RE: با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟
با سلام
خانم انی برای من مایه افتخار است که از سخنان زیبای شما استفاده کنم اما ببینید این خانم خواهر شوهر منه شوهر من خودش چند بار تاکید کرده که قطع رابطه با این خانم بهترین راه است (همانطور که قبلا هم گفتم)یعنی شوهرم هم مثل اکثریت فامیلشون به این نتیجه رسیده که این خانم مشکلات اساسی دارد اما ما بنا به شرائطی که نمیشه بگم مجبوریم در هر صورت اونو تحمل کنیم دفعه آخر 4 ماه قطع رابطه کردیم و راحت زندگی کردیم اما دوباره خود خانم اومد منزل ما. در هر صورت فعلا نمی تونیم قطع رابطه کنیم اما شوهرم میگه من خودم میدونم اون بیماری روانی داره اما نمیتونه اینو به خودش بقبولانه. ببینید وقتی در زمینه سیاست!!، دیانت!!!(البته دریغ از 1 رکعت نماز!!)زیبایی!! تربیت فرزند!!!تحصیلات!!شوهرداری!!!پ زشکی!!!و هزاران مورد دیگر شخصی خودش را صاحب کمال بداند در حالیکه 1 کلمه از این موارد را بلد نباشد باید چکارش کنیم؟از وقتی توی تالار موضوعمو مطرح کردم خیلی سعی کردم باهاش درگیر نشم جواب سوال هاش رو ندم اما داره علنا توی کارمون دخالت میکنه. این هفته داریم برای مراسم عروسی فامیل من به تهران می آییم از 1 هفته قبل به همه خواهراش گفته 5 شنبه هوا برفی میشه به اینها بگید نروند تهران. حالا ما چه جوری میتونیم متقاعدشون کنیم که تصمیم داریم بریم؟( هوا هم که فعلا آفتابی بوده!) چرا باید برای سفر ارمنستانمون اونقدر بلا می کشیدیم؟(توی تاپیکم هست) دیشب میگه تالار عروسی ها پر از ویروس آنفلوآنزاست نروید. آخه مگه بدتر از این آنفلوآنزایی که از پسرش گرفتیم هم پیدا میشه؟
آنی عزیز شوهرم هم همین نظرات را داره (اتفاقا اونهم چند روزی است از سر کار به سایت سر میزنه) اونهم دنبال راه حل است.
تابستان وقتی ما رو از دست داد با معدود دوستانی که داشت خیلی روابط قوی برقرار کرده بود اما از روزی که به اصطلاح با ما آشتی کرد تمامشونو گذاشت کنار و باهاشون قهر کرد. البته توی خونواده هم با خواهرها و برادرش و اکثر فامیل های شوهر رفت و امد نمیکنه.
به نظر من قطع رابطه روش برخورد نیست ما می خواهیم بدونیم چطور می تونیم با این آدم کنار بیاییم (یعنی تحملش کنیم) و بیشتر از این توی زندگی مون ضربه نخوریم.
ببخشید طولانی شد اما قبلا هم گفتم خانم آنی مهربان وقتی شوهرم لباس جدیدی می خرد به من می گوید دنبال دختر ها میره مواظبش باش هرچند من به شوهرم تا حد زیادی(90 درصد) اطمینان دارم اما بازهم اعصابمو خرد میکنه شما بودید چه جوابی می دادید؟
البته اینهم بگم بسیار دست و دلباز است و مثل مامانها هر وقت خانه شان برویم هزارتا خوراکی می گذاره میگه ببرید اما یک کلمه حرف بی ربطش روی تموم اون خوبیهاش میگیره.
RE: با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟
متاسفانه قبل از من و شما مادران ما هم مشکلات ما را داشته اند و تقریبا همه بعد از مدتی کش و قوس به این نتیجه می رسند که
تنها راه برون رفت از مشکلات بین عروس و مادر شوهر و خواهر شوهر گذشت عروس است
چه بسیار عروس هایی بوده اند که رابطه شان را با خانواده شوهرشان قطع کرده اند ولی مجبور شده اند برای به دست اوردن دل شوهرشان دوباره رابطه را اغاز کنند مگر می شود از کسی بخواهیم با خانواده اش رابطه نداشته باشد
پس راهی را که دیگران رفته اند را تکرار نکنیم و زندگی را به کام خودتان و همسرتان تلخ نکنیم ما دختران جوان باید سازگاری مان را بالا ببریم
RE: با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟
جسارت نباشد . من جای مادر ویا خواهر بزرگ تر شما
اگر یک آدمی دیوانه بود ، شما از یک دیوانه می رنجید ؟!نه .
اگر بگوئید : بله
من عقل شما هم شک می کنم .
در این دنیا خیلی از آدمهایی که در حال صاف صاف راه رفتن هتن حال خوشی ندارند و مریض هستند مخصوصا در اجتماع ایران . چه توقعی است ؟!
این عناوین جبری را فاکتور بگیرید آنوقت خواهید دید چقدر راحت تر زندگی می کنید .
RE: با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟
سلام به همگی
من هم مشگل اعتماد به نفس بالاي طرف مقابل رو دارم به علاوه این که ایشون به شدت روی پسراشون همینطور شوهرشون تسلط داره و این شخصیت وابسته ای که از اونا ساخته روی عروسشون که من باشم هم اجرا می کنند من اجازه ندارم یه جمعه خونشون نرم چون یه دعوای حسابی میشه هم بین من و شوهرم هم شوهرم و مادرش هم من و مادرش خلاصه این که تو زندگیمون حرف اول و آخر با مادرشونه و پسرها از روی ترس و اطاعت و عادت دستورات منطقی و غیر منطقی مادر رو اجرا می کنند حتی اگر با همسرشون دعوا شون بشه واقعا نمی دونم چه کار کنم که هم خودم تو زندگیم احساس استقلال داشته باشم هم دعوا و دلخوری پیش نیاد؟؟؟