RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
دوست عزیزتا اینجا که ارسالات را خوندم عبارت "شوهرم بی منطقه,خود رای و کینه ای وبه شدت مرد سالاره" را خیلی به کار بردی.البته با تفاسیری که کردید فکر می کنم نظرتون درست باشه.و اینکه خانواده شوهرتون کاملا وابسته به نظرات ایشون هستن و به ایشون اعتماد دارند نشون میده ایشون کاملا خودشون را قبول دارند و انتظار دارند شما هم مثل خانوادشون بی چون وچرا نظرات ایشون را قبول کنید.
ببین عزیزم تمام مردا نیاز به قدرتنمایی دارند حتی مردایی که تو اجتماع اهل مشاوره هستند احتیاج دارند تو خونه قدرت برتر باشند حالا در مورد کسی مثل شوهرتون کار سخت تره و ایشون می خوان شما ایشون را بپرستین.شما باید سیاستمدارانه تر برخورد کنید کار راحتی نیست و نیاز به زمان داره و البته کار شما را برای این مهمونی حل نمی کنه ولی در اینده می تونه مشکلتونو کم کنه.
هر وقت با بی منطقی حرفی زد بحث نکنید.میگه خانواده ات تو کارمون دخالت می کنند بگید من تا حالا متوجه نشدم ولی خوب پدر و مادرمو که نمیشه از زندگی حذف کرد,خوبیش اینکه تو مستقلی و اجازه نمی دی کسی رو زندگیمون تاثیر بذاره.میگه تنها برو مسافرت ,بگو فکر نمی کنی برا بچمون بهتره که ما تو مهمونی ها در کنار هم باشیم در ضمن من اینجوری همش دلم پیش توه بهم خوش نمیگذره.توی جمع وقتی داره حرف غیر منطقی میزنه اصلا باهاش بحث نکن و سکوت کن.نظرات خودتو قاطعانه مطرح نکن با عباراتی مثل "فکر نمی کنی,نظرت چیه"یا همچین حرفایی بذار حس کنه حرف اخر مال اونه و شایه با تایید تو بجای مخالفت کورکورانه راضی بشه.وقتی حرف درستی میزنه بگو من به این قضیه توجه نکرده بودم چقدر خوبه که تو را دارم.
کیفیت روابط زناشوییتون را بالا ببر.همیشه مرتب و زیبا باش نذار رابطه تون به روزمرگی بره.
همسرتون دوست داره با وابسته کردنه دیگران نسبت به خودش احساس قدرت بگیره و از اینکه شما را تو شرایطی بذاره که بهش التماس کنید به هدفش رسیده.شما هم برای مقابله با این مسئله باید ایشون را وابسته کنید ولی به عشق و محبتتون.
از بکار بردن کلمات عاشقانه خجالت نکشید.بهش بگید "دوستت دارم" این جمله معجزه میکنه.خونه که میاد با بوسه ازش استقبال کنید و با تکرار و البته خلاقیت رابطه تون را صمیمی کنید وقتی به این رفتار عاشقانتون اعتماد کرد و مطمئن شد شما صادقانه دوستش دارین ازش بخواید بهتون بگه دوست دارم.چون شاید برای فردی با این همه غرور سخت باشه بار اول را بدون درخواست بگه.
خلاصه راه حل مشکل شما کلید قلب ایشونه.اینکه همدیگه را دوست دارین کافی نیست با بیانش بهم نزدیکتر میشید.وقتی رابطه صمیمی بشه میتونید راحت تر خواسته هاتون را دریافت کنید.شما باید بدونید تو زندگی برای محافظت از فرزندتون و عشقتون باید فداکاری کنید,پس اول سعی کنید ایشون عشق را تو زندگی لمس کنه تا بعد بخاطرش دست از لجاجتش برداره.
رسیدن به این مرحله زمان و صبر و پشتکار شما را می خواد,چون ممکنه در شروع این همسر لجوج تو ذوقتون بزنه و با غرورش شما را از خودش دور کنه ولی باور کنید نتیجه نهایی انقدر عالیه که رفتن به خونه پدرتون کوچکترین جایزه این مبارزه اس.
موفق باشید.
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
دوستان عزیز سلام
از آخرین پست تاپیکم تا حالا فقط سعی کردم که رابطم رو با شوهرم بهتر کنم.هر چند با اخلاق شوهر من که خیلی متوقع و ایراد گیره سخته .به هر حال دارم سعیمو می کنم.در این مدت دیگه هیچ حرفی در مورد رابطه با خانوادم به شوهرم نزدم.
من باردارم و به زودی زایمان می کنم.تصمیم دارم که بعد زایمانم از شوهرم دوباره بخوام که بهم قول بده که با خانوادم رفت و آمد می کنه.نمی دونم .ولی میگم شاید در اون شرایط حرفمو بپذیره.
شوهر من آدم لجباز و کینه اییه.پدرش در گذشته مشکلاتی با چند تا از اقوامش داشته.حالا با گذشت سالها پدرش با اونها مشکلی نداره و رفت و آمد می کنه اما شوهر من نه.یعنی اصلا حاضر نیست اسمشونو بیاره.اینو گفتم که اخلاق شوهرم رو بدونید.
من خیلی نگران رابطش با خانوادم هستم .به نظرتون بعد زایمانم ازش درخواست کنم که با خانوادم رابطه داشته باشه یا نه؟به نظرتون ممکنه قبول کنه؟
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
به نظر من غیر مستقیم از خوبی های خانوادتون تعریف کن
ولی بهش التماس نکن که بیاد و با خانواده ات رابطه برقرار کنه
یواش یواش از مهربونی ها و کمک های خانواده ات البته به طور غیر مستقیم بگو
تا کم کم محبت خانواده ات توی قلبش جا بگیره
این رو هم بدون چون اون خانواده اش را دوست داره اگر از اونها بد بگی او از تو متنفر میشه
همین احساس رو هم تو نسبت به اون داری اگر به خانواده ات بد بگه
ولی اصرار نداشته باش که حتما با خانواده ات رابطه داشته باشه
سعی کن کم کم این رابطه شکل بگیره
یه جوری هم بهش بفهمون که هر کسی برای خودش توی قلب شما جا داره
خانواده ات جای خودشون را دارند و اون جای خودش رو
برای من هم یه مدت اینجوری بود
نه من خونه اونها می رفتم و نه شوهرم خونه ی مادرم این ها میومد
کم کم این قضیه حل شد
ولی الان که مشکل بزرگتری برام پیش اومد می گم ایکاش همین منوال فبل می بود
چون من و شوهرم تنهایی با هم خوب بودیم
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
عسل جان سلام
الان بهترین فرصت برای اینکه شما جایگاه خانوادت و پیش همسرت درست کنی
ائل اینکه همین رویه ای که داری پیش بگیر یعنی به اومدنش اصرار نکن بجاش باید کم کم براش جا بندازی که شما برای زایمان و بعد از اون به وجود خانوادت احتیاج داری
من فکر می کنم به احتمال زیاد برای زایمان یا شما باید خونه ی مادرتون برین یا اینکه ایشون پیش شما بیاد چون بعد از زایمان شما به مواردی بر می خورید که فقط با مادرتون راحت هستید
سعی کنید این مسائل رو در یک فضای صمیمی و زمان هایی که میدونید همسرتون حوصله ی شنیدن داره یا اینکه اگه این حرف رو تو اون زمان بزنید تاثیرش بیشتره مطرح کنید
یکم سیاست داشته باش
مثلا اگه مادر یا پدرتون زنگ می زنن خونه بگو برات سلامم رسوندن یا اینکه می خواستن با تو هم صحبت کنن خونه نبودی باید یک نوع صمیمیت بین دو طرف ایجاد بشه می دونم سخت ولی شما باید این راه سخت رو طی کنی
انقدر هم فکر نکن همسرت دیگه رفت و آمد نمی کنه فلان فامیل که ایشون چند سال باهاش قطع رابطه کرده پدر زن و مادر زنش نبودن پس خودتو ناراحت نکن
عسل جون یه سوال
وقتی مادر و پدرتون می آن خونه ی شما برخورد همسرتون چطوره؟؟
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
mamfred عزیز
آخرین باری که خانوادم خونه ما اومدند مرداد ماه بود .با مامانم که غیر از سلام و احوال پرسی تقریبا حرفی نزد.ولی با بابام کمی در مورد مسایل کاری صحبت کرد.خیلی وقتها خود بابام پیش قدم صحبت می شد.
متاسفانه شوهر من قبول نکرد که من برای زایمان خونه بابام برم.حدود 1 ماه پیش با لحنی خیلی خوب و با آوردن دلیل ازش خواستم بزاده برای زایمانم انجا برم.ولی قبول نکرد چون نمی خواست خونه بابام بیاد.و من حالا برای زایمانم باید خونه پدر شوهرم برم که اصلا راحت نیستم ولی چاره ای ندارم.البته مامانم چند روز اول پیشم میاد.ولی....
من گفتم شاید در شرایط بعد از زایمانم اگه ازش بخوام که بهم قول بده با خانوادم رفت و آمد کنه قبول کنه؟نمی دونم؟شایدم قبول نکنه و سنگ رو یخم کنه.چون راحته و براش هیچوقت مهم نبوده که حرفی بزنه یا کاری کنه که منو ناراحت کنه!:302:
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
عسل عزیز
من پیشنهاد می کنم برای زایمانت خونه ی خودت بمونی و از مادرت بخوای که بیاد و ازت مراقبت کنه
با دلیل هم به همسرت بگو خونه خودت راحت تری کم کم تو زمانی که مادرت اونجاست و خانوادت به شما سر می زنن روابط از این حالت در می آد
البته من حس می کنم اینطوری اگههمسرت با خانوادت برخورد داشته باشه کم کم نرم بشه ولی تا زمانی که از برخورد با اونها فرار می کنه همینه
نباید بزاری فاصله بیشتر از این بشه نباید همسرت به نبودنشون عادت کنه بزار حس کنه اونا هستند و نمی شه دورشونو قلم کشید
به نظر من اگه شما بری خونه مادر شوهرت همسرت به این نتیجه می رسه که دیگه به خانواده شما نیزی نداره
بزار بدونه وجود پدر مادرتون گاهی اوقات ضروریه
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
اگر حساسیت نشان ندهید به نظر بهتر است .
حتی به ظاهر به دنبال ارائه راه حل نباشید .
به همسرتان قاطع بگوئید بعد از زایمان در خانه خودم می مانم ( سکوت ) و از کلمه مامان و... استفاده نکنید .
بگذارید او به شما راه حل دوران بعد از زایمان را بدهد و بگوید : تو نیاز به کمک داری پس ....
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
عسل جان نظر دئستان بسیار مفید و ارزنده هست
بهتر است که منزل خودت بمونی به شوهرت هم بگو خونه ی خودمون راحت ترم برای خودش هم راحت تر هست
یه جوری هم نگو که فکر کنه داری باهاش لج بازی می کنی که چون گفته خونه مامانت نرو تو هم نمی خواهی خونه مامانش بری
بعد که نی نی نازی به دنیا اومد
خودش متوجه میشه به کمک یک فرد وارد نیاز داره
اینم بهت قول میدم مادرش نمی تونه از پس همه کارها بر بیاد و جای مادرت رو بگیره
وقتی مادرت اومد کم کم سعی کن با نرمی مهربونی ها و محبت مادرت رو غیر مستقیم بهش بگی
مثلا نمی دونستم این گریه برای چی بود و یا بند نافش رو چه جوری باید مراقبت کرد و ... خوبه یک بزرگتر پیشمون هست
و هر از گاهی بگو مامانم میگه یه وقت مزاحمتون نباشم شما ها جوونید ...خودت که بهتر میدونی:P
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
دوستان عزیز
از راهنماییهاتون خیلی ممنونم.
ای کاش مدیر محترم همدردی هم راهنماییم می کردند.من اینجوری فکر می کنم هیچ راه حلی برای برقراری ارتباط میان شوهرم و خانوادم وجود نداره.
RE: شوهرم میگه به منزل پدرم نمیاد.کمکم کنید
ببین عزیزم صبر داشته باش می تونم درک کنم که چقدر این مسئله اذیتت می کنه ولی بهتره در حال حاضر بیشتر به خودت و ارامشت فکر کنی.
تو الان بارداری و برای خودت و سلامتی بچت بهتره که فشار روحی را روی خودت کم کنی.همین طور که دوستان گفتن بهتره که خونه خودت بمونی و برای زایمانت هم هیچکس بهتر از مادرت نمی تونه همراهت باشه.
بعد از زایمان تا چند وقت ممکنه افسردگی بعد از زایمان سراغت بیاد که طبیعیه و خیلی از مادرا تجربه این مسئله را دارند ولی اگه زیاد به خودت فشار بیاری ممکنه این دوره افسردگی طولانی تر بشه و مشکلات بعدی را برات ایجاد کنه .
ببین عزیزم اگه امروز علی رغم میل باطنیت قبول کنی که زیمانت را خونه مادرشوهرت باشی بعدا از اینکه توی این شرایط ویژه درکت نکردن عصبانی میشی و دیگه نمی تونی به این راحتیا شوهرت را ببخشی.
خیلی خیلی مواظب خودت باش.تو بارداری و الان حتما حساس تر هم شدی پس حق داری هر از گاهی بخوای خودت را برای شوهرت لوس کنی و این اصلا خجالت اور هم نیست.از دردهایی که داری به شوهرت بگو.از محدودیتی که بارداری برات ایجاد کرده باهاش حرف بزن.شوهرت برای اینکه بتونه پدر خوبی باشه و البته قدردان تو باید از سختیهای این دوران مطلع بشه.
فعلا تمرکزت روی سلامتیه خودت و بچه باشه که از همه چیز واجب تره .
اینم بگم زمان حلال مشکلاته.