برای چی تو ترکش کردی ؟
نمایش نسخه قابل چاپ
برای چی تو ترکش کردی ؟
اون خواست...
گفت که دوسم نداره بعده 6 ماه دوستیمون.....
از قرار معلوم تو رو فقط برای دوستی می خواد، زیاد براش مهم نیستی ، مثل یه عروسک براش می مونی ، اگه برای واقعا برای ازدواج می خوای بهتره رهاش کنی ، خودت رو بیشتر از این دلبسته نکنی ، چون با رفتاری که اون داره تو آسیب می بینی .
قبلاً ترکت کرده و دوباره برگشته و حالا باز می خواد ترکت کنه . این آدم اعتمادی بهش نیست . کسی که کاری رو بیش از 2 بار تکرار کرد باز هم تکرار می کنه پس تا بیش از این جلو نرفته باهاش تموم کنی بهتره، خودت آسیب نمی بینی. نمی تونم بگم تو فکرش چیه ولی یا براش آنچنان مهم نیستی یا دلایل خانوادگی داره و یا خیلی چیزای دیگه.
سلام
من تو اون تاپیکتون هم گفتم بهتون که به عکس العملش باید دقت کنی
چقدر ناراحته که باباش مخالفه ؟
اگه بهش بگین که حالا که نمیشه که با هم باشیم پس دوستی هم تموم بشه بهتر ه چی میگه؟چه برخوردی خواهد داشت
باهاش روراست صحبت کنین
و ازش جواب بخواین
سلام....
آون شروع کرده...به نظرم دیگه نیازی به نحوه ی بیانش نیست...
اون می خواد فراموشش کنم....
سلام دوست عزیز الکریم اذی وعده الوفا ( جوانمرد وعده نماید وفا کند )
من و دیگر دوستان منتظریم تا بشنویم .اوضاع چطوره بهتری ؟
سلام..
من چند روز دیگه دارم میرم خدمت...
از دوستم هم خبری نشد..
منم دیگه کاریش نداشتم..
ولی خیلی سختمه که با این وضعیت روحی برم آموزشیم رو انجام بدم/
چون که خدمت رفتن خودشم استرس و ناراحتی های خودش رو داره،منم با این وضعیتم نمیدونم چه کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟:302:
من میتونستم ادامه تحصیل بدم ولی فقط به خاطر این دختر میخواستم برم خدمت....
واسه این وضعیتم اگه راه حلی به ذهنتون رسید به منم بگید....
ممنون از همه ی شما خوبان...
سلام بر دوست و برادر عزیزم.....
بنده تاپیک قبلی شما(تست) و این تاپیک را مطالعه نمودم..ببخشید که دیر جواب می دهم راستش متوجه تاپیک های ایجاد شما نبودم...
حال یک نتیجه گیری می کنم....
رابطه شما یک رابطه دانشجویی و دوستی بود و شناخت شما از هم معطوف به لحظاتی بود که تنها در سرویس در کنار هم بودید و این نزدیکی خود عامل مهمی برای عدم شناخت محسوب می شود...چون در این شرایط و محیط بسته سرویس رفتارها کنترل شده است پس جایی تعجب نیست که شما از رفتار او گیج شده باشید...
اما مخالفت دختر می تواند به دو دلیل باشد..
1>>مخالفت خانواده با شما:::این در صورتی خواهد بود که خانواده برای اینکه شما را قبول ندارند به فرزند خود فشار خواهند آورد تا از فکر شما خارج شود و به کلی قید ازدواج را زند و هر چه او تلاش نماید قطعا فشارها و محرومیت ها هم زیاد خواهد بود.....
اما این در چه صورتی است>>>در صو.رتی که فرزند(دختر) کاملا به خانواده وابسته باشد و احساس کند بدون موافقت انان زندگی خوبی را نخواهد داشت.....که در این شرایط کاری از دست دختر ساخته نیست چون وابسته است...
2>>>بدلیل اینکه خانواده در اوایل مخالفت کردند اما دختر هم بعد ها متقاعد شده و او نیز خود از این ازدواح صرف نظر کرده است........::
این نیز در شرایطی است که دختر شما را دوست داشته ولی تحت فشار خانواده و با دلایل قانع کننده او نیز قانع شده و دیگر این ازدواج را صلاح نداند....
اما یک سوال در این جا مطرح می شود و ان این است که پس چرا او دوباره به طرف من برگشت؟؟؟؟؟
خب پاسخ این سوال بسیار آسان است.....الف)احساس نیاز ...ب)عذاب وجدان با دیدن شما و حالتتان.....ج)شاید اصرارهای شما...
من فقط می توانم حدس بزنم که دختر در برابر مخالفت های خانواده و دلایل انان قانع شده و دیگر طاب و توان درگیری و اصرار را ندارد پس راضی می شود به تصمیم خانواده......
نمونه این امر هم غیر عادی بودن رفتار او سردرگمی خود اوست....
او زمانی که احساس نیاز دوباره می کند و دوست داشتنش را نمی تواند ارضا کند و یا پنهان مجبور می شود با شما رابطه داشته باشد ...اما در وسط این رابطه باز چون شما ازدواج را پیشنهاد می دهید بنابراین ترس درگیری با والدین خود و جدا شدن در اینده او را عذاب می دهد پس ناچار می شود تا بگویید::>>>دیگر رابطه را ادامه ندهیم....
من تنها راهی که می توانم پیشنهاد دهم این است که شما به سربازی بروید (چون در سربازی عقاید و رفتار اغلب پسران تغییر می کند) و بعد از بازگشت اگر بازهم او را دوست داشتید به خواستگاریش بروید(البته اگر تا ان وقع ازدواج نکرده باشد) و قطعا پدر دیگری دلیلی برای مخالفت ندارد.....
موفق باشید:72:
یک نوشته ی معروف هست می گه: همیشه اونی که در یک رابطه کمتر عاشقه برنده ست. شاید بعضی وقتها زیاد عاشق بودن به ضررمون باشه:47: