چرا خدا منو نمیبینه ؟ ازین بی عدالتی افسردگی گرفتم

سلام.

من در شرایطی خیلی مشابه شما هستم و چه بسا بدتر. و درک میکنم چی میگید.

یک پیشنهاد. در واقع دو تا.

۱- به جای مقایسه خودتون با دیگران و احیانا احساس خشم یا حسادت، برای خوشبختی و موفقیت دیگران دعا کنید و از موفقیت و خوشبختی هاشون خوشحال بشید و از خدا بخواید براشون افزون کنه..

۲- توکلتون به خدا، امیدوارانه باشه. شما با دید شک و سنجش به خدا نگاه میکنید.

و اینکه وقتی ادم از نظر علمی پدیده ها رو بررسی میکنه، یه جورایی بیشتر به بزرگی و قدرت و علم و ظرافت و خلاقیت و زیبایی و دقت خدا پی میبره. فکر کنم اینجوری آدم میتونه نماز خوندنش برای ابراز تحسین به خدا باشه.
.
.
.
آقای باغبان، همون آش صبحونه شیراز که کش میادو میگید؟ واااای چقدر دلم خواست. واقعا چجوری درست میشه؟

الهه، آش شیرازی خودش صاحب شخصیته. خیلیییی خوشمزه است. فکر کن، شیرازیا با اون ژن شیرازی، صبح کله سحر پا میشن قابلمه به دست میرن تو صف آش. از بس خوشمزه و خاصه.

Pooh ، الهه و ... جان
بهترین آش بنظرم، آش دوغه. البته بعضی مناطق آش و ماست هم بهش میگن. خیلی عالیه.
حالا طرز تهیه آش بهتری بود بچه ها بذارن، بپزیم لذت ببریم منتهی بقیه این بحثا رو ببریم تاپیک احوال پرسی که به دوست آغاز کننده و خوانندگان برای جلوگیری از طولانی شدن پست ها و حفظ نظم مطالب احترام بذاریم تا بتونن راحت تر جمع بندی کنن .

.............................. ❀◕ ‿ ◕❀..............................

zzzz جان

منم این مراحل رو گذروندم و میدونم انتظار برای اکسپت مقاله و استرس گرفتن مدرک دکترا چقدر زیاده ... دانشگاه ما که ما رو چند میلیون هم جریمه کرد ... در صورتی که استاد راهنمام با اینکه تو فیلد ما معروف هست، ولی حتی یک مقاله ISI هم تا حالا چاپ نکرده ... واقعا ظلمه که جریمه رو فقط دانشجو باید پرداخت کنه و استاد هیچ توبیخی نمیشه ... متاسفانه تخصص و پژوهش در جامعه ما ارزشش رو از دست داده. توقع تو به عنوان یه فارغ التحصیل دکترا توقع زیادی نیست.

بیا به شرایطت مساله مدار نگاه کنیم. الان تو با دو تا مساله روبرو هستی. اول اینکه باید اکسپت یه مقاله ISI داشته باشی. دوم اینکه باید یه شغل متناسب با تحصیلاتت پیدا کنی ...
اول باید روی پذیرش مقالت کاری کنی ... اون مساله که حل بشه، کلی راه برات باز میشه ...
در مورد اکسپت مقاله، روی انتخاب ژورنال دقت کن. جایی باشه که مقالات فیلد شما رو چاپ میکنه ... اگر بیشتر از سه تا ژورنال فرستادی و رد شد، به کارت حتما شک کن. با هم رشته ای هات که مقاله چاپ کردن مشورت کن. از استادهایی که تعداد مقالاتشون زباده، حتی از دانشگاه های دیگه مشورت بگیر و اگر امکانش هست مقالت رو بده اونا هم بخونن ...


اما در مورد نوشته هات، درسته که سال های زیادی زحمت کشیدی و درس خوندی ... ولی دکترا گرفتن یا مقام گرفتن یا پولدار شدن ربطی به ارزش آدم ها نداره ... هرکس که این کارها رو برای تشویق بقیه انجام بده با هر شکستی از پا در میاد... و اکثر این آدم ها وقتی به اون هدف میرسن، باز حالشون خوب نیست ... اون دوستان پولدارت که درس نخوندن و به تو کنایه میزنن هم جزو همین دسته هستن ... آدم ها اگه از خودشون و موقعیتشون راضی باشن، هیچوقت بقیه رو با کلامشون آزار نمیدن ...
زندگی یه مسابقه نیست ... آخرش قرار نیست برد و باختی وجود داشته باشه ... برنده واقعی کسایی هستن که از مسیر زندگی نهایت استفاده رو کردن ... یعنی با همون شرایط و امکاناتی که وجود داشته، بهترین خودشون بودن ... نه بهتر از دیگران!!!!

به قول الهه زاویه دیدت رو یکم عوض کن... از نگاه من آشپزی یه هنره ... و همه هنرها با عشق آمیخته هستن ... اینکه خالصانه چیزی خلق کنی که هم خودت و هم دیگران ازش لذت ببرن ... من علیرغم مسئولیت های کاری حتما یه زمانی رو آخر هفته به آشپزی حرفه ای اختصاص میدم و از این بابت خیلی احساس خوبی دارم.. اگر نگاه اطرافیانت اینه که فقط یه آدم بدبخت بیچاره آشپزي میکنه، حتما در مورد اطرافیانت تجدید نظر کن ...

اینم که تو هر مشکلی یقه خدا رو بگیریم و طلبکار بشیم، خیلی بی انصافیه! تا به حال چقدر عمیق و خالصانه از بابت داشته ها و توانایی هایی که خدا بهمون داده تشکر کردیم؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بهاره جون

zzzz جان

منم این مراحل رو گذروندم و میدونم انتظار برای اکسپت مقاله و استرس گرفتن مدرک دکترا چقدر زیاده ... دانشگاه ما که ما رو چند میلیون هم جریمه کرد ... در صورتی که استاد راهنمام با اینکه تو فیلد ما معروف هست، ولی حتی یک مقاله ISI هم تا حالا چاپ نکرده ... واقعا ظلمه که جریمه رو فقط دانشجو باید پرداخت کنه و استاد هیچ توبیخی نمیشه ... متاسفانه تخصص و پژوهش در جامعه ما ارزشش رو از دست داده. توقع تو به عنوان یه فارغ التحصیل دکترا توقع زیادی نیست.

بیا به شرایطت مساله مدار نگاه کنیم. الان تو با دو تا مساله روبرو هستی. اول اینکه باید اکسپت یه مقاله ISI داشته باشی. دوم اینکه باید یه شغل متناسب با تحصیلاتت پیدا کنی ...
اول باید روی پذیرش مقالت کاری کنی ... اون مساله که حل بشه، کلی راه برات باز میشه ...
در مورد اکسپت مقاله، روی انتخاب ژورنال دقت کن. جایی باشه که مقالات فیلد شما رو چاپ میکنه ... اگر بیشتر از سه تا ژورنال فرستادی و رد شد، به کارت حتما شک کن. با هم رشته ای هات که مقاله چاپ کردن مشورت کن. از استادهایی که تعداد مقالاتشون زباده، حتی از دانشگاه های دیگه مشورت بگیر و اگر امکانش هست مقالت رو بده اونا هم بخونن ...


اما در مورد نوشته هات، درسته که سال های زیادی زحمت کشیدی و درس خوندی ... ولی دکترا گرفتن یا مقام گرفتن یا پولدار شدن ربطی به ارزش آدم ها نداره ... هرکس که این کارها رو برای تشویق بقیه انجام بده با هر شکستی از پا در میاد... و اکثر این آدم ها وقتی به اون هدف میرسن، باز حالشون خوب نیست ... اون دوستان پولدارت که درس نخوندن و به تو کنایه میزنن هم جزو همین دسته هستن ... آدم ها اگه از خودشون و موقعیتشون راضی باشن، هیچوقت بقیه رو با کلامشون آزار نمیدن ...
زندگی یه مسابقه نیست ... آخرش قرار نیست برد و باختی وجود داشته باشه ... برنده واقعی کسایی هستن که از مسیر زندگی نهایت استفاده رو کردن ... یعنی با همون شرایط و امکاناتی که وجود داشته، بهترین خودشون بودن ... نه بهتر از دیگران!!!!

به قول الهه زاویه دیدت رو یکم عوض کن... از نگاه من آشپزی یه هنره ... و همه هنرها با عشق آمیخته هستن ... اینکه خالصانه چیزی خلق کنی که هم خودت و هم دیگران ازش لذت ببرن ... من علیرغم مسئولیت های کاری حتما یه زمانی رو آخر هفته به آشپزی حرفه ای اختصاص میدم و از این بابت خیلی احساس خوبی دارم.. اگر نگاه اطرافیانت اینه که فقط یه آدم بدبخت بیچاره آشپزي میکنه، حتما در مورد اطرافیانت تجدید نظر کن ...

اینم که تو هر مشکلی یقه خدا رو بگیریم و طلبکار بشیم، خیلی بی انصافیه! تا به حال چقدر عمیق و خالصانه از بابت داشته ها و توانایی هایی که خدا بهمون داده تشکر کردیم؟

---

سلام ببخشید من استرس گرفتم مگه جریمه میکنن؟ من مهر پارسال دفاع کردم تاالان هنوز اکسپت نگرفتم برای فارغ التحصیل شدنم . البته موقع دفاع مقاله یدونه چاپ گرفتم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zzzz

سلام ببخشید من استرس گرفتم مگه جریمه میکنن؟ من مهر پارسال دفاع کردم تاالان هنوز اکسپت نگرفتم برای فارغ التحصیل شدنم . البته موقع دفاع مقاله یدونه چاپ گرفتم

---

سلام.
وزارت بهداشت رو نمیدونم. ولی وزارت علوم، برای دانشجویان روزانه اگر سنوات بیشتر از ۹ ترم بشه، شهریه ثابت دوره شبانه رو به ازای هر ترم اضافه تر از ۹ ترم، میگیرن.

ولی فکر نمیکنم شما چون دفاع کرده اید دیگه سنوات بخورید.
بازم وزارت بهداشت رو نمیدونم. ولی تا جایی که اطلاع دارم وزارت علوم طبق اخرین مصوبات، ورودی های ۹۴ به بعد، تاریخ فارغ التحصیلیشون توی مدرک، همون روز دفاع وارد میشه. و اگر روز دفاعشون حتی یک روز بیشتر از بازه ی انتهایی ترم نهم باشه، باید شهریه ثابت ترم دهم رو پرداخت کنند.

اما فکر نکنم دیگه بعد دفاع سنوات بخورید.

اینکه مدرک رو تا اکسپت مقاله تحویل نمیدن، در واقع گروکشی های سیستم آموزشی ماست. اما اگر قوانین وزارت بهداشت هم مثل وزارت علوم باشه، تاریخ فارغ التحصیلیتون همون روز دفاعتونه. البته اطلاعی از چگونگی قوانین برای ورودی های قبل از ۹۴ ندارم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Pooh

سلام.
وزارت بهداشت رو نمیدونم. ولی وزارت علوم، برای دانشجویان روزانه اگر سنوات بیشتر از ۹ ترم بشه، شهریه ثابت دوره شبانه رو به ازای هر ترم اضافه تر از ۹ ترم، میگیرن.

ولی فکر نمیکنم شما چون دفاع کرده اید دیگه سنوات بخورید.
بازم وزارت بهداشت رو نمیدونم. ولی تا جایی که اطلاع دارم وزارت علوم طبق اخرین مصوبات، ورودی های ۹۴ به بعد، تاریخ فارغ التحصیلیشون توی مدرک، همون روز دفاع وارد میشه. و اگر روز دفاعشون حتی یک روز بیشتر از بازه ی انتهایی ترم نهم باشه، باید شهریه ثابت ترم دهم رو پرداخت کنند.

اما فکر نکنم دیگه بعد دفاع سنوات بخورید.

اینکه مدرک رو تا اکسپت مقاله تحویل نمیدن، در واقع گروکشی های سیستم آموزشی ماست. اما اگر قوانین وزارت بهداشت هم مثل وزارت علوم باشه، تاریخ فارغ التحصیلیتون همون روز دفاعتونه. البته اطلاعی از چگونگی قوانین برای ورودی های قبل از ۹۴ ندارم.

---

سلام ممنونم .اره من ترم9 دفاع کردم شنیدم که اگه طول بکشه سنوات میخوره.
واینکه داشتم سکته میکردم بخدا . گفتم الان یه بدبختی دیگه سرم میاد.
نخواستم اصلا چیزی ازخدا
نشونم که داد میتونه شرایطمو ازین بدترم کنه.
ادم نمیدونه شاید اون دنیا نشونم بده که ببین تو این شرایط در انتظارت بود ماتورو نجات دادیم ولی متوجه نبودی.
خدا من عذرمیخوام
چیزی نخواستم فقط گفتم کمکم کن
راستی یه دوستمون گفتن که منت میزارم سرخدا واین بندگی نیست . ولی شهیدبهشتی گفتن که بهشت و به بها میدن نه به بهانه
هرکسی که اعمال خوب انجام بده درهرحالت که منتم بزاره بازم خدا دوسش داره و ارزش داره .
من همیشه گفتم هرچی دارم خدا بهم داده . میدونم همینکه تو این سن دارم فارغ التحصیل میشم کارخداست درحالیکه اون دوستم که جای من تو اون سازمان با پارتی جذب شده بااینکه شوهرشو خواهرش و برادرش دکترا داشتن و تو جایی کار میکرد که همه امکانات دستگاهی و مواد دراختیارش بود و همینطور با خیلیا ارتباط علمی داشت منظورم اینه مجلات داخلی راحت میتونستن باپارتی مقالشو اکی کنن ولی هنوز دفاع نکرده.

سلام
چرا نگران شدی آخه. من که برات نوشته بودم دانشگاه ما! این کار رو کرد. البته قانون چند تا مقاله isi رو گروه گذاشته بود. دانشگاه به تاریخ دفاع کار داشت. وگرنه دوستان هم رشته ایم تو دانشگاه های دیگه با یه مقاله داخلی دفاع کردن ... شما که دفاع کردی رفته دیگه ...
استدلالت یه جوریه؟ یعنی الان من که دیرتر از دوستم دفاع کردم، حق خوری کرده بودم؟!
یادمه کنکور ارشد که داشتیم، دوستم رتبه اش یکم بهتر از من شده بود. با اطمینان میگفت مامان بابام خیلی دعام کردن...بخاطر اونه ... از آدم های تحصیلکرده این حرف ها واقعا عجبیه!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بهاره جون

سلام
چرا نگران شدی آخه. من که برات نوشته بودم دانشگاه ما! این کار رو کرد. البته قانون چند تا مقاله isi رو گروه گذاشته بود. دانشگاه به تاریخ دفاع کار داشت. وگرنه دوستان هم رشته ایم تو دانشگاه های دیگه با یه مقاله داخلی دفاع کردن ... شما که دفاع کردی رفته دیگه ...
استدلالت یه جوریه؟ یعنی الان من که دیرتر از دوستم دفاع کردم، حق خوری کرده بودم؟!
یادمه کنکور ارشد که داشتیم، دوستم رتبه اش یکم بهتر از من شده بود. با اطمینان میگفت مامان بابام خیلی دعام کردن...بخاطر اونه ... از آدم های تحصیلکرده این حرف ها واقعا عجبیه!

---

منکه شما رو نمیشناسم.
منظورم این بود اون دختر باهمه امکانات هنوز دفاع نکرده. چون کار منم میتونست گیر بیفته خدا کمک کرد .منظورم اینه من هیچ امکاناتی نداشتم ولی چون سرکار نمیرفتم کارامو زود انجام دادم.ولی اون خانم زود جای منو گرفت کارمند شد وقتش پر شد نتونست باهمه امکاناتش دفاع کنه .
البته استادمن بهم میگفت من تو رو از در میندازم بیرون از پنجره میای تو.
خودمم فعال بود. البته کارهای ازمایشگاهی خیلی وقت گیره . چون جواب نمیدن گاهی.

سلام

ممنون از خانم zzzz که سبب خیر شدن تا چنین تاپیک پرباری رقم بخوره و ممنون از همه اهالی که این مطالب خوب رو اینجا آوردند.

خانم zzzz به نظرم یک بار از نگاه یک فرد دیگه این تاپیک رو از ابتدا بخونید ، ببنید چقدر آموزنده است. مطمئنم با وجود توانمندی بالایی که در شما وجود داره ، به سرعت می تونید نکات خوبی استخراج کنید و بکار ببندید،

مطمئنم موفق می شید.


-------------


-------------

سلام . بچها من الان متوجه شدم مشکلم چیزدیگس.
لطفا کمکم کنید . مشکلم حاده . خیلیم حاد .اون دختره وکه گفتم بهتون همزمان بامن سرکار بود امروز متوجه شدم مقاله چاپ شده و دفاع کرده .ترم ده دفاع کرد . بااینکه دیرترازمن دفاع کرده. بااینکه موقعیتش یالاتره.ازوقتی فهمیدم ضربان قلبم بالارفته.خون تو سرم جمع شده.دلشوره و اظطراب زیاد . انگارتودلم رخت میشورن . معدم یجوری شد. دهنم خشک شد . در مرز سکته م
ممکنه بخندید
ممکنه بگید من دیوونه م
نسبت ب این دختره فقط اینجوری نیستما
نسبت به هرکسی که خبر موفقیتشو میشنوم از نظر علمی .
مثلا نمیرم هیچوقت اسم فلانیو تو گوگل اسکولارسرچ کنم که اونجا مقالهاش نیاد ببینم اعصابم خورد میشه.
نمیدونم چمه. به کمک نیاز دارم. حالم انقد یدفعه بد شد که نمیتونم باکسی حرف بزنم باخانوادم .
چیزیم نمیتونم بخورم. البته این حالتم میدونم موقتیه ولی خیلی حالت بدیه خیلی . بچها میترسم از خودم .خدا نکنه حسادت باشه
شاید کمال گراییه . راستی من از استرس زیاد ناخنامم میجوم. کم مونده گریه م کنم . به دادم برسید