نقل قول:
اصلا منطقیه این حرفاش؟؟؟!!! من که عمرا پا نمیشم برم تنهایی خونشون. نه اینکه شک داشته باشم به اینکه نکنه فکر بدی تو سرشه. نه. فقط چون هنوز اصلا به نطرم چیزی معلوم نشده که چنین کاری کنم. آخه نامزد که نیستیم که هنوز. بعدشم مگه تا چه حد طرف باید منو وارسی کنه که بالاخره تصمیم نهایی بگیره؟!! مگه من رفتم خواستگاری؟؟؟!!! اییییشششش... از این چیزای خواستگاری سنتی متنففففرررررممم. .....
الان که داشتم مینوشتم، پیام داده که مسایلی که در دیدارهای اخیر صصحبت کردیم رو با خانواده مطرح کردید؟ منظورش احتمالا مهریه و همون رسمی نشدن بود.
من جواب دادم که " یک سری مسائل، حرفاییه که باید بین خود بزرگترها مطرح بشه."
جواب داد به هر حال من حد توان خودم رو با توجه به توان مالی خانواده ها گفتم و خیلی مشکلات به خاطر بار مالی و ذوانی هست که به دو طرف تحمیل میشه و هیچ کدوم هم تضمین کننده زندگی نیست"
من هی میخواستم خودم نظری ندم ولی دیدم انگار نمیشه نگم. گفتتم :" بحث مهریه که باید از طرف خودتون با خانواده رسما مطرح بشه. من و خانوادم هم توقعات مالی عجیب و غریب نداریم ولی فکر نمیکنم اون حدی که شما مطرح کردید مورد قبول خانواده باشه و به نظر خود من هم خیلی کم بود. ضمن اینکه شما باید تصمیمتون بر مهاجرت یا عدم مهاجرت رو به صورت قطعی برای زمان تشکیل زندگی مشخص کنید و یک سری سوال در این مورد برام بی جواب مونده که سر قرصت مطرح خواهم کرد. و اینکه مدت زمان دو مهی که برای آشنایی در نظر گرفته شده، رعایت بشه و تا اون زمان دو طرف تصمیم قطعی رو بر انتخاب قطعی یا منتفی شدن قطعی بگیریم و شفاف بیان کنیم. اگر هم که بحث مهریه و مسایل مالی براتون اولویت داره، میشه اول تکلیفش رو معلوم کرد و اگر توافق حاصل شد آشنایی رو ادمه داد و اگر هم نشد که دیگه تکلیف مشخصه. فکر می کنم جدیتر این مسایل مشخص بشه برای هر دو طرف بهتره"
تصمیمت به نظرم خیلی خوب بود، همینطور پاسخهات. من در این گفتگوی کوتاه، یه دختر قوی رو دیدم که تکلیفش برای خودش مشخصه و چارچوبهای خودش رو داره، به نظرم خیلی خوب پاسخ دادی و اگر واقعا در مورد مهریه و مهاجرت نظر شخصیت هم همینه، همین مسیر رو بی تعارف و همینقدر حساب شده ادامه بده. :72: