RE: خواهش میکنم کمکم کنید (نمیدونم چیکار کنم بی نهایت دوستش دارم)
من این و متوجه شدم ولی خوب چیزهایی رو که میبینم و گفتم ، آخه شما بگید کسی که از کسی بدش میاد این کارها رو میکنه اونم با کسی که میدونه خانوادش چه جورین ، باور کنین آقا مهرداد اون نمیتونه به چشم دیگه ای این کار ها رو بکنه چون شما شرایطش رو کامل نمیدونید دوست داشتم قشنگ میشناختینش اون موقع مطمئن باشید در موردش یه نظر دیگه ای داشتید به هر حال 12 ساله که من میشناسمش باور کنید اصلا جرات اذیت کردن نداره به همین خاطر میگم .
دوست دارم بازم راهنماییم کنین ، خیلی ازتون متشکرم .
RE: خواهش میکنم کمکم کنید (نمیدونم چیکار کنم بی نهایت دوستش دارم)
خیلی اصرار دارید مسائل رو حل شده بدونید... بله... پس با این شرایطی که شما میفرمائید، بهتر است منتظر بمونید ایشون پا پیش بزارند.... اینطوری هم بعدا بحثی نخواهد داشت و هم شما اون شان دخترانه خودتون رو حفظ کردید.. ایشون در سنی هستند که باید راحت تر از اونچه تعریف میکنید، بتونن به خواستهاشون، واکنش نشون بدن...
RE: خواهش میکنم کمکم کنید (نمیدونم چیکار کنم بی نهایت دوستش دارم)
سلام
من دیگه عقلم به جایی قد نمیده فقط از همه ی باتجربه های این تالار خواهش میکنم یه راه حلی رو به سحر پیشنهاد بدن که بعداً آسیب نبینه.
خدایی ناکرده چند سال با دلخوشیه اینکه یکی عاشقشه سر نکنه بعد طرف نیاد سراغش!خواهش میکنم از همه یه راه حلی بهش بدین که خودشو وابسته نکنه و تکلیفش سریع روشن شه و به کلام عامیانه سر کار نمونه.مگه پارمیس و fatima-v و چند تای دیگه رو ندیدین که تو همین سایت دارن میگن چند سال سر کار موندن!بعد به سحر هم میگین منتظر کسی بشینه که تا حالا حتی کوچکترین ابراز علاقه ای هم بهش نکرده!مگه ندیدین نوشته وقتی شایعه شده حامد رفته خواستگاری یکی دیگه داغون شده ؟اگه واقعاًاین اتفاق بعد از چند وقت دیگه که کاملاً وابسته ی حامد شد و واقعاً امر بهش مشتبه شد که عاشقشه این اتفاق بیفته چیکار میکنه؟یکم از جنبه ی منفی هم به قضیه نگاه کنین تو رو خدا نیمه ی خالی لیوانم ببینین! شماها دیگه خیلی خوشبینین.من خودم سنم کمه تجربه ندارم که کمک کنم خواهش میکنم اگه کسی میتونه یه راه حل منطقی بهش بده.دانه ی عزیز شما که خانوم با تجربه ای هستین کمکش کنین،از دیجیتالمن عزیز و بقیه ی دوستان با تجربه هم میخوام کمکش کنن من فکر میکنم این تاپیک داره به نتیجه ی غلط میرسه!خواهشن نذارین سر کار بمونه!
RE: خواهش میکنم کمکم کنید (نمیدونم چیکار کنم بی نهایت دوستش دارم)
سلام Joker عزیز ، از اینکه راهنماییم میکنین ممنونم
راستش من 1 سال و نیمه که یه خواستگار پر و پا قرص داره که شرایطش از همه نظر عالیه ، چه از نظر تحصیلات ، چه از نظر اجتماعی و چه از نظر مادی و از همه مهم تر اینکه واقعا دوستم داره ، تقریبا 1 ماه پیش هم برای بار سوم اومد خواستگاریم ، اولا که من دوست ندارم تو این سن ازدواج کنم ، دوما اینکه هر کاری میکنم اصلا دوست ندارم بهش فکر کنم ، حتی وقتی مادرم بهشون گفت صبر کنین الان زوده قبول کردن ، ولی من چیکار کنم خوب دله دیگه من حامد و دوست دارم اصلا صرف نظر از اینکه اون منو دوست داشته باشه یا نه ، ولی من دوستش دارم ، خوب چیکار کنم ، شما بگید Joker عزیز ، همچنین بقیه دوستان ، ممنون میشم .
RE: خواهش میکنم کمکم کنید (نمیدونم چیکار کنم بی نهایت دوستش دارم)
سلام
یه راه حل به ذهنم رسید.به همون نابغه ای که رفته بهش گفته شما دوسش دارین بگین بره بهش بگه احمد اگه تو هم میخوایش دست دست نکن برو بهش بگو حیفه!(یعنی بره در غالب دوستی بهش اینو بگه)بگه سحر خواستگار داره اگه میخوای پا پیش بذاری سریعتر برو حداقل به خود سحر بگو که میخوایش تا لااقل بتونه رو حساب حرفت به خواستگارش بگه نه!وگرنه ممکنه تحت فشار خونوادش به خواستگارش جواب مثبت بده.البته نباید بگه منو سحر فرستاده!!!باید اینارو در غالب یه نظر دوستانه بین خودشون بگه.اگه بتونی این کارو جور کنی بهتره تا اینکه بشینی هیچ کاری نکنی.نمیدونم اگه این آقای نابغه میخواست همون دفعه ی اول میتونست به جای اینکه بگه فلانی دوستت داره بهش میگفت چرا به سحر زل میزنی،تابلوه دوسش داریو...از زیر زبونش میکشید.الانم میتونه این کارارو بکنه!اگه بتونی دوباره بفرستیش از زیر زبونش بکشه بیرون!بره بهش بگه و راهنماییش کنه شاید احمد اصلاً در این موارد بی تجربست نمیدونه باید چیکار کنه.یکی بره بهش بگه که اگه فلانی رو دوست داری پا پیش بذار اگه نه که این زل زدنا و ...واسه چیه؟البته امیدوارم اینبار این نابغه نره بگه سحر داره واست میمیره!:58:
RE: خواهش میکنم کمکم کنید (نمیدونم چیکار کنم بی نهایت دوستش دارم)
سلام
ممنون Joker عزیز ولی به قول شما این نابغست ، ولی راه حلتون خیلی مناسب بود ممنونم ، این کار و میکنم ، خیلی خیلی خیلی ... ممنون .
RE: خواهش میکنم کمکم کنید (نمیدونم چیکار کنم بی نهایت دوستش دارم)
وقتی آدمی بخواد یک مسئله خاص رو در یک پریود زمانی کم حل کنه، مطمئنا خیلی از مسائل رو نادیده میگیره...
خانم سحر، شما باور کنید مسئله خیلی ساده تر از اینهاس که فکر میکنید... نمیخواستم پست ارسال کنم، چون احساس کردم شما بیشتر تائید رو دوست دارید تا راه حل درست...، ولی دوست ندارم خدای ناکرده بعدا مشکلی براتون بوجود بیاد و اینجا بیارید و افسوس بخورم...
عرض کردم خدمتت خانم سحر، مسئله خیلی سادس..
1. شما به ایشون علاقه دارید...
2. فکر میکنید این علاقه در ایشون هم هست...
3. ایشون خواستن بیان سمتتون، ولی فکر میکنید رفتاری داشتید که نیومدن و ممکنه نیان..
4. ایشون 24 سالشون هست.. پس در شرایط سنی نیستن که شما بخواید باعث جنبش ایشون بشید...
5. با توجه به رفتاری که با اون دختر خانم داشتن، صلاح اینه که شما بیشتر از اونچهع اون پسر به ایشون گفته، خودتون رو روو نکنید..، چون اینکار ممکنه ناخواسته بعدا باعث مسائلی بشه...
اینهمه واضحات دارید شما، پس فکر و وقت خودتون رو خواهشا درگیر نکنید...
ایشون خواهان باشن، مطمئناً پا پیش میزارن، چه اصراری دارید که شما جنبشی رو آغاز کنید در ایشون یا حتی خودتون؟
بنده اون پیشنهاد رو که از اون پسر بخواید انجام بدن اون کار رو، تائید نمیکنم...
RE: خواهش میکنم کمکم کنید (نمیدونم چیکار کنم بی نهایت دوستش دارم)
سلام آقا مهرداد ممنون از راهنماییتون
در ضمن ایشون 22 سالشونه ، من اینجا نگفتم راه حلی بهم بدین که من بهش بگم ، اگرم بتونم بهش بگم ، نمیگم چون دوست ندارم پس فردا تا یه چیزی شد بگه تو منو خواستی نه من ، اگر منو دوست داشته باشه دوباره میاد . ممنونم از شما آقا مهرداد .
RE: خواهش میکنم کمکم کنید (نمیدونم چیکار کنم بی نهایت دوستش دارم)
سلام سارا
به نظر من هیچ ارتباطی باهاش برقرار نکن اگر واقعا تو رو دوست داره و میخواهد تورو باید بیاد خواستگاری
درست تصمیم بگیر و با احساساتت زندگیت و نابود نکن
RE: خواهش میکنم کمکم کنید (نمیدونم چیکار کنم بی نهایت دوستش دارم)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Sahar H
سلام آقا مهرداد ممنون از راهنماییتون
در ضمن ایشون 22 سالشونه ، من اینجا نگفتم راه حلی بهم بدین که من بهش بگم ، اگرم بتونم بهش بگم ، نمیگم چون دوست ندارم پس فردا تا یه چیزی شد بگه تو منو خواستی نه من ، اگر منو دوست داشته باشه دوباره میاد . ممنونم از شما آقا مهرداد .
:104::104::104: