RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
چرا خونه تون رو خالی می کنی
سعی کن صبور باشی
میشه حلش کرد
برای خودت زندگی کن
چرا می گی باید فقط عذاب بکشم
نه توی این زندگی بمون و با هوشیاری و دانش عمل کن
چرا خودت رو باختی
هنوز کلی راه داری که نرفتی
خدا رو فراموش کردی
اون همیشه حامی همه ما هست
می دونم خیلی سخته
آره عذاب آوره ولی خود خدا گفته بعد از هر سختی آسونی هست
صبر داشته باش همه چیز درست میشه
رشته تحصیلی ات چی هست
برای خودت دنبال کار باش
سعی کن کمی آروم باشی و اصلا به رابطه شوهرت با اونخانوم فکر نکنی
به خودت و بچه هات برس
تصور کن شوهرت برای یه مدت نیست رفته مسافرت
برای تو حضورش و حرفهایش زیاد باعث بر انگیخته شدن احساساتت نباشه
شما الان هدف داری می خواهی خودت را بسازی
خود ساخته بشوی تا بتوانی روی پای خودت بایستی
اینکه در این زندگی بمونی یا بروی هنگامی که آرامش داشته باشی
بهترین حالت هست
الان خسته ای و آشفته
یه کم به خودت استراحت بده از فکر های بد بیا بیرون و روی خودت توانایی هایت و استعداد و کارهایی که می تونی انجام بدهی تمرکز
از اون حصار زن سازگار و بساز و ترسو بیا بیرون
سعی کن برای خودت باشی و برای رسیدن به هدفت که همون کنترل کردن زندگی ات است تلاش کنی
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
بالهای صداقت عزیز
درست گفتید.من در مورد نتیجه تصمیماتم نگرانم.من توی زندگیم در مورد شوهرم خیلی اشتباه کردم و این بار در مورد به این مهمی نمی خوام اشتباه کنم.با داشتن 2 بچه کوچک.....
نمی خوام کسی برام تصمیم بگیره .من خیلی نیاز به راهنمایی دارم.که بدونم باید چه کنم.اعصابم داغونه.
من در این شرایط با 1 بچه نوزاد نمی تونم سر کار برم.اصلا در شهری که زندگی می کنم موقعیت کار ندارم که بتونم سر کار برم و وضعیت زندگیم رو بهبود بدم.هر چقدر هم که توی این زندگی بمونم لا اقل از نظر مالی فکر نمی کنم وضعیتم تغییر کنه و از این جهت برای احتمال جدایی آماده تر باشم.
هر سوالی دارید رو جواب میدم .امیدوارم با کمک شما بتونم بفهمم مشکل شوهرم چیه و چه راهی درسته.باید چه کنم و ایا این زندگی بهبود پیدا می کنه یا نه؟
می ترسم رابطه اونه از اینی که هست خیلی جدی تر بشه و....
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
رشته تحصیلی ات چی بوده
می دونم با یه نوزاد نمیشه رفت سر کار ولی می تونی دنبال کار بگردی
ارتباط شوهرت با بچه ها چه جوری هست
الان باید فقط آروم باشی
ببین گلم همه ما مشکلاتی داریم
همه ما مشکلاتی داریم حتی خود من
الان چهار ماه میگذره تازه 2 هفته هست که خوب و اروم شدم
خیلی سخت بود ولی من تونستم آرامشم را بدست بیارم
پس سخت نیست تو هم می تونی
الان اصلا به جدایی فکر نکن
به بچه هات فکر کن
می تونی پس انداز داشته باشی
از نظر خرید ملک به نام تو می تونی روی شوهرت حساب کنی؟
توی خانواده اونها این مسئله چگونه هست
ایا به طور عادی باهاش برخورد می کنند و یا اینکه آن را بد می دونند
چرا رابطه زناشویی نداری اون هم چهار ماه
این رابطه برای مرد لذت بخش هست
منم زن هستم
بلدیم مرد ها رو چه جوری وسوسه کنیم
می تونیم الته اگه بخواهیم
ببین من از شما و شوهرتون هیچ شناختی ندارم
ولی مادرم همیشه به من می گفت :مردت اگه سیر باشه دنبال غذا نمیره"
سعی کن به سمت خودت جلبش کنی
سعی کن خونه یه محیط ارام و لذت بخش براش باشه
سخته ولی سعی کن با نشاط باشی و به مغزت فرمان بده یه مدت به این قضیه شوهرت اجازه ورود نده
سعی کن مثل اول ازدواج ببینیش
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
نسبت به حرفهای تو و آنچه تو تعریف می کنی ، دیدگاه من نسبت به همسر تو اینگونه است که افکار و اعمالش ( بنا به دلائلی که ما آن دلائل را نمی دانیم ، چون امکان صحبت و شنیدن صدای همسرت را نداریم ) ) آلوده به خیانت است . که ریشه یابی علت خیانت ها ی او کاملا باید از طرف خود او باز شود .
اما تو
غالب مردها قابلیت فایل بندی در ذهن خود دارند . این حرف یعنی چه ؟!!
یعنی مرد درعین حال می تواند به یک زن به عنوان مادر بچه ها ( همسر)علاقمند باشد . عاشق زن دیگری باشد و روابط جنسی خودش را با فردیا افراد دیگری داشته باشد . روحیه ی تنوع طلبی مرد اگرپرورش نیافته باشد می شود همین تصویر بالا و اگر مرد یاد بگیرد با این روحیه چه باید بکند و تنوع سالم را چگونه می تواند به دست بیاورد . خوب . شرایط فرق خواهد کرد . که قابل ذکر است خیلی از آقایون کاملا می دانند و بلد هستند چطور به شکل سالم روحیه تنوع طلبی را در چهارچوبهای خانوادگی و همسرشان محدود و حفظ کنند بدون اینکه به خانواده آسیبی بزند .همسر تو از آن دسته مردان رشد نیافته است.
در حال حاضر به او کاری نداریم و فعلا تو و شرایط روحی تو و بچه ها برای ما مهم خواهد بود .
رشته ی تحصیلی ات چیست که فکر می کنی کار برایش پیدا نمی شود .
چرا فکر می کنی حتما باید کار مرتبط با رشته ی تحصیلی ات داشته باشی .
به لحاظ مالی اوضاع همسر چگونه است . آیا به گونه ای هست که بتوانی برای بچه ها پرستار بگیری و یا مهد و...و خودت با جدیت به کار و حرفه ا ی بپردازی تا قابلیتهای خودت را رشد دهی و پیدا کنی ؟!!
با توجه به اینکه شرایط طلاق نداری و خانواده تنها ترا می پذیرند . پس فعلا وقت اینکار نیست . در ضمن حضانت پسر تا دو سالگی و دختر تا 7 سالگی با مادر است .
آرزو بیا در مورد احساس تو قدری صحبت کنیم . بنا بر گفته ی تو و یقین هایت ، شوهر تو به کرات خیانت کرده ، تو در میان این روابط آسیب دیده ای و دچار حس سرخوردگی ،حسادت و حقارت و... شده ای. چیز دیگری هست ؟!
تو دو را ه داری
1- ماندن و ادامه راه زندگی
2- جدایی
هر یک از این بندها زیر مجموعه هایی را در دل خود دارد
مثلا : ادامه راه زندگی با همسرت . چطور و چگونه و چرا هایی که در دل دارد .
آیا این رابطه مستعد ترمیم هست ؟
آیا آرزو و همسرش با همکاری هم انگیزه های درست برای یک زندگی سالم و درست را دارند ؟!
آیا آرزو بخشنده هست تا اشتباهات همسرش را ببخشد ؟!!
آیا همسر آرزو می خواهد دست از این بازی ها بردارد و مثل یک مرد و پدر مسئول در چهارچوبهای خانواده عمل کند ؟!
این دو نفر تا چه میزان صبو ر هستند و جریان کند تغییرات را تاب می آورند ؟!( چون تمام تحولات بزرگ در طول تاریخ زمانبر بوده اند و داستان شما هم مستثنی نیست )
ایستادن آرزو در این رابطه به چه قیمتی خواهد بود و او چه چیزهایی به دست میاورد و چه چیزهایی از دست ی دهد و ....
و.....
و حال اگر بخواهی جدا شوی .
چطور و با چه امکان مالی ؟!
سرنوشت بچه ها چه می شود ؟
ایا پدر و مادر آرزو حاضر هستند تامدتی فشارهای حاصل از زندگی ارزو را متحمل شوند . هزینه ی این فشارها بر روی این زوج مسن چه میزان خواهد بود .
و....
چیزی که در مورد تو مرا اذیت می کند نوع دیدگاه توست .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارزو خانم
آنی عزیز زمان + صبوری چه جوری برای من مشگل گشا ست؟
سکوت من و بی تفاوتی من منجر به عمیق تر شدن اون رابطه نمیشه؟البته اگه تا حالا نشده باشه.چون من فکر می کنم اون رابطه احتمالا قبلا هم بوده و من نفهمیدم.
به نظرتون چه موقع زمان مناسب برای برخورد با شوهرمه؟
تو بیش از حد فرامو ش کرده ای دنیا با اذن یک اوستا کریم به اسم خدا می چرخه . تو د ر طی زمان + صوری باید شرایط تغییرات جدی را به نفع خودت و بچه ها تدارک ببینی و بلند شوی و از انفعال خارج شوی . این مرد همه ی زندگی تو و بچه هایت نیست . ای کاش همه چیزبود اما نیست .می خواهی چکار کنی ؟! زانوی غم به بغل گرفتن ؟!! این همان نقطهای است که خوشم نمی آید . در طیزمان و صبوری تو می توانی روی خودت کار کنی و در این مدت مطمئن باش راه های خوبی به نفع تو باز می شود .
سکوت و بی تفاوتی تو نسبت به شرایطی که از همسرت تعریف می کنی صورت مسئله را تغییر نمی دهد . همسر تو با این چیزی که تو تعریف می کنی در یک رابطه ی عمیق افتاده . می دانی چرا ؟! اگر حدسهای تو کاملا درست باشد این مرد در یک شهر کوچک این خانم را به خانه ی خودش میاورد . شهر کوچکی که به لحاظ بافت همه همدیگر را می شناسند و همدیگر را زیر نظر دارند . مثل تهران بی در و پیکر نیست که کسی نداند همسایه اش کیست و در چه حالی زندگی می کند و اساسا قیافه ی همسایه اش را نشناسد و.... پس این آقا که مثل شیر ژیان دل به دریا زده فکر خیلی جاها را کرده و ...
به نظر من وقتی تو باید با همسرت برخورد کنی که هر گونه شرایطی که در جریان این اختلا ف که لاجرم اوج خواهد گرفت آسیب کمتری بخوری . هیچ مردی بعد از اینکه خیانتش برای دومین بار بر ملا بشود نمی گوید عزیزم غلط کردم و دیگر دست از پا خطا نمی کنم .
درضمن از تو خواهش می کنم واقع بین باش .
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
بالهای صداقت عزیز
از همراهی و راهنماییت ممنونم.
ارتباط شوهرم با بچه ها خوبه و خیلی دوستشون داره و چند بار توی بحث هایی که داشتیم و حرف طلاق رو پیش کشیده گفته بچه پیش من میمونه.اون موقع یه بچه داشتیم.ضمنا همیشه گفته که اگه نتونیم با هم کنار بیایم و بخوایم جدا شیم همه حق و حقوقت رو میدم.نمی دونم روی این حرفش میشه حساب کرد.مثل بقیه حرفاشه یا عمل می کنه؟هر چند فکر نکنم بتونه مهریم رو بپردازه.
من در شهر کوچکی کار می کنم که بازار کار محدودی داره.امکان کار دولتی که اصلا برام نیست.اونجا شرکت خصوصی مرتبط با رشته من نیست .
پس انداز هم در حدی خیلی جزیی می تونم داشته باشم .چون وضع مالی شوهرم متوسطه و خیلی قسط داره.متاسفانه اساسا مخالف اینه که ملک به نام زن خونه بشه.
توی خانواده اونها هم خیانت درست نیست.اما شوهر من رییس و همه کاره خونشونه.پسر بزرگ خانواده که اختیار همه چیز رو داره.روی حرفش حرف نمی زنن و آب هم که می خوان بخورن ازش اجازه می گیرن.فکر می کنم اگه بفهمن هم عکس العمل خاصی نشون ندن.اونها هم یه جورایی ازش حساب می برن .حتی اگه محکومش کنن بازم شوهر من لجباز تر از اونه که گوش به حرفشون بده.
رابطه زناشویی نداشتیم و نداریم چون شوهرم تمایلی نداشت.با وجودیکه بهش گفتم من نیاز دارم هیچ عکس العملی نشون نداد.جالبه که بدونید دوست نداره من در این مورد صحبت کنم یا شروع کننده باشم و تا هر زمانی این رابطه نباشه من فقط باید سکوت کنم.من سعی کردم که حتی الامکان همیشه توی خونه آرایش داشته باشم .مرتب باشم.البته گاهی اوقات نشده.کار داشتم و...
شوهر من از نظر ظاهری از من بهتره.من قیافه معمولی دارم ولی او خوش قیافه است و البته خودش رو خیلی بیش از اونی که هست قبول داره.یه بار توی حرفاش بهم گفت :تو میگی من از قیافه تو خوشم نمیاد.قیافم خوب نیست.
درصورتی که من هیچ وقت اینو نگفتم.نمی دونم منظورش این بود که از قیافم خوشش نمیاد.انگار روز خواستگاری چشم نداشته.تازه توی دوران عقد چند باری بهم گفت که خوشگلی....
نمی دونم این طرز تفکر چقدر در خیانتش تاثیرگذاره؟
به نظر شما با بهبود بیشتر روابطمون امکان داره که شوهرم دست از کاراش برداره؟یا رابطش با اون زن روز به روز محکم تر میشه؟
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
چرا اینقدر خودت رو دست پایین می گیری
کی گفته اون از تو خوشگل تره
هان
"زن باید سفید باشه زن باید سفید باشه تپل و کمی چاق
مرد باید بیریخت باشه مرد باید بیریخت باشه اخمو و بداخلاق"
ببین توی همه شعر ها هم می گن زنها از مردها خوشگل تر هستند
اینقدر موج منفی نفرست به مغزت
من کی گفتم برو بهش بگو من نیاز دارم گفتم با عشوه دلش رو ببر اینو همه زنها بلدن نگو بلد نیستی
بذار اون نیاز داشته باشه
اونقدر محیط خونه رو براش شاد کن اونقدر نشاط بیار توی خونه تا به دام عشقت بیفته
مردها اونقدر هم از زنهای ضعیف خوششون نمیاد
یه کمی قاطعیت از خودت نشون بده
جسور باش
این زانوی غمی که تو بغل گرفتی همه رو غصه دار می کنه
آرزو جان نمی دونم چرا وقتی برایت می نویسم بی اختیار دلم برای شوهرم تنگ میشه اصلا حرف ها و کارهای تو منو یاد چند ماه پیشم میندازه
به خودت بچسب و زندگی ات
نشاط رو فراموش نکنی ها اصلا هم نشون نده که نیاز جنسی داری
سر به سرش بذار تحریکش کن ولی بعد یهو سرد بشو
شما تحصیل کرده هستی
توی شرکت خصوصی گفتی می تونی کار کنی
خوب دنبالش باش
دختری مثل تو نباید نا امید باشه
برای بچه ات ضرر داره
تو که می گی رفتارش با بچه ها خوب هست از این راه می تونی نهایت استفاده را بکنی ولی کم کم آروم آروم
راستی یه چیزی ببخشید هاولی نمی دونم چه جوری بگم
توی روابط زناشویی خیلی دقت کن مریضی نگیری ها
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
بالهای صداقت عزیز
من هم که تاپیک شما رو خوندم فهمیدم که نوع برخوردم با شوهرم به برخوردای شما خیلی شبیهه.از همراهیت خیلی ممنونم
آنی عزیز
وضع مالی شوهرم متوسطه و میتونیم بچه رو به مهد کودک بفرستیم اما بعید میدونم قبول کنه نوزاد رو تا 2 سالگی به مهد بفرستیم.وقتی بچه اولمان 1 سال و نیمه بود هم برای من کار بود ولی اجازه نداد سر کار برم و گفت بچه الان برای مهد رفتن کوچکه!اون فرصت هم از دست رفت.تحصیلاتم اقتصاد محیط زیسته.که براش توی اون شهر کوچک کاری نیست.
نمیدونم رابطه با شوهرم مستعد ترمیم هست یا نه؟اگه اون از کارش دست برداره شاید بشه.اگه نه فکر نمی کنم
الان وقت ندارم.دوباره میام و در مورد زندگیم براتون توضیح میدم.اگه سوالی دارید بفرمایید.منتظر نظرات و راهنمایی شما هستم.ممنون
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
ببین آرزو جان من راه طلاق را بدون اینکه شناخت دقیقی از شرایط روحی و خانوادگی شما داشته باشم پیشنهاد نمی کنم. برای همچین نتیجه گیری خودت با کمک یک مشاور حاذق باید تصمیم بگیرید ولی مسئله ای که هست اینه که شما نباید احتمال جدایی را صفر بدونید و باید خودتون را برای هر شرایطی اماده کنید.
فاصله عاطفی شما و نزدیکی همسرتون با این خانوم ممکنه باعثه بشه جدایی از طرف ایشون عنوان بشه.
مسئله دیگه اینه که تو یه مادر خوب و همسر صبور هستی و مسلما زیبایی های خاص خودت را داری پس هرگز خودت را دست کم نگیر.
ممکنه کار کردن و امرار معاش تا مدتی براتون مشکل باشه ولی حتما از پسش بر می یای.
نکته دیگه ای که به نظر من از محبت کردن به همسرتون مهم تره توجه به خواسته های خودتونه. شما برای اینکه بتونید کس دیگری را دوست داشته باشید اول باید خودتون را دوست داشته باشید و برای حقوق خودتون ارزش قائل باشید.
دوستان به رفع نیاز جنسی همسرتون اشاره کردن ولی من فکر می کنم شما هم به عنوان همسر این آقا حق دارید که بخواید نیازتون برطرف بشه. قطع رابطه با همسرتون را در صورت تمایل به ادامه زندگی زودتر بشکنید و قاطعانه خواسته ای که حق شماست را دریافت کنید.
برای اینکه بتونید زندگی سالمی داشته باشید باید محکم ,با اعتماد به نفس و مستقلانه از خود و حریم خود حفاظت کنید.
سوال دیگه ای که ازتون داشتم "آیا می دونید همسرتون با چه جور زنی در ارتباط است؟"
"وضعیت این خانم و شرایط خانوادگی ایشون بهتر موضع شما را مشخص می کنه."
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
ترانه عزیز
از راهنماییتون ممنونم.متاسفانه نمی دونم با چه کسی در ارتباطه.هیچ اطلاعاتی در این زمینه ندارم و نمی تونم داشته باشم.چون شوهرم بعد از بار اولی که خیانتش رو فهمیدم خیلی محتاط شده و سعی می کنه که ردی باقی نگذاره
مشکل من در مورد پیدا کردن کاره که یه جورایی به نظرم غیر ممکنه
دوستان عزیز
میدونم که نباید احتمال طلاق رو صفر بدونم.من با وجود همچین شوهری دلبستگی خاصی به این زندگی ندارم.شرایطم برای طلاق خوب نیست وگرنه شاید اصلا شک نمی کردم .سرزده به خونم بر می گشتم و منتظر می شدم که یا شوهرم متنبه بشه یا همه چی تموم بشه.
دلیل مهم تردید من در تصمیم گیری و نیاز زیادم به مشاوره با شما همینه.الان اگه کارم به جدایی بکشه فکر می کنم شرایط سختی پیدا می کنم.البته در شرایط فعلی زندگیم و با این خیانت شوهرم هم زندگیم خیلی تلخه و سخته.زندگی با مردی که بهم خیانت می کنه.تمایلی به رابطه زناشویی باهام نداره و این فاصله بینمون رو بیشتر می کنه و من کاری در این مورد از دستم بر نمیاد.
نمی دونم سختی که در این زندگی فعلیم باهاش مواجهم بیشتره یا بعد از جدایی؟تردیدم به این دلیله.
ای کاش میتونستم سر کار برم.وضعیت مالی خودم رو بهتر کنم و برای مواجه شدن با وضعیتی جدید آماده باشم.ولی.....از حرف تا عمل خیلی راهه.برای رشته من توی شهرهای بزرگ هم سخت کار پیدا میشه .توی یه شهر کوچک که شرکت خصوصی پیدا نمیشه.رشته من به درد کارخونجات هم نمی خوره.من اصلا کسی رو اونجا نمی شناسم و شوهرم هم در این زمینه همکاری نمی کنه.نگفته ولی می فهمم ته قلبش موافق کار کردنم نیست.برای همین وقتی برام کار پیدا شد اول گفت برو وبعد بهونه بچه رو اورد.من حتی فکر نمی کنم اگه جدا بشم هم بتونم کار پیدا کنم.خیلی از همکلاسیهام بیکارن.
اینه که با سکوتم در حال حاضر فقط مجبورم شرایط سختی رو تحمل کنم و در لحظاتی زجر بکشم.بدون این که بتونم قدمی به جلو بردارم.
و اگه باهاش برخورد کنم هم عاقبتش معلوم نیست و درستی این کار.
من اصلا نمی دونم فرضا اگه بخوام برم ومچشو بگیرم بعدش باید چه کنم؟
قهر کنم بیام خونه بابام.اگه نیاد دنبالم و هیچ اقدامی حتی برای طلاق نکنه و من بلاتکلیف بمونم باید جه کنم؟
یا بمونم توی خونه خودم؟چه برخوردی بکنم؟
یا همچنان به همین روند فعلی زندگیم ادامه بدم.خیلی فکر می کنم ولی نتیجه نمی گیرم.
RE: خیانت برای بار دوم.کمکم کنید
نه خانومی هیچ چیز غیر ممکن نیست. به توانایی خودت شک نکن.ممکنه شرایط سختی داشته باشی ولی حلش غیر ممکن نیست.
تو مادر دو تا بچه ای و الگوی یک زن برای اونها پس محکم باش و نزار بچه هات مادرشون را زن ضعیف و وابسته ای بشناسند.
به خودت برس, دائم با افکار ازار دهنده خودت را اذیت نکن. حفاظت از سلامتی و حقوق خودت و بچه هات در اولویت هر کاریه.
ارزو اینجا دوستان پیشنهادهای مختلفی دادند. خوب همه را مطالعه کن و هر کدوم را که برای شرایطت مناسب تر می دونه دنبال کن.
باید هرچه زودتر خودت را از این بلاتکلیفی در بیاری. اینجوری فقط خودت را از درون نابود می کنی.
در ضمن بدون تو نگهداری از بچه ها برای شوهرت که دنبال رابطه با زن دیگه ای هست تقریبا کار غیر ممکنی هست و اگه تو از بچه ها مراقبت کنی شوهرت موظف به پرداخت نفقه است.پس خیلی خودت را درگیر این مسئله نکن.
البته با توجه به اینکه میگی شوهرت به بچه ها خیلی وابسته است امیدوارم کارت به اینجا نکشه.
هر چه زودتر به خونه برگرد.هر لحظه این مسافرت بجای ارامش دادن به تو داره ذره ذره آبت می کنه.