+خانوم ها و دختران همدردی..!!

چقدر جالب وقتی به نتیجه نمی رسیم کنار می کشیم و این یعنی آغاز و پایان ...... بدون رفع مشکلی.
چرا ما همیشه وقتی حرفی برای گفتن نداریم کنار می کشیم "گردآفرید جان " چرا بس کنیم . شاید فکر می کنید این بحث ها فایده ای ندارد ... نه اتفاقا برای خود من خیلی چیزها آشکار شد....
چرا ما هیچ وقت نمی توانیم حرف خود را با رعایت ادب و نگه داشتن احترام طرف مقابل بزنیم (حتی اگر حق با ما باشد)....
من نمی خواهم بگویم از فردا شروع کنیم و مرد ها تقصیر را بر گردن زنان و زنان تقصیر را بر گردن مردان بیندازنند.
من هم اگر این تاپیک را ایجاد کردم قصد توهین به کسی را نداشتم ......
من تمام اعضای تالار همدردی را مانند "خواهر و برادر خود می دانم و این را از ته دل می گویم شما را دوست داشته و به شما افتخار می کنم.
باشد با توجه به این که "گردآفرید " جان بزرگتر ما هستند و حرف ایشان برایم بسیار ارزش دارد به روی چشم تمام می کنیم.
و در این جا از کسانی که شاید با حرف های خود آنها را ناراحت کردم معذرت می خواهم.

در هر صورت بحث زیبایی بود. برای من هم خیلی چیزها روشن شد. نقاب عزیز ازت ممنونم :72:

نقاب جان برادر گرامی :
اول: از تو به خاطر ایجاد تاپیک تشکر میکنم چون با این کار لطف بزرگی به همسران (چه زن و چه مرد) کسانی که به این تاپیک سر زدند کردی!!!!!!!!!!.:72:
دوم: اگر به حاشیه رفتم معذرت میخواهم .
سوم: این هم یک چیز مسلم است که هر دو نفر ( زن و مرد) باید در زندگی از توقعات خود کم کنند وگرنه زندگی تبدیل به جهنم میشود.
چهارم: جناب گردآفرید مطالبی را گفتند که من موافقم اما باز هم حاشیه بود و نمیدانم چرا اینقدر از این زمونه شاکی هستند.
پنجم: در این دنیا مردان زنان کم توقع کم نیستند.
ششم: درسی گرفتم این بود که :1 - حاشیه نروم!!! 2 - بیشتر روی خودم و افکار و توقعاتم کار کنم.
هفتم: لطفا بس نکنید و ادامه دهید فقط حاشیه را بس کنیم.
هشتم: واقعا خدا رو به خاطر اینکه منو با این تالار آشنا کرد شاکرم.(خیلی چیزا یاد گرفتم که هیچ جا نمیتونستم بیاموزم).

در ضمن با شرمندگی و با اجازه بزرگترها و مخصوصا صاحب تاپیک نقاب آخرین حاشیه را بروم.
خواهر عزیزم سارا شما حق دارید که توقعاتتان بالا باشد این نظر شخصی و حق شخصی شماست اما نمیشود این نسخه را برای همه پیچید چون مگر چند نفر میتوانند در سن و سال شما خانه شخصی داشته باشند؟ شما اگر یه کم بیشتر دقت کنید لابد پول خرید خانه از یک جایی رسیده است مگر میشود با کار دستی فروختن یا این کارها صاحب خانه شد؟ همه که نمیتوانند از فرمول شما استفاده کنند و در 30 سالگی ازدواج کنند چون خانه و ماشین خریدن حقوق بالا میخواهد همه که این طور نیستند بعضی ها شغلهای سطح پایینتری دارند یا میخواهند در اول جوانی در کنار همسر خود خوش باشند نه در 30 سالگی. نمیشود که همه در دنیا صاحب خانه باشند پس کلمه مستاجر و اسباب کشی را از فرهنگ لغات حذف کنیم!!!!! نکته دیگر: شما یک زن هستید و مسئولیت زندگیتان نسبت به مردها کمتر و محدودتر است بعضی از مردها علاوه بر خرج خودشان باید خانواده پدرشان را هم تامین کنند (یا مسائلی تو این مایه ها) پس نمیشود خانه پیش خرید کرد چون نه حقوق چند میلیونی دارند نه پدر پول دار. در ضمن اگر شما دختر زرنگی هستی پس میتوانی با ازدواج با یه مرد معمولی که نه خونه داره نه ماشین باعث پیشرفت اون بشی. و میدانم نمیشود که همه کم توقع باشند چون نسبت به هر نیازی در درون پاسخی در بیرون وجود دارد پس اگر زندگی خوب میخواهی مطمئنا شرایطش موجود است یا شاید لیاقتش را داری. امیدوارم که همه یک روز در کنار شریک زندگیشان به خواسته هاشون برسند.
با نهایت تشکر از همه دوستان (یا به قول نقاب خواهر و برادرای) عزیزم.:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مثل من

در این دنیا مردان زنان کم توقع کم نیستند.
درسی گرفتم این بود که :1 - حاشیه نروم!!! 2 - بیشتر روی خودم و افکار و توقعاتم کار کنم.

با نهایت تشکر از همه دوستان (یا به قول نقاب خواهر و برادرای) عزیزم.:72:

---

اختامیه بحث.
دوست عزیزم حرف هایی خوبی زدند. و من خوشحالم که در کنار دوستان مهربان و با کمالاتی مانند شما هستم. با تشکر از همه دوستان

سلام .برای انتخاب همسر همه یدوستنا مطالبی را مطرح کردند که بعضا جالب بود .اما به نظر من همدلی و ÷ذیرش همدیگر همانطوری که هستیم مهمترین مسئله در انتخاب همرا و همسر است با همدلی خیلی از مشکلاتو میشه حل کرد با هم زبانی میشه عشق آفرید و باقی مسائل هم در این قالب حل میشه .موفق و شاد باشید

من ،کم تا بیش پستهای این لینک رو پیگیری میکردم.ودوست داشتم بیشتر نظر دوستان رو بدونم .ولی ........
متأسفانه برداشت آخر این بود؟!

عالم همه هیچ وخلق عالم همه هیچ /ای هیچ بهر هیچ به خود مپیچ

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط keivan

من ،کم تا بیش پستهای این لینک رو پیگیری میکردم.ودوست داشتم بیشتر نظر دوستان رو بدونم .ولی ........
متأسفانه برداشت آخر این بود؟!

عالم همه هیچ وخلق عالم همه هیچ /ای هیچ بهر هیچ به خود مپیچ

---

دوست عزیز ممنون که این تاپیک را دنبال می کردید. ما می خواستیم ادامه دهیم ولی بنا به خواسته بزرگان همدردی زیاد کشش ندادیم. همان بهتر که از این بحث ها نتیجه ای گرفته نشود چون ممکن است در آخر بحث احترام ها از میان برداشته شوند. با تشکر.

نقاب عزيز سلام....
موضوع ختم شد؟؟؟؟
اگه ختم شده فكر ميكنم ختم به خير نشده !!
دوست دارين ادامه اش بديم؟؟؟
من نظر دوستان رو خوندم... راستش ميخواستم ببينم كسي هم عقيده من اينجا هست يا نه؟؟
ميخواستم ببينم معيارها الان چي شده؟؟؟
واسه دوستمون گردآفريد عزيز هم نگران شدم..... ازش يه خبري بگيرين لطفا.....
راستش من عاشق بحث كردنم.... البته بحث منطقي ....
از دخترخانومهاي محترم اين سايت ميخوام بازهم نظر بدن..... و از آقايون محترم هم ميخوام با طمانينه جواب بدن...

شیرین جون برای چه برایم نگرانی که من در کمال تندرستی ام؟!تنها خواستم یک مدل دیگر و البته با تأکید حرفهایم را بزنم.این عیبی دارد شیرین جون؟

سلام دوباره.....
اولا گردآفريد عزيز از اينكه سلامتين خوشحالم ... اميدوارم هميشه اين مدلي باشين نه اون مدلي ....
.....
و اما نظر من ....
بايد بگم توقع من از همسر آينده ام بسيار زياده.... اشتباه نكنين... توقع من مالي نيست...
البته برآورده شدن احتياجات كه لازمه تشكيل يك زندگيه در حد نرمال ....

و اما توقع من از همسر آينده ام فهم ايشونه... من دوست دارم همسري فهيم و با درك بالا داشته باشم ... دوست دارم فهم ايشون بر من احاطه داشته باشه.... دوست دارم خوب صحبت كنه... با شخصيت باشه.... دوست دارم اگه توي جمع هستيم وقتي شروع به صحبت ميكنه همه ساكت بشن... دوستدارم اينقدر خوب باشه كه من ازش درس بگيرم.... و دوست دارم منو دوست داشته باشه.... بخاطر چيزهايي كه در وجودمه... دوست دارم همه بهش احترام بذارن... و اون موقع است كه من اونو خواهم پرستيد...
واي فكر كنم يه كم تند رفتم... اما باور كنين خيلي خيلي واسم مهمه كه فهميده باشه...
شايد باعث تعجبتون بشه آقايون عزيز... ولي طلا هيچوقت نتونسته منو بطرف خودش جذب كنه.... هيجوقت حسرت چيزي را نداشتم و اصلا يادم نمياد توي يه عروسي چشمم به طلا و جهيزيه و ماشين عروس و ... باشه....
باورتون ميشه اگه ازم بپرسن دوست صميميت چقدر مهريه كرده يادم نيست .... چون اصلا برام مهم نيست....
نسبت به طلا هم همينطورم..نه اينكه بدم بياد... علاقه اي بهش ندارم....
و ديد من به ازدواج اين نيست كه يك نفر بار مسئوليتو به تنهايي بكشه... چه زن چه مرد.... زندگي از ديد من يعني شراكت در همه چيز و قبول مسئوليت هر دو نفر به نسبت توانايي شون.....
زندگي هيچ لذتي نخواهد داشت وقتي يه نفر از اين دو شريك خسته تر و اون يكي راحتتر بشه ....
همه چيز بايد تقسيم بشه ... حتي ناز كشيدنها... هميشه وقتي يه طرف كم مياره اون يكي جبرانش كنه...
راستي چرا ماها توي زندگي مجردي مون واسه دوستاي صميمي و همجنس خودمون همه كار انجام ميديم ولي تو زندگي مشترك با همسرمون يادمون ميره گذشت كنيم.... يادمون ميره ايثار كنيم... يادمون ميره دست همو بگيريم....
ازدواج موفق يعني همون دوست داشتن هاي واقعي ....
من فكر ميكنم ارزش من خيلي بيشتر از اونه كه در مورد طلا يا در مورد ماديات و چشم و همچشمي با شوهرم بحث كنم...
من ترجيح ميدم با همسري كه دوستش دارم به سفر بريم.... بدجوري عاشق سفرم... دوست دارم كوله پشتي هامونو برداريم و بريم همه جا رو ببينيم.... مگه ادما قراره چند سال عمر كنن...
يه خصوصيت ديگه من اينه كه وقتي با كسي دوست ميشم يا آشنا ميشم بدون استثنا هميشه دنبال خوبيهاي اون فرد ميگردم... و سعي ميكنم خوبيهاشو كشف كنم و حتي بعضي وقتها خوبيهاشو بهش گوشزد كنم....
لطقا نگين از خوشي زياد اينا رو نوشتم... من دختري هستم كه خودم بدون كمك ديگران به استقلال مالي رسيدم...
و از صبح تا شب سركارم ... خيلي هم خوشحالم كه سالم هستم و ميتونم كار كنم و دستم تو جيب خودمه ... پس ميدونم كه خواستن توانستنه اگه خدا كمكت كنه و خودت بخواي....
اميدوارم هممون ديدمون رو روي ازدواج اصلاح كنيم و با صداقت جلو بريم....
من معتقدم صداقت و عشق به ما قدرتي خواهد داد كه زندگيمونو بسازيم....
و خدا به اون زندگي رونق خواهد بخشيد...... من ايمان دارم......