نمایش نسخه قابل چاپ
شما فرمودید ایشون از وقتی کمتر صحبت کردید و این رو دلیل اون صحبتشون بیان کردید.... عرض کردم به اون روند قبلی ادامه بدید... حال اینکه فرمودین ایشون اجساس میکنن دوسشون ندارید که بحثی جداس و بیان ایشون مبنی بر تلفن نکردن، معلول این احساس است... شاید ایشون به کمی ابراز احساس شما نیاز دارن... بیشتر از روابط احساسی بین خودتون بگید اینجا تا دوستان بتونن کمک باشن..
قبلا گفته بودم شوهرم آدم کم حرفیه و با اینکه چند ماه از ازدواجمون گذشته بود اصلا به من نمی گفت دوستم داره یا بهم علاقه داره البته اونقدر برام از خودش مایه می ذاشت که بهم ثابت کرد دوستم داره اما من دوست داشتم بهم زبونی هم همین بگه برا همین هم بهش اصرار کردم که این موضوع رو به زبون بیاره و خودم هم خیلی بهش میگفتم دوستش دارم کم کم یه چیزایی گفت اما خیلی نه ...
خیلی کارها برام کرده و من هم خیلی دوستش دارم و همیشه ازش تشکر کردم اما حالا میگه دوست داشتن زبونی کافی نیست باید بهم ثابت کنی همونجوری که من ثابت کردم البته این حرفها رو به زور از زیر زبونش کشیدم بیرون وگرنه اگه به اون بود بعد 5 -6 ماه هم اینا رو نمی گفت و همچنان تو دلش نگه میداشت
اغلب مردها بیشتر دوست دارن عشق و احساس زن رو در عمل ببینن.. مثلا شما طی روز چندبار بهش بگو دوسش داری و ...، مثل این تاثیر گذار نخواهد بود که وقتی کنارشی، بهش برسی... وقتی میاد خونه، متفاوت، بیشتر از قبل، اونطوری که بوده و با اون وجود، بهت اینو گفته، باش... این مسائل بسته به شخصیت شوهرتون داره...
شوهرم همیشه در سفره وقتی پیش همیم مشکلی نداریم اما وقتی از هم دور می شیم هردومون از شروع به بهانه گیری میکنیم همین الان زنگ زد هر چی بهش میگم احساس میکنم ناراحتی یا صدات غمگینه می گه نه مثل همیشه ام مشکل ما خیلی بزرگه ولی هیچ کدوم نمی دونیم در واقع چیه شوهرم فوق العاده کم حرفه و حرف دلش رو اصلا نمی زنه
سلام
شاید اون میترسه اگه ازت انتقاد کنه ناراحت شی یا بهت بر بخوره. تا حالا وقتایی که انتقاد کرده چه جوری بر خورد کردی؟
یکم در ابراز علاقه ابتکار به خرج بدین. مثلا وقتی به سفررفته براش هدیه بفرستین یا.....
طبق گفته دوست عزیزیم، قبلا اتفاق افتاده که ایشون چیزی رو بیان کنن و شما عکس العمل مناسب بروز نداده باشین؟
در هر صورت، شما باید از لحاظ احساسی بیشتر به ایشون برسید... خودتون میفرمائید وقتی پیش هم هستید، مشکلی ندارید... این مسئله به این خاطر بروز پیدا نمیکنه که ایشون در کنار شما، با اون حالتی که فرمودید، نمیتونن بیان کنن چیزی که میخوان..
و وقتی کمی دورتر میشن، از اونجا که در خوونه به خواستشون نرسیدن، بیشتر دلتنگ میشن و واقعا خیلی وقت ها دلتنگی ها با بهانه گیری و کمی، در بعضی وقتها، حالت عصبی همراه میشه..
شما میتونید وقتی شوهرتون کنار شما هستن، تایم خاصی رو(قبل از اینکه بیان، تدارک ببینید پیش خودتون) مشخص کنید و در یک جوو کاملا نزدیک، طوری که ایشون هیچ فاصله ی احساسی رو احساس نکنند، بهش بگید مسئله رو.. مثلا میتونه به این نحو بیان شه: "مهرداد هم منف هم خودت از این وضع که وقتی از هم دور میشیم بهانه گیری میکنیم و احساس دوری، نه خوشمون میام، نه به عمد این اتفاق می افته.. میخوام این تایمی رو که کنارتم، طوری باشم که تا میری و میای، اینطوری دلتنگ نشم و..." در اینجا لازمه برا شروع صحبتش، بهش القا کنید که اون هم همینطوره... "تو هم همینطوری، هیچ دوست ندارم وقتی اونجایی، اینطوری آشفته و ... باشی.. " مطمئنا عکس العملشون براتون جالب خواهد بود... حتی وقتی بهتر میشه که شما قبلش خواسته هاتون رو ازش بیان کنید.. حتی قبلش میتونید از اونچه واستون میزاره، تشکر کنید...
این صحبت ها کپی نشن اونجا paste شن :160: با توجه به جو بین خودتونو شوهرتون، هر چیزی که دوست دارید بشنوید، رو بگید بهش...
:72:
سلام متشکرم به نکته خیلی جالبی اشاره کرده بودید فکر نمی کردم وقتی پیش منه هم مشکلی داشته باشه !!!
من همیشه خواسته هامو به طور واضح و روشن به اون می گم اما اون تا بخواد یه حرفی بزنه باید خودمو بکشم تا مثلا مشکلشو یا خواسته شو بهم بگه همه چیزو میریزه تو دلش بهش میگم احساس می کنم اونقدر به تو نزدیک نشدم که تو حرف دلتو بهم بزنی !
میگه اصلا چیزی نیست تو خودتو ناراحت نکن اما من میدونم که یه چیزیش هست .
چه کار کنم با این شوهر کم حرفم کلا همینجوریه ها با مادرش و برادرهاش هم اصلا صحبت نمیکنه ، یعنی شوخی و خنده اش سر جاشه و روابط اجتماعیش هم خیلی خوبه ولی حرف دلش رو نمی زنه .
سلام دوستان عزیزم من سه چهار ماه پیش مطالب بالا رو نوشتم .مشکل من اینه که شوهرم بهم نمیگه دوستم داره الان 10ماه از ازدواجمون گذشته من همیشه بهش میگم وقتی میخوام تلفونو قطع کنم آخرش میگم دوست دارم خداحافظ یا ...
هر وقت پیشمه تو گوش میگم دوست دارم ته اس ام اس هام مینویسم دوست دارم و...و هر طور که بتونم بهش میگم .
اما اون هیچ وقت نمی گه .
چرا مثلا من که بگم بلافاصله پشت سرش میگه یا اس ام اس میزنه منم دوستدارم اگه من بگم اونم میگه و...
یعنی من باید یادش بیارم تا بگه اما خودش خیلی کم شروع میکنه به گفتن این کلمات .
من خیلی دوستش دارم اما کم کم داره صبرم لبریز میشه بارها باهاش بحث کردم که من به شنیدن این جمله نیاز دارم هر بار هم قول داده که میگه اما من هر چی صبر میکنم چیزی نمیگه تا بالاخره مجبورم خودم شروع کنم و تازه اون وقت میگه منم دوست دارم یا منم دلم برات تنگ شده یا هواتو کردم و..
من همیشه تشنه شنیدم یه جمله عاشقانه از اون هستم که واقعا خودش بخواد بگه نه اینکه ممن یادش بیارم یا مجبورش کنم .
تو ای مدت من تمام سعیم رو کردم بچه ها گفته بودن اگه یه مدت خودت بگی اونم شروع میکنه اما این اتفاق نیافتاد فکر نکنم دیگه هم جواب بده چه کار کنم دوست دارم بی خیال این موضوع بشم اما وقتی یکی دیگه مثلا دوستم از حرفای عاشقانه ای که شوهرش بهش زده تعریف میکنه اونقدر دلم به حال خودم می سوزه و حس میکنم دچار یک خلائ عاطفی هستم چه کار کنم ؟
دوستي جان
مردها اصولا از واژه ها براي نشان دادن ميزان علاقه شان استفاده نمي كنند و بيشتر از جنبه هاي عملي سود مي جويند يعني همين كه در مقابل شما احساس مسئوليت مي كنند و ملزومات زندگي را فراهم مي كنند اين برايشان به معناي دوستت دارم هست . حتي وقتي صبح بلند مي شوند تا به سر كار بروند. اما دوست دارند كه بشنوند .
نكته بعدي اينكه مسئوليت حفظ رابطه با خانم هاست . يعني شما بايد به همسرت بگوييد دوستت دارم و ايشان جواب بدهند . شما با قوانين كلي زندگي زناشويي نبايد مشگل پيدا كنيد .
شما اگر دوستتان از روابط عاشقانه اش مي گويد
در درجه اول شايد شوهر ايشان جزو استثناهاست
دوست شما از واژه هاي زيبا براي بيان رابطه استفاده مي كند
درك درست از رفتار و موقعيت زندگي دارد
شما هم بايد به همسرتان خوب نگاه كنيد و نقاط مثبت وي را با كلامي زيبا در نزد خودش و در حضور ديگران بيان كنيد
همسرتان را تحسين كنيد و به وي بگوييد كه به وجودش افتخار مي كنيد و....
غصه نخور عزيزم هر مردي يك اخلاقي دارد بايد به جنبه هاي عملي همسرت فكر نكني و رمز آنها را كشف كني . آن وقت خواهي ديد كه از دوستت هم خوشحال تري .
آنی عزیزم من با شوهرم هیچ مشکلی ندارم و هر دو همدیگر را خیلی دوست داریم .
اما من هم یک زنم و شنیدن محبت و عشق ورزی او برایم لذت بخش است .
گاهی با خودم فکر میکنم ما تازه اول زندگی هستیم ایجوری سرد برخورد میکنه چه برسه به چند سال دیگه اون موقع شاید حتی همین رو هم از دست بده و می دونم که این اون زندگی نیست که من دنبالش بودم .
شاید کسانی که همسرانشان از کلمات عاشقانه استفاده میکنند متوجه مشکل من نشوند یا کسانی که همچین نیازی در خودشان احساس نمیکنند .
اما برای من شده یه آرزو .