نمایش نسخه قابل چاپ
آقای بهرنگ عزیز من کاملا شرایط شما رو درک میکنم چون خودم هم دقیقا در همین مرحله از زندگیم قرار دارم و تلاش میکنم تا همسرم سر میز مذاکره بیاد و من مجبور به شکایت دیگری نشم.
من واقعا راهکاری ندارم اما ی چیزی رو خوب متوجه شدم که وقتی بیش از اندازه اصرار به توافق داشته باشیم تا زودتر تکلیف زندگی مشخص بشه طرف مقابل متوجه این موضوع شده و به هیچ وجه همکاری نمیکنه .
شما در مورد شکایتی که مجبورا میخواهید انجام بدهید باهاشون صحبت کردید ؟؟
شاید اگر جدی بودن شما رو در این موضوع بفهمن راضی به مذاکره شوند
بله من بارها با پیامک به ایشون اطلاع دادم که چه شکایتهایی میتونم از ایشون انجام بدم و خودش کاملا اطلاع داره اما مشکل اینجاست که با دید خودش به موضوع نگاه میکنه و فکر میکنه اینکه من تا این مرحله ازش شکایت نکردم به دلیل این هست که شکایتهای من بی مورد هست اما این شکایتها کاملا میتونه زندگی ایندشو نابود کنه و برای همین من تا امروز صبر کردم (من پول از دست میدم و ایشون اینده خودش و خواهرشو).
با تلاش دوباره ایشون برای فروش منزلم و ترک میز مذاکره، ایشون و پدرشون (برای چک) بصورت کیفری (تا امروز هیچ شکایت کیفری انجام نداده بودیم) به دادگاه میکشم. هر کدوم چندین تخلف مالی و کلاهبرداری در مورد من انجام دادن و ازشون مدرک دارم.
*** من واقعا راهکاری ندارم اما ی چیزی رو خوب متوجه شدم که وقتی بیش از اندازه اصرار به توافق داشته باشیم تا زودتر تکلیف زندگی مشخص بشه طرف مقابل متوجه این موضوع شده و به هیچ وجه همکاری نمیکنه . *** این جمله دو حالت میتونه داشته باشه: یا طرف مقابل پشیمون شده و قصد داره از جدایی فرار کنه یا میخواد در مذاکره امتیاز بیشتری از طرف مقابل بگیره.
*** شاید اگر جدی بودن شما رو در این موضوع بفهمن راضی به مذاکره شوند *** بله من هم دقیقا دارم همین عمل انجام میدم و کاری بیشتر از این به ذهنم نمیرسه تا بتونم بهشون برای مذاکره فشار بیشتر وارد کنم. روز مشاوره ببینه من در جلسه حاضر نشدم به موضوع جدی تر نگاه میکنه. اگر اشتباه کرد شما در اینده خواهید دید که این اخرین اشتباه ایشون خواهد بود. در حال حاضر ایشون به مرحله: اولین اشتباه- آخرین اشتباه، رسیده.
برای نشون دادن عمق و نحوه درگیری بین من و همسرم میگم:
ایشون در مورد من دچار شک شده بود و در روزی که منزلش رفتم به من محبت کرد و این نشون میده از من متنفر نیست و احتمال برهم خوردن تعادل روحی و ایجاد حالتهای دوقطبی در ایشون زیاد هست. برای همین یکم دلم براش میسوزه اما در مورد مسله مالی فشار چند میلیارد تومان مهریه بر دوشم هست که سبب شده همه چیز بذارم کنار و اول دنبال حل مسئله مهریه که با فریب من به این عدد رسیدند باشم.
من هم در مقابل در مورد سرویس طلا که ایشون از من دریافت کرده و دوباره اجرا گذاشته میتونم ایشون را به چند سال زندان کیفری و پرداخت خسارت از بابت توقیف ملک با استفاده از طلب دروغین محکوم کنم. البته در مورد پرونده ماشین هم اثبات کلاه برداری برای ایشون و گرفتن حکم زندان بیشتر برام راحت هست. همچنین رسید خرید تعدادی سکه در بانک به اسم ایشون دارم و پول خرید اون سکه ها از حساب من برای خرید ایشون واریز شده.
مشکل من در این مرحله چیه:
1- تعیین تکلیف رسیدن به صلح یا جنگ دادگاهی را مجبورم به دست پدر کم خرد ایشون واگذار کنم (استقلال ذهنی همسرم در این مرحله صفر مطلق هست) و از جهل و لج بازی پدر ایشون در روزهای اینده اطمینان دارم.
2- قانون مهریه برای مردی که توانایی مالی داشته باشه بشدت سخت نوشته شده. این که یه سری ادم بی اطلاع میگن مهریه بیشتر از 110 سکه نمیشه گرفت باید بگم دروغ هست (یا در مورد افراد کم توان مالی صادق هست). مرد اگر توانایی مالی اثبات شده داشته باشه (چندین خونه گرون یا حساب بانکی با گردش بالا) 10 هزار سکه میشه ازش گرفت اما برای طلاق اون زن همیشه اسیر خواهد بود (به عنوان یک نمونه منفی و بد از این مورد پرداخت مهریه سنگین میتونم به پرونده جنجالی معروف سال گذشته که با پرداخت چند میلیارد تومان پول به بازمانده های خانواده خانم بسته شد و همه ما از اون ناراحت شدیم اشاره کنم).
3- متاسفانه هیچ راه دیگه غیر از مورد شماره یک در این مرحله برای من وجود نداره (البته میتونه وجد داشته باشه و نا امید نیستم)!
سلام.
من فکر میکنم عنوان تاپیک شما، به خوبی بیانگر این هست که به دنبال حل مشکلات ارتباط عاطفیتون با همسرتون نیستید.
از طرفی سوال عنوان تاپیکتون رو خودتون پرسیده اید و خودتون هم در یکی از پست های اخیرتون پاسخ داده اید. مواردی رو هم خانم سحر بهاری صرفا فقط بر اساس بیانات شما،اشاره کردند.
گزارشاتی که به تفصیل از روند طی مراحل حقوقی و کیفری و ... هم میدهید، ربطی به عنوان تاپیک نداره و بیشتر به نظر میرسه برای تخلیه خشم و نفرت درونتون و همینطور گرفتن تایید برای کامل کردن لذت انتقامجویی در این تالار مینویسید.
اینجا تالار مشاوره ازدواج و خانواده است و سعی و هدف ان بر رفع مشکلات و ضعف های فردی و بین فردی و ارتباطی در خانواده است. مشخص هست که این تالار در روند خقوقی و کیفری که شما از پیش از زدن این تاپیک تا به امروز پیش گرفته اید، هیچ‌تحصص و مسوولیتی نداره و کمکی به شما بیش از انچه تا اینجا بیان شده، نمیکند.
مدال های یک رقابت المپیک را در یک گالری هنری به نمایش نمیگذارند. به نظر میرسه روند عملکرد شما،هر چقدر هم که پیروزمندانه! باشه، سنخیتی با این تالار نداره.
سلام، آقای بهرنگ
همسرتون و خانوادش مسیر مشخصی دارند که میخوان با کمتربن ضرر بیشترین منفعت رو کسب کنن حالا خواه این زندگی مشترک تداوم پیدا کند یا نه.
اما شما هم باید تصمیم قاطع بگیرید و مسیر رو مشخص کنید.
تصمیم شما یک سرش بر میگرده به مشاوره برای زندگی نچندان مشترکتون، اما یکسرش هم قانون هست که برای قانون احساسات، دلسوزی، برداشت ها و .... کاربردی نداره و باید قانون رو طبق سند و مدرک اقناع کنید. شما در برابر قانون فعلا در موضع ضعف قرار دارین و خیلی بتونید از نظر قانون موفق عمل کنید همین مسئله ی توافق هست نه بیشتر.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Behrang
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Behrang
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Behrang
و...نقل قول:
نوشته اصلی توسط Behrang
این جملات جاش اینترنت و این سایت نیست.
یا دست از انفعال بردارید تا بتونید جلوی ضررهای مالی، روانی و اتلاف زمان رو بگیرید یا مهریه و ... ای که ایشان طلب میکنن بی کم و کاست تقدیم کنید تا بدین شکل مسائل حل و فصل بشن.
این مسئله باید حل بشه تا بتونید تصمیم برای زندگیتون بگیرید، چون هر بار زمان گفتگو مسائل مالی مانع بزرگی برای تفکر صحیح و نتیجه قطعی شد.
:72:
سلام
در مورد پست خانم Pooh باید بگم که من دنبال حل موضوع عاطفی هستم اما خانواده همسرم در حال سو استفاده مالی هستند و به دلیل اثبات تمکین مالی من در هر جلسه گفتگو از تعیین مهریه سر باز میزنند تا شاید سکه دونه ای 20 میلیون بشه. ازدواج کاسبی نیست و حل مسائل مالی جدا از روابط عاطفی نیست!
برخلاف خیلی از ادمها که نا واضح و گمراه کننده در مورد مسائل حرف میزنند، من حرفمو واضح میگم (هر وقت خواسته ای داشته باشم اونو میگم و این سبب شده در حال حاضر دنبال نحوه توافق مالی با خانواده همسرم باشم) و این پست میتونه به خیلی از خانومهایی که در این مرحله هستند کمک کنه تا حس واقعی همسرشون درک کنند.
****
در مورد پیشنهاد خانم سحر بهاری باید بگم اگر مهریه بصورت کامل به ایشون تقدیم کنم شک ندارم که با این پول برای پدرش منزل جدید میخره و برای همیشه از کشور خارج میشه و تمایلی به حل نخواهد داشت و این اشتباه را هرگز انجام نخواهم داد. مهریه باید منطقی تعیین بشه.
میشه به صورت *عملی* در مورد نحوه برخورد غیر منفعلانه برای جلسه مشاوره اینده توضیح بدید؟ من دوبار برای توافق به شهر ایشون رفتم و هر دوبار برخلاف قصدی که برای نوشتن توافق نامه داشتیم ایشون چیزی امضا نکردند. برای اینکه بتونم قبل جلسه مشاوره، مهریه را مکتوب کنم و ایشون اعتماد کنه به حرفم و کار بدتر از اینی که هست نشه باید چه سیاستی را پیش بگیرم؟ در مدتی که از شهر ایشون برگشتم هیچ نوع تماسی بین ما انجام نشده.
ببینید آقای بهرنگ شما فقط و فقط مهریه رو در نظر دارید که حق قانونی خانم شماست و البته گرفتنی!
اشاره به چک، سرویس طلا و ماشین، سکه، ترک منزل و... کردین، یا شاید موارد دیگری که احتمالا نگفتین یا فراموش کردین.
همسرتون و خانوادش اگر بدلیل خطاهاشون تمایل به طرف شدن با قانون رو نداشته باشن باید پای میز مذاکره بیان و تلاش کنن برای مهریه ی به توافق برسید. ( مدرکی دست کسی ندین، پیش خودتون باشه ) (۱)
سپس اگر تمایل به برطرف کردن آسیب ها یا موانع زندگی مشترک دارند با شما همقدم بشن و زیر نظر مشاوره خانواده هر دو نفر به رفع عیوب و آسیب ها بپردازید یا هر تصمیم دیگری...
..................................
یکی از آسیب های رفتارهای منفعلانه همین مورد سوء استفاده قرار گرفتن هست، نحوه برخورد کسب مهارت جرأتمندیست.( باید مفصل دربارش بخونین )
(۱) لطفا دفعه ی بعد هم همراه با خانواده همسرتون نشین ! بلکه با پدری، برادری تشریف ببرید ومکان هایی که خانواده همسرتون اسم میبرن یا قبلا میرفتید حاضر نشین، فقط جایی که باید باشین مثل مشاوره و مراکز قانونی حضور پیدا کنین ولاغیر
:72:
سلام آقای بهرنگ
یه چیزی در مورد مذاکره بگم :
بعضی موقع ها باید بیای عقب و بعدش بری جلو
یه چیزی را باید از دست بدی تا یه چیزی بدست بیاری
در واقع مذاکره یعنی : کاهش توقع های دو طرف در راستای برد برد طرفین .
مهریه را کامل و یک جا نده ....
انگار شک داری که نیت طرف های مقابلت صادقانه و عارفانه نباشه
پس دقت داشته باشید .
قبل عقد می باییست دقت می کردید
اشکال نداره ...اتفاقی که افتاده ،،،
الان بیشتر دقت کنید
تو تاپیک عمومی نمی تونم برات باز کنم ....
حتما با یه وکیل مشورت کن ( حضوری ) ،،و اگه مشورت داری با وکیل ادامه بده .
ان اشالله قضیه ات حل بشه و اون چیزی که برات خیره اتفاق بیافته .
سلام.
خانم سحر بهاری اونقدر مساله رفتار منفعلانه گوشزد کردند که من رفتم تست از خودم گرفتم. :72:
در این تست که 80 سوال داشت من نمره 22 گرفتم و طبق نتایج که 4 دسته قاطع- پرخاشگر- بازیگرانه- منفعل داشت من در دسته قاطع قرار گرفتم. البته یک بار در اوایل ازدواج پیش یک مشاور رفته بودیم (بنا به درخواست همسرم چون باهم هم بحث داشتیم) و مشاور اون زمان گفت من رفتار بازیگرانه دارم. در دوران سربازی هم که تست روان شناسی گرفته بودن از من روانشناس به من گفت جز کم استرس ترین ادمها هستی (اینجا پرونده رفتار خودم میبندم).
من موقع نوشتن مهریه حالم خوش نبود و زنم برام همه چیزم بود و اگر مینوشتن رگ گردنت مهریه خانومت باشه قبول میکردم و فکر کنم اون روز یادم نبود این امتیاز بدم زنم. اینکه اون موقع باج دادم یا بابای همسرم از من چک گرفت برای این بود که زنمو بخشی از خودم میدیدم و نیازی به رعایت مساله مالی با ایشون نمیدیدم (اعتماد بیجا) اما در اجتماع تا امروز کسی نتونسته سرم کلاه بذاره (البته پدر زنم کلاه گشادی کشید سرم).
اینکه در شهرش رفتم منزلش راستش یکم میخواستم ببینمش و یکم دیگه دنبال ایجاد فرصت برای گرفتن امضای مهریه بودم و اونها هرگز نمیتونن منو مجبور به کاری کنن. چندتا فامیل مادر زنم واسطه کرد بیان پیشم من گفتم نمیخوام ببینمشون و پامو منزل پدرزنم نذاشتم در این مدت و تا اخر عمرم هم نخواهم گذاشت.
اینکه گفتید من استفاده میکنم و منزل زنم اگر رفتم شهرش نمیرم (حرف خوبی گفتید و پیشنهادتون عملی هست) اما من قصد دارم یک قدم جلوتر بذارم و کلا برای مشاوره نرم شهر ایشون و اینو دارم با شما سبک سنگین میکنم و مزایا و معایب اونو قبلا گفتم (#32) و یکم حساسیت ایجاد کرد.
با تشکر از خانوم C-R-Y
در مورد نیت خانومم بابت مهریه شک دارم و مطمئن نیستم صادق هست یا نیست (میدونم یه پولی میخواد و به هر بهانه میخواد دست خالی زندگی ترک نکنه) اما در مورد نیت پدرش از هر چیزی یقینم بیشتر هست و روشن تر از خورشید هست نیت شوم و همچنین این اقا هرگز صادق نبوده -نیست و نخواهد بود.
در مورد اصول قانونی کاملا تسلط پیدا کردم و کلی کتاب قانون خوندم البته همیشه با وکیلم مشورت نهایی دارم .
حرفی که گفتید کمی بیام عقب وبعد برم جلو درست هست اما باید بر روی جزئیات و نحوه عملی سازی اون فکر کنم و شما اگر راهکار بدید خوبه. در این موقعیت اونها از من میترسن و فکر میکنن خونم ازاد بشه تلافی این مدت سرشون در میارم همچنین پدر ایشون دو سال هر شب خواب مهریه میلیاردی دیده و برای این مهریه 8 سال در ذهنش نقشه میکشیده.
من راضی بودم مهریه در حد متعادل به خانومم بدم اما ایشون میگه مهریه متعادل بده با طلاق و من برم یا کل مهریمو بده تا برگردم (منم نمیخوام اینجوری برگرده و اینجوری برای همون باباش خوبه). اینکه خانوم من چی فکر میکنه (راجب مهریه) برام مهم نیست در حال حاضر میخوام از زیر طلب چند میلیارد تومانی که به دروغ به من نسبت دادن خارج بشم. مهمترین نیاز من روشی هست که اونها بکشه پای میز مذاکره. من فکر میکنم یک مدت مذاکره از اولویت خارج کنم اونها تجدید نظر خواهند کرد.
سلام.
الان اونها به جز اون سرویس طلا و ماشین، چه چیزی بیشتر ازمهریه ازتون خواسته اند؟ و جز این دو مورد، کدوم خواستشون زوره؟
اون دو تا، یا هر چیزی بالاتر از حد مهریه ی قاتونی تعیین شده در زمان عقد حتما زوره. اما متوجه نمیشم چرا به نظرتون مهریه ای که پایش رو امضا کرده اید و ازتون خواسته اند و توانایی مالیش رو دارید، زور میدونید؟!
برای اون دو مورد که مدرک دارید که اثبات کنید که سرویس داده اید و پول ماشین پرداخت شده. می مونه مهریه که من نمیفهمم دقیقا چرا اصرار دارید بهتون زور میگن؟
یه ایه تو قران هست و میگه موقع طلاق همدیگه رو به نیکی رها کنید که این به تقوا نزدیکتره ( یه همچین مضمونی).
واقعا خیلی خوبه سعی کنیم حقمون ضایع نشه، اما در باز پس گیری حقمون، ظلمی به کسی دیگر نکنیم.
من فکر میکنم این جنگ اعصابی که با هم راه انداخته اید، راه به ترکستان داره. مثلا به گفته خودتون جوری میخواید مهریشو بدید که انگار نداده اید و مثال چند خاور گل که به ایشون تحویل داده شده رو زدید..... خب حالا واقعا هدفتون از این رفتار چی بوده جز جنگ اعصاب راه انداختن و دامن زدن به لجبازی ها و تحریک اونها؟
با شمشیر های از رو بسته، نمیشه ادعای تلاش برای صلح داشت.
از طرفی، حالا فرض کنید نصف مهریه رو دادید و ایشون هم برگشت به زندگی... واقعا با چیزهایی که بینتون پیش اومده، این زندگی دیگه زندگی خواهد شد؟!!!!
شما میخواید نصف مهریه رو بدید و طلاق هم ندید و برید یه ازدواج دوم کتید..... جدا از بحث پول هم که حتی حاضر نیستید برید هشت صبح نون گرم بگیرید ( حالا اگر گفته بودید هشت صبح روز اداری، یا مثلا پنج صبح روز تعطیل، ناراحتیتون قابل قبول تر بود :))) ).... علاقه هم بهش ندارید و به کفته خودتون فقط دلتون براش میسوزه.... واقعا میخواید برای چی به زندگیتون برش گردونید؟!؟!
میشه بفرمایید مشکلاتی که در اوایل ازدواج داشتید و به خاطرش مشاوره میرفتید چی بوده؟ و پیشنهاد مشاوره رفتن از سمت کی بوده؟
اگر اشتباه نکنم یادمه یه بار گفتید اوایل بساز بود.... مثلا با چیاتون ساخت؟
و میشه بگید شما توی زندگی براش چی کارها فکر میکنید انجام دادید؟
درود بر خانوم Pooh
نوشته قبلی شما بشدت شبیه حرفهایی هست که خانومم به من میگفت. اگر کسی میخواد بمن کمک کنه پست های #39 و #19 خانوم پوه رو بخونه تا نحوه حرف زدن و زاویه دید همسرمو متوجه بشه و شاید بتونید از دید همسر من یک راه برای توافق به من پیشنهاد بده (البته به نظرم خانوم پوه از دید همسرم میتونن یه راه حل مناسب و متناسب با خواسته من ارائه بدن).
قرار اولیه من و همسرم در تهران 20 سکه برای عقد بود و بعد از رفتن به خواستگاری خانواده ایشون گفتند اگر قرار بر جدا شدن باشه ما هیچ چیزی از شما نمیگیریم و فقط یک امضا بابت طلاق از شما می خواهیم. اونها با زدن این گونه حرفها ما رو فریب دادن. این اسمش فریب نیست؟؟ زنم از من خواهش کرد برای حفظ ابرو جلو دختر خالش 110 تا سکه دیگه زیاد کنم. این فریب نیست؟ اگر ماشین و سرویس طلا مدرک نداشتم اونها از من نمیگرفتند؟
من نمیدونم این مهریه چیه که خیلی از خانومها با هر دین و گرایشی به مهریه اسلام اعتقاد کامل دارند! اسلام در مورد حجاب خانومها نوعی پوشش گفته که چادر ورژن آسون شده اون هست. در مورد خروج از منزل گفته اجازه همسر. گفته مرد میتونه کنار همسرش کنیز بگیره یا چهار همسر دائمی و... اسلام فقط یه مهریه گفته؟؟!
جنگ اعصاب من ایجاد نکردم طمع پدر زنم ایجاد کرد. من حق طلاق ندادن دارم و اونها حق مهریه گرفتن. اگر کسی قصد خروج از زندگی داره باید حق خودشو مبادله کنه. منطق میگه ایشون مهریشو ببخشه و من هم طلاقش بدم. مگر این همه خانوم که محترمانه بدون مهریه جدا شدن بدبخت شدن؟ اتفاقا افرادی که با اجرای مهریه جدا میشن در اینده مورد انتخاب همسر جدید قرار نمیگیرن و اگر قرار بگیرن سرکوفت زیاد خواهند شنید. یه مرد چرا باید به یه زن که با اجرای مهریه و جنگ جدا شده دوباره اعتماد کنه. یکی از معیارهای شخصیت خانواده همین جنگ هنگام طلاق هست. اونها میتونن بدون جنگ جدا بشن اما همیشه میخوان پیروز بشن.
***
در مورد نون گرفتن باید بگم من هم باید 8 صبح از خانومم سفره پهن شده صبحانه میخواستم نه یه پنیر در بسته بندی کارخونه با یک لیوان چایی که خانومم فقط یا آب جوش درست کرده بود یا چایی دم کرده بود (تنبل شده بود این اواخر) و با کلی منت که من در هفته کار میکنم و پنج شنبه و جمعه که تعطیل هستم تو باید کار کنی (کار میکرد پولش میداد به باباش یا حساب مخفی خودش و خستگی کارش برای من بود فقط).
در مورد علت مراجعه به مشاور: خانوم من بشدت پیش قضاوت ذهنی داشت و ذهن خوانی میکرد (خیلی عیب بدی هست این مورد) اگر من مطلبی در اینترنت میخوندم و با خنده به گوشی خودم نگاه میکردم ایشون فکر میکرد دارم مسخرش میکنم (بنظرم حرفهایی که دردعوا ردوبدل شده بود همیشه در ذهنش بود و با اونها منو میسنجید). اگر من ایشون میبردم باغ پدرم و میگفتم میخوام باغ کناریشو بخرم بندازم سر این باغ ایشون فکر میکرد میخوام بهش فخر بفروشم که پدرتو باغ نداره و میشینه کنار پارک. ایشون بشدت دچار ذهن خوانی شده بود و با کوچکترین عامل خارجی تحملشو از دست میداد و برای همین همیشه درگیری زبانی با من داشت (مثل کتری 100 درجه بود که با کمی زیاد شدن شعله به جوشش می افتاد) و من هم در ابتدا سعی به کم کردن بحث میکردم اما با توهین ایشون به خانوادم من هم بدتر از اون حرفها تحویلش میدادم و گاهی کار به پرت کردن بالشت هم میرسید.
ایشون به چند مشاور مراجعه کرد و تمام اونها گفتند که اضطراب این خانم در حد خطرناک قرار گرفته و باید سریع درمان بشه. ایشون با پدرش مشورت کرد و یه روز به من گفت بریم پیش مشاور من هم رفتم. خانوم مشاور تست شخصت گرفت و به من گفت رفتار بازیگرانه دارم اما کلی حرف راجب اضطراب خانومم و لزوم درمانش گفت. خانوم من به دلیل رقابت شدید با من سمت درمان اضطراب خودش نرفت و فکر میکرد حرف مشاور به من ، معنی اینو میده که من ادم درغگویی هستم (متوجه نشد اون تست 4 حالت قاطع- پرخاشگر- بازیگرانه- منفعل بیشتر نداره و شاید نمیدونست غیر از قاطع، حالات دیگه اون تست پرخاشگر یا منفعل هست). ایشون حتی در اخرین باری که منو دید به من گفت مشاور بتو گفته بود تو دروغگویی و من از تو میترسم!!
من نکات منفی زیادی نداشتم که با من بخواد خیلی بسازه اما یکم بیشتر توضیح میدم.
اوایل ازدواج دختر خوبی بود. صبح بلند میشد صبحانه با تنوع درست میکرد و در مورد درست کردن غذاهای جدید خیلی علاقه داشت. این یکی دوسال اخر حتی یک چایی صفر تا صد انجام نمیداد اما در مورد ناهار وشام کوتاهی نکرد در مدت زندگی و 3 سال اخر دست پختش واقعا خوب شده بود.
اوایل ازدواج، من ایشون را منزل خیلی خوبی نبردم و یکم کوچیک بود (از سر باباش زیاد بود اما نسبت به توان مالی خودم میگم) اما صبر کرد البته من به ایشون گفته بودم فعلا نمیتونم ببرمت خونه خوب. همچنین گاهی کاری برام پیش می اومد ایشون میرفت کارمو پیگیری میکرد.
ایشون هم همیشه میگفت تو برای من هیچ کار نکردی!!! کارهایی که من برای ایشون کردم: هیچ وقت به ایشون خیانت نکردم و با هیچ زنی رابطه نداشتم. من براش هرچی داشتم گذاشتم وسط (هیچ چیز پنهانی از ایشون نداشتم اما ایشون حسابش از من مخفی بود و واقعا نمیدونستم چقدر پول دستش هست). من به ایشون امنیت دادم. حتی یکبار نشد به کمک من نیاز داشته باشه بذارمش کنار.
همیشه برای ایشون در هر مسافرتی که رفتیم بیشتر از خودم خرید کردم و گاهی برای خودم هیچی نخریدم. هیچ وقت جلو فامیلش خودمو نگرفتم (ایشون همیشه با فامیل من با تکبر برخود میکرد). هر وقت گفت در شهرم برنامه یا جشن هست بردمش شهرش. هر وقت کسی از فامیلش از من کمکی خواست بهشون کمک کردم. هیچ وقت ایشون نبردم مستاجری تا اذیت بشه. هر وقت که گفت فلانی مهمونی دعوت کنم نه نگفتم. خلاصه سعی کردم براش زندگی خوبی بسازم.
ایشون از بابت اینده و مسائل اقتصادی کاملا خیالش ارامش داشت. میدونست اینده فرزندانش تامین خواهد بود. همچنین با جزئیات بیشتری میتونم بگم که همیشه چندین نوع گوشت شامل گوسفند، گوساله، گوشت شتر مرغ، زبون گاو، مرغ، ماهی سالمون، ماهی سنگسر و شاید 4-5 نوع مختلف میوه داخل یخچال خونم بود. من فکر نکنم زندگی بدی با من داشت.
حتما میپرسید چرا این کار با من کرد؟ به نظر من نمیتونست ببینه من از پدرش بهتر زندگی میکنم و حسادت و رقابت داشت و پدرش هم در القای این فکر به دخترش کوتاهی نکرد.