RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
با سلام خدمت موعود گرامی
فکر کنم من منظورتون را بد متوجه شدم چون این جمله شما را دو جور میشه معنی کرد یعنی ایهام داره.(چرا همون موقعه باید می گفتن علاقه نداره)
1- اگر اینطوری باشه(چرا، همون موقع باید میگفتن علاقه نداره) معنیش این میشه که باید اول میگفته
2- اگر اینطوری باشه(چرا همون موقع باید میگفتن علاقه نداره؟) معنیش این میشه که لزومی نداشته همون اول بگه.
که من اشتباها فکر کردم منظورتون معنی دوم هست. درحالی که شما منظورتون معنی اول بود که تناقضی با جواب سوال دوم نداشت. حق با شماست جوابتون تناقضی نداره.
اما درباره سوال دومم همون فرض شما درسته منظورم همین بود.
نقل قول:
اما من با فرض اینکه کسی عاشق دیگری نباشه اما اونو حیرون خودش بکنه تا ببینه ایا در آینده میتونه خودش هم عاشقش بشه یا نه ، جواب دادم خیر .
یک سوال دیگه دارم. اگر شما جای من بودید و نامزدتان این کاری که گفتم با شما میکرد شما چه عکس العملی نشان میدادید؟چرا؟
از راهنمایی هاتون ممنونم.
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
خوشحالم که بالاخره منظور منو متوجه شدید .
البته من اون « چرا » رو به زبان عامیانه به معنی « بله » بکار بردم که این باعث سوء برداشت شما شده بود و منظورم سوال نبود چون در غیر اینصورت علامت سوال میذاشتم .
در مورد سوالتون :
اولا" موقعیت یک خانم با یک اقا خیلی تفاوت داره . وقتی یک آقا بعد از مدتی به نامزدش جواب منفی میده
اون خانم همون قدر آسیب میبینه و ناراحت میشه که اگه صورت عکس اتفاق می افتاد ( مثل شما و نامزدتون ) با یک تفاوت ! یک خانم خیلی بیشتر از جواب منفی نامزدش آسیب میبینه تا یک آقا .
شما الان درسته که خیلی از این وضعیت ناراحت هستید اما چون آقا هستید میتونید کس دیگه ای رو که با معیارهاتون مناسب باشه انتخاب کنید و باز برید خواستگاری و اگه نشد باز امتحان کنید اما در مورد یک خانم اینطور نیست . یک دختر وقتی نامزدش بعذ از مدتی بگه من پشیمانم و از اول به تو علاقه نداشتم و ... خیلی بیشتر آسیب میبینه و ضرر میکنه . ضرری که شاید گاهی قابل جبران نبشه ! ممکنه اون دختر تو این مدت خواستگاران چه بسا بهتری رو به خاطر اینکه نامزد داره از دست بده و بعد از این ماجرا دیگه دیر شده باشه . تو جامعه ما و یک دختر مثل یک پسر نمیتونه خودش بره همسر موردنظرش رو پیدا کنه و بگه حالا این نشد یکی دیگه .
و خداوند خالق انسان این ویژگیها رو در نهاد زن و مرد قرار داده که زن به علت لطافت و روحیه عاطفی و ... زیادی که داره با شنیدن « نه » از مرد آسیب جبران ناپذیر میبینه و سرخورده میشه و ناامید اما مرد اینطور نیست و باز خداوند در وجود مرد این روحیه و توانایی رو قرار داده که میتونه موارد زیادی رو امتحان کنه تا بالاخره به نتیجه برسه .
در تویف حالات و روحیات زن و مرد چنین کفته اند که :
زن گل و مرد بلبل
زن شمع و مرد پروانه
زن ناز و مرد نیاز
زن مطلوب و مرد طالب
زن معشوق و مرد عاشق
و ...
حالا جواب سوالتون :
با این حساب اگه من جای شما بودم خیلی بیشتر از شما آسیب میدیدم و مسلما" به راحتی نمیتونستم با این قضیه کنار بیام اما باز هم ناامید نمیشدم و به حکمت کار خدا ایمان داشتم .
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
با سلام و تشکر
خانم موعود مطلبتون که در مورد اثرات جواب منفی نامزد هست خیلی خوب و درسته.
با این احوال به نظر شما من چطور باید با این خانم و خانوادشون که از فامیل ما هستند رفتار کنم؟
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط m.mouod
سلام
برادر عزیز رفتار شما با خانواده این خانم باید کاملا" عادی باشه .البته شما رو درک میکنم و میدونم که کار سختیه اما کار درسته در حال حاضر اینه .طوری رفتار کنید که انگار نه انگار وصلتی بوده یا قرار بوده باشه .
گذشته ها گذشته و ما باید از اتفاقات و حوادث چه خوشایند و چه ناخوشایند درس عبرت بگیریم و در جهت ساختن آینده بهتر از اونها استفاده کنیم در غیر اینصورت یادآوری گذشته به حال ما سودی نخواهد داشت و حتی گاهی باعث مختل شدن زندگی حال مون میشه.
امام علی (ع) میفرمایند : زندگی دنیا دو روزه است ، روز برای تو (به سود تو) و روزی علیه تو ( به ضرر تو) .
در جای دیگر میفرمایند : بگذار وقایع گذشته دلیل و راهنمای تو در وقایع اینده و نیامده باشه که امور همیشه به هم شبیهند !
شما برادر عزیز در حال حاضر باید به خودتون فکر کنید و اینکه آرامش تو رو که فکر میکنید از دست رفته برگردونید .شاید منظور آقای نقاب هم همین باشه .خود شما الان مهمتر از اتفاقی هستید که افتاده .
خواجه عبدالله انصاری : دی رفت و باز نیاید ..........حال را غنیمت دان که دیر نپاید
اولا" که نام کاربری جدید مبارکتون باشه اگه خودتون حواستون باشه خوب دارید پیش میرید ! :72:
ثانیا" در مورد چگونگی رفتار شما با این خانم و خانواده اش یکبار دیگه تو پستهای قبلی سوال کردید .
من باز هم میگم با وجود اینکه در ابتدا سخته اما سعی کنید رفتار تون عادی باشه . اون خانم شاید طوری رفتار کنه که انگار اصلا" هیچ حرف و حدیثی بین شما نبوده شاید هم برعکس با وجود کاری که کرده ناراحت باشه چون چاره ای نداشته و نمیتونسته بر خلاف میل و علاقه اش کاری کنه .اما در صورت هر نوع رفتار ایشون شما سعی کنید عادی باشید میدونم سخته و شما رو درک میکنم .شما فکر نکنید من یا دیگران در موقعیت شما نیستیم بنابراین شما رو درک نمیکنیم و فقط حرف میزنیم درک میکنیم و میگم سخته اما شما باید این قضیه رو فراموش کنید و به زندگی آینده و مورد مناسبتری فکر کنید .نمیتونید تا ابد به خاطر این موضوع خودتون رو سرزنش کنید و لحظات جوانی تون رو با فکر کردن به این مسئله و غصه خوردن سپری کنید . لحظاتی که میتونه پر از شادی و موفقیت باشه .
برای شروع بهتره کمتر با اون خونواده رورو بشید نه اینکه قطع رابطه کنید و اگه جایی لازم بود شما عمدا" حاضر نشید .
منظورم اینه که تا حد امکان باهاشون خصوصا" با اون خانم روبرو نشید اما اگه لازم شد و روبرو شدید ، در کمال احترام و ادب برخورد کنید و نه سرتون رو بندازید پایین و نه با اخم و چهره عبوس روبرو بشید .برای چند لحظه یا دقیقه ای که با هم هستید خودتون رو به جای دیگه ببرید .
موفق باشید
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
با سلام
یه سوال دیگه
خانواده ایشون خیلی من را تحویل میگیرن، چرا؟
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
سلام
برادر گزامی یکم به پست هایی که تا بحال زدید دقت کنید
چطور با این خانم برخورد کنم؟؟/
چطور با خانوادش رو به رو بشم؟؟/
چطور فراموشش کنم؟؟؟
وقتی باهاشون برخورد میکنم چه رفتاری داشته باشم؟؟؟
چرا این خانم این کار و کرد؟/
چرا از اول بهم نگفت؟؟
مقصر این خانومه؟؟ مقصر مادر و پدرم هستن که به من نگفتن؟
.
.
.
دو نستن اینکه چرا این خانوم به شما نگفته یا اینکه مقصر کیه چه کمکی به شما میکنه
چرا به دنبال مقصر هستید و هروز گذشته تو نبش قبر می کنید با مرمر گذشته چه چیزی بدست می آورید
برادر من به جای اینکه تمام انرژی تونو بزارید رو اینکه چطور با اون خانواده برخ.رد کنید یا چه رفتار با این خانوم داشته باشید انرژِی تونو صرف بازسازی خودتون بکیند باور کنید نتیجه بهتری میگیرید
شما همش به دنبال آرامش در گذشته خود هستید با اینکه آرامش در آینده شماست
تا زمانیکه خودتون نخواهین این موضوع کمرنگ نمیشه
فراموش کردن این موضوع شاید یکم بعید باشه ولی اگه به این مشکلات دامن نزنید به مرور زمان در ذهنتون کمرنگ میشه
در حال حاضر چه اهمیتی داره که اون خانم رو محاکمه کنید؟؟
چیزی که الان اهمیت داره اینکه که شما خیلی زود این موضوع رافهمیدید و می تونسد بهش به چشم یک تجربه نگاه کنید و ازش در آیندتون استفاده کنید
یکسال شاید خیلی زمان زیادی باشه وای بهتر از اینه که این واقعیت رو بعد از ازدواج میفهمیدید اون موقع دیگه هیچ راه برگشتی نداشتید پس الان وضعیتتون خیلی بهتره
شما هنوز خیلی فرصت دارین برای زندگی پس این احساس که زندگیتون نابود شده در خودتون از بین ببرید
اونی که باید استرس داشته باشه برای حضور در جمع خانوادگی شما نیستید اون خانوم باید احساس خجالت بکنه چون ایشون نامزدی رو بهم زده پس شما لازم نیست از کسی فرار کنید
بزرگترین اشتباه شما این بوده مه با امید به برگشتن ایشون زندگی کردید و حالا چون این امید از دست رفته خودتونو بازنده میدونید
شما آینده ی روشنی خواهید داشته اگر الان روی پاهاتون بیاستید
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
در جواب سوالتون ، به نظر من میخوان شما متوجه باشید که بهم خوردن نامزدیتون هیچ ربطی به شخصیت و احترامی که براتون قائل هستن نداره . یعنی اینکه شما مشکلی ندارید اما ایده آل دخترشون نبودید !
این دوتا با هم فرق دارن . ممکنه یک خانم یا آقا از هر نظر عالی باشه اما فرد ایده ال و موردنظر کسی برای ازدواج نباشه .مثلا" یک پسر متدین و با خلاق اسلامی که یه شغل خوب هم داشته باشه ایده ال دختری که برای ازدواج یک پسر پولدار و خوش تیپ و امروزی که حتی نماز هم نمیخونه ، نیست ! و دختر خانم به اون آقا پسر جواب منفی میده !
خب تو این مورد به نظر شما اون آقا مشکلی داره ؟؟؟ مسلمه که نه حتی خیلی بهتر هم هست امــــا ایده آل اون دختر نیست .کاریش نمیشه کرد چون معیارهای اون دختر پول و تیپ و چیزهای دیگه ست .
حالا رفتار خوب خونواده اون خانم هم من فکر میکنم به خاطر باشه چون بقیه اعضای خونوادش میدونن که شما چه امتیازاتی دارید اما دخترشون لابد چیز دیگه ای میخواسته .
اما شما دیگه به اون مسئله فکر نکنید و قرار شد فراموش کنید :305:
همونطوری که اون خونواده با شما خوب رفتار میکنن شما هم متقابلا" برخورد درست و خوبی با اونها داشته باشید اما نه به خاطر گذشته ها یا ...:305:
شما راه جدیدی رو در پیش بگیرید و با توکل به خدا برای ادامه تحصیل تلاش کنید .
موفق باشید
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mamfred
سلام
برادر گزامی یکم به پست هایی که تا بحال زدید دقت کنید
چطور با این خانم برخورد کنم؟؟/
چطور با خانوادش رو به رو بشم؟؟/
چطور فراموشش کنم؟؟؟
وقتی باهاشون برخورد میکنم چه رفتاری داشته باشم؟؟؟
چرا این خانم این کار و کرد؟/
چرا از اول بهم نگفت؟؟
مقصر این خانومه؟؟ مقصر مادر و پدرم هستن که به من نگفتن؟
.
.
.
دو نستن اینکه چرا این خانوم به شما نگفته یا اینکه مقصر کیه چه کمکی به شما میکنه
چرا به دنبال مقصر هستید و هروز گذشته تو نبش قبر می کنید با مرمر گذشته چه چیزی بدست می آورید
برادر من به جای اینکه تمام انرژی تونو بزارید رو اینکه چطور با اون خانواده برخ.رد کنید یا چه رفتار با این خانوم داشته باشید انرژِی تونو صرف بازسازی خودتون بکیند باور کنید نتیجه بهتری میگیرید
شما همش به دنبال آرامش در گذشته خود هستید با اینکه آرامش در آینده شماست
تا زمانیکه خودتون نخواهین این موضوع کمرنگ نمیشه
فراموش کردن این موضوع شاید یکم بعید باشه ولی اگه به این مشکلات دامن نزنید به مرور زمان در ذهنتون کمرنگ میشه
در حال حاضر چه اهمیتی داره که اون خانم رو محاکمه کنید؟؟
چیزی که الان اهمیت داره اینکه که شما خیلی زود این موضوع رافهمیدید و می تونسد بهش به چشم یک تجربه نگاه کنید و ازش در آیندتون استفاده کنید
یکسال شاید خیلی زمان زیادی باشه وای بهتر از اینه که این واقعیت رو بعد از ازدواج میفهمیدید اون موقع دیگه هیچ راه برگشتی نداشتید پس الان وضعیتتون خیلی بهتره
شما هنوز خیلی فرصت دارین برای زندگی پس این احساس که زندگیتون نابود شده در خودتون از بین ببرید
اونی که باید استرس داشته باشه برای حضور در جمع خانوادگی شما نیستید اون خانوم باید احساس خجالت بکنه چون ایشون نامزدی رو بهم زده پس شما لازم نیست از کسی فرار کنید
بزرگترین اشتباه شما این بوده مه با امید به برگشتن ایشون زندگی کردید و حالا چون این امید از دست رفته خودتونو بازنده میدونید
شما آینده ی روشنی خواهید داشته اگر الان روی پاهاتون بیاستید
با سلام خدمت خانم مامفرد
شما درست میفرمایید که زیادی روی این موضوع تمرکز کرده ام. شاید یک خصوصیت بد من همین باشه.
من یک تاپیک دیگه به نام چطور احساساتم را بیان کنم دارم. که توی اون قرار شد که برای تمرین درباره احساساتم و نظراتم بنویسم و تمرین کنم و قسمت زیادی از این تمرکز من به خاطر تمرین هست. قصد محاکمه ای هم در کار نیست چون من فکر میکنم که بهترین جواب به ایشون رها کردنشون است.
اگر هم جایی نظر دوستان را درباره اینکه مقصر کیه پرسیدم میخواستم مطمئن بشم که مقصر من نبودم.
از طرف دیگه من مشکل خانوادگی هم دارم که توی تاپیک جلوگیری از آسیب روحی و روانی در خانواده نابسامان دارم دربارش مینویسم. همینطور که اونجا هم گفتم من کسی را برای درددل کردن و نظر دادن ندارم و اگر مطلبی توی دلم باشه فقط توی تالار میتونم بگم.
با تشکر از شما امیدوارم که در آینده بتونم از راهنماییتون بیشتر استفاده کنم.
RE: راهنماییم کنید گذشته رو فراموش کنم
سلام
برادر گرامی دردل کردن خیلی خوبه و می تونید با دردل کردن به ارامش برسید ولی به شرطی که دردل کردن باشه نه شکنجه ی روحی برای خودتون
من و بقیه ی اعضای تالار گوش شنوایی هستیم برای دردل های شما ولی اینکه شما گذشته تون رو مرور کنید جز اینکه اذیتتون کنه هیچی نیست احسای تنهایی خیلی بده راه حلش اینکه کارهایی انجام بدین که احساس تنهایی تون کمتر خودشو نشون میده
سر خودتونو شلوغ کنید برای خودتون یه هدف جدید بسازید و به دنبالش برین
برای یک ازدواج خوب و مناسب برنامه ریزی کنید اون ازدواج تمام شد و شما یکسال از اون خانوم فاصله گرفیتد و هم به خودتون و هم به ایشون فرصت دادین و راه رو برای برگشتن باز گذاشتید
حالا باید برای یک فرایند جدید تو زندگیتون اکتیو بشید
تجربه ای که در گذذشته داشتید میتونه بهتون کمک کنه تا افرارد رو بهتر بشناسید ایشون مشغول زندگی خودشه و داره زندگشو می سازه پس شما هم مشغول زندگی خودتون باشید نه مشغول این خانوم
پس قدم اول اینه که بگید من باید به آرامش برسم
من چیزی از دست ندادم اون یه همسره مهربان و عاشق رو از دست داده پس من ضرر نکردم
من میتونم کسی رو پیدا کنم که رو روح و جسمش مال خودم باشه این خیلی خوبه
برای پیدا کردن این شخص اصلا عجله نکنید خود به خود سر راهتون رقار میگیره
فکر کردن به تشکیل یک زندگی خوب یعنی امید به آینده
گاهی ساختن رویا باعث می شه ما به آیندمون بیشتر امیدوار بشیم
الان شما در مرحله ای هستید که باید بیشتر به رویاهاتون فکر کنید تا به خاطراتتون
سعی کنید رویاهاتون منطقی باشه
در مرحله بعد برای رسیدن به اون رویاها تلاش کنید
مشکلات خانواده رو برای خودتون بزرگ نکنید هیچیک از ما خانوادها مون رو انتخاب نمی کنیم