-
RE: من یک نامادری هستم
دوست خوبم hamedasht عزیز با تشکر از پیامتون
دوست خوب مگر میشه توی یک خونه نسبت به هم بی تفاوت بود اگر من کمی فاصله گرفتم دلیلش اینه که شاید رسیدگی های زیادی من اشتباه بوده من خیلی سعی کردم که با بچه ها ارتباط دوستانه ای داشته باشم ولی خودشون پذیرا نبودند به تازگی مطلبی رو متوجه شدم که بد نیست به شما هم بگم ,
چند مدتی است که یکی از هم کلاسیهای دخترم برای درس خواندن به منزل ما میاد بعد ازچند مرحله رفت و آمد مادر دختر خانم با من تماس گرفت و گفت که دخترش رو مدرسه مامور کرده که برای تحقیق از اتفاقات منزل ما (رفتارهای من با بچه ها ) به خانه ما بیاد و نتیجه این بود که حتی دوست دخترم به مادرش اعتراض کرده که رسیدگی هایی که من به بچه ها می کنم و احترامی که به اونها میگذارم مادرش این کارهارو براش نمی کنه,
حالا من از شما دوست خوب میپرسم زمانی که یک بچه شخصیت ترحم پذیری داره بهترین رفتار و عکس العمل اطرافیان نسبت به او باید چگونه باشد؟
-
RE: من یک نامادری هستم
زهرا جان برايت پيغام خصوصي دادم
-
RE: من یک نامادری هستم
-
RE: من یک نامادری هستم
زهرا خانوم سلام
از اينكه دير جواب دادم شرمنده
بايد بگم كه من اين و خوب متوجه شدم كه رفتارهاي شما با بچه ها چقدر دلسوزانست حتي دلسوز تر از مادر
اين حتي در بيان مطالب شما و پيگيري اين تاپيك براي پيدا كردن راه حل مناسب براي حل مشكل
ولي حرف من اينه كه شما كه از همون ابتدا با مهرباني و محبت بيش از حد باعث بحران تر شدن اين موضوع شدين و تلاش هاي شما بي ثمر بود
چطور انتظار داريد كه با وانمود كردن كاهش محبت و تظاهر به بي تفاوتي نسبت به آنان نتيجه بگيريد من مي دانم كه جاي شما نيستم و هميشه حرف زدن راحتر از عمل كردنه و قبول دارم كه شرايط سخت است
به نظر من اگه اينها پسر بودن مي شد دست رو دست گذاشت وبا بزرگ شدن انها شاهد حل شدن اين اخلاق و رفتارها شد اما دختر نه
به نظر من اول بايد حس ظريف و عاطفي دخترانه بودن رو در اونها زنده كرد اينكه(يه دختر هميشه بايد تميز باشه هميشه بايد شيك پوش باشه بايد كد بانو باشه نمونه هاي تو سن و سال اونها رو كه خيلي از سنشون جلوترن مثال بزنيد البته نه به شكل سركوفت دادن و تنه زدن من مي گم بايد دختراي خودتون رو بزرگ جلوه بدين از سنشون بزرگتر اصلا اين حس بچه بودن رو از اونها دور كنيد)
دوم با نزديك شدن به اونها به عنوان دوست نه مادر يا نا مادري يا زن بابا و...
سوم بهتر بعضي وقتها مثل خود اونها رفتار كرد
اصلا من ميگم شما بياييد يه همچين شخصيتي رو دور و ور انها تو عالم درو همسايگي حتي اگه شده يه شخصيت دروغي بسازيد و از اون توي خونه حرف بزنيد و نظر اونها رو مودام بپرسيد و همش اين و بگيد كه: (به نظر شما كار درستي مي كنه بنده هاي خدا پدر مادرشون من كه خيلي دلم به حالشون مي سوزه) و حتي كارهاي بدتري كه به نظرتون ميرسه كه يه بچه نبايد انجام بده رو از طرف اين شخصيت دروغي عنوان كنيد
نمي دونم اصلا شايد به فرمايش دوستان توي تاپيك بهتر باشه كه اونها مادرشون رو يك بار ملاقات كنند و متوجه بشن كه مهر مادري در كار نيست
نمي دانم به هر حال خيلي مشكل است
انشالله كه نتيجه بگيري
با آرزوي موفقيت شما
-
RE: من یک نامادری هستم
دوستان خوبم
من سرعت کامپیوترم خی%
-
RE: من یک نامادری هستم
دوستان خوبم
من سرعت کامپیوترم خیلی پایین اومده و به سختی می تونم وارد سایت بشم و پیام بگذارم و تازه اینکه از هفته آینده به امید خدا اسباب کشی داریم به خاطر مسافر کوچولوم خونمون رو داریم عوض می کنیم تا بتونم براش خرید کنم و از مهمانهام به راحتی پذیرایی کنم شاید دیر به دیر بتونم سری بزنم تا شرایط مساعد بشه
ولی هنوز چشم به راه راهنماییای خوبتون هستم
-
RE: من یک نامادری هستم
دلناز عزیزم دیروز بعدازظهر براتو%
-
RE: من یک نامادری هستم
دختر من به هیچ عنوان قبول نمی کنه که اشتباهی ازش سر میزنه و تمام رفتارهاش رو یک رفتار عامی و عادی میدونه و باعث تعجبش هست که ازش ایراد بگیرن مثلا باباش که مردی هست بهش یک تذکر میده (راجع به رعایت بهداشت یا بو دادن لباسش یا هر چیز دیگه که اگر به یک آدم دیگه بگن با عث خجالتش میشه)اصلا عین خیالش نیست و دودقیقه بعد میاد و یک جک تعرف می کنه و خودش میخنده و یا یک جدول میاره و از باباش کمک می گیره که با هم حلش کنن یا راجع به مسائل جغرافیا ازش سوال میپرسه و فوق العاده بی تفاوت رفتار میکنه و(شاید هم اینطوری وانمود میکنه ) به وضوح میگه اگر بخوام به حرفهای تو یا بابام اهمیت بدم دیگه نمی تونم راحت زندگی کنم و می گه من همینطورم و باید منو همینطوری بپذیرید تمام کارهاش رو پنهانی انجام میده حتی میوه خودرن یا تنقلاتی که روی میزشون میگذارم تا خودشون بخورن میره می ریزه زیر بالشتش و
میوه که براش میگذارم پوستش رو میریزه زیر تختش یا بین لباسهاش یا غذا میریزه لای لباسش و خیلی وقتها اینها کپک می زنه و باعث خرابکاری بیشتر میشه و به من میگه از اینکه تورو عذاب میدم لذت میبرم
فکر می کنید من می تونم چه کسی رو مثال بزم که اونو تحت تاثیر قرار بده بلافاصله بر میگرده و میگه که دیدی همه مثل من هستند و تو زیادی ازم انتظار داری (چون برام پیش اومده و این جواب رو ازش شنیدم )یا اینکه اون باورش میشه نه نه بچه ها خیلی زیرک هستند و نمی شه اونها رو گول زد
هر جایی را که من و پدرش در جریان نباشیم دوست داره بره و از خودش یک شخصیت ضعیف و مظلوم نشون میده و ظاهر غلط اندازی داره و به راحتی میتونه همه رو گول بزنه تا زمانی که هویتش مشخص نشده باشه ادامه میده وبعد دنبال یک جای جدید میگرده
من فکر می کنم دخترم ازشکست پدرش توی زندگی و حضور نامادری سوءاستفاده می کنه و اگر تا حدودی از زندگی احساس رضایت نمی کرد اینگونه رفتار نمی کرد چون میبینه بهش توجه و گذشت مضاعف میشه لذت میبره و حضور نامادری و بدنامی نامادری براش یک مجوز شده تا هر کاری دلش خواست انجام بده و حتی حاضر نیست با کس دیگری زندگی کنه
به من حق بدید یکی میگه زیادی محبت کردی یکی میگه محبت نداری یکی میگه انتظار زیادی داری یکی میگه بیشتر محبت کن یکی میگه برخورد کن و...
راستش من تازه به این نتیجه رسیدم که هر کس در زندگی خودش باید مسیر و راهش را انتخاب کنه همه این حرفها فقط شنیدنیه و عملی نیست شما یک نفر رو به من نشون بده و مثال بزن که دیگران تونستن مانع به خطا رفتنش بشن مگر اینکه خودش بخواد دختر بزرگترم بچه نیست و آگاهانه رفتار می کنه شاید آینده رو در نظر نگیره (که اکثر آدمها اینجوری هستن) ولی از حالش لذت میبره و به خودش سخت نمی گیره دقیقا همان کاری که دوست داره انجام میده و در حال ارضاع میشه پس هیچ قدرتی نمی تونه بهش معنی اصلی رفتارش یا نتیجه کارهاش رو نشون بده مگر اینکه سرگرمی جدیدی جایگزین شیطنتهای اون بشه
باید زمان بگذره با توکل بر خدا و مشغول شدن به بقیه امور زندگی توی این زندگی کسای دیگری هم هستند که به محبت و حمایت من نیاز داشته باشن و من باید برای خودم و شوهرم و دختر کوچکمان و مسافر کوچولومون انرژی داشته باشم و همه را فدای یک نفر نکنم (شاید چون خسته و مستاصل شدم به این نتیجه رسیدم )
دوست خوبم موفق باشید
-
RE: من یک نامادری هستم
hamedasht عزیز
خیلی عذر میخوام من پیام قبلی رو برای شما دوست خوب نوشتم ولی اینقدر پرچونگی کردم که اول متن رو جا انداختم امیدوارم منو ببخشی
دوستم از اینکه هر چیزی که برای بهبود اوضاع به نظرتون میرسه رو با من در میان میگذارید سپاسگذارم
موفق و سربلندباشید
-
RE: من یک نامادری هستم
زهرای عزیز سلام
یه چیزی مهمی به ذهنم رسید اینکه از الان باید به فکر رابطه دخترها و نی نی تو راه باشی اخه خیلی مهمه باید از الان به نی نی علاقمندشون کنی چون بعد از به دنیا امدنش وقتی نداری صرف این قضیه کنی
با هم برید برای نی نی لباس و وسایل بخرید به دخترا بگید اتاق نی نی رو تزئین کنن ، بگید رنگ پرده رو دخترا انتخاب کنن، اسم انتخاب کنید . یه جوری اونها رو تو این قضیه بیارید جوری که اونها هم احساس مالکیت کنن ، منتظر امدنش بشن ، سلامتیش مهم بشه براشون.
موفق باشید