سلام عزیزم
بچه رو برگردوندن ؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام عزیزم
بچه رو برگردوندن ؟
سلام همدردی های عزیز
ممنون بابت روزهایی کنارم بودید و راهنمایم کردید
اون روز که همسرم بچه رو برگردوند با بابام صحبت کرد و باهم برگشتیم خونه ولی به محض اینکه رسیدم خونه دیدم همه چیز شکسته حتی چند تا از صندلی مبلمان هم نبود کلی از وسایل شخص منو دور ریخته بود در جواب بهم گفت اونروز عصبانی بودم اگه خودت هم خونه بودی قتل می کردم خدا رو شکر که نبودی ولی قول میدم سر فرصت همه اینها رو بخرم
سلام دوست عزیز
قبلا اینجا یه کاربر دیگه داشتیم که فرقش با شما و زندگی و تصمیمات شما فقط نام کاربریش هست
http://www.hamdardi.net/search.php?searchid=3463285
قضیه شما این هست که فقط می خواید تاپیک باز کنید و هیجان تون رو تخلیه کنید و دوباره برگردید سر نقطه اول.
من جدایی رو به شما توصیه نمیکنم چون از پسش در حال حاضر برنمیاید.
ولی امیدوارم با افزایش مهارت هاتون، از قبیل افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس، کنترل هیجان، تمرین و مشاوره گرفتن در جهت افزایش هوش هیجانی تون بتونید حداقل از فاجعه ای همچون قتل جلوگیری کنید.
همینطور توصیه میکنم که در مورد دخترتون حتما مشاوره بگیرید، چون با میزان ترس و انفعال شما و رفتارهای همسرتون آینده خوبی در انتظارش نیست.
موفق باشید
من از پدر شما انتظار داشتم با گرفتن تعهد در حضور دو سه نفر از بزرگای فامیل اونها شوهرتون قول بدن مثل یک همسر رفتار کنن. اما ظاهرا نه والدین و نه خودتون خیلی نمیخواستین موضوع ادامه پیدا کنه. شما هم سریع شال و کلاه کردین و یا علی
در هر صورت آرزوی موفقیت براتون دارم
واقعا باورم نمیشه که تو این دوره و زمونه ، ادم بتونه با همچین خفتی زندگی کنه.
جالبه که فقط میاین اینجا تاپیک میزنین ، دوستان زحمت میکشن و دو متر تایپ میکنن و راهنمایی میکنن، اونوقت شما دو خط جواب میدین که آی وای میخوام برگردم ، دوس ندارم طلاق بگیرم ، یعنی زندگی ای که الان دارین از طلاق بهتره؟؟؟؟؟؟؟؟
چه جوری میتونین با همچین آدمی زندگی کنین، تصورش هم وحشتناکه این همه خفت و بی حرمتی و کتک و ....
مطمئنم هفته دیگه یه تاپیک جدید میزنین که شوهرم بازم از خونه انداختم بیرون و .....
بزرگترین مشکل شما اینه که به حرف هیچکس گوش نمیدین، نه اعضای اینجا و نه خانوادتون.