مشکل جدی من

اقای کاوه از خوندن این موضوع واقعا متاثر شدم... بهتره یه فکر اساسی برای زندگیت بکنی ... گمان نکنم ایشون بتون همسر خوبی برای شما باشن... دوستان گمان نکنم ایشون تغییر کنن...شما هنوز جوان هستید به هر حال جلوی ضرر را از هر جا بگیری به نفع شماست , الان یه تصمیم درست بگیری بهتر از اینه که 10 یا 20 سال دیگه بگیرید...شما مرد خوبی هستید و لیاقت یه زندگی خوب را دارید ...
بهتره با یه وکیل خوب هم مشورت کنید و از راه قانونی وارد بشید...هیچ قانونی ترک خانه را شیوه همسر شما نمیپذیرد و البته ایشان به هیچ دلیلی و به هیچ عنوانی نباید وجود شما را نادیده میگرفتن و یک هفته در یک ویلا با نفر غریبه میگذروندن
مغذرت میخوام که خیلی صریح و رک صحبت کردم...واقعا ناراحت شدم

من الان فقط افسوس می خورم ، روزی که رفتم خواستگاری گفتم من یه نویسنده ام کتابمو نشونشون دادم بدون اینکه باز کنن بهم گفتن اینا واسه دختر ما نون نمی شه ! هر وقت یه کار مناسب پیدا کردی بیا ، منم رفتم تو یه کارخونه کار پیدا کردم خدا می دونه چقدر خفت کشیدم اون موقعه ماهی 200 تومن حقوق می گرفتم همش می رفت واسه دانشگاهش ، تمام فکر و ذکرم این بود فردا چجوری بفرستمش دانشگاه . با این حال همش غر می زد چرا تو یخچالمون چیزی نیست ، چرا فلان چیزو نداریم ؟! واقعا شکستم واقعا .

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ای دریغ از من که این آه زمین را آشناتر ز خود ندیدم ، ای دریغ از من که فصل رفتن جز کوله باری از غم به دنبال خویش چیزی نکشیدم .

آقای کاوه من فکر می کردم شما در دوران عقد به سر می برین و هنوز ازدواج نکردین
ولی با این اوصاف شما باید حتما برای عدم تکین اقدام کنید و سر حرفتون بیاستید
با یه وکیل صحبت کنید خیلی بهتون کمک می کنه

بزرگترین مشکل من ضعفه ، یعنی یه آدم قوی تبدیل شده به یه آدم ضعیف و ترسو .

کاوه ی گرامی
الان شما تو موقعیتی هستین که دیگه چیزی براتون نمونده که بخواین از دست بدین....پس
اول از همه به خودتون مسلط شید و یه تصمیم اساسی برای خودتون و اینده تون بگیرین و خیلی مصمم برای رسیدن به اهدافتون قدم بردارین.
بعد از اینا یه فکری هم برای از بین بردن آثار گذشته در حال و آینده تون کنین.
دیگه به گذشته و اشتباهاتتون و اینکه رها شدن از بند اشتباه چقدر براتون سخت و زیان آوره فکر نکنید فقط درس بگیرید.
به خدا توکل کنید.موفق باشید.

سلام کاوه جان
مطالبتون را خوندم قبل از این که شروع کنم باید از صراحت لحنم عذر خواهی کنم !
متاسفانه شما در زمانی که نه همسرتان رشد عقلی و فکری مناسب داشته است و نه خودتان تجربه کافی داشته اید از یک راه نامناسب و به طرز نامناسبی ازدواج کرده اید و در طول زندگی نیز به هیچ وجه راه مناسبی را انتخاب نکرده اید !
نمی خواهم به خاطر اشتباهات گذشته تان سرزنشتان کنم یا بهتون بگم کاری بکنید که می دونم توی این شرایط احساسی قدرتش را ندارید ، اما شما قبل از اون که بخواهید به همسرتان فکر کنید باید به خودتان فکر کنید

1. مهارت هایی را که خانم فرشته مهربان گفتند کسب کنید و اعتماد به نفستون را بازسازی کنید ، برای این کار می تونید به کارهایی که توشون تخصص دارید برگردید مثلا یه کتاب دیگه بنویسید و چاپ کنید یا شغلتون را عوض کنید و به یه شغل بهتر و حقوق بالاتر برسید ، به مسافرت برید و سعی کنید مشکلاتتون را فراموش کنید ، این کارها کمک می کنه که اعتماد به نفس خرد شده تون را بازیابید. هر کسی توانایی ها و ضعف هایی داره که نقاط قوتش می تونه ضعف هاشو بپوشونه شما نقاط قوت خودتونو پیدا کنید و با کمک اونها زندگی تون را از اول بسازید .

کاوه عزیز ، مدتی همسرتون را و مشکلاتی که براتون درست کرده را فراموش کنید و سعی کنید خودتان باشید همون کاوه شاد و سرزنده که اعتماد به نفس نوشتن یه کتاب را داشت!

نمی خوام ته دلت را خالی بکنم اما فحاشی و پدر معتاد نشان از یه خانواده بی آبرو داره که از ریختن ابرو و حرف مردم هیچ ابایی نداره و این دقیقا متضاد خانواده تو هست و این کارت را خیلی سخت می کنه .
یه داماد پولدار که حرف گوش کنه و خرج اعتیاد پدر را می ده باعث می شه تو با اون مقایسه بشی و سرکوفت بخوری و تحقیر بشی و این هم به مشکلات اضافه می کنه

خوب ؟
راه حل ؟
به نظر من به همه تهدیدهای بالا می تونی به عنوان یه فرصت نگاه کنی ، خانواده ای بی آبرو که اگه دامادش را از دست بده معلوم نیست دیگه شوهر خوبی گیر دخترشون بیاد که حاضر باشه با دختر مطلقه شون ازدواج کنه از طلاق می ترسن .
اگه داماد پولدار خانواده تصمیم بگیره دیگه پول منقل آقاجون را نده و مستقل باشه اگه دوست خوبی برای تو باشه و طرف تو را بگیره و یه خرده هم به همسرش سخت بگیره و یه کوچولو هم خشانت قاطی حرفاش کنه که همسرش از از دست دادن شوهرش بترسه این کار هم می تونه زندگی خودش را بسازه و همسرش را تربیت کنه و هم کفه ترازو را به نفع تو پائین بیاره

یادت نره که قبل از این که وارد این مسابقه نفس گیر بشی باید دونده خوبی باشی برای این که دونده خوبی باشی باید اعتماد به نفست را برگردونی ، راه هایی را که اول نوشتم امتحان کن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کاوه

قاضی بهش گفته حتی اگه شاهد هم بیاری زنت زنا کرده باز هم مهریه اش را بدی ! آخه این چه قانونیه ! این چه بدبختیه .

---

ببخشيد اين كجاي قانون نوشته شده؟؟؟در قانون ما(خوشبختانه يا متاسفانه)جزاي زناي شوهردار سنگساره!!حالا شما حرف از مهريه ميزني؟
ميدونم كه خانم شما ارتباطي با اين حرف من ندارن اما با اثبات سفر خانمتون با يه غريبه خيلي كارا ميتونين بكنين
بهر حال بهترين راه همونه كه دوستان گفتن....به حال خودش بذارينش .....بذارين خودش بياد دنبال شما تا طلاقش بدين...اگه طلاقش ندين براي شما مشكل خاصي پيش نمياد اما كار اين خانم گره ميخوره.....:160:

sana عزیز، تا اونجایی که من میدونم، فقط وقتی میشه زنا رو اثبات کرد که زن و مرد رو در کنار هم برهنه پیدا کنن و تازه یک چیزی از وسطشون عبور میدن اگه گیر کرد و رد نشد که یعنی زنا کردن و اگه رد شد مشکلی نیست (چند سال پیش وقتی برای یکی از دوستان خانوادگی ما مشکل پیدا شده بود قاضی این موضوع رو بهشون گفته بود).


:72:

برادر گرامی نگران مهریه نباشین ایشون اگه طلاق بخواد باید رضایت شما رو جلب کنه اگه شما راضی به طلاق نباشین و بخواد خودش اقدام کنه باید مهرش رو ببخشه

با آوردن شاهد(از نوع مذكر)اگه به قاضي ثابت بشه كه چنين اتفاقي افتاده همه چي تموم ميشه بعيد به نظر مياد قاضي كوتاه بياد...
حالا بيخيال نميخوام باعث بشم بحث آقاي كاوه منحرف بشه.....ممنون از جوابت شاد عزيزم:72:
راستي شاد گلم اسم من غزاله اس....