نوشته اصلی توسط
Pooh
سلام. وقت همگی به خیر.
تا حالا شده ببینید که کتاب آموزشی برای نحوه مقابله با زیبایی هایی طبیعت نوشته شده باشه؟ تا حالا شده ببینید آموزشی برای رهایی از خطرات ویتامین داده شده باشه؟
احتمالا نه. چرا؟ چون زیبایی های طبیعت ضرری ندارند. چون ویتامینها ضرر ندارند.
ولی فراوان کتاب هست در مورد معرفی و پیشنهاد مناطق زیبای طبیعت و یا توصیه به استفاده از انواع میوه و سبزیجات برای دریافت ویتامین ها.
کسی نرفته به مثلا یه ویروس ایدز آموزش بده که بچه خوبی باش دیگران رو اذیت نکن.
ولی به ادمها اموزش داده میشه که بچه خوبی باش باعث اسیب به دیگران نشو.
پس در عمل و در کل، آموزش دقیقا دو بخش انذار و تشویق داره. انذار در زمینه هایی صورت میگیره که راههای مقابله و مسلح شدن در برابر خطرات رو بگه، و تشویق در زمینه هایی که میتونه برای فرد مفید باشه.
نمیدونم متاسفانه یا خوشبختانه، خلقت مرد جوری بوده که از طرفی قدرت کنترل نیازهاش براش سخته و از طرفی قدرت درک دیگران براش اسون نیست و تمرکزش روی خودشه و ذاتا بدوی تر از زنان هستن. از این جهت لازمه هم به مردان آموزش بدن که باعث آزار کسی نشو، هم به زنان آموزش بدن که چطور مسلح باشن در برابر مردانی که وجدان کافی برای اینکه خودشون نخوان کسی رو اذیت کنن ندارن.
آموزشهای دین و تلاشهای روانشناسان تا این چند سال اخیر برای اینکه بتونه افساری بر مردان بی وجدان بزنه موفق نبوده. چون از طرفی خود ذات و خلقت مردان با میل جنسی بالا آفریده شده، و از طرفی خودخواهی و غرور در غالب مردان هم ذاتا بالاست و خودشان رو عقل کل و بی عیب میدونند و به اینکه باید در تکامل خودشون و رفع نقصااشون اقدامی کنن، نمیخوان اعتراف کنند و اقدامی جدی انجام بدن.
پس جامعه روانشناسان، رو آوردن به سمت آموزش زنان. که آموزش در این زمینه بیشتر جنبه انذار داره. چون دقیقا با جامعه ای از مردان خطرناک روبرو هستیم که اگر بیراه نگم، سطح وجدانشون چندان بالاتر از وجدان زمان جاهلیت نیست!
متاسفانه اگر مردی خودش وجدان نداشته باشه، نه دین میتونه جلوش رو بگیره نه آموزش دادن بهش و نصیحت بهش. درست مثل همون ویروس ایدز که کسی نمیره بهش آموزش بده.
به نظر من که خود جامعه روانشناسان هم از آموزش به مردان بی وجدان، امید بریده اند. ( منظورم همه مردان نیست. مردها رو دو دسته کرده ام، با وجدان و بی وجدان) و رو آوردن به آموزش به زنان برای مقابله و پیشگیری. که البته بخش دیگری هم داره این آموزش که بعدا اشاره میکنم.
چرا رو آورده به آموزش و مسلح کردن زنان؟ چون زنان ذاتا انعطاف پذیرتر هستن و استقبال بیشتری از تغییر و رشد شخصیتی میکنند و به واسطه ذات مادرانه ای که دارند، تمایلی به آسیب زدن به کسی ندارند. ( مگر زنانی که خودشون آسیب دیده باشند و آسیب بهشون شدید بوده باشه). توی همین سایت جمعیت زنانی که به دنبال حل مشکلاتشون هستن رو نشون میده و میتونه در نوع خودش جامعه آماری مناسبی باشه برای مقایسه بین زنان و مردان در پذیرش مشکلاتشون و تلاش برای حلش.
در این شکی ندارم که وقتی پسری میره دنبال دوستی، برای خوشگذرونی و تجربه ی امیال خودش رفته. حالا چی بشه توی این دوستی و از بین دوستاش، عاشق یکیشون بشه و کار به خواستگاری و ازدواج بکشه. ولی اگر عاشق نشه، کمترین احساس مسوولیت و وجدانی نخواهد داشت و میزنه زیر همه چیز.
در این هم شکی ندارم که تنها راه محک و سنجش علاقه ی واقعی و مسوولیت پذیری یک مرد و اینکه رابطه اش فقط برای هوسبازی اش نیست، تمام اون ضمانت های رسمی و حقوقی و عرفی رو تقبل کنه. تازه در همین حالت هم اعتباری به این موجودات نیست که نرن خیانت کنن. (یعنی واقعا فکر کنم خدا یکم کم کاری کرده توی خلق این مذکرها :)) )
من تا حالا ندیدم پسری از دوستی ضربه خورده باشه. شاید هم باشه ولی من ندیدم. به خاطر همین هم پسرها از دوستی استقبال زیادی میکنن. چی براشون از این بهتر که خوش بگذرونن بدون هیچ مسوولیت و تعهدی؟!
ولی فراوان دیده ام دخترانی که از دوستی آسیب دیده اند. اون هم نه دخترانی که دنبال خوش گذرونی بوده اند( که البته میتونم بگم هیچ دختر آسیب ندیده ای دنبال دوستی نمیره) بلکه دخترانی که به دنبال جایی برای دل بستن و ساختن ارزوهاشون و تعهد بوده اند.
پس بهترین راه آموزش زنان و دخترانه برای اینکه در دام نیفتن.
صیغه و همسر رسمی دوم هم، متاسفانه فقط چون یه مارک شرعی روش خورده چندان نمیشه روش مانور داد. و گرنه همون هم باید زنها رو نسبت بهش انذار داد و جلوی مردان رو برای اینکه به این سمت برن گرفت.
فقط به آقایونی که فکر میکنن خب چون شرایط ازدواج نیست یا از ازدواجشون راضی نیستن و راه حلشون دوستی یا صیغه یا همسر دومه، بگم اون سختی ای که شما برای تحمل و کنترل میل جنسیتون میکشید، یک هزارم رنجی که به روح و روان و جسم و تمام وجود یک زن میزنید نیست.
لطفا اینقدر ظالم نباشید.
اما آموزش زنان از حنبه دیگری هم اهمیت داره. اگر بتونیم دختران رو جوری آموزش بدیم که نرن دنبال دوستی، خب دخترانی خواهیم داشت که زندگی سالمتری داشته اند و اسیب عمیق ندیده اند و سلامت روان بالاتری خواهند داشت. این دختران اعتماد و عزت نفس بالاتری خواهند داشت، برای ازدواجشون هم انتخابهای درستتری از بین مردان با وجدان خواهند داشت، و در نهایت مادران بهتری خواهند بود و میشه امیدوار بودن این دختران اگر زمانی پسردار شدن، پسرهاشون رو هم باوجدان بار بیارن.
البته متاسفانه تا وقتی سردمداران دین، این چنین حق الناس و مال مردم خوری و ظلم میکنن، خیلی راحت نیست که به دختر و پسر نوجوانی فهموند که اگر بخواد فقط لذت طبیعی خودش رو تجربه کنه، حق الناسی کرده!
مشکل جامعه ما خیلی عمیقتر و کلانتر از فقط رابطه دختر و پسرهاست.
و عجب که دینی است این جامعه!!