چرا بحث این خانم رو به حاشیه میبرید... به نظر بنده، خانم سارا خیلی خوب اومدن اون مطلب رو و دوست دارم خانم پانته آ این مشکل رو به مثال مشکلاات دیگه ببینه...
ببینید، اعتیاد بده.. همه این رو قبول داریم... ولی جامعه ما، همه و همه اون رو ننگ میدونن، ددر حالی که خیلی مثل بنده به این مسئله فقط به چشم یک بیماری نگاه میکنن.. بنده وقتی افراد معتاد رو میبینم، بیشتر از اینکه رومو برگردونم، بیشتر از اینکه فکر بیخود کنم، سعی میکنم توسط خودش برگردم به گذشتش و روزی که تجربه کرد اولین بار... دلایلش رو بدونم...
خانم پانته آ، شما هم مشکلی دارید... در اینجا مجالی برای برگشتن به گذشته و انگیزه های ابتدایی شما برای این کار نیست، ولی مجال این هست که بدون توجه به مسئله ای که اتفاق افتاده، خدمتتون عرض کنم راه برای بازگشت همیشه هست... ولی وقتی بخواید.. صحبت تکراریه، ولی لازمه گفتنش... شما نمیخواید برگردید.. بجای حل، فورا مسئله رو پاک کردید... شما کسی نیستید که عرف رو ببینید، شما خواست خودتون براتون ارجعیت داره، که اگه نداشت، روز اول عرف بهتون اجازه نمیداد اونکار رو انجام بدید... پس الان هم خودتون، باید خودتون رو ترمیم کنید... بنده عرض کردم ترمیم کنید، ولی الان احساس میکنم شما بیشتر نیاز دارید فکرتون رو ترمیم کنید... لکه ننگ که میاد رو زبونتون، یعنی خودتون رو ناپاک میدونید.. این فکر رو بندازید دور.. پاکتر از ذات مقدس خداوند نیست، ایشون فرمودن بندش رو در هر شرایطی همراس، برات توبه گذاشت و بهت گفت آزادت میزارم، ولی گناه نکن، گفت گناه کردی ، برات توبه میزارم، توبه کن... خداوندمون، خووب میدونست بنده هاش به چه گناهانی گرفتار میشن، چرا برا توبه حد نذاشت؟ چون خواست بهت بگه هر گناهی رو، راه بازگشت هست.. خدای من، که فکر کنم با خدای تو، یکی باشه، خیلی بزگتر و مهربونتر از اونی هست که تو این جامعه تعریف میشه..
توبه کن، و رووش بمون، خودتو پاک کن از این افکار.. مطمئن باش خداوند بی جواب نمیزاره راهی رو که پیش گرفتی...