RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tak-bo'di
واي، دوستای گلم، چه قدر منو خوشحال کردید!!!
الان کاملا مطمئن شدم که تنها نیستم. هنوز هم آدمایی هستن که ارزشها رو به عدم ارزش تبدیل نکرده باشن. آخه هر طرف که نگاه می کنم، چیزی رو میبینم که دوست ندارم! از بس این جمعیت سردرگم زیاد شدن و دوست دارن همه رو به درد خودشون دچار کنن. وحشتی بیشتر از شب اول قبر به سراغم اومده بود!
امروز کتابی با عنوان "دختران خوب به آسمان می روند دختران بد به همه جا" رو دیدم و کمی از اون رو خوندم. مطالبش خیلی با عنوانش نمی خونه، اما عنوانش هم جالبه. فکر کنم جواب خیلی از سؤالای من توش نوشته شده. در مورد خودشناسی و خودباوری زنان و تله های ارتباطی و ... به دخترخانم ها پیشنهاد می کنم یه نگاه بهش یندازن. مثلا نوشته بود میل به محبوب واقع شدن و عدم اعتماد به نفس باعث میشه زنها زمان زیادی را صرف پیدا کردن یک حامی کنند و از ابراز وجود خود و شناساندن ارزشهای درونی خود بپرهیزند و این باعث سرخوردگی میشه...
واقعا آفرين داره.خوشحال شدم حتما مطالعه ات رو زياد كن تا بتوني اطلاعات و شناختت رو از خودت و محيط اطرافت بيشتر كني. اين رو هم بدون كه همه مثل اون پسرا نيستند مطمئنا وقتي تو شهر خودت بودي چنين پيشنهادهاي صريحي رو كمتر داشتي بلاخره هر محيط و شهري مثل هم نيستند در برخي جا ها براحتي هنجارشكني ميشه مثل همين تهران مهم اينه كه ما با افراد خوب برخورد و ارتباط داشته باشيم تا باعث پيشرفتمون بشه نه پسرفت.برات آرزوي موفقيت دارم.
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
teke.yakh عزيز لازمه در این ارتباط یک توضیحی بدم و اون اینکه در کشورهای دیگه همانطور که میدونید دختر و پسر از دوران ابتدایی تا دانشگاه رو با هم و در یک محیط آموزشی می گذرانند و بزرگ می شوند و با خصوصیات،رفتار و احساسات هم به صورت لحظه به لحظه آشنایی بیشتری پیدا می کنند حال اینکه در ایران این اتفاق بعد از یک دوران 12 ساله و اون هم در دانشگاه و به صورت محدود یا با سختی رخ میدهد این چند اشکال رو ایجاد می کنه و اون اینکه بعد از این دوران(12 سال) دختر و پسر با یک خلع احساسی بزرگی رشد می کنند که به صورت یک نیاز برآورده نشده در آنها باقی میماند که سیستم بدن انسان به صورت خودکار و ناخوداگاه در صدد رفع این نیاز و در جهت هدف گذاری برای براورده شدن آن کوشش می کند و در اینجا تصور کنید در این زمان دختر و پسر با هم آشنا می شوند فکر می کنید چه اتفاقی می افتد؟ خوب مشخصا بدن انسان شروع به عکس العمل برای برآورده شدن این نیاز و با نيرويي دوچندان می کند و باز اتفاقي که می افتد این است که برای انسان 2 راه بیشتر نمیماند
1-رفع نیاز 2-مقابله با خواسته طبیعی بدن که در حالت دوم که مد نظر این بحثه صدمه شدیدی به سیستم عصبی و فکری انسان وارد میشه که اثراتش روی عملکرد انسان انکار ناپذیره
این مطالب رو گفتم که به اینجا برسم که شاید یکی از دلایلی که دوستی های بین دختر و پسر در ایران غیر قابل کنترل میشه و حالت تعادل خودش رو از دست ميده همین مسئله است(خلع برآورده نشدن نیاز)، اینکه دوست عزیز میگویی که افراد باید جنبه این کار رو داشته باشند کاملا موافقم ولی اگر به اطرافت نگاه کنی میبینی 99 درصد این دوستی ها به افراط گري و در پايان به صدمه ديدن و نابود شدن یک طرف منجر میشه و باعث بروز مشکلاتی میشه که در این سایت به وفور می شود یافت کرد
وگرنه اگر دوستی های ما،دوستی هایی بدون شکسته شدن حد و مرزها و با پایداری و پایبندی بیشتر و با رعایت احترام بین طرفین بود ما الان این مشکلات را نمیگم اصلا ولی حداقل خیلی کم شاهدش بودیم
که به نظر من تا سیستم آموزشی ما درست نشه این مشکلات همچنان ادامه داره
ضمنا tak-bo'di عزیز باید بگم وقتی میبینم دخترهای زیادی به خاطر این خلع احساسی به صورتهای مختلف دچار سرخوردگی و ضربه روحی میشن از درون آتیش میگیرم و سعی می کنم تا جایی که بتونم حداقل تا اتفاق برای کسی نیفتاده بتونم جلوی اون رو بگیرم و كمكي كرده باشم.
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
آقای رامتین با حرفات کاملا موافقم .ولی بازم میگم با این شرایط هم اگه بخوایم میتونیم حدود رو رعایت کنیم و خودمون اختیار دار اعمالمون باشیم نه غریزه مون در هر صورت خوشحالم که میبینم پسرایی با این دیدگاه وجود داره امیدوارم همیشه همینطور باشی .
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رامتين
teke.yakh عزيز لازمه در این ارتباط یک توضیحی بدم و اون اینکه در کشورهای دیگه همانطور که میدونید دختر و پسر از دوران ابتدایی تا دانشگاه رو با هم و در یک محیط آموزشی می گذرانند و بزرگ می شوند و با خصوصیات،رفتار و احساسات هم به صورت لحظه به لحظه آشنایی بیشتری پیدا می کنند حال اینکه در ایران این اتفاق بعد از یک دوران 12 ساله و اون هم در دانشگاه و به صورت محدود یا با سختی رخ میدهد این چند اشکال رو ایجاد می کنه و اون اینکه بعد از این دوران(12 سال) دختر و پسر با یک خلع احساسی بزرگی رشد می کنند که به صورت یک نیاز برآورده نشده در آنها باقی میماند که سیستم بدن انسان به صورت خودکار و ناخوداگاه در صدد رفع این نیاز و در جهت هدف گذاری برای براورده شدن آن کوشش می کند و در اینجا تصور کنید در این زمان دختر و پسر با هم آشنا می شوند فکر می کنید چه اتفاقی می افتد؟ خوب مشخصا بدن انسان شروع به عکس العمل برای برآورده شدن این نیاز و با نيرويي دوچندان می کند و باز اتفاقي که می افتد این است که برای انسان 2 راه بیشتر نمیماند
1-رفع نیاز 2-مقابله با خواسته طبیعی بدن که در حالت دوم که مد نظر این بحثه صدمه شدیدی به سیستم عصبی و فکری انسان وارد میشه که اثراتش روی عملکرد انسان انکار ناپذیره
این مطالب رو گفتم که به اینجا برسم که شاید یکی از دلایلی که دوستی های بین دختر و پسر در ایران غیر قابل کنترل میشه و حالت تعادل خودش رو از دست ميده همین مسئله است(خلع برآورده نشدن نیاز)، اینکه دوست عزیز میگویی که افراد باید جنبه این کار رو داشته باشند کاملا موافقم ولی اگر به اطرافت نگاه کنی میبینی 99 درصد این دوستی ها به افراط گري و در پايان به صدمه ديدن و نابود شدن یک طرف منجر میشه و باعث بروز مشکلاتی میشه که در این سایت به وفور می شود یافت کرد
وگرنه اگر دوستی های ما،دوستی هایی بدون شکسته شدن حد و مرزها و با پایداری و پایبندی بیشتر و با رعایت احترام بین طرفین بود ما الان این مشکلات را نمیگم اصلا ولی حداقل خیلی کم شاهدش بودیم
که به نظر من تا سیستم آموزشی ما درست نشه این مشکلات همچنان ادامه داره
رامتین جان من چند سالی رو در خارج از کشور هم زندگی کردم,اصلا از هر نظر به هیچ وجه قابل مقایسه با ایران نیست.
ایران رو فقط باید با ایران مقایسه کرد حالا در هر زمینه ای;)و همینطور مردمش
نقل قول:
ضمنا tak-bo'di عزیز باید بگم وقتی میبینم دخترهای زیادی به خاطر این خلع احساسی به صورتهای مختلف دچار سرخوردگی و ضربه روحی میشن از درون آتیش میگیرم و سعی می کنم تا جایی که بتونم حداقل تا اتفاق برای کسی نیفتاده بتونم جلوی اون رو بگیرم و كمكي كرده باشم.
دقیقا مثل من,خوشبختانه من هم تونستم به چندین نفر کمک کنم که بعدا خودشون از من تشکر کردن که خیلی منو خوشحال کرده که تونستم حداقل کاری رو براشون کرده باشم.
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
اما این یه حقیقته که چه بخوایم، چه نخوایم جامعه داره به این سمت پیش میره و نمی شه جلوش رو گرفت. همین باعث میشه این اقلیت معتقد احساس خوبی از زندگی به سبک خودشون نداشته باشن. پس بهتره هدفمند و با برنامه ریزی این دوره گذار طی بشه تا مشکلات ناشی از اون کمتر بشه. داشتن رابطه به منظور شناخت بد نیست، اما با تعیین مرزها، با شناسایی معضلات و اقداماتی که در جهت پیش گیری از اون باید انجام بشه.
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
سلام بچه ها
درسته این مشکل به جامعه خیلی مربوطه ولی به نظر من به خونواده هم برمیگرده اگه یه دختر به خونوادش مثلا برادرش به عنوان یه حامی نگاه کنه یا یه خواهر بتونه تا حدودی نیازهای احساسی برادرشو بر طرف کنه احساس نیاز به این رابطه کمتر میشه.
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط pooarot
سلام بچه ها
درسته این مشکل به جامعه خیلی مربوطه ولی به نظر من به خونواده هم برمیگرده اگه یه دختر به خونوادش مثلا برادرش به عنوان یه حامی نگاه کنه یا یه خواهر بتونه تا حدودی نیازهای احساسی برادرشو بر طرف کنه احساس نیاز به این رابطه کمتر میشه.
تا حدودی درسته، اما جنس این نیازها کاملا متفاوته.
دوستی داشتم که مادر، پدر و برادرش ناز همه عالم رو ازش می خریدن وهیچ گونه مشکلی هم نداشت، اما باز دنبال چیز دیگه ای بود و خب خیلی از پسرای بیچاره رو امیدوار می کرد برای برطرف کردن نیاز عاطفی خودش و همین که می دید فرد دیگه ای هست که نازش رو بخره، کهنه می شد دل آزار!
متأسفانه بعضی برای رفع این نیازشان وجدان خود را می خوابانند. خدا کنه این جور افراد سر راه آدم قرار نگیرن
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
متأسفانه بعضی برای رفع این نیازشان وجدان خود را می خوابانند. خدا کنه این جور افراد سر راه آدم قرار نگیرن
بله خدا کنه آدم بی وجدان سر راه آدم قرار نگیره ، خدا کنه آدم دغل کار و دروغ گو سر راه آدم قرار نگیره . و خدا کنه اگر آدم با اینجور افراد مواجه شد بتونه زود اونهارو بشناسه و دل نبنده .
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط digitalman
نقل قول:
متأسفانه بعضی برای رفع این نیازشان وجدان خود را می خوابانند. خدا کنه این جور افراد سر راه آدم قرار نگیرن
بله خدا کنه آدم بی وجدان سر راه آدم قرار نگیره ، خدا کنه آدم دغل کار و دروغ گو سر راه آدم قرار نگیره . و خدا کنه اگر آدم با اینجور افراد مواجه شد بتونه زود اونهارو بشناسه و دل نبنده .
الهی امین
اگر ادما میدونستن که چقدر در مقابل اعمال خود مسئولند
اگر به خدا اعقاد واقعی داشتند
اگر فراموش کار نبودند...........
دنیا بهشت بود
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط pooarot
سلام بچه ها
درسته این مشکل به جامعه خیلی مربوطه ولی به نظر من به خونواده هم برمیگرده اگه یه دختر به خونوادش مثلا برادرش به عنوان یه حامی نگاه کنه یا یه خواهر بتونه تا حدودی نیازهای احساسی برادرشو بر طرف کنه احساس نیاز به این رابطه کمتر میشه.
پس ما که خواهر نداریم چی؟:D تا حدی صحبتتون درست هست هرچند که جنس این نیازها متفاوته,اما همون وجدان به نظرم تنها عاملی هست که من میتونم حداقل در مورد خودم روش حساب کنم.