روزن عزیز باور کن من تا حالا همچین چیزی ندیده و نشنیده بودم و دروغ چرا
به رابطه شما غبطه خوردم و در عین حال دیدم که خدا هیچ بنده ایش رو تنها نمیذاره همونطوری که تو رو تنها نذاشت
امیدوارم رابطه شما روز به روز بهتر شه عزیزم
و در کنارش سلامتی شاد عزیز
نمایش نسخه قابل چاپ
روزن عزیز باور کن من تا حالا همچین چیزی ندیده و نشنیده بودم و دروغ چرا
به رابطه شما غبطه خوردم و در عین حال دیدم که خدا هیچ بنده ایش رو تنها نمیذاره همونطوری که تو رو تنها نذاشت
امیدوارم رابطه شما روز به روز بهتر شه عزیزم
و در کنارش سلامتی شاد عزیز
بچه ها ممنونم، امروز به مادرم زنگ زدم که بفهمم قضیه چی بوده، مامان گفت از شنیدن اون خبر هنوز داشته گریه می کرده که بابا اومده خونه، ازش پرسیده چی شده، مامان هم قضیه رو بهش گفته، گفت بابا یک ساعتی توی اتاق تنها بوده بعد اومده بیرون و گفته که بریم ملاقات، بعد که داشتن از ملاقات بر می گشتن، بابا به مامان گفته خیلی وقت بود میخواستم مهسا روببینم اما هیچ بهونه ای پیدا نمی کردم، هیچ چیزی نبود که بتونم به سمت مهسا برم، منتظر بودم که یه بهونه جور بشه!!!
چرا باید بیماری بهترین دوست من بهونه پدرم برای دیدن من بشه؟؟؟؟
سلام . خيلي خوبه كه شرايط به سمت ديدار خونوادتون داره پيش مي ره. همون طور كه گفتم شما بايد بابت صبرتون احساس افتخار كنيد و نه دردمندي. روزهاي خوبي انتظارتون رو مي كشه. ايشالله شادي عزيز هم بر مي گردن هر چه زودتر.
(عذر مي خوام به تاپيك مربوط نيست ولي حال ايشون چطوره؟)
روزن خوبم بعد از گريه هايي كه براي شادي عزيز كردم امروز از اين كه نوشته بودي خانوادت رو ديدي خنده روي لبهام نشست.اميدوارم به زودي شاد عزيز هم برگرده.
موفق باشي.
روزن جان
منم خیلی خوشحالم که خونواده ت رو دیدی. این اتفاق فرخنده ای است. مطمئنم شادی هم خیلی خوشحال است. و به زودی پیش مون برمیگرده ان شاءالله
از همه شما که در غمها و شادی های من سهیم هستین ممنونم
اما نمی دونم چطوری حسم رو بگم، اصلا احساس خوبی ندارم، نمیتونم گذشته ها رو فراموش کنم، احساس می کنم پدرم فقط به فکر خودشه، این که اومد دیدن من هم به خاطر دلتنگی خودش بود، من واقعا خوشحالم این اتفاق افتاد تا بتونم پدرم و همچنین امید رو بشناسم، درسته یه وقتایی از دست امید هم ناراحت شدم اما من هم خالی از اشتباه نبودم، من همیشه امید رو دوست داشتم و اون با تمام وجودش پاسخ علاقه من رو میداد اما پدرم چی؟ اون رو هم واقعا دوست داشتم اما اون چه جوابی بهم داد؟ من نمی تونم از کسی متوقع نباشم، من آدمی هستم که با هر کسی کنار نمیام، قبلا ها که ازدواج نکرده بودم خیلی بدتر بودم، از اونایی بودم که به هر کسی محل نمیذاشتم، دوستان دخترم یه اشخاص خاصی بودن، با هر کسی دوست نداشتم رابطه برقرار کنم و این جمله معروف (از دماغ فیل افتاده) رو زیاد شنیدم، اما بعد از اون تحقیرهایی که شدم، سختی هایی که کشیدم باعث شد که این اخلاقم متعادلتر بشه، اما هنوز هم هست، من توی زندگیم فقط با دو نفر واقعا راحت بودم یکی امید و یکی شادی، این دو تا باعث شدن که وجود بقیه رو ضروری ندونم، اخلاقم اینطوریه، برای همین الان احساس می کنم نمیتونم پدرم رو ببخشم، نمیتونم همه چی رو فراموش کنم، نمیتونم مثل فیلمهای هندی بپرم توی بغلش و گریه کنم، من حتی از مادرم هم فاصله گرفتم، نمیدونم باید چی کار کنم، چه تصمیمی بگیرم!
امروز مادرم زنگ زد که برای شام ما رو دعوت کنه، گفتم فردا قراره شادی رو ببرن باید اینجا باشم، مادرم گفت پس ما میایم اونجا، بعد از شام اومدن خونه ما، پدر شادی که فهمید اونا اومدن بردشون بالا، اینطوری بهتر شد چون اون جو سنگین از بین رفت، پدرم همش با پدر شادی صحبت می کرد، دلم برای مادرم میسوزه، داره تمام تلاشش رو می کنه که روابط رو خوب کنه، سعی می کردم بیشتر از قبل به امید توجه کنم، احساس کردم امید از این کارم خیلی خوشحال شد، نمیدونم این یخها کی ذوب میشه!
عزیزم هر چی باشه پدر مادرت هستند. روزن جان به خدا می فهمم چی می گی خانمی وقتی می گی دلت شکسته ولی خیر و صلاحتو می خواستند. با نادانی خودشون فکر کردند اگه این طوری رفتار کنند بهتره.
عزیزم تو و همسرت هزاری هم که خوشبخت باشید ولی باز هم به محبت خانواده هاتون احتیاج دارین. کینه ها رو دور بریز و همه چی رو بسپار به خدا. با امید بیشتر صحبت کن که یک موقع حس نکنه یا وجود پدر مادرت ممکن آرامش زندگیتون بهم بخوره و یا چیزی تغییر می کنه.
خدا داره جواب صبرتون رو می ده عزیزم. :72:
روزن عزيز سلام. من از اون موقعي كه زندگي تو رو خوندم به فكر فرو رفتم كه آيا هنوز همچين زندگي هايي هم هست؟ آيا هنوز عشق هست؟ همه ما شوهرامون رو دوست داريم. ولي دوست داشتن شما دو نفر يه جور ديگه است. مثل رمان ها. من كه به رابطه شما دو نفر خيلي غبطه مي خورم و از خدا هم مي خوام كه هميشه اينجوري بماند. از اون روزي كه تايپيك شما رو خوندم بعد از تمام نمازهام براي اينكه رابطه تون با پدر و مادرت خوب بشه خيلي دعا كردم. اين فرصت رو از دست نده. پدر و مادر نعمت بزرگي هستند كه اگه يه روز خداي نكرده از اين دنيا برند آدم داغون مي شه. هر چي باشه اونا پدر ومادرت هستند و خوبي تو رو مي خواستند. حالا غرور پدرت باعث شده كه زندگي هاتون تلخ بشه. ولي تو گذشت داشته باش. سعي كن رابطه تون رو با پدر و مادر خودت و پدر و مادر اميد بيشتر كني. با خانواده اون هم ارتباط برقرار كن تا اميد به علاقه شما شك نكنه. فقط سعي كن پدر و مادراتون از دستتون ناراضي نباشند كه خدا هم اون موقع از دست شما راضي نيست. شما الان داريد پاداش اون همه صبر و شكيبايي تون رو مي گيريد.
سلام روزن عزیز!نقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
خیلی خوشحالم که اینطور واضح وبی پرده و صریح مشکلتو و واقعیتو میگی(کاری که من اراده انجامشو ندارم و نمیتونم به سادگی باکسی صحبت کنم)چقدر مشکلاتی که ماداریم به هم شبیه /اصولا همه قصه های عاشقی یه جورائ به هم شبیه /درد غم غصه نداری مالی ویه دنیا عاشقی که هیچکی جز خدا باورش نمیکنه؟
چقدر جمله جناب سورنا متین بود(بالا)سختیاشو میکشیم تنهائی رو تحمل میکنیم و بعد وقتی که همه چی آروم مگیره و تازه خوشبختی داره یه چشمکی بهمون میزنه یاد بدیای گذشته میفتیم و تلخائی که کشیدیم یادمون میفته!
ما هم مدتهاست تویه همچین شرایطی قرار گرفتیم و با الطاف پدرموخانواده پدری کارمون داشت به بمبستی میکشید که باخودخواهی مادر و بیتفاوتی خانواده مادری تبدیل شد به یه قصه کهنه قدیمی که دیگه هیچکی نمیاد بگه تو ( موفقترین دختری که تو فامیلای مادری و حتی فامیل پدری به دانشگاه راه پیدا کرد و از نظر متانت و زیبائی هم چیزی یه سرو دست بالتر از بقیه بود که به خاطر نادونی و خودخواهی پدر و مادری که دارم حالا اونقدری از قدر و قیمتم شکته شده که یه جرائی تبدیل شدم به فرش زیر پای بقیه!اونم برای چه کسائی که به راحتی کوچیکم کننو از روم رد شن!)هم هستی!
ماهم یه همچین شزایطی داشتیم و اونم مثلا برای اینکه از یه همچین شرایط مالی نیفتم و به یه همچین سختی کشیده نشیم پاشو تا حدودی از این بازی بیرون میاره و به خیال بقیه پشتم خالی میکنه تاپدرم حمایت مالیشو مثلا ازم بر نداره که اونم چه حمایتی !شما با 400 هزار تومان پول تو جیبی ومن همین که خرجای ضروریم میداد باید از خدامم میبود/نه این که نداشت ولی مگه یه دختر حق داره چیزی بیشتر از این تقاضا کنه !تازه قضیه 4 سال دانشگاهمو وپیام نوری بودنم که به اون صورت خرجی نبود که بخوان بگن نداریم ولی همون موقعی که باید به فکر من می بود فیلش یاد هندستون میکنه و هوس میکنه ماشین بگیره و من فقط از دانشگاه 4 سال سختی مالی درد و مرگ و رنجی را کشیدم یادم میاد
بعدشم که وضع مالی مون بهتر میشه وقت متوجه خاطر خواهی ما میشه اولش یه کمی خوشحال میشه ولی بعدش که مشکلاتی که بقیه برام ایجاد کردنو میبینه هیچ دخالتی نمیکنه و میگه مجبور نبودی رابطه برقرارکنی!برای اینکه به صورت فامیلی منو به بردگی خیلی وقت پیش فروخته بودو فقط منتظر بودن من درسم تمام بشه اونم به کی؟پسرعمه ای که پشیزی نمیا رزه!
(حالا جالبه طرفم همکلاسیم بود وپسرعمه یه دیپلمه زورکی با یه کار موقتی کارگری فنی)باهمدستی اونا هر بلائی دلشون میخواهدسر عشقم میارن تا به نابودی بیفتیم و هر کاری میکنه تا من از این عشق دست بکشم .حتی این اواخر میگفت تو که به حرف ما گوش نمیدی ما هم دلیلی نمیبینیم به نیازهای مالی تو توجهی بکنیم وو...
بعدا فهمیدم اینا به توصیه عموئی بوده که به نوعی دست راست مشاورین کاهن بزرگ محسوب میشده!مادرم هم همکاری کامل را با اینا مبذول میداشته/همون مادری که من از دست یه همچن فامیلی بیرون کشیدمو بهش بزرگی دادم /وبه نوعی حافظ عقاید و منافع اونا تو یه همچین خونه ای محسوب میشه!
حالا تو تنهائی یا منی که حتی حق حرف زدن باکسی که همدیگرو دوست داریمو ندارم چون حکم خانوادگی اینطوری صادر شده و اونم که خدا میدونه از ترس یه همچین مشکلاتی یا بدتر از اینا(چون تو خانواده اونا هم تقریبا یه همچین شراطی حاکم بوده) اقدامی خودسرانه نمی خواهد بکنیم تا اینقدر محکم بشیم که به یه همچین وضعی نیفتیم.پدرو مادرم منو همینجا تو همین خونه حذف میکنن وهیچ کاری رو حقم نمیدونن حتی عاشقی رو که خدا نصیبم کرده و من حتی مادری هم ندارم که بهش دل ببندم.
دوستی مثل شادی گنج عظیمی بود که خدا به پاداش صبری که کردی بهت میده تا دوباره از نو شروع کنی!شادی برای منم دوست خوبی بود و مشاور خوبی!
کینه های قدیم را دور بریز ولی به فراموشی نسپار و عصاره اونو یعنی یقین به راهی که درست اومدی را واسه خودت نگه دار حالا که انهمه راهو با سختی اومدی امیدتو تحت هر شرایطی از دست نده !
هم امیدی که به خدا داری هم امیدی که تو شبای تیره به امید صبح و روشنی باهم بودین!این یه دامه راحتی خواهی بعد سختی مواظب باش نتیجه سختی که کشیدی رو از دست ندی!
موفق باشی!