آرتميس خانم منم اين جمله آخر رو خدمت شما عرض مي كنم و به اون اعتقاد دارم
زن عاقل به تربيت همسرش همت مي گمارد, و مرد عاقل مي گذارد كه زنش اورا تربيت كند :104::73::72:
نمایش نسخه قابل چاپ
آرتميس خانم منم اين جمله آخر رو خدمت شما عرض مي كنم و به اون اعتقاد دارم
زن عاقل به تربيت همسرش همت مي گمارد, و مرد عاقل مي گذارد كه زنش اورا تربيت كند :104::73::72:
سلام artimis عزیز:72:
خیلی خوشحال شدم که با وجود اینکه شرایط برات سخت شده ولی خیلی زیبا از همسرت احساس رضایت میکنی:73: ....و تنها یک خصلت از ایشونو که باعث شده کدورتهایی ایجاد کنه هدف قرر دادید....
سوال؟
چرا همسرتون اینقدر نیاز به بحث کردن و اثبات حرفاشون داره؟فکر نمیکنید وارد یه یک سیکل وحشتناک مخرب کننده شدید که به راحتی میتونه رابطه شما رو تحت شعاع قرار بده؟شما بر سر بدیهیات هم با هم به مناظره میشینید....شما یه خانومید و لطیف و حساس و در همچین مباحثی اونم اگه همسرتون قوی باشن در بحث و کوتاه نیان شما آزرده خاطر میشید و باز در صدد تلافی و باز همین تکرار صورت میگیره.....حتی ما اگه مطالب زیادی هم بدونیم یه جاهایی سکوت راه بهتریه ....وارد مبحث پر تنش با عزیز خودتون نشید.....
البته واقعاًعرض میکنم خیلی برای خانومها سخته .....دلیل اینکه هسرتون اینظور رفتار میکنند خیلی مهمتره ؟شما خودت چی فکر میکنی؟
ما هم کم بیش گرفتار هستیم ولی راهشو پیدا کردیم....این گفته ها حاصل تجربیاته گلم...نه حق دادن به کسانی که با انسانهایی که به ریحانه تشبیه شدن در امر شکنندگی اینطور زمخت برخورد بشه....آرزوی خوشبختی برای شما و شادکامی دارم....:72:
این مطلب رو یه بار مرور کنیم.....
واکنش نشان دادن در مقابل افرادی که شما را خوار کرده و ارزش هـایتـان را زیر سؤال می برند، قدری دشوار و دردناک است. گاهی اوقات زخم هایی که اینگونه افراد به شما وارد می آورند، ممکن است تا ابد باقی بمانند. :54:
باید توجه داشته باشید که افرادی که شما را تحقیر می کنند و قصد آسیب رساندن به شما را دارند، در درجه اول باید خودشان را بیازارند تا بتوانند شما را آزرده کنند.
باید بدانید که یک انسان کامروا، موفق، و با اعتماد به نفس هیچ نیازی به تحقیر دیگران ندارد. شاید این افراد از دیگران انتقادهای سازنده ای کنند، اما هیچ گاه آنها را تحقیر نمی کنند. برخی از افراد به طور کلی نظر منفی نسبت به دیگران دارند چون:
- به دلیل کمبودهایی که احساس می کنند دوست دارند خودشان را قدرتمند تر از سایرین جلوه بدهند تا به این طریق بر تزلزل شخصیتی خود غلبه کنند.
- قبلاً کسی آنها را آزرده ساخته و چون توانایی مقابله با آن را نداشتند، با تحقیر دیگران سعی می کنند از موقعیت فعلی خود دفاع کند.
افرادی که به شدت شما را تحقیر می کنند با این کار فقط ناراحتی، عدم موفقیت، و بی هدفی خود را در زندگی به نمایش می گذارند و این مشکل آنهاست نه شما. دانستن این مطلب به شما کمک می کند که راحت تر بتوانید در کنار آنها به زندگی عادی خود ادامه دهید و حرف هایشان را نشنیده بگیرید. اگر بدانید که مشکل از طرف مقابل است نه شما، می توانید منطقی با مسائل برخورد کنید و از حرف ها و کنایه های آنها شما را آزرده نخواهد کرد.
شاید فردی که دارای چنین خصوصیاتی است یکی از نزدیکان شما باشد و برایتان سخت باشد که بخواهید از نظر عاطفی خودتان را از او جدا کنید. هیچ نیازی به این کار نیست، فقط سعی کنید در بحث هایی که او راه می اندازد، شرکت نکرده و خودتان را کنار بکشید.:73: قصد او این است که کاری کند تا شما احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید. این وظیفه شماست که به آنها اجازه انجام چنین کاری را ندهید.
توضیحات و نکاتی در مورد افرادی که شما را تحقیر می کنند:
زمانیکه اینگونه افراد به شما حرفی می زنند، در پاسخ به آنها، جواب های بی شماری به ذهن شما خطور می کند. اگر چنین کاری را انجام دهید، در واقع خودتان را با آن فرد هم شان ساخته اید و این دقیقاً همان چیزی است که آنها انتظارش را می کشند. آنها می خواهند شما را عصبانی کنند تا برخورد شدیدی از خود نشان دهید، آنها میخواهند شما احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید و قصدشان تنها آزار دادن و آسیب رساندن است. شما با جواب دادن به آنها در حقیقت وارد بازی ساختگی شان میشوید، و در نهایت خودتان را آزار داده اید. ممکن است بعداً به خاطر حرف هایی که در عصبانیت از دهانتان خارج شده پشیمان شوید. خوب در زمان بروز چنین حالتی چه کاری می توان انجام داد؟ بهتر است یکی از موارد زیر را امتحان کنید:
زمانیکه احساس می کنید فردی با حالت تهاجمی با شما برخورد می کند می توانید بگویید: "ازت ممنونم اما فکر می کنم بهتر است توصیه هایت را برای خودت نگه داري" :D
و یا: "خیلی سخاوتمندی ولی من نیازی به توصیه های تو ندارم"
همه این مسائل به دلیل خشم و نفرتی که در آنها وجود دارد، درست می شود و شما هم مجبور نیستید که بار مسئولیت زندگی آنها را به دوش بکشید. شاید آنها بخواهند که از خشم و نفرت خود به شما سهمی بدهند، اما این "هدیه" ای است که شما واقعاً نیازی به آن ندارید.
اگر به توصیه های آنها گوش کنید و هدیه های مسمومشان را قبول کنید، با این کار خشم و عصبانیت آنها را به به درون خود راه داده اید. به خودتان اجازه انجام چنین کاری را ندهید. شما هیچ نیازی به این هدایا ندارید، از کنار آنها عبور کنید.
از پیشنهادت ممنونم
یکی دیگر از واکنش های مناسبی که در مقابل این افراد می توانید از خود بروز دهید این است که به آنها بگویید: "از پیشنهادت ممنونم" و بعد هم به ادامه کار خود بپردازید. با بیان این عبارت شما در حقیقت به بحث پایان می دهید. آنها منتظر هستند که شما از خود عکس العمل نشان دهید و زمانیکه این کار را انجام نمی دهید، دیگر چیزی برای گفتن نخواهند داشت.
ممنونم، شاید حق با تو باشه
"بایرن کیتی" در کتاب خود با عنوان: "عشقت را می خواهم – آیا حقیقت دارد؟" معتقد است که بهترین واکنش در مقابل این افراد: "ممنوم، شاید حق با تو باشه" است. او اظهار می دارد زمانیکه نظرات دیگران سبب آزرده ساختن شما می شو،د باید نگاهی عمقی به درون خود داشته باشید و ببنید دلیل اصلی این رنجش خاطرها چیست. با این کار هم عکس العمل شدید نشان نداده اید، هم بر روی خود دقیق تر شده اید.
دیگران تا زمانیکه شما به آنها اجازه ندهید، نمی توانند شما را بیازارند. در برخی مواقع بهتر است نگاهی به طرز برخورد خود با طرف مقابل داشته باشید و ببینید شما چه کاری انجام داده اید که او به خودش اجازه داده تا یک چنین پیشنهاداتی نسبت به شما ارائه دهد. آیا توانایی تغییر شرایط را دارید؟ آیا به واقع عقاید او صحت دارند؟
باید ببینید که چرا این اظهار نظر خاص باعث رنجش شما می شود. عکس العمل های شما، حرف های زیادی در مورد شخصیتتان می زند. در اینجا همه چیز مربوط به شماست و نه شخص مقابل.
اجازه دهید بداند که چه احساسی دارید
اگر به فکر تلافی کردن باشید، خودتان را بی ارزش می کنید. باید خیلی رو راست به او بگویید که نظرش شما را آزرده ساخته. البته باید این کار را در نهایت آرامش انجام دهید، به عنوان مثال: "زمانیکه به نظریات من بی توجهی می کنی و آنها را نمیپذیری، واقعاً ناراحت می شوم." فقط به آرامی بیان کنید و منتظر واکنش آنها بشوید. بهتر است این کار را زمانی انجام دهید که تک به تک با فرد مقابل تنها می شوید، این امکان وجود دارد که آنها خودشان هم متوجه نباشند که در حال آزار و اذیت شما هستند.
اگر چنین بحثی در محیط کار پیش آمد، می توانید ادامه بحث را به زمان دیگری موکول کنید، به عنوان مثال اگر یکی از همکارانتان به شما گفت: "من احساس می کنم تو نسبت به مسائل مختلف بیش از اندازه حساس هستی" به او بگویید: "ترجیح می دهم روی مسائل کاری تمرکز کنیم" و یا "الآن مسائل مهمتری برای انجام دادن وجود دارد، بهتر است به مسائل کاری توجه کنیم و موارد شخصی را بگذاریم برای بعد"
با این کار، آنها را متوجه می کنید که هم از نظرشان خوشتان نیامده و هم کاملاً حرفه ای با آنها برخورد کرده اید.
سایر نکاتی که در این زمینه باید به خاطر داشته باشید به شرح زیر می باشد:
شما نیاز به تایید دیگران ندارید
گاهی اوقات نظر دیگران به این دلیل شما را آزرده می سازد چرا که از آنها انتظار تایید 100% داشته اید، اما نظر آنها بر خلاف انتظار شما از آب در می آید. شاید پیشنهاد آنها زیاد هم بد نباشد، اما در نظر شما بد جلوه کند، به عنوان مثال اگر سرپرست بخش به شما بگوید: "کارت واقعاً عالی بود، اما آیا میتوانی پاراگراف آخر را اصلاح کنی تا کارت قوی تر شود؟" ممکن است ناراحت شوید، و به این دلیل که توقع شنیدن چنین اظهار نظری را نداشتید، قسمت اول آنرا هم نمی شنوید، و فقط متوجه بخش انتقادی آن می شوید.
اگر این نوع اظهار نظرها را به عنوان نوعی توهین و تحقیر در نظر نگیرید، آنوقت میتوانید این نظریه را به عنوان فرصتی برای پیشبرد توانایی های خود به کار بندید.
آیا آنها از داستانهای ذهنی شما با خبر هستند؟
در برخی شرایط، ممکن است نظریات دیگران در ذهن شما به منزله نوعی اهانت به شمار آید، درصورتیکه طرف مقابل به هیچ وجه قصد انجام چنین کاری را ندارد. این امر به دلیل تفکرات ذهنی شما و یا به دلیل داستان های ذهنی که برای خودتان ساخته اید، بوجود می آید، به همین دلیل چیزی را می بینید که وجود خارجی ندارد .
نسبت به تحقیرهای زیرکانه هشیار باشید :72:
زمانیکه صبر می کنید و به پیغام هایی که به طور روزانه دریافت می کنید می اندیشید، به این نتیجه می رسید که خیلی بیشتر از آن چیزی که تصور می کرده اید در معرض انتقاد و اهانت قرار گرفته اید. دلیلش هم این است که دنیا پر است از انسان هایی که قصد تحقیر دیگران را دارند. هر جایی که می روید، به هر کجا که نگاه می کنید، هر چیزی که در روزنامه می خوانید و یا در تلویزیون تماشا می کنید، و حتی تبلیغاتی که مشاهده می کنید، همه و همه قصد دارند به شما بگویند که تا زمانیکه از محصولات آنها استفاده نکنید، طرز خاصی لباس نپوشید، مطالعات خاصی نداشته باشید، طرز خاصی راه نروید، به اندازه کافی خوب نیستید. آنها به طور ماهرانه ای عزت نفس و ارزش شخصی شما را زیر سؤال می برند.
هیچ کس دوست ندارد مورد انتقاد قرار بگیرد؛ به همین دلیل اگر می خواهید سالم زندگی کنید و از عزت نفس برخوردار باشید، باید این پیغام های منفی که از سایرین در مورد شخصیتتان می شنوید را نادیده بگیرید.
نگاهی اجمالی به شیوه های برخورد با افرادی که شما را تحقیر می کنند
زمانیکه در معاشرت با افرادی قرار می گیرید که شما را خوار می کنند، به یاد داشته باشید:
1- با تحقیر کردن متقابل، کارشان را تلافی نکنید.
2- طرز برخوردشان چیزهای زیادی در مورد آنها به شما می گوید، به راحتی می توانید درک کنید که دلیل همه این کارها، خشم و نفرتی است که وجودشان را فراگرفته و خودشان باید با آن کنار بیایند نه شما.
3- آیا می توانید از میان نظریات آنها برای خود یک "هدیه" پیدا کنید؟ می توانید به یکی از نقاط ضعف و یا قوت خود در بین نظریات آنها پی ببرید؛ اگر قوت بود آنرا افزایش دهید و اگر ضعف بود در پی جبران آن برآیید.
4- ممکن است برداشتی که از نظریات آنها می کنید کاملاً نادرست باشد و آنها واقعاً از گفته های خود قصد و منظوری مداشته باشند. تنها به دلیل اعتقادات و باورهای ذهنی نمی توانید دیگران را متهم کنید.
5- نسبت به پیام های زیرکانه ای که ممکن است نظریات منفی در بر داشته باشند، آگاه باشید و به آنها اجازه ندهید تا حس ارزشمندی و اعتبار شخصی شما را زیر سوال ببرند.
گاهی اوقات برخی از توهین ها و تحقیرها هستند که برخورد با آنها صورت مناسبی ندارد، اما اگر بتوانید از آنها به نفع خود استفاده کنید، بهترین کار را انجام داده اید.
منبع:مردمان
موفق باشید:72:
با درود؛سرکار خانم psy 133 شما زیاد سخت نگیرید جانم!!زیرا که بنده این نوشتار را ویرایش کرده ام،اکنون یا آن *ده دقیقه ای کذایی* گذشته و نوشتار ویرایش نشده یا اصلاً خودش حال نکرده تا ویرایش شود . . . . .:58:
*می باشد* را هم به *نمی باشد* مبدل سازید.
من به سخنان آشتی جویانه و آرای شما احترام می گذارم،اما سخنم درباره ذات مردان ایرانی و رفتار نابهنجار آنان را که رویکردی تاریخی،جامعه شناسانه و روان کاوانه داشت را به هیچوجه نمی توان منکر شد.
و باز در باب سود هر کاری،شما جریان را جور دیگری تعبیر(تحریف) می کنید.چرا که من سودی آنی و لحظه ای را نگفتم و از فحوای سخن بنده نتیجه و سود *کلی* در زندگی که همانا خوشبختی است،ایفاد می گردد.
در اینجا لازم است به آرتمیس گوشزد نمایم که از اینجا به بعد درباره مشکل ایشان با همسرشان نیست.
در ادامه باید خاطر نشان نمود که هنگامی که برخورد ما تا حد امکان با همسرمان بهنجار و نرمال است و بازخورد آن نابهنجار و غیرطبیعی،خوب آشکار است که ما احساس بدی پیدا می کنیم و در *همان زمان* خوشبختی و آرامش درونی ما هم از کف می رود و حال اگر به صورت خطی و مکرر در طی زمان این کنش و واکنش ها استمرار یابند،آنگاه از جمع آن نا خوشیهای به ناچار در *کل* زندگی احساس بدی خواهیم داشت.
اما راه حل چیست؟آن است که همین فرمایشات گهربار سرکار را به طرف بیمار و مشکل دار در این ماجرا نیز در میان بگذلریم.زیرا که آن سوی ماجرا انسانی است غیرطبیعی که می اندیشد:این کردار ناپسن او امری عادی است و از قبح آن خبری ندارد،پس کوششی در جهت اصلاح خویش به عمل نمی آورد.
من کاملاً با بیانات سرکار همراهم که سعی در تزریق آرامش و روحیه شکیبایی و تحمل را در مخاطب دارید،اما هیچ کسی(من و شما و هر مشاور یا روانکاوی) نمی تواند از پشت اینترنت و آنهم بدون حضور طرف دیگر ماجرا و نیز صحبت رودررو و دیدن زبان بدن مراجعان و لمس نزدیک رفتار آنان،راهکار ارائه نماید.
پرسشی اساسی که در این میان پدیدار می شود آن است که فرضاً مخاطب ما این رفتارها را پی گرفت،آیا تضمینی بر بهبود روابطش با شریک زندگیش وجود دارد؟؟؟
در فرازی از سخنتان،فرمودید:
**به خاطر داشته باشید تفاوت از اینجا آغاز می شود که پسرها و دخترها در کودکی به طرزی کاملا متفاوت آموزش دیده اند.
به دخترهای کوچک آموزش می دهند در آینده شغلشان این است که اوضاع را بهتر و شرایط را اصلاح، پدرشان را خوشحال تر، خودشان را زیباتر و خانه را مرتب کنند. بنابراین اگر زنی اشتباه کند، اینطور فکر می کند که چطوری می توانم جبران کنم؟**
به جرات می توان گفت که این طرز تربیت دختران بسیار ناپسند و مضر است.زیرا که همزمان باید اعتماد به نفس و شناخت حق آنان نیز در نظر داشت و به آنان شناساند.
در ادامه بیان داشتید:
**البته عکس این حالت برای مردها صادق است. ( برای یک مرد غالبا خواندن یک کتاب، در زمینه رشد شخصیتی، یا برای مشاوره نزد روانکاو رفتن، به این معنی است که اعتراف کرده که کارها را خوب انجام نمی دهد، بنابراین پسر بدی است. ) **
این تصویر شما از مرد ایرانی در این زمان،رویاست و درصد بسیار کمی چنین رویکردی دارند که دلالیش را گفته ام.(البته به قول مدیر:برخی مردان)
راستی شما خوتان می دانید که این جانب مجرد=آزاد هستم و تازه فرمایش خانم باربارا دی آنجلس هم مربوط به مردان و شوهران آمریکایی است که در اندیشه،روش زیست و تعاملات از زمین تا آسمان با مردان اینجایی تفاوت دارند.
سلام عرفان جان
من هم با جمله ي شما موافقم نمي گم زن عاقليم ولي در صدد اصلاح همسرم هستم اما افسوس كه همسرم چون به هيچ عنوان نمي خواهد تغيير كند من دچار مشكل شدم و من دقيقا همين و مي خوم بدونم كه اگر نخواد اصلاح بشه من چيكار بايد بكنم . تا كي بايد با او كج دار مديض رفتار كنم ؟ صبر و تحملم تا كي در اين زمينه با من ياري مي كند ؟:162:
با سلام و تشكر
خانم psy 133 lk sud عزيز من سعي كردم تا برخي فرمايشات شما را در مورد همسرم اجرا كنم .
او دوباره از بدونه اينكه بگويد چرا و اينكه از من بپرسد نظر تو چيست از من خواست تا كاري را كه او تصميم گرفته انجام دهم . نمي دونم اون يكي موضوع تاپيكم را مطالعه كرديد يا نه . اما قضيه پولي بود كه در اختيار من گذاشته بود و خواست تا او را به شخصي بدهم كه نه مي شناسم و نه دسترسي به او دارم و به گفته خودش او فاميل دوستش هست .
كه البته بايد در مورد دوستش بگم كه 2 سابقه كلاه برداري و 3 سابقه ي دزدي كه 1،2 مورد آن از همسر خودم مي باشد دارد . و او خودسر با همين دوستش تصميم گرفته تا من پول را به حساب شخص ديگري در شهرستان بريزم تا او بعدا براي من چك و سود آن را بفرستد .
منهم در جواب گفتم : من به آنها اعتماد ندارم . همين الان ازشون يه تضمين بخواه تا ن اين كار را بكنم . درضمن از اينكه اصلا از من نپرسيدي كه آيا به پول احتياجي داري آيا خود تصميمي براي آن گرفته اي يا اصلا هيچكدام اينها ، نظر تو چيست اگر با اين پول اين كار را بكنيم بهتر نيست ؟ و گفتم : با شه حرفت درست .
و پول را ندادم .:D
و طبق معمول همسرم باهام قهر كرد و منتظر اين است كه من از او عذر خواهي كرده و بگويم اشتباه كردم . كه با گفتن اين جمله ديگر خودتان مي دانيد كه...
هيچ وقت نشده بياد باهام حرف بزنه هميشه از اين موضوع كه نتونستم قهر او را ببينم و ناراحتي اش را تحمل كنم سوء استفاده كرده:47:
الانم دارم ديوانه مي شم چون مي دونم كه او در اين وضعيت هيچوقت با خود فكر نمي كند كه او چرا اين طور كرد يعني حق با او بود يا من ؟
تنها فكري كه مي كند صبر كن نشانت دهم بدون مشورت كاري مي كني آنقدر در اين وضعيت مي مانم تا خودت بياي و معذرت خواهي كني و ديگر همجين كاري را نكني.
اي كاش در موقعي كه داشتم بهش مي گفتم من به آنها اعتماد ندارم كمي بهم حق مي داد. در صورتي جانب داري دوستش را كرد و گفت : چه تضمين و اعتمادي از اين بالاتر كه من به آنها اعتماد دارم .:305:
خواستم بگويم جنابعالي 2 با ر به او اعتماد كردي و او سوء استفاده كرد ولي ديدم فايده اي ندارد باز هم همان بحث تكراري كه اول با خود فكر مي كنم نبايد به او بگويم كه اشتباه كردي يه جوري بگم اين روش بهتره يا يبارم از روش من (تو رو خدا)يا مي خواهم به او بگويم كه تو در اين مورد يكبار اشتباه كردي خواهشا يكبار به نظر من احترام بذار و بحث شروع شود :97:
و من بگويم باشه ، خيله خب . پول را مي ريزم:(
اين رفتار او كه با اطمينان كاري را انجام مي دهد خوب است چون خود من هميشه آنقدر كاري را محتاتانه انجام مي دهم كه حد ندارد . ولي درحيني كه نمي خواهم به خودش شك كند مي خواهم اين را بفهمد كه هر انساني درصدي حالا كم يا بيش خطا دارد و احترام گذاشتن به نظر ديگران آنهم شريك زندگي كه در زندگيي كه خود در آن است و برايش بدي نمي خواهد احترام بگذارد ديگر چه مي توانم بگويم حداقل بخاطر اينكه دلم نشكند . غرور چندين سالم كه بخاطر او شكست هر چند كه ناراحت نيستم چون برايم خيلي ارزشمند است ولي او ديگر با اين كارها نه تنها غرور و شخصيتم را خورد مي كند بلكه دلم را نيز مي شكند و براي ادامه راه و تحمل ديگر موارد مرا سست مي كند . چون حتي اگر او نخواهد و همچين قصدي نداشته باشد ولي من احساس مي كنم او اصلا مرا در كنار خود نمي بيند .پس اين همه دوست داشتن او چه شد .
من خورد شدن غرورش را نمي خواهم نه نزد من و نه به هيچ عنوان نزد ديگري . ولي اين غرور بي جا و خود برتر بيني بيجاي او از عشق او از زندگي مشترك او مهمتر است .
:question::47:
راستي همسرم اونقدر خونسرد به تنهايي مي گويد و به نتيجه مي رسد و به نظر من اهميت نمي دهد كه متاسفانه اين منم كه همش سعي دارم كه حرفم را ثابت كنم چون بدون دليل كه اصلا به حرفم گوش نمي ده بادليل و اثباتم بگم فقط گوش مي ده .
سلام
فکر می کنم در این مواقع بهترین راه حل اینه که با خونسردی لبخند بزنید و بحث رو ادامه ندین.
کسی که چند سال با این طرز فکر بزرگ شده به راحتی تغییر نمی کنه. شما باید کاری کنید که بفهمه برای نظر خودتون ارزش قائل هستید آنقدر که مخالفت هیچکس باعث خدشه دار شدن اون نمیشه.
کسی را میشناختم که مشکل شما را داشت و شاید شدیدتر، البته با پدرش نه همسرش، اما سیاست جالبی به کار برد و باعث شد پدرش اطمینان بیشتری به او داشته باشد در یک جمع موضوعی را مطرح کرد که قبلا با پدرش در مورد آن بحث کرده بود ، اکثریت آن جمع که بیشتر هم ((آقا)) بودند با نظرش موافق بودند، البته هنوز کسی جز پدرش نظر اونو نمی دونست. بعد که همه صحبت کردن گفت من نظر پدرم را قبول دارم و از پدرش در مورد همان مسئله سوال کرد و پدرش هم نظری که اکثر جمع گفته بودند ( در واقع نظر دخترش) را تأیید کرد.
نمی دونم این موضوع در مورد مسئله شما هم کاربرد داشته باشه یا نه اما به عنوان یک تجربه در برخورد با چنین مردهایی مطرح کردم.
موفق باشید:72:
salam
shase aziz motshakeram rahe hale jalebiye hatman .
motasefam ke matn englishe farsi widowsam dorost nemishe.