كنك كار درستي باشه . ولي در مورد اينكه صبر كنم با توجه به اين كه گفتم اون بيشتر از دو روز منتظر جواب من نمي مونه و زنگ مي زنه دوستان ديگه هم نظرشونو بدن كه بهتره چيكار كنم . منتظر بمونم يا نه تلفن بزنم .
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
باز هم می گم و تاکید می کنم از نظر من تو خودت راهنمایی ها رو سنگین سبک کن
سبک تکین چه بهتر که اون زنگ بزنه
اون میشه طالب تو میشی مطلوب چیزی که باید واقعا باشه
زنگ هم زد خیلی اروم بهش می گی درگیر درست کردن خط موبایلم بودم
ببین شوهرت از طرف تو همیشه سیگنال اینکه تو بهش وابسته ای و بدون اون نمیتونی زندگی کنی می گرفته
با اینکار سیگنال اینکه داری از پس خودت برمیایی و به دنبال برطرف کردن مشکل خودت بدون وابستگی هستی می گیره
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
باشه . ولي حسم بهم مي گه يه خورده زشته اينكار . انقدرها هم پيچيده نيست بدبخت يه شماره حساب ازم خواسته . ولي باشه بزار يه كم دوباره پستها رو بخونم و بعد تصميم بگيرم چيكار كنم .
به هر حال ممنون از وقتي كه برام گذاشتين .
بچه ها من يه مشكل ديگه هم دارم نمي دونم گفتنش اينجا درست باشه يا نه .
من يه خواهر دارم كه با شوهرش اختلاف سني زيادي داره . شوهرش همسن بابامه و خواهرم 31 سال . خيلي دختر لجباز و لوسيه . بدتر از خود من .
شوهرش يه بار طلاق گرفته و تجربه تلخ طلاقو چشيده . هر بار كه خواهرم با اين بدبخت دعواش مي شه مثل قديماي من لوس بازي در مياره و مي گه الا و بلا بايد بريم طلاق بگيريم .
شوهرشم چون دلش به حال خواهرم مي سوزه هميشه يه جوري منصرفش مي كنه و خواهرمم خيلي لوس شده . خواهرم داره اشتباهاي گذشته منو مي كنه احمقه و نمي فهمه بالاخره شوهر اونم مثل شوهر من خسته مي شه .
چند روز پيش سر يه چيز خيلي خيلي مسخره دوباره مثل اينكه دعواشون شده . همشم شوهر خواهرمو تهديد مي كنه كه اگه به كسي از خانوادم خبر بدي مخصوصا پدر و مادرم كه ما دعوامون شده ديگه هيچي ديگه ..
و اون بيچاره هم (شوهر خواهرم ) فقط يه خورده با من صحبت مي كنه . خواهرم خيلي ديوونه است و هميشه خيلي به دوست پسر بازي علاقه داره و هميشه هم هر چقدر منم نصيحتش مي كردم درست نمي شد . حتي بعد از ازدواجشم با يه پسره دوست شد هر چقدر بهش گفتم نكن گناه داره گوش نمي كرد و ادامه داد تا اينكه شوهرش فهميد البته شوهرش بخشيدش و بازم هميشه نازشو مي كشه . ولي دفعه پيش كه دعواشون شده بود و شوهر خواهرم بهم زنگ زد گفت ببين من فكر مي كنم يا اين دوباره دوست پسر گرفته يا واقعا نمي خواد با من زندگي كنه . من دركش مي كنم و نمي خوام در حقش نامردي كنم . من فكر مي كنم اون يه شوهر جوون مي خواد و منم دوست ندارم اونو محروم كنم گناه داره خب اونم حق داره .
از طرفي من خواهرمو مي شناسم خيلي ننر و لوسه و جرات طلاقم نداره فقط چون شوهرش هميشه نازشو كشيده مي خواد اذيت كنه اين بنده خدا رو .
هر دفعه هم كه قضيشون جدي مي شه . خواهر من اداي اينو در مي ياره كه خودشو مي كشه و از اين حرفا و شوهر خواهرمم دلش مي سوزه براش. خلاصه خيلي مشكل دارن سر هر مسئله كوچيكي . شوهرشم سر كار نمي ره پولداره و نيازي به پول نداره و تو اين سنم راحت براش كار گير نمي ياد . سر همين و اين كه صبح تا شب خونه ان . به همه چيزاي كوچيك گير مي دن و جنگشون مي شه .
در ضمن اينم بگم كه شوهر خواهرم مدت 20 سال تو يه كشور خارجي بوده و فرهنگش يه خورده با ما فرق مي كنه و دلش نمي آد خواهرمو اذيت كنه .
ايندفعه هم كه دعواشون شده ببينين چقدر لوس بازي در آورده خواهرم . اولن گير داده كه بايد پاشيم فردا بريم دادگاه . شوهر خواهرمم زنگ زد به من كه چيكار كنم ديگه از دست اين خسته شدم . حتي بهم گفت من خودم چند روز پيش رفتم پيش مشاوره و مشاور بهم گفت زنتم بيار پيش من با هم بيشتر حرف بزنيم . به خواهرمم گفته بوده و خواهرم قبول كرده بود . اينا تو زمان دوستيشون اتفاق افتاده بود ولي هنوز نرفته پيش مشاور دعواشون شده و حالا هم مي گه هر چي بهش مي گم انقدر لجبازي نكن بيا بريم پيش مشاوره مي گه نه نمي يام و فقط طلاق .
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
سبک تکین عزیز
فرشته مهربان امکان دسترسی به تالار را نداشت این جواب را به داد که بم تو بگویم و روی اون تاکید داشت
جواب فرشته:
نه شماره حساب بده نه از دادن شماره حساب استقبال کن
پیامی بهش بده با این مضمون
تا زمانی که از هم جدا نشده ایم تو سرپرست این زندگی هستی و یارانه ها هم باید در دست سرپرست باشه
به جای شماره حساب فیش اب و برق رو برایت می فرستم که زحمت پرداختش با تو باشه
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
بعد اينكه شوهر خواهرم بهم زنگ زد بهش گفتم حميد تو اندفعه كوتاه نيا . اين داره لوس بازي در مي ياره و دقيقا كاراي قديم منو تكرار مي كنه و هميشه چون مي بينه بالاخره تو دلت مي سوزه بازم كارشو تكرار مي كنه . بزار يه دفعه بفهمه چه اشتباهي مي كنه و ديگه اينكارو ادامه نده . بهش بگو باشه مي يام بريم طلاق .
و ديروزم رفتن دادگاه و فرمهاشم گرفتن و برگه آزمايشك گرفتن مثل اينكه ولي هنوز خواهرم كوتاه نيومده . شوهر خواهرم الان بهم زنگ زد گفت چيكار كنم اين اصلا كوتاه نمي آد . و جالبش اينجاست كه براي اينكه دل شوهرش بيشتر بسوزه گفته من از تو طلاق بگيرم مي رم دنبال فاحشگي .
خيلي بي شعوره اين خواهرم . اين شوهر خواهر منم ساده برگشته به من مي گه آخه من چيكار كنم اگه اين طلاق بگيره گناه داره بيوفته تو اين كارا . بهش مي گم بابا جان اينا همش تهديده و مي خواد تو كم بياري وگرنه ديگه بعد اينكه از تو طلاق بگيره كه بتو مربوط نيست چيكار مي كنه . مي گه آخه من دلم براش مي سوزه . فعلا بزور راضيش كردم كه هيچ كوتاه نياد و التماس نكنه . نمي دونم درسته يا نه ؟
الانم قايمكي زنگ زده مي گه ببين بهم گفته هر كدوم از خانوادم بخوان بيان خونه من مي ذارم مي رم بيرون . حتي شوهر خواهرم مي گه ظهر داداشت زنگ زد مي خواست بياد اينجا ولي چون اين گفت اگه داداشم بياد من مي رم بيرون يه جوري داداشتو دك كردم رفت .
مي شه تو بعد از ظهر بياي باهاش حرف بزني .
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
به نظر من هم حرف فرشته درسته
چون اگه شماره حساب بدی یعنی پذیرفتی تو از اون جدایی درحالیکه بهتر اینه که شما رضایت به جدایی ندهی
اگر همسرت خواهان جدایی است خودش اقدام قانونی بکنه
ضمن اینکه همین پیام از جانب شما میتونه یه دلگرمی برای شوهرت ایجاد کنه
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
حالا نمي دونم چيكار كنم . نمي دونم چه جوري با اين خواهرم كنار بيايم . مي دونم اگه برم خونشون حرف منو كه بهيچ عنوان قبول نمي كنه تازه مي فهمه كه شوهر خواهرم با من حرف زده و دوباره ادا و اصولشو ادامه مي ده . و تازه بازم به شوهر خواهر بيچارم گير مي ده كه چرا به اينا گفتي . و تازه آخرشم مشكلشون شايد همين الان حل شه ولي بازم اينكارشو ادامه مي ده . ديگه نمي دونم چيكار كنم .
مي شه راهنماييم كنين .
در ضمن بايد بگم كه مادر و پدرم هم چون مي دونن تقصير خواهرمه و خيلي لوس بازي در مي ياره اصلا طرفشو نمي گيرن . و خودشم چون مي دونه اگه بفهمن بدتر اونو ضايع مي كنن نمي خواد مامانمينا خبردار بشن .
از طرفي هم حرف منو اصلا قبول نداره . شوهر خواهر بيچارمم خيلي نگرانه و مي ترسه و همش مي گه تو يه كاري بكن .
سبک تکین عزیز
فرشته مهربان امکان دسترسی به تالار را نداشت این جواب را به داد که بم تو بگویم و روی اون تاکید داشت
جواب فرشته:
نه شماره حساب بده نه از دادن شماره حساب استقبال کن
پیامی بهش بده با این مضمون
تا زمانی که از هم جدا نشده ایم تو سرپرست این زندگی هستی و یارانه ها هم باید در دست سرپرست باشه
به جای شماره حساب فیش اب و برق رو برایت می فرستم که زحمت پرداختش با تو باشه
يه چيزي كه هست اينه كه اگه اينو بگم دوباره بحث پيش مي ياد و قاطي مي كنه و قطع به يقين اين جمله رو خواهد گفت كه از نظر من ما از هم جدا شديم و بازم درگيري و بحث پيش مي ياد . دفعه پيشم كه براي يارانه ها زنگ زده بود اگه يادتون باشه من همين حرفو زدم ولي قبول نكرد و داد و بيداد كرد . اندفعه هم مي دونم قاطي مي كنه . به نظرتون باز با اين حال اين درست تره كه اينكارو بكنم . باشه .
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
وقتی اس ام اس بدی دیگه داد و بیدا نداره که
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
باشه . هرچند مي دونم اون پشت بندش زنگ مي زنه و جيغ و دادشو مي كنه ولي باشه فكر كنم اين بهتره .
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
مگه فرشته توی پست قبلی بهت نگفت تحت هر شرایطی اراوم باشی :305:
تا اون زنگ نزده تو زنگ نزن :316:
هر موقع موبایلت درست شد بهش اس ام اس بزن با همون محتوا فرشته
سبک تکین اون پست فرشته که همه جوانب تلفن شوهرت رو در نظر گرفته بود پرینت بگیر
و بعد سعی کن طبق هوم راهی که فرشته گفته
خودت حرفهای شوهرت را پیش بینی کنی و بعد سعی کنی با آرامش برای هر حرفش یه جمله عاطفی و منطقی مثل همون هایی که فرشته گفته داشته باشی
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
مي شه در مورد خواهر منم يه راهنماييم كنين . ممنون مي شم .
من نگفتم نا آرامم مي گم كه مي دونم اون زنگ مي زنه ولي من آرامش خودمو حفظ مي كنم و پست فرشته رو هم مي خونم .
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
سبک تکین عزیز
شما الان باید تمام انرژی ات رو بذاری روی حل مشکل خودت (کاسه داغتر از آش نشو)
نمیشه خواهرت رو هم به این سایت بیاری؟
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
راستي يه چيزي يادم رفته بود كه الان يادم اومد . اون هم احتمال نود درصد موبايلشو خاموش مي كنه . چون دفعه آخر همينو بهم گفت . اونوقت ديگه نمي تونم بهش اس ام اس بدم . چيكار كنم ؟
نه يعني فعلا نه . هم اينكه نمي خوام مطالب منو بخونه . و هم اينكه الان مي دونم گوش نمي كنه وگرنه شوهرش كه خواسته بره پيش مشاوره .
و نمي تونم بي خيال مشكل اون بشم چون اعصابم خورده همش شوهر خواهرمم زنگ مي زنه و نگران اونا هم هستم . مي گم كه ماشالله اين يكي دو ماه از همه جا داره برام مي باره . البته تا حالا كه خوشبختانه و خدا رو شكر اكثرش به خير گذشته ايشالله بقيشم همين مي شه .
شوهر خواهرم كه الان زنگ زده بود ازم خواست تو رو خدا بعد از ظهر زود بيا خونمون و با اين حرف بزن ولي زنگ نزن و بهش خبر بده كه مياي وگرنه ميره از خونه بيرون . ولي منم خوارهمو مي شناسم خيلي خيلي زبل تشريف داره و مي فهمه كه شوهر خواهرم بهم زنگ زده و گفته .
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
سبک تکین تا شوهرت زنگ نزده التماسا خواهشا تو رو جون خودت جون مامانت زنگ نزن
سبک تکین من این دوره رو گذروندم و دقیقا می دونم شوهرت منظورش چی هست
تمام این با دست پس زدن هاش و با پا پیش کشیدنهاش رو می فهمم
سبک تکین قدم به قدم با کمک تالار برو جلو
من باید برم خونه
دسترسی به نت ندارم
خوب فکر کن و درست تصمیم بگیر
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
باشه بالهاي صداقت عزيز همين كارو مي كنم خيالت راحت .
تعطيلات بهت خوش بگذره عزيزم . ممنون از راهنماييهات .
بچه ها در مورد خواهرم اگه مي تونين راهنماييم كنين .
هيچكي در مورد خواهرم نمي تونه منو كمك كنه .
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
به نام خدا
با سلام
فقط ميخواستم عرض كنم كه راهنمايي ها سر قضيه شماره حساب خيلي زياد شده ! با ارسال مطلب فرشته مهربان كل راهنمايي هاي قبلي رد شد و براي بنده به عنوان ناظر اين سئوال رو ايجاد كرد كه راهنمايي ها جنبه احساسي دارد يا منطقي ؟
اگر از صفحه 12 تا 14 را مطالعه كنيم تصميمات به شدت در حال صعود و نزول هست و خود من كه گيج شدم فكر كنم شخص مورد نظر (سبكتكين ) چون داخل ماجرا هست بيشتر گيج شده است .
براي يك تلفن همسر ايشون اين همه واكنش به چه علت ميتونه وجود داشته باشه ؟
بيشتر پست ها جنبه بحث براي نتيجه گيري هست و البته افراد با سابقه و با تجربه هستند و اين حقير فقط درك خودم رو مينويسم كه : بهتر نيست صرفا فقط يك نفر با تجربه مامور به راهنمايي و دادن آگاهي به سبكتكين گرامي بشه تا او با آسودگي خيال تصميم صحيح رو بگيره ؟
اين مطالب بيشتر شبيه حل كردن مسئله و خط زدن جواب هست كه دوباره خط ميزنيم و دوباره جوابي تازه مينويسيم و دوباره خط ميزنيم و دوباره جوابي تازه مينويسيم و در آخر يك صفحه پاسخنامه خط خطي تحويل ميدهيم .
پيشنهاد مي شود كه از راهنمايي چت گونه خودداري بشه .
جسارت اين حقير رو ببخشيد . اميدوارم كه به لطف خداوند متعال ختم به خير بشه . انشالله
يامولاعلي
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
راستش منم خودم هر دفعه که راهنمایی می گیرم به این مشکل بر می خورم . دفعه پیش چند تا از دوستان از جمله بالهای صداقت عزیز موافق بودن که برای مدتی تلفنمو قطع کنم ولی بعدا خانم آنی عزیز گفتن این بچه بازی ها چیه جوابشو بده . من تا قبل از اون فکر می کزدم کارم درسته . ایندفعه ام فعلا تا سه شنبه که خبری نیست ولی امیدوارم تا اونروز خود کارشناسای این سایت به یه نتیجه برسن . البته خودمم یه جورایی بیشتر با نظر فرشته مهربون موافقم ولی یه مشکلی هست . اونم اینه که خیلی مسخره است که من به شوهرم بگم من قبضا رو برات می فرستم . کل قیضا روی هم ۱۲ تومانه مسخره است که من ۱۰ تومان پول پیک بدم که اون قبضو برای اون بفرستم یه خورده زیادی عجیب غریب و مسخره است . حتما شوهرمم خندش می گیره و مسخرم می کنه .
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
بنده قصد رد یا تایید این کار را ندارم
اما در مورد اینکه 10 تومان پول پیک بدی! اگه شما شناسه پرداخت و اون یکیش که الان یادم نست فکر کنم شناسه قبض باشه ( کلا دو تا شناسه داره) برای همسرت بخونی هم با تلفن هم با عابر بانک میتونه پرداخت کنه
چقدر همه چیز را پیچیده میکنی؟
یک تلفن که دیگه اینهمه چه کنم چه کنم نداره!
.................................................. ........
توصیه میکنم یک سیاست کلی را مبنا قرار بدی و طبق همون پیش بری. و جزییاتی مثل جواب تلفن های مختلف را بر اساس همان سیاست که پیش گرفته ای خودت ابتکار عمل را بدست بگیری در لحظه برایش برنامه ریزی کنی. نمیشود که برای ثانیه به ثانیه حرف و عمل و رفتارت با همسرت و تک تک جزییات آن گوش به دهن دیگران بمانی.
رفتارهای همسرت نشاندهنده بیزاری از همسر و جدیت و قطعیت برای طلاق نیست!
و شما هم نمیخواهی طلاق بگیری...
از طرفی این شما نیستی که قهر کردی و رفتی، بلکه ایشون پا شده و رفته و میگه طلاق! پس کری خوندن معنا نداره. التماس هم بسیار مردوده.
پس خیلی نرمال و خیلی زنانه ( میفهمی که چی میگم؟) و در عین حال متمدنانه و با کمال احترام و آرامش برخورد کن.
یعنی چی؟
یعنی اینکه: با یک دید مثبت اندیش همه این کنجکاویهاش و تماسهاش و مثلا لوطی گریهاش و ... را به حساب این بذار که اون هم دلش با این زندگیه. و با یک سیاست زنانه روی همینها مانور بده.
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
منم موافق آقاي m25teh هستم.
منم بودم گيج مي شدم. بنظرم بهتره شما با مدير همدردي مشورت كنيد تا ايشون يك راهكار براتون بدن. اينكه همينجوري باشه يا اينكه يك نفر خاص راهنماييتون كنه. البته همه راهنمايي ها در جاي خودش مفيد و درسته و قابل رد كردن نيست اما مدير محترم بهرحال بهتر تشخيص مي دن چيكار مي شه كرد. مي تونيد بهشون ايميل بزنيد. منم يك بار بهشون ايميل زدم و از جوابشون خيلي خوشم اومد.
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
والله خودمم خندم گرفته که چرا انقدر پیچیده شد . ببخشید . :163:
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
به نام تک یگانه هستی ...
ببخشید بدون دعوت مزاحم میشم ...سبکتکین عزیز پیگیر ماجراتون هستم ...فکر نکنید فراموشتون کردم ..
این پست رو زدم فقط در رابطه با مشگل خواهرتون ...اصلا نیاز نیست به خواهرتون بگید بیاد اینجا ...برعکس ...به همسرش بگید بیاد اینجا و قشنگو مفصل مشگلشو بازگو کنه ...بگید اینجا جای مناسبیه ...چون ایشون سرکار نمیرند واینقدر دلسوزانه اهمیت میدند به زندگیشون صدردصد با راهنمایی دوستان گلم موفق میشند ...
پس بگید به ایشان که ما بی صبرانه منتظرشونیم ...
خوشحالم که ارومی ...:46:
موفق باشی :72:
لاقربطا
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
به نام خدا
با سلام
سبكتكين گرامي ، شما چرا خودتان با دست خودتان ، تايپيك خود را منحرف ميكنيد و مسئله اي رو در وسط مسئله خودتان مطرح ميكنيد كه واقعا هيچ دخل و تصرفي در تغيير شما ندارد ؟
لطفا با اين كار ، دوستان گرانقدر را دلسرد نكنيد . به نظر من شما ، با اين اقدام داريد فرصتي به اين طلايي را به يك تهديد تبديل ميكنيد . يعني الان وقت كاشت هست تا فردا درو كنيد اما همش بازيگوشي ميكنيد .
ماشالله انقدر هم حرفه اي نگران ميشين كه دوستان رو ناخواسته درگير حال و احوال خودتون ميكنيد و ناخواسته هي مطلب مينويسن و براي شما ارسال ميكنن و شما هم دوباره در مقام جواب دادن و قانع كردن مطلبي ديگه ارسال ميكنيد .
ببين شما دوتا موقعيت رو داريد با هم استفاده ميكنيد : يكي اينكه شخص مشكل دار شما هستيد و كمك ميخواهيد . دوم اينكه به هر نحوي شده بقيه دوستان رو قانع ميكنيد كه به فلان علت و با فلان اخلاق طرف مقابل ، روش ارائه شده جوابگو نيست .
در نهايت به نظر اين حقير مسئوليت اين تايپيك را فقط آني گرامي به عهده بگيرند و البته ما هم براي كسب تجربه و خبردار شدن از احوال اين عضو خانواده همدردي صد در صد پيگير مسائل هستيم و در كنار ايشان اما واقعا حس ميكنم اصلا به اين صورت مسئله جلو نميره و فقط گذر عمر هست كه اين وسط بهش ميرسيم .
با تشكر
برادر كوچكتان
يامولاعلي
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
خب چيكار كنم آقاي m25teh
من اگه مشكلمو عنوان مي كنم . صد در صد وقتي دوستان راه حل ارائه مي دن مي شينم با خودم سبك و سنگينش مي كنم نسبت به اخلاق همسرم و اگه كاري مشابه اونو قبلا انجام دادم و نتيجه نگرفتم عنوان مي كنم كه فكر نمي كنم اينكار جواب بده . خب يه واقعيته چرا دروغ بگم .
از imoon عزيز هم ممنون كه در مورد خواهرم راهنمايي كردين . فعلا يه جوري آشتيشون داديم تا خودشون برن پيش مشاوره . به خدا انقدر مشكلات ديگه اي دور و برم اتفاق مي افته و ناخودآگاه درگيرش مي شم كه نمي دونم چيكار كنم .
به هر حال عذر مي خوام كه اگه موضوع تاپيكو منحرف كردم . ديروز خونه مادرم بودم وقتي رفتم خونه ديدم شماره شوهرم افتاده و مثل اينكه دوبار زنگ زده بود از سركارش . حالا نمي دونم شايد مي خواسته راجه به همون مسئله صحبت كنه . تلفنمم هنوز وصل نشده كه بهش اس ام اس بدم . احتمالا امروز خودش زنگ مي زنه سر كار و منم طبق راهنمايي شما عمل مي كنم .
ببخشيد آقاي m25teh
ماشالله انقدر هم حرفه اي نگران ميشين كه دوستان رو ناخواسته درگير حال و احوال خودتون ميكنيد
منظورتونو از اين جمله نفهميدم يعني چي كه حرفه اي نگران مي شين ؟ :303:
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
به نام خدا
سلام مجدد
من رو ببخشید اگر جملاتم کامل نیست .
نیت من اصلا این نیست که خدایی نکرده باعث رنجش خاطر شما بشم . امیدوارم که ناراحت نشین .
در مورد اتفاقات گذشته : به نظر من شما باید به همه مسائل یک فرصت یا چند فرصت دوباره بدهید . یعنی مثلا اگر قبلا با فلان حرکت شما جواب نداده و قبلا انجامش دادین و دوباره به شما پیشنهاد میشود ، شما به جای اینکه قبل از اقدام دوباره آن روش را مردود اعلام کنید ، یک فرصت دیگر برای آن روش قرار بدهید و اجرایی کنید .
در مورد حرفه ای نگران شدن هم : احساس میکنم خیلی خودمانی صحبت کردم و نتونستم اصل مطلب رو برسونم از این بابت خیلی معذرت میخوام .
مقصود این بود که نوع نگرانی شما به شکلی هست که بعضی از دوستان هم ناخودآگاه درگیر نگرانی شما میشن و از باب احساسات صحبت میکنن در حالی که شما اینجا دنبال راه حل منطقی هستی . که البته من به این گفتم یک حرکت حرفه ای هر چند که از روی قصد نیست اما توانایی این کار فوق العاده در شما بالاست .
باز هم عرض میکنم همه درکنار شما هستن . انشالله که ختم به خیر بشه الهی امین
راستی یه سئوال : من احساس میکنم شما و همسرتون قایم باشک بازی می کنید . البته فقط سئواله ها راه حل نیست . شاید این سئوال بتونه در تجزیه تحلیل کمک کنه .
موفق باشید
یامولاعلی
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
اقاي m25teh
ممنون از اينكه هميشه راهنماييم مي كنيد . من از دستتون ناراحت نشدم فقط منظورتون رو متوجه نشده بودم . شومنده .
در مورد اينكه فرموديد يه فرصت ديگه براي اجراي روشهايي كه از قبل انجامشون دادم بدم من هم در نهايت همين كار رو مي كنم . چون تقريبا از ده تا راه حلي كه دوستان پيشنهاد مي دن رو قبلا نه تاشو تجربه كردم (البته يه خورده زيادي اغراق مي كنما ) سعي مي كنم بين راه هايي كه مونده و اون راه هاي قديمي بهترينشو انتخاب كنم و عملي كنم .
در مورد اينكه شوال كرده بودين كه من و همسرم قايم موشك بازي مي كنم در مورد خودم شايد اين اتفاق پيش بياد اونم صرفا بخاطر اينكه يه موقع هايي خيلي احساساتي هستم و مي دونم نمي تونم باهاش خوب صحبت كنم ولي ايشون اصلا مشكلي با اين قضيه نداره و خيلي ريلكس برخورد مي كنه و قايم موشك بازي در نياورده تا حالا حتي اون موقعي هم كه موبايلشو خاموش كرده بود به من گفت اگه كار داري به سر كارم زنگ بزن .
و اينكه هم از شما و از همه دوستاني كه من باعث نگراني و دلخوريشون مي شم معذرت مي خوام . اينجا تنها جاييه كه خيلي راحت مشكلم رو بيان كردم و درد دل مي كنم . منو ببخشيد . يه خورده زياد هيجان زده و احساساتي تشريف دارم . با هر بادي مثل بيد مي لرزم . :303:
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
بله سبكتيكين فرار داره كه در پستهاي قبل به آن اشاره شد . كه بايد براي اين فرار فكري بكند. البته قابل درك است كه چرا فرار مي كند.
1- از ترس .
2- از قبول مسئوليت اعمال و افكار و احساسات اشتباه .
3-از عدم شهامت در رويارويي با موقعيتي كه خودش ايجاد كرده
و.....
و نكته ي مهم در مورد ارتباط سبكتيكين و همسرش اينكه اين آقاي همسر راه ارتباط را براي او باز گذاشته . پس خواهشا موضوع را پيچيده نكنيم . و اين آقا هر از گاهي كه سبكتيكين ميزان خطاهايش زياد مي شود و غير قابل تحمل و اقاي همسر خسته مي شود بازي طلاق راه مي اندازد اما از خر شيطان هم زود پياده مي شود اما سبكتكين در انتخاب راه و عملكرد كج سليقگي مي كند و بدترين راه ها را انتخاب مي كند كه به كشدار شدن مسئله مي انجامد و......... همين و نه بيشتر از اين .
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
اني عزيز
راستش خودم نمي دونم كدوم راه بهتره . شما بهم پيشنهاد دادي كه خيلي آروم و منطقي زنگ بزنم بهش و شماره كارتمو بدم و اس ام اس بازي نكنم . ولي فرشته مهربون كاملا با اينكار مخالفه و نظرش اينه كه بهش شماره قبضا رو بدم كه خودش پرداخت كنه . راستش اگه تا حالا بهش زنگ نزدم فقط به اين دليل بوده كه به حرف فرشته مهربون گوش كردم . ولي واقعا خودم نمي تونم تصميم بگيرم كدوم راه بهتره .
از اين نمي ترسم كه بهش زنگ بزنم و شماره حساب بدم . مي دونم كه آروم و منطقي مشكل حل مي شه ولي فكر مي كنم اگه بهش بگم كه سرپرست خانواده تويي و تو زحمت قبضا رو بكش يه كمي دوباره درگيري لفظي بوجود مي ياد . مطمئنا بازم شوهرم قاطي مي كنه و پشت تلفن دعوا مي شه . و منم موندم چه كاري بهتره .
از طرفي هم خودمم نمي خوام قضيه انقدر كشدار بشه اونم سر يه مسئله ساده . ولي مي خوام درست عمل كنم .
يه جورايي تصميم گرفتن سخت شده برام . مي دونم همه شمايي كه الان دارين بهم مشاوره مي دين تجربه دارين و كارشناس هستين . ولي نمي دونم چرا انقدر اختلاف نظر هست و منم كه عقلم نمي رسه كدوم بهتره .
اميدوارم مدير همدردي اگه اين نوشته ها رو مي خونه نظرشو بده كه كدوم راه در حال حاضر بهتره . تا منم همون كارو انجام بدم .
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
نقل قول:
ولي فكر مي كنم اگه بهش بگم كه سرپرست خانواده تويي و تو زحمت قبضا رو بكش يه كمي دوباره درگيري لفظي بوجود مي ياد . مطمئنا بازم شوهرم قاطي مي كنه و پشت تلفن دعوا مي شه . و منم موندم چه كاري بهتره .
سلام بر سبک تکین استوار و قوی
سبک تکین
پارسال از شهریور ماه زندگی من با یه بحران بزرگی مواجه شد
شوهرم از خونه رفت
اولش
من طلاق می خواستم---- مثل همون موقع که تو می گفتی برم توافقی طلاق بگیرم ----
شوهرم هم طلاق می خواست می گفت دار و مدارم رو بهت می دهم و از هم جدا می شیم --- مثل شوهر تو----
بعدش
من دلم واسه شوهرم تنگ شد
می خواستم برم التماسش کنم برگرده --- مثل همون تلاش های تو
با این سایت اشنا شدم---مثل تو
به راهنمایی ها گوش کردم
نقاط ضعفم رو پیدا کردم
سعی کردم رفتار کردن با شوهر را یاد بگیرم
سعی کردم زن بودن را تمرین کنم
صبر کردن را آموختم
احترام گذاشتن به عقاید طرف مقابلم را درک کردم
به خدا نزدیک شدم
احساساتم را کنترل کردن
اجازه دادم زمان بدون اینکه اقدامی کنم سپری بشه
به شوهرم فرصت دادم
عشق رو کم کم توی وجودم پروراندم
غیر مستقیم عشق شکوفا شده را به شوهرم عرضه کردم
با مشورت و کمک دوستان تونستم یکبار دیگه به خودم و شوهرم فرصت با هم بودن را بدهم
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
بالهاي صداقت عزيز
ممنونم از توجهت و راهنماييهات
منم با راهنمايي هاي شما تلاش دارم به اميد خدا همين رويه رو در پيش بگيرم . اين وسطا يه اتفاقايي مي افته كه دوست دارم بهترين كارو انجام بدم . چون نمي خوام دچار اشتباه بشم به خاطر همين از شما دوستان راهنمايي مي گيرم .
دوست داشتم تاپيك زندگينامتو بخونم ولي متاسفانه پيدا نكردم . اگه لينكشو برام بزاري ممنون مي شم . مي خوام بدونم مشكلتون چقدر مثل ما جدي بوده و براي حلش چه راه هايي رو رفتين .
يه مشكل ديگه اي هم كه دارم اينه كه متاسفانه شوهرم خيلي عجله داره و دوست داره زودتر كارا تموم شه و راحت شه . از نظر اون احترام گذاشتن به عقيده اون يعني اين كه مثل آدم برم و ازش جدا شم تا بتونه به بقيه زندگيش برسه . متاسفانه تو اين يه مورد نمي تونم به عقايدش احترام بزارم . ولي در موارد ديگه دارم تمرين مي كنم و البته به عقايد ديگه شوهرم هم احترام مي ذارم .
ديروز كلي خونه رو عوض كردم . يه دكور جديد زدم با كلي زحمت روكش مبلامو عوض كردم . خيلي خوشگل شد . داره عيد مي آد و من منتظرم تا دوباره شوهرم بياد خونه . اولش اصلا دل و دماغ كاري رو نداشتم حتي يه ماهي مي شد كه خونه رو تميز نكرده بودم . ولي تصميم گرفتم اميد داشته باشم و يه كاري بكنم تا روحيم بهتر شه و خونه هم خوشگل بشه تا وقتي كه شوهرم مي ياد .
سعي مي كنم تو موقع هاي بيكاري كه توي خونه تنهام و همش فكر و خيال مي آد به مغزم يه كم كاراي هنري بكنم و خودمو مشغول كنم و از كارام لذت ببرم .
ولي مي دونين ديروز وقتي همه كارام تموم شد و خونه خيلي خوشگل شد آخرش دلم يه خورده گرفت . از اين كه هيچكس تو اين يكي دو ماهه اصلا خونمون نيومده . پيش خودم همش فكر و خيال مي كردم كه ديگه كسي نمي ياد خونتون كه اينجوري خوشگلشم كردي . خيلي وقتا هست كه هنوز دلم مي گيره . خيلي بهتر شدم ولي هنوزم يه وقتايي دلگير مي شم .
دوران سختيه و اميدوارم بتونم از اين امتحان خوب بيرون بيام .
بالهاي صداقت چجوري غير مستقيم عشقتو به شوهرت نشون دادي ؟ به ما هم ياد بده . :303:
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
ببين عزيزم
من برداشت و تجزيه و تحليل و روش خودم را دارم و فرشته هم همينطور . و هر كدام از ما با اين سطح از اطلاعات ( تاكيد مي كنم نه شناخت از شما و همسرت ) از نظرات خودمان دفاع مي كنيم . در حالي كه انتخاب كننده شما هستيد به اين دليل كه كليد اصلي شناخت و آشنايي با روحيات ايشان دست شماست . خلاقيت داشته باش و از دانسته ها و بركت شناخت همسرت خودت استفاده كن و انتخاب درست هم بكن .
من نظرم بر رفتار بالغانه اين مكاني و اين زماني و فارق از فضاي احساسي و منطقي و درست بدون رويكرد به گذشته و.... است اما آيا تو مي تواني اين سطحي كه در نظر من است و جزو توانايي هاي من هست را انجام بدهي ؟!
من با رفتارهاي چكشي لجاجت گونه به شدت مخالف هستم و از ديد من مسئله را پيچيده تر مي كند . شما در اين شرايط بهتر از من و يا فرشته و بالهاي صداقت و.......... همسرت را مي شناسي ( تاكيد مي كنم مي شناسي و حساسيت هاي او را مي داني ) پس انگشت روي حساسيتهاي او نگذار و شخصيتش را هدف نگير .
و همان طور كه بي دل گفت از روشهاي زنانه براي جذب شوهرت استفاده كن اما بالغانه و آگاهانه اين كار را انجام بده . بدون ايجاد حساسيت بيشتر .
و باز براي اينكه برايت روشن تر شود در چه موقعيتي ايستاده اي مي تواني سئوالهايي را بسيار با گويش محترم از شوهرت داشته باشي و برايش مسائلي را كه منجر به حساسيتش بيشتر وي نشود را تعريف كني و به شكل غير مستقيم نشان بدهي كه او هنوز مرد زندگي توست و تو از او نظر خواهي مي كني . ( مثلا از پايان نامه ات اصلا حرف نزن مخصوصا در جهت گرفتن به به - چه چه )
به هيچ عنوان نظرت را چكشي بيان نكن بلكه در مقابل صحبتهاي او در جايي كه لازم بود نظرت را بگويي ..........بگو : آره عزيزم .نظرت را شنيدم . نظر من اين است كه ............................به نوعي با اين روش مهاوره اي و ادامه ي اين روش همسرت را به سمت گفتگوي بالغانه هدايت مي كني و از فضاي تنش دور مي كني .
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
[quote=ani]
ذوستان محترم
هنوز هم كسي اجازه ي پست زدن ندارد . ممنون كه رعايت مي كنيد .
من معذرت ميخوام كه رعايت نكردم . حلال كنيد .
يامولاعلي
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
زن بودن رو چجوري تمرين كنم . هنوزم حس مي كنم خيلي بچه ام و رفتارم بچگونست .
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
سبک تکین اگه واقعا می خواهی زندگی ام رو بخونی و ببینی زندگی بعد از ده سال با یه فرزند چگونه از هم پاشیده شد و چگونه الان عشقولانه با همسرم هستم
لینکش رو بهت بدهم :305:
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
دقت كن كه چون همسرت بازدارنده ي عجله كن داره تو نبايد او را به هيچ عنوان تحريك بيشتر بكني ( به لحاظ عصبي ) .
اين افراد هر چه بيشتر در بحران قرار بگيرند و فشار بيشتري احساس كنند بيشتر در پيش نويس و بخش بازدارنده هاي خود فرو خواهند رفت . بحران و فشار را كه به مرور كم كني او راحت تر خواهد شد و از فضاي بازدارنده اش خارج خواهد شد .
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
نقل قول:
يه جورايي تصميم گرفتن سخت شده برام . مي دونم همه شمايي كه الان دارين بهم مشاوره مي دين تجربه دارين و كارشناس هستين . ولي نمي دونم چرا انقدر اختلاف نظر هست و منم كه عقلم نمي رسه كدوم بهتره .
این بهترین حالت ممکن توی سایت هست
سبک تکین عزیز من هم پارسال بین ضد و نقیض زیاد بودم
نظرات انی
نظرات فرشته
نظرات باران
نظرات بی بی
نظرات نقاب
نظرات کیوان
نظرات پندار
نظرات اتنا
نظرات ...
خیلی از بچه ها اومدند و برایم پست زدند
هر کدوم اون چیزی رو که به ذهنشون می رسید که به من کمک می کنه رو بهم گفتند
دلم می خواد یه روزی یه تاپیک بزنم و بگم از هرکسی چه چیزی یاد گرفتم و چه طوری از هر خط نوشته چه چیزهایی دستگیرم شد که به بهبود زندگیم کمک کرد
بهترین حالتی که گفتم اینه که
تو با راه های مختلفی روبرو می شوی و بعد از بین اون همه راه حل با صبر و تصمیم منطقی گرفتن بدور از احساس راه صحیح رو برمی گزینی
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
با سلام
saboktakin گرامي
شما نياز نيست براي هر كار جزئي و اينكه چكار بايد بكني بيايي اينجا نظر بخواهي.
اين جزئيات به رابطه تو و شوهرت مربوط مي شود كه بايد بومي كني.
آنچه كه اينجا مهم هست قوانين مربوط به روابط زن و شوهر هست.
به نظرم موضوع شما كاملا كلي و عمومي هست. و بارها به نمونه هايي از اين دست جواب داده شده است و چنين جوابهايي به صورت مقاله و كلي در بخشهاي آموزشي تالار وجود دارد.
شما اگر مقالات بخش خانواده و مقالات بخش مهارتهاي ارتباطي را مدتي بخوانيد و تمرين كنيد ، مشكلاتتون كم مي شود.
در ضمن شما بايد دست به عملگرايي بزنيد. بايد بر احساساتتون و رفتارتون و افكارتون كنترل بيشتري داشته باشيد. به همين منظور نياز هست تاپيكهايي كه در مورد كنترل احساسات هست را بيشتر مطالعه و از آن مهمتر به كار بگيريد.
اينكه تاپيك هايتان زياد شود، يا پستهاي آن زياد شود، نشانه اينست كه به جاي حوزه عمل مسائل صرفا در حرف پيش مي رود.
به نظر من بعضي اين پست ها نياز دارد يكماه مراجع برود و فقط كار كند و بعد بيايد نتيجه را بدهد.
اما تاپيك هاي تندرونده معمولا فاقد كارايي لازم هم براي مراجع هست و هم مشاور فرصت تامل كافي را در آن ندارد.
-
RE: خدا رو شکر می کنم و سعی می کنم تغییر کنم
آره حتما خيلي دلم مي خواد بخونم و ياد بگيرم .