نوشته اصلی توسط ani
مریم جان بر خلاف دوستان احساس می کنم به شوهرت به حد کفایت توجه نکرده ایی و خیلی زود طی سه سال درگیر روزمرگی و زندگی شده اید که شوهرت برای ایجاد یک تنوع دست به این اقدام زده و متاسفانه احساس هم برایش به وجود آمده .
دوست من اگر زندگی ات و حفظ زندگی ات برایت اهمیت دارد باید خودت را هم تغییر دهی و واقعا فکر کنی چرا اینجور شده و این سردی از کی شروع شده و.... به فکر راه چاره باش نباید زندگی ات را از دست بدهی به شوهرت نشان بده که دوستش داری حداقل خیالت راحت خواهد بود که سعی خودت را برای حفظ زندگی ات کرده ای و از او هم بخواه درست به گذشته فکر کند وعلت این سردی و زمان ایجاد شده را پیدا کند و فکر کنید ببینید چه می توانید برای حفظ زندگی تان بکنید طلاق دنیای راحتی نیست . نمی خواهم دلت را خالی کنم ولی باید با کارهای اساسی زندگی ات را دریابی و به فکر چاره باشی .از آنچه هم اتفاق افتاده متاسفم ولی می دانم قطعا موقعیت خوبی می توانی ایجاد کنی که به زندگی ات کمک می کند