چطور همسرم را راضی به جدایی کنم؟

اگر به خاطر ناراحتی امروز ، صاحب تاپیک جدا بشه ، چه آینده ای برای ایشون متصور هست؟ آیا کسی میتونه تضمین کنه که ایشون مجدداً ازدواج خواهد کرد و ازدواج بعدی ایشون موفق خواهد بود؟

دختر ایشون پدر میخاد حتی پدری که انحراف اخلاقی داره بهتر از نداشتن پدر هست. دخترانی که فرزند طلاق هستن ، چند درصدشون خودشون به انواع انحرافات اخلاقی دچار میشن؟ چند درصدشون روح و روان سالمی خواهند داشت؟ صاحب تاپیک باید یک اقدام بکنه. اون اقدام باید طلاق باشه؟ کسی نگفته وضعیت ایشون خوشحال کننده هست ولی آیا وضعیت بعد از طلاق از الان بهتر میشه؟ چه کسی قراره این رو تضمین کنه؟ آیا میدونید که چند درصد از زنان مطلقه خودشون به انواع انحرافات اخلاقی دچار میشن؟؟

مقاله ی زیر نتیجه ی پژوهش یک روانشناس زن ایرانی هست. اگر به آینده ی خودتون و فرزندان تون علاقه ای دارید ، ببینید که بر اساس آمار و ارقام چه اتفاقی برای اکثریت زنان مطلقه میوفته:

https://fa.parsiteb.com/%D8%A7%D8%B2...4%D9%82%D9%87/

اینکه ما بیاییم و مدام بگیم شوهر ایشون هرزه هست و صدتا فوحش هم نثارش کنیم، قراره چه کمکی به صاحب تاپیک بکنه؟ اگر کسی واقعا دلیش برای صاحب تاپیک میسوزه بهتره اول مقاله ی بالا رو دقیق بخونه بعد دلسوزی بکنه.

اساساً ممکنه اون پدر بخاد از حق قانونی خودش استفاده کنه و دخترش رو نگهداره. در اینصورت هیچ دادگاهی نمیتونه این پدر و دختر رو از همدیگه جدا کنه.

در اطرافم آقایان زیادی رو می بینم که دقیقاً رفتاری مشابه رفتار شوهر ایشون دارن. بی حجابی و بدحجابی بانوان بزرگوار تهران و بی حیایی روز افزون بسیاری از این فرزانگان در این پدیده نقش بالایی داره. آمار فضایی طلاق و در دسترس بودن شرکای جدید جنسی ، نقش بسیار موثری داره. اگر علاقه ای به سرنوشت جامعه مون و سرنوشت عزیزانمون داریم باید اون مقاله ی دانشگاه استنفورد رو که در پست قبلی گذاشتم دقیق بخونیم تا بفهمیم که چرا امروز در ایران انقدر فساد اخلاقی زیاد شده. پدیده ی دنبال کردن سبک زندگی غربی و اعتقاد به برابری زن و مرد مهمترین عامل بی بند و باری هست دوستان. برید ببینید شرکای جنسی همسر ایشون چه افرادی هستن. شک نکنید که بالای 70 درصدشون زنان مطلقه هستن. افرادی که بین مردم هستن میدونن که وضعیت چی هست و هیچوقت به دختر خودشون توصیه نمی کنن از شوهرش (حتی شوهر ایشون) جدا بشه و به عنوان یک زن مطلقه بین این همه گرگ زندگی کنه. مقاله ای که در همین پست گذاشتم میگه در ایران اغلب زنان مطلقه بعد از چند سال تبدیل میشن به معشوقه مردان متاهل. برای دختر ایشون قراره چه اتفاقی بیوفته؟ چه کسی تضمین میکنه بعد از طلاق دختر سر به راهی بشه؟

با توجه به توضیحاتی که صاحب تاپیک در پاسخ به پست اول بنده دادن ، توصیه ی بنده ادامه ی زندگی هست واینکه به تدریج شوهرشون رو به راه درست برگردونن و موضوعات رو هم بصورت آشکارا مطرح نکنن و مدام نگن هرزگی و ... این کارا وضع رو بدتر میکنه ولی بهتر نخواهد کرد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط هادی60

میدونیم دختربچه هاا وقتی بفهمند پدرشون چه کاری میکرده و مادرشون چه موضعی اتخاذ کرده چه رفتاری خواهند داشت و چه اینده ای براشون رقم میخوره؟اون پدر میدونه این سبک زندگی جنسی ناخوداگاه چه تاثیری در تربیت فرزندش خواهد گذاشت؟اگر بچه تو سنین کودکی متوجه این موضوع پدرش بشه چی میشه؟اگربچه مادرش رو مدام با این حس ببینه و تعامل ناقص خونه رو درک کنه به چه رفتاری تو بزرگسالی میرسه؟شاید به بزرگسالی نرسه؟!حداقل میرفت زن دوم میگرفت که یه بار معنایی داشته باشه.اگر این توصیه ها بخاطر بچه باشه که اون دختر هرزگی رو حس کنه اینده خوبی خواهد داشت؟مردی که ازنظر روحی عاطفی سلامت داشته باشه نمیتونه با زنی که ارتباط عاطفی برقرار نکرده و میدونه هرشب ممکنه تو بغل کس دیگه ای بوده باشه همخواب بشه و ارامش بگیره.رفتار این اقا بیشتر شبیه روان گسیختگیه.از طرفی کسی که الوده همچین روابطی بشه دیگه بیرون کشیدنش کار حضرت فیل هس.رابطه با یکنفر رو میشه ولی با چندنفر...شما خانوم خودتون ممکن هست بخاطر هرزگی جنسی همسرتون در دام روابط نادرست بیفتین؟ اگر تصمیم به ادامه زندگی داشتین حداقل نباید مچش رو میگرفتین.ایشون پیش شما پرونده و نقطه ضعف دارند و شما چطور؟پیش ایشون نقطه ضعفی دارین؟ اگه تحت فشار زندگی میکنید یعنی نقطه ضعف خاصی ندارند واینطوری کنترل میکنند زندگی رو.شما پوشش اجتماعی ایشون هستین.ایشون دریافتند شما هیچکاری در مقابل هرزگی هاشون نمیتونید بکتید.اگر به بچه تون بگین بخاطر هرزگی پدرتون جدا شدم،قطعا اثر منفی دارهاگر به بچه تون نگین چرا جدا شدین؟محکوم هستین.اگر زندگی تون تامین باشه و دخترتون چیزی بدست بیاره که با وجود پدر هرزه نمیتونست داشته باشه،ممکنه در قبال جدایی تون تنها شمارو مقصر ندونه.جایی نوشته بودین رگ خواب همسرم رو دارم،این نشان از استیل خاص شخصیتی شما و همسرتون داره.همسرتون در روابطش با دیگران اون روی خودش رو داره بازی میکنه.جنس فرهنگ،رفتارخانم،سبک زندگی،سبک ازدواج،شخصیت زن و شوهر،منطقه ای که ساکن هستند،خانواده هایی که دارند،و از همه مهمتر دلیل مدارا ده ساله خانم با علم به هرزگی اقا عوامل مهمی در توصیه به ادامه زندگی یا طلاق میتونه باشه و لزوما یک تحلیل در مورد همه صدق نمیکنه. و دست آخر اینکه چون هیچ چیز رو نمیتونید اثبات کنید، اصلا شما نمیتونید طلاق بگیرین. اگر هم بشه بدون مهریه و بچه میشه.پدر هم بچه بی مادر نمیخواد.از طرفی از بچه هم نمیتونه دل بکنه.عملا نمیتونید.سعی کنید به کارهایی که میتونید فکر کنید حداقل اگر طلاق نمیشه زندگی سالمی برای دخترتون و خودتون رقم بزنید.ایکاش میشدبعضی چیزا در یک لحظه حل میشد و رنج ادما رو کمتر میکرد.به قلبم فشار میاد.اونی که شما رو خلق کرده همیشه هست:72:

---

ممنونم اقا هادی که برام نوشتید.
حقیقتش از این ده سال زندگیمون چند سال را ما به خوبی و خوشی زندگی کردیم. ان زمان همسرم را خیلی دوست داشتم.بزرگترین پشتیبان زندگیم بود.
من تهران کسی را ندارم ولی خانواده همسرم تهران هستند. اما هیچوقت همسرم نگذاشت که احساس غریبی کنم.
همیشه پشتیبانم بود چه زمانی که کار میکردم چه زمانی که درس میخوندم. مثل یک پدر و برادر پشتم بود.
از نظر من یک همسر خوب و مهربان بود.
تمام مشکلات ما از زمانی شروع شد که من باردار شدم.و ادامه پیدا کرد تا به امروز رسید

.شاید بخاطر همینه که وقتی کلمه هرزه را به شوهرم نسبت میدید ناراحت میشوم.چون هنوز خاطرات خوب زیادی ازش دارم

.شاید بخاطر همینه که نمی تونم باور کنم که اون ادم اینقدر تغییر کرده باشه.
یا شاید اونموقع من خواب بودم و متوجه هیچی نمیشدم. شاید خودم باعث تغییرش شدم.

..........
.از شما هم ممنونم اقا بهزاد. .


.......


.....الان خیلی ضعیف شدم اعتماد به نفسم به شدت اومده پایین. حالتهای افسردگی دارم. از خودم بدم میاد که اینجوریم. ولی انگار هیچ کاری نمیتونم بکنم.

حس میکنم نه توان طلاق گرفتن را دارم نه توان ادامه دادن. نه توان درست کردن زندگیم.از لحاظ روحی اشفتم به شدت.

دیگه نمیخواستم اینجا چیزی بنویسم چون یاداوری خاطرات و مشکلاتم حالم را خیلی بدتر میکنه

.خواهش میکنم این تاپیک را ببندید. ممنونم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آنه ماری

.شاید بخاطر همینه که وقتی کلمه هرزه را به شوهرم نسبت میدید ناراحت میشوم.چون هنوز خاطرات خوب زیادی ازش دارم
.

---

بخاطر جمله ی بالا به شما آفرین میگم. زن با غیرتی هستید. امروز مثل شما کم شده!!

نسل مادران فداکاری که اسطوره های بسوز و بساز بودن ، رو به انقراض هست!! یادتونه ما برای چی انقدر مادران مون رو دوست داشتیم؟ بخاطر صبر و فداکاری اونها در حفظ کانون خانواده بود.

من اعتقاد دارم بعد از حدود 10 سال شاید هم بیشتر ، ایشون شرمنده ی شما خواهد بود و در صدد جبران اقدامات گذشته ی خودش . . .

فرض میکنیم شرمنده هم نشه، اونوقت بچه های شما وقتی بزرگ شدن ، وقتی خواستن ازدواج کنن و وقتی عقل رس شدن ، به خاطر صبر شما در حفظ محیطی امن برای اونها ، از مادرشون ممنون خواهند بود.

معمولا افراد در شرایطی که شوهرشون مثل شوهر شما میشه دیگه خوبی هاش رو نمی بینن و بجای عاقبت اندیشی، فقط به طلاق فکر می کنن. شما فرد منصفی هستید که خوبی های ایشون رو ذکر کردید.

به نظرم میرسه با این روحیه ای که شما دارید ، بهترین تصمیم رو خواهید گرفت. البته طبیعی هست که کام تون تلخ باشه ولی عاقبتِ بهتر و روزهای بهتری خواهید دید ...

ممنونم خانم انه ماری که با سعه صدر پاسخ دادین.اصلاح کنم که منظورم از اون اصطلاح ناراحت کننده برای شما معنای عام که به زنان تن فروش اطلاق میشه نیست،
بمنظور خاص به افرادی که کنترل ندارند روی ذهن (تصورات )،یا زبان(یگو بخند غیرمتعارف) و بصر (چشم چرانی) یا نمایش اندامی یا عمل جنسی خود ،در ارتباط با فردی غیر از همسر خود.حالا اجتماع تعابیر دیگری متناسب با هر حالت انتخاب میکنه:شما میفرمایید خیانت،دیگری میفرمایند تنوع طلبی و ... مهم اینه که پیچ و مهره تعهد هرز شده.
بهرحال قصد ازرده کردن شما رو نداشتم.

از ارتباط عاطفی که بین شما و همسرتون برقراره خیلی باعث خرسندیه و مخصوصا باتوجه به اینکه از رفتارنامتعارف جنسی ایشون مطمئن نیستین،راههای زیادی هست که میتونید همسرتون رو به خانوادتون برگردونید برای این موضوع مطالعه کنید و خواستین تاپیک بزنید.هنوز خیلی زوده که ببرید،از پا ننشینید.:72:

در ارتباط با دوستی که نظر بنده رو نقد میفرمایند:اولا فحشی در کار نبوده،هر عملی اسمی داره وبا تغییر اسم ماهیت عمل برقرار است.حالا هرکس دزدی کرد بگیم فحشه .بگیم مال دیگری رو بدون اجازه برداشته!

دوم استارتر تاپیک در شرایط لب مرزی برای تصمیم گیری نسبت به ادامه زندگی مشترکشون نیستند و خودشون گفتند بانگاه به ده سال اینده موضوع رو بررسی میکنند،در نتیجه نگرانی برای تحت تاثیر گرفتن آنی و اقدام عجولانه بی مورد است.

سوم متناسب با اظهارات خودشما در همه تاپیکهاتون که به حذف پست هاتون اعتراض دارین در برابر نظر متفاوت دیگران خویشتن دار باشیم.

چهارم بنده در هیچ کجای متن توصیه یا ترغیب به جدایی نداشتم،و بالعکس متذکر شدم که ایشون شرایط طلاق رو ندارند.تنها ابعادی که در نظرات دوستان مغفول مانده بود رو به خوانندگان یاداوری نمودم بدون نتیجه گیری. موضوع ارتباط نامشروع کمی عادی جلوه داده میشه.گرچه بنده معتقدم مردانی که ازدواجهای دوم و یا صیغه ای دارند به علت رابطه مشروع در دسته خیانتکاران جای نمیگیرند.

مسائل دیگری هم هست که جای صحبت دارند ولی چون به خانم انه ماری مرتبط میشه و ایشون خواهان بسته شدن تاپیک هستند از گفتنشون خودداری میکنم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط behzzad

تحت تاثیر باورهای برابری زن و مرد ، خیلی از افراد با نظرات من به شدت مخالف هستن. ولی این افراد نمیدونن که زن و مرد از اساس برابر نیستن! نه به لحاظ جسمی و جنسی ، نه به لحاظ روحی و روانی ، هیچ برابری بین زن و مرد نیست. متاسفانه مدیران تالار مقالات علمی ای رو که از دانشگاه استنفورد براتون گذاشته بودم حذف کردن.

یک استاد زن دانشگاه استنفورد (دومین دانشگاه جهان بعد از هاروارد)، در مقاله ی تحلیلی و بلند بالای خودش توضیح میده که جنبش برابری زن و مرد ظرف 30 سال بنیان خانواده رو در امریکا نابود کرده. در واقع در یک پژوهش علمی ایشون با یک مطالعه ی آماری نشون میده که زن سنتی امریکا بسیار خوشبخت تر از زن مدرن امریکایی هست. دلیلش اینه که جنبش برابری زن و مرد قبلا نبود و الان در امریکا بیداد میکنه. میتونید مقاله ی زیر رو در همین خصوص بخونید:

https://www.telegraph.co.uk/men/thin...-marriage.html

مقاله فوق بسیار عمیق هست و در وبسایت بسیار معتبر تلگراف چاپ شده و نتایج یک پژوهش علمی رو منتشر کرده. این مقاله اثر مخرب جنبش و باورهای برابری زن و مرد رو ظرف 30 سال در غرب بررسی کرده. اگر کسی به خوشبختی خودش و عزیزانش علاقه ای داره، بهتره عاقبت اعتقاد به برابری زن و مرد رو ببینه!

در واقع جنبش برابری زن و مرد یکی از بدبختی های غرب هست ولی عوام الناس فقط کورکورانه اون رو با کلاس میدونن و دنبال میکنن.

---

این مقاله داره میگه موج دوم فمینیسم با نهاد خانواده در تضاد قرار گرفته میگه 65 درصد طلاق هارو زنان دارن شروع میکنن چون فکر میکنن که مردها به اندازه کافی انرژی تو ازدواج نمیذارن همین. هیچ قسمتیش نگفته اگه زن علنا و مکررا خیانت دید صداش در نیاد بشینه خونه بچه داری کنه! چرا از عنوان و منابع علمی در جهت تبلیغ و ترویج فساد و بی بند و باری در جامعه میخواید استفاده کنید؟
انتقاد از مضرات فمینیسم در این مطلب به منزله اجازه اجحاف و ظلم در حق زن و برگشت به روش های نادرست قدیم نیست. کلا دو تا نگرش و دو نوع سبک زندگی وجود نداره که یا حتما فمینستی باشه یا حتما مردسالاری! درواقع بین این دو طیف هست که زندگی میتونه برای هر دو طرف مساعد و شیرین بشه. لازم به افراط و تفریط نیست که حالا چون مضراتی در جنبش زنان دیده میشه و خود غربی هارو نگران کرده پس مردان به سبک قدیم حق داشته باشن حرمسرا بزنن! هر دو سبک غلطه.

تفاوت زن و مرد اثبات شده هست و همه هم ازش اطلاع دارن چیزی نیست از چشم کسی دور بمونه ولی این تفاوت ها مجوز خیانت مرد یا به مفهوم بالاتر بودن مردان نسبت به زنان نیست. همزیستی مسالمت آمیز باید با همین تفاوت ها و در جهت برد هر دو طرف برقرار بشه نه قربانی شدن یک طرف بخاطر طرف دیگه!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط behzzad

تمایلات جنسی و روان یک مرد بسیار با زن متفاوت هست و میتونه همزمان چند زن داشته باشه. در قدیم الایام هروقت مردی قدرت یا ثروت زیادی داشت چند زن میگرفت و اکثر بزرگان ایران (نه فقط اعراب)، این کار رو کرده اند. حرارت و نیاز جنسی یک مرد بارها بیشتر از یک زن هست و به لحاظ روح و روان هم ، زن میخاد فقط مال یک مرد باشه و مرد هم نمیتونه زنش رو با کسی شریک بشه. در واقع روح و روان مرد کاملا نابود میشه اگر حتی تصور کنه زنش فقط مال خودش نیست.

---

خودخواهانه ست که اینطور فکر کنیم. زنان هم مثل ما حسادت و میشه حتی گفت غیرت دارن. و به دلیل احساسات لطیف ترشون خیلی هم آسیب میبینن که مورد بی وفایی از طرف مرد قرار بگیرن. واکنش های زن و مرد در مواجهه با خیانت متفاوت هست ولی من فکر نمیکنم زن ها با این همه عواطف و احساس درد کمتری بکشن! اگر عصر مادرشاه ادامه پیدا میکرد احتمال داشت امروز زنها بعد از دیدن خیانت همسرشون دنبال گرفتن انتقام و خونریزی راه بیفتن نه مردها!
زن ها مخصوصا در جوامع سنتی یاد گرفتن که در برابر دیدن خیانت بیشتر سکوت کنن قوانین کشورهایی مثل ایران هم این سکوت رو تشویق میکنن و مزید بر علت شدن که این باورهای واقعا پوشالی تو ذهن ما جا خوش کنه که مرد کمتر اشکال داره خیانت کنه! عملی که بده همیشه و در برابر همه بده و چه زن و چه مرد هردو تعهد و وفاداری از طرف مقابلشون انتظار دارن و جز پیش افتاده ترین تعهدات ازدواجه که خیانت نکنن.

میل جنسی مردها درسته از زن ها بیشتره چون مردها به طور متوسط هر سه تا پنج ثانیه یکبار ایمپالس جنسی دریافت میکنن و تا اینجای کار دست خودشون نیست فعالیت مغزیشونه. ولی این هم در همه مردان اتفاق می افته چه وفادار باشن چه خائن. اینکه مرد با میل جنسیش چطور رفتار میکنه دیگه دست خودشه! و هیچ توجیهی نداره که چون مرد میلش بیشتره حق خیانت داشته باشه! اخلاق، اراده، تربیت و سبکی که به مرد یاد داده شده و میزان عشق و تعهدش به زن و بچه میتونه کاملا وفادار نگهش داره حتی با تنوع طلبی شدیدتر از حد نرمال.

.................................................. ..............
مردی که مکررا و با اشخاص متعدد در حال خیانته و همسرش هم اینو میدونه و بازم ابایی از کارش نداره، حرمت عشق و خانواده رو شکسته. سکوت و مدارا تنها جری ترش میکنه. اگر همسر این خانم خبر نداشتن که ایشون از خیانت هاشون اطلاع دارن سکوت و استفاده از ترفندهای زنانه "ممکن بود" از اشتباه برشون گردونه ولی وقتی دارن هر دو طرف کاملا رو بازی میکنن مدارا و سر به زیری زن تنها مرد رو حق به جانب تر میکنه و زن رو هر روز غمگین تر و خوردتر.
از دید اجتماعی هم نگاه میشه کرد که چقدر آسیب زا هست سکوت زن در برابر خیانت همسر و کمک به ترویج فساد در جامعه.

زن ها هم نیازهایی دارن نمیشه ما مردها بگیم نیاز جنسیمون زیاده و دیگه پس هرکاری خواستیم بکنیم. زن ها هم نیاز به وفاداری، حمایت و عشق دارن اگر این هارو در زندگی دریافت نکنن هم از نظر روحی مشکل پیدا میکنن هم کم کم از نظر جسمی اون شادابی و طراوت اولیه شون رو از دست میدن و همون مردی که خیانت رو حق خودش میدونه در آخر این زن رو محکوم هم خواهد کرد. هیچ فکر نکنید عاشق زنش میمونه چون داره زن کارهاشو انجام میده و بچه هم براش میاره!!! این تفکر بخصوص در جامعه فعلی ما صحیح نیست.
مردها هم احساسات زن ها و سرد شدنشون رو در همچین شرایطی متوجه میشن فقط فرقش اینه مردی که احساس تعهد و وفا به خانواده ش نداشته باشه این براش مهم نیست و در برابر این مشکل هم بازم زنش رو مقصر میدونه و بدتر از همه این ها در چنین شرایطی بیشتر هم به سمت زن های دیگه تمایل پیدا میکنه! چون کلا هم کسی در برابر افکار نادرستش نایستاده که بهش بگه این خط قرمز رابطه بوده و باید از کار اشتباهت برگردی. این رو حق خودش میدونه و پیش خودش میگه زن خودش دیگه جذابیت قبل رو نداره یا شاد نیست و میتونه پس هر کاری در هر مقیاسی انجام بده!

خانم آنه ماری شما اگر به همسرتون اجازه و اختیار بدین همسرتون معشوقه هاشو به منزل شما هم میاره. به همین سادگی مردها هرچقدر بهشون اختیار بدین جولان میدن بخصوص مردی که سال ها به این اعمال عادت کرده و قبح مسئله براش ریخته شده و خیانت رو حق طبیعی خودش میدونه.

پیشنهاد من به شما برادرانه اینه که برید پیش یک روانشناس یا مشاور مجرب و اول ببینید چرا تا این اندازه نسبت به خودتون بی مهر شدید؟ ریشه این مسئله بخاطر خیانت های جنسی همسرتونه که اعتماد به نفستونو انقدر گرفته یا از قبل تر مشکلی بوده. من تاجایی که بخاطر دارم از نوشته های قبلی شما از همون اوایل زندگی، همسرتون این مشکل بی وفایی رو داشتن ولی الان نوشتید تا زمان بارداریتون خوب بوده زندگیتون. من فکر میکنم این مسئله داره روحیه شمارو ضعیف و ضعیف تر میکنه و جور دیگه ای به مسائل و ارزشمندی خودتون نگاه کنید و دارید سعی میکنید خودتون رو به هر طریقی مجاب کنید که شرایط رو تحمل کنید! و این خیلی بده که اجازه بدین بیشتر از این آسیب ها جلو بره. تفاوت شما با اون خانمی که چند ماه پیش اینجا تاپیک زده بود چطوری همسرم رو راضی به جدایی کنم خیلی زیاد شده. جای نگرانی داره که خدای نکرده زیر این ناراحتی ها در آینده نشکنید.

من هم نمیگم حتما از همسرتون جدا بشید کاملا مشخصه که در این شرایط روحی نمیتونید همچین تصمیمی بگیرید. ولی به نظرم باید اول روحیه تون رو ترمیم کنید حرمتی که ازتون گرفته شده رو برگردونید، مشکلات ریشه ای احتمالی رو به کمک یک تحلیلگر روانی متوجه بشید بعد تصمیم بگیرید که چه عکس العملی صحیحه نشون بدید.
سکوت و هیچ کاری نکردن هم به مرور و ظرف چندسال آینده زندگی و شرایط روحی شمارو بدتر خواهد کرد. سرکوب خشم و ناراحتی هم هیچ وقت تا ابد ادامه پیدا نمیکنه.

و فراموش هم نکنید که شما تنها مسئول خودتون نیستید مسئولیت اجتماعیتون رو هم ندید بگیریم شما مسئول دخترتون هستید که چه الگو و آموزشی دارید از زندگی و تصمیماتتون بهش میدین. دخترتون در آینده متوجه خیانت های همسرتون قطعا میشه و اون زمان یا شمارو مقصر میدونه و ازتون عصبانی میشه یا از پدرش متنفر میشه یا در منفعل ترین شرایط راه شمارو انتخاب میکنه و اونم ناخوداگاه با مردی جوین میشه که خائنه و سال ها زجر میکشه. مسلما هیچ کدوم این شرایط انتخاب شما برای فرزندتون هم نیست.

من تا جایی که به خاطر دارم شما تحصیل کرده بودید قطعا اگر بخواید میتونید انتخاب ها و حرکات خیلی بهتر و عزت مندانه تری از یک زن کم سواد مثلا دهه چهل پنجاه داشته باشید.
زندگی شاد و در آرامش و عشق حق شماست.
براتون آرزوی موفقیت و شادی دارم.

آنه ماری جان
با روحیه ای که الان داری فکر کردن به آینده بدتر داغونت میکنه. تمرکزت رو از آینده و جدایی یا ادامه زندگی بردار.
تا اینجای زندگی هرجوری همسرت خواسته شما عمل کردی. کاری به بحث خیانت ندارم. اصلا فرض میکنم که همسر شما هیچ خطایی ازش سر نزده باشه. ولی توان و حق شما فقط تو خونه موندن و بزرگ کردن بچه و شوهرداری نیست.
قدم به قدم جلو برو. تلاش کن که همسرت راضی بشه دخترت رو چند ساعت در هفته مهد بزاری. یا جاهایی که مخصوص بازی بچه ها هست.
فعالیت های اجتماعیت رو بیشتر کن. کلاس یوگا و ... چیزایی که روحیه ات رو ترمیم کنه. کم کم دنبال کار هم باش.
اگر اعتماد به نفست از دست رفته ات رو دوباره به دست بیاری، بهتر میتونی برای آینده ات تصمیم بگیری.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط هادی60

ممنونم خانم انه ماری که با سعه صدر پاسخ دادین.اصلاح کنم که منظورم از اون اصطلاح ناراحت کننده برای شما معنای عام که به زنان تن فروش اطلاق میشه نیست،
بمنظور خاص به افرادی که کنترل ندارند روی ذهن (تصورات )،یا زبان(یگو بخند غیرمتعارف) و بصر (چشم چرانی) یا نمایش اندامی یا عمل جنسی خود ،در ارتباط با فردی غیر از همسر خود.حالا اجتماع تعابیر دیگری متناسب با هر حالت انتخاب میکنه:شما میفرمایید خیانت،دیگری میفرمایند تنوع طلبی و ... مهم اینه که پیچ و مهره تعهد هرز شده.
بهرحال قصد ازرده کردن شما رو نداشتم.

از ارتباط عاطفی که بین شما و همسرتون برقراره خیلی باعث خرسندیه و مخصوصا باتوجه به اینکه از رفتارنامتعارف جنسی ایشون مطمئن نیستین،راههای زیادی هست که میتونید همسرتون رو به خانوادتون برگردونید برای این موضوع مطالعه کنید و خواستین تاپیک بزنید.هنوز خیلی زوده که ببرید،از پا ننشینید.:72:

در ارتباط با دوستی که نظر بنده رو نقد میفرمایند:اولا فحشی در کار نبوده،هر عملی اسمی داره وبا تغییر اسم ماهیت عمل برقرار است.حالا هرکس دزدی کرد بگیم فحشه .بگیم مال دیگری رو بدون اجازه برداشته!

دوم استارتر تاپیک در شرایط لب مرزی برای تصمیم گیری نسبت به ادامه زندگی مشترکشون نیستند و خودشون گفتند بانگاه به ده سال اینده موضوع رو بررسی میکنند،در نتیجه نگرانی برای تحت تاثیر گرفتن آنی و اقدام عجولانه بی مورد است.

سوم متناسب با اظهارات خودشما در همه تاپیکهاتون که به حذف پست هاتون اعتراض دارین در برابر نظر متفاوت دیگران خویشتن دار باشیم.

چهارم بنده در هیچ کجای متن توصیه یا ترغیب به جدایی نداشتم،و بالعکس متذکر شدم که ایشون شرایط طلاق رو ندارند.تنها ابعادی که در نظرات دوستان مغفول مانده بود رو به خوانندگان یاداوری نمودم بدون نتیجه گیری. موضوع ارتباط نامشروع کمی عادی جلوه داده میشه.گرچه بنده معتقدم مردانی که ازدواجهای دوم و یا صیغه ای دارند به علت رابطه مشروع در دسته خیانتکاران جای نمیگیرند.

مسائل دیگری هم هست که جای صحبت دارند ولی چون به خانم انه ماری مرتبط میشه و ایشون خواهان بسته شدن تاپیک هستند از گفتنشون خودداری میکنم.

---

دوست عزیز

تا دلت بخاد من خویشتن دار هستم!!

یکبار دیگه مطالب من رو بخونید گلم!! من نگفتم شما فحش دادید، گفتم اگر حتی یک گام جلوتر هم بریم و شوهر ایشون رو با ناسزا بنوازیم ، قراره چه سودی به صاحب تاپیک برسه؟ ممکنه در کوتاه مدت دلش خنک بشه ولی در بلند مدت هیچ سودی نداره.

تعابیر شما فوحش نبود ولی قطعاً نامناسب بود. دقت کنید که با تعابیری که امثال شما بکار می برید ، وضعیت رو بدتر می کنید و ممکنه ایشون رو بیشتر دلچرکین کنید . من نمیگم به موضوع نپردازید! عرض من اینه که وقتی در مورد شوهر ایشون صحبت می کنیم با تعابیر محترمانه تر صحبت بکنیم چون اینا ممکنه بخان همچنان سال ها با هم بمونن. بین بشین و بتمرگ فرق هست و باید مراقب باشیم. البته خود من هم ممکنه در جایی از بهترین تعابیر استفاده نکنم!

روح حاکم بر پست شما ترغیب بر جدایی بود یا حداقل میتونست صاحب تاپیک رو دلچرکین تر بکنه. نیازی نیست که به صراحت ترغیب به جدایی بکنید برادر!!

برادر عزیز

به خاطر جو غلطی که بر علیه صیغه درست شده ، روابط نامشروع زیاد تر شده. شما میفرمایید «ازدواجهای دوم و یا صیغه ای ... در دسته خیانتکاران جای نمیگیرند» ولی با این اوضاع و احوالی که جامعه داره ، دیگه کی میره سراغ ثبت قانونی روابط؟

منظورم اینه که جامعه در ترویج فحشا مقصر هست و ما هنوز نفهمیدیم که فرق فساد اخلاقی با صیغه چی هست. بجاش یک چهره ی غیرواقعی از صیغه رو به جامعه معرفی می کنیم که معادل هوس بازی و فحشا هستش. از اون طرف برخی علما ، دوست پسر بازی رو با کلاس معرفی میکنن. در تاپیک دیگری شاید این موضوع رو بیشتر باز کردم که اساسا صیغه چی هستش.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بهاره جون

آنه ماری جان
با روحیه ای که الان داری فکر کردن به آینده بدتر داغونت میکنه. تمرکزت رو از آینده و جدایی یا ادامه زندگی بردار.
تا اینجای زندگی هرجوری همسرت خواسته شما عمل کردی. کاری به بحث خیانت ندارم. اصلا فرض میکنم که همسر شما هیچ خطایی ازش سر نزده باشه. ولی توان و حق شما فقط تو خونه موندن و بزرگ کردن بچه و شوهرداری نیست.
قدم به قدم جلو برو. تلاش کن که همسرت راضی بشه دخترت رو چند ساعت در هفته مهد بزاری. یا جاهایی که مخصوص بازی بچه ها هست.
فعالیت های اجتماعیت رو بیشتر کن. کلاس یوگا و ... چیزایی که روحیه ات رو ترمیم کنه. کم کم دنبال کار هم باش.
اگر اعتماد به نفست از دست رفته ات رو دوباره به دست بیاری، بهتر میتونی برای آینده ات تصمیم بگیری.

---

در نگاه اول شاید این پست منطقی باشه ، ولی به فمنیست بسیار نزدیک هست. بهتره به مقاله ی دانشگاه استنفورد بیشتر فکر بکنیم! دارن میگن توان و حق زن بچه داری نیست بلکه کار کردن ، مهد گزاشتن بچه ، فعالیت اجتماعی و ... در تراز اون مهم هست. این افکار از اینجا شروع میشه و غالبا به اختلاف زن و شوهر و جاهای بدتر کشیده میشه. اگر شوهر ایشون با کار کردن ایشون مخالف باشه چی؟ احتملا از نظر دوست ما ، این باید شروع یک حق طلبی و دعوای جدید باشه!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Amir A

این مقاله داره میگه موج دوم فمینیسم با نهاد خانواده در تضاد قرار گرفته میگه 65 درصد طلاق هارو زنان دارن شروع میکنن چون فکر میکنن که مردها به اندازه کافی انرژی تو ازدواج نمیذارن همین. هیچ قسمتیش نگفته اگه زن علنا و مکررا خیانت دید صداش در نیاد بشینه خونه بچه داری کنه! چرا از عنوان و منابع علمی در جهت تبلیغ و ترویج فساد و بی بند و باری در جامعه میخواید استفاده کنید؟
انتقاد از مضرات فمینیسم در این مطلب به منزله اجازه اجحاف و ظلم در حق زن و برگشت به روش های نادرست قدیم نیست. کلا دو تا نگرش و دو نوع سبک زندگی وجود نداره که یا حتما فمینستی باشه یا حتما مردسالاری! درواقع بین این دو طیف هست که زندگی میتونه برای هر دو طرف مساعد و شیرین بشه. لازم به افراط و تفریط نیست که حالا چون مضراتی در جنبش زنان دیده میشه و خود غربی هارو نگران کرده پس مردان به سبک قدیم حق داشته باشن حرمسرا بزنن! هر دو سبک غلطه.

تفاوت زن و مرد اثبات شده هست و همه هم ازش اطلاع دارن چیزی نیست از چشم کسی دور بمونه ولی این تفاوت ها مجوز خیانت مرد یا به مفهوم بالاتر بودن مردان نسبت به زنان نیست. همزیستی مسالمت آمیز باید با همین تفاوت ها و در جهت برد هر دو طرف برقرار بشه نه قربانی شدن یک طرف بخاطر طرف دیگه!


خودخواهانه ست که اینطور فکر کنیم. زنان هم مثل ما حسادت و میشه حتی گفت غیرت دارن. و به دلیل احساسات لطیف ترشون خیلی هم آسیب میبینن که مورد بی وفایی از طرف مرد قرار بگیرن. واکنش های زن و مرد در مواجهه با خیانت متفاوت هست ولی من فکر نمیکنم زن ها با این همه عواطف و احساس درد کمتری بکشن! اگر عصر مادرشاه ادامه پیدا میکرد احتمال داشت امروز زنها بعد از دیدن خیانت همسرشون دنبال گرفتن انتقام و خونریزی راه بیفتن نه مردها!
زن ها مخصوصا در جوامع سنتی یاد گرفتن که در برابر دیدن خیانت بیشتر سکوت کنن قوانین کشورهایی مثل ایران هم این سکوت رو تشویق میکنن و مزید بر علت شدن که این باورهای واقعا پوشالی تو ذهن ما جا خوش کنه که مرد کمتر اشکال داره خیانت کنه! عملی که بده همیشه و در برابر همه بده و چه زن و چه مرد هردو تعهد و وفاداری از طرف مقابلشون انتظار دارن و جز پیش افتاده ترین تعهدات ازدواجه که خیانت نکنن.

میل جنسی مردها درسته از زن ها بیشتره چون مردها به طور متوسط هر سه تا پنج ثانیه یکبار ایمپالس جنسی دریافت میکنن و تا اینجای کار دست خودشون نیست فعالیت مغزیشونه. ولی این هم در همه مردان اتفاق می افته چه وفادار باشن چه خائن. اینکه مرد با میل جنسیش چطور رفتار میکنه دیگه دست خودشه! و هیچ توجیهی نداره که چون مرد میلش بیشتره حق خیانت داشته باشه! اخلاق، اراده، تربیت و سبکی که به مرد یاد داده شده و میزان عشق و تعهدش به زن و بچه میتونه کاملا وفادار نگهش داره حتی با تنوع طلبی شدیدتر از حد نرمال.

.................................................. ..............
مردی که مکررا و با اشخاص متعدد در حال خیانته و همسرش هم اینو میدونه و بازم ابایی از کارش نداره، حرمت عشق و خانواده رو شکسته. سکوت و مدارا تنها جری ترش میکنه. اگر همسر این خانم خبر نداشتن که ایشون از خیانت هاشون اطلاع دارن سکوت و استفاده از ترفندهای زنانه "ممکن بود" از اشتباه برشون گردونه ولی وقتی دارن هر دو طرف کاملا رو بازی میکنن مدارا و سر به زیری زن تنها مرد رو حق به جانب تر میکنه و زن رو هر روز غمگین تر و خوردتر.
از دید اجتماعی هم نگاه میشه کرد که چقدر آسیب زا هست سکوت زن در برابر خیانت همسر و کمک به ترویج فساد در جامعه.

زن ها هم نیازهایی دارن نمیشه ما مردها بگیم نیاز جنسیمون زیاده و دیگه پس هرکاری خواستیم بکنیم. زن ها هم نیاز به وفاداری، حمایت و عشق دارن اگر این هارو در زندگی دریافت نکنن هم از نظر روحی مشکل پیدا میکنن هم کم کم از نظر جسمی اون شادابی و طراوت اولیه شون رو از دست میدن و همون مردی که خیانت رو حق خودش میدونه در آخر این زن رو محکوم هم خواهد کرد. هیچ فکر نکنید عاشق زنش میمونه چون داره زن کارهاشو انجام میده و بچه هم براش میاره!!! این تفکر بخصوص در جامعه فعلی ما صحیح نیست.
مردها هم احساسات زن ها و سرد شدنشون رو در همچین شرایطی متوجه میشن فقط فرقش اینه مردی که احساس تعهد و وفا به خانواده ش نداشته باشه این براش مهم نیست و در برابر این مشکل هم بازم زنش رو مقصر میدونه و بدتر از همه این ها در چنین شرایطی بیشتر هم به سمت زن های دیگه تمایل پیدا میکنه! چون کلا هم کسی در برابر افکار نادرستش نایستاده که بهش بگه این خط قرمز رابطه بوده و باید از کار اشتباهت برگردی. این رو حق خودش میدونه و پیش خودش میگه زن خودش دیگه جذابیت قبل رو نداره یا شاد نیست و میتونه پس هر کاری در هر مقیاسی انجام بده!

خانم آنه ماری شما اگر به همسرتون اجازه و اختیار بدین همسرتون معشوقه هاشو به منزل شما هم میاره. به همین سادگی مردها هرچقدر بهشون اختیار بدین جولان میدن بخصوص مردی که سال ها به این اعمال عادت کرده و قبح مسئله براش ریخته شده و خیانت رو حق طبیعی خودش میدونه.

پیشنهاد من به شما برادرانه اینه که برید پیش یک روانشناس یا مشاور مجرب و اول ببینید چرا تا این اندازه نسبت به خودتون بی مهر شدید؟ ریشه این مسئله بخاطر خیانت های جنسی همسرتونه که اعتماد به نفستونو انقدر گرفته یا از قبل تر مشکلی بوده. من تاجایی که بخاطر دارم از نوشته های قبلی شما از همون اوایل زندگی، همسرتون این مشکل بی وفایی رو داشتن ولی الان نوشتید تا زمان بارداریتون خوب بوده زندگیتون. من فکر میکنم این مسئله داره روحیه شمارو ضعیف و ضعیف تر میکنه و جور دیگه ای به مسائل و ارزشمندی خودتون نگاه کنید و دارید سعی میکنید خودتون رو به هر طریقی مجاب کنید که شرایط رو تحمل کنید! و این خیلی بده که اجازه بدین بیشتر از این آسیب ها جلو بره. تفاوت شما با اون خانمی که چند ماه پیش اینجا تاپیک زده بود چطوری همسرم رو راضی به جدایی کنم خیلی زیاد شده. جای نگرانی داره که خدای نکرده زیر این ناراحتی ها در آینده نشکنید.

من هم نمیگم حتما از همسرتون جدا بشید کاملا مشخصه که در این شرایط روحی نمیتونید همچین تصمیمی بگیرید. ولی به نظرم باید اول روحیه تون رو ترمیم کنید حرمتی که ازتون گرفته شده رو برگردونید، مشکلات ریشه ای احتمالی رو به کمک یک تحلیلگر روانی متوجه بشید بعد تصمیم بگیرید که چه عکس العملی صحیحه نشون بدید.
سکوت و هیچ کاری نکردن هم به مرور و ظرف چندسال آینده زندگی و شرایط روحی شمارو بدتر خواهد کرد. سرکوب خشم و ناراحتی هم هیچ وقت تا ابد ادامه پیدا نمیکنه.

و فراموش هم نکنید که شما تنها مسئول خودتون نیستید مسئولیت اجتماعیتون رو هم ندید بگیریم شما مسئول دخترتون هستید که چه الگو و آموزشی دارید از زندگی و تصمیماتتون بهش میدین. دخترتون در آینده متوجه خیانت های همسرتون قطعا میشه و اون زمان یا شمارو مقصر میدونه و ازتون عصبانی میشه یا از پدرش متنفر میشه یا در منفعل ترین شرایط راه شمارو انتخاب میکنه و اونم ناخوداگاه با مردی جوین میشه که خائنه و سال ها زجر میکشه. مسلما هیچ کدوم این شرایط انتخاب شما برای فرزندتون هم نیست.

من تا جایی که به خاطر دارم شما تحصیل کرده بودید قطعا اگر بخواید میتونید انتخاب ها و حرکات خیلی بهتر و عزت مندانه تری از یک زن کم سواد مثلا دهه چهل پنجاه داشته باشید.
زندگی شاد و در آرامش و عشق حق شماست.
براتون آرزوی موفقیت و شادی دارم.

---

دوست گرامی

من از این مقاله و آمار و ارقام و تحلیل های عمیق اون برای زیر سوال بردن برابری زن و مرد استفاده کردم. خوبه که شما هم به این موضوع اعتراف دارید.

لطفاً نقل قول بیارید از بنده تا ببینم کجای پست من ترویج فساد بوده؟؟ به نظر میرسه که مطالب رو درست نمیخونید. اگر درست خوندید ، لطفاً جمله ای رو که بنده با اون ترویج بی بند و باری کرده بودم ، دقیقا مشخص کنید. هرچند بنده از بحث سالم استقبال می کنم ولی سر و کله زدن با برخی بزرگواران احتمالا عمر نوح میخاد!

شعارهای زیبایی دادید ، شبیه به سیاست مدارانی بود که رای جامعه زنان رو میخان ولی در عمل وضع اونا رو بدتر می کنن . توصیه می کنم یک تاپیک برای بحث روی این موضوعات ایجاد کنید تا بشه در اونجا دقیق تر روی موضوعات تمرکز کنیم. البته امیدوارم اینبار بدور از شعار زدگی باشه و مطالب بنده رو هم تحریف نفرمایید.

ولی معمولاً مدیران تالار این تاپیک های مهم رو فوراً قفل میکنن و هیچوقت نمیزارن روی این موضوعات به درستی بحث بشه. البته این موضوعات امروز مهم ترین چالش های زندگی هستن!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط behzzad

در نگاه اول شاید این پست منطقی باشه ، ولی به فمنیست بسیار نزدیک هست. بهتره به مقاله ی دانشگاه استنفورد بیشتر فکر بکنیم! دارن میگن توان و حق زن بچه داری نیست بلکه کار کردن ، مهد گزاشتن بچه ، فعالیت اجتماعی و ... در تراز اون مهم هست. این افکار از اینجا شروع میشه و غالبا به اختلاف زن و شوهر و جاهای بدتر کشیده میشه. اگر شوهر ایشون با کار کردن ایشون مخالف باشه چی؟ احتملا از نظر دوست ما ، این باید شروع یک حق طلبی و دعوای جدید باشه!

---

جناب بهزاد

چون نویسنده این تاپیک اعلام کردن که تاپیک بسته بشه و بحث ما ممکنه باعث آزار روحی ایشون بشه وارد جزییات نمیشم و به چند جمله کوتاه در پاسخ بسنده میکنم.

نگاه من به این مسئله نگاه انسانی هست نه جنسیتی (فمینیستی رو هم تو این دسته می بینم!). ایشون یه انسان هستن و حق دارن با استفاده از نعمت عقل و تفکری که خدا بهشون داده از زندگی شون رضایت داشته باشن و لذت ببرن.
طبق اطلاعاتی که خودشون دادن مثل تحصیلاتشون، توانشون بالاتر از شرایط فعلیشون هست. حضور تو اجتماع بهشون کمک میکنه که اعتماد به نفسشون رو به دست بیارن. حالا به هر روشی که خودشون مایل هستن و تشخیص میدن.
شخصا این نگاه رو با ذات و هدف آفرینش انسان یکی نمیدونم که شوهر فقط مسئولیت مالی زندگی رو برعهده داشته باشه و برای تامین نیازهای دیگه اش کاملا آزاد باشه، ولی خانم به خاطر تامین مالی سکوت کنه و روز به روز داغون تر بشه. هیچ حقی هم در زندگی نداشته باشه. از اون مهمتر بچه ای که تو این شرایط بزرگ میشه، آسیب زیادی می بینه که در بزرگسالی بروز داده میشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط behzzad

دوست گرامی

من از این مقاله و آمار و ارقام و تحلیل های عمیق اون برای زیر سوال بردن برابری زن و مرد استفاده کردم. خوبه که شما هم به این موضوع اعتراف دارید.

لطفاً نقل قول بیارید از بنده تا ببینم کجای پست من ترویج فساد بوده؟؟ به نظر میرسه که مطالب رو درست نمیخونید. اگر درست خوندید ، لطفاً جمله ای رو که بنده با اون ترویج بی بند و باری کرده بودم ، دقیقا مشخص کنید. هرچند بنده از بحث سالم استقبال می کنم ولی سر و کله زدن با برخی بزرگواران احتمالا عمر نوح میخاد!

شعارهای زیبایی دادید ، شبیه به سیاست مدارانی بود که رای جامعه زنان رو میخان ولی در عمل وضع اونا رو بدتر می کنن . توصیه می کنم یک تاپیک برای بحث روی این موضوعات ایجاد کنید تا بشه در اونجا دقیق تر روی موضوعات تمرکز کنیم. البته امیدوارم اینبار بدور از شعار زدگی باشه و مطالب بنده رو هم تحریف نفرمایید.

ولی معمولاً مدیران تالار این تاپیک های مهم رو فوراً قفل میکنن و هیچوقت نمیزارن روی این موضوعات به درستی بحث بشه. البته این موضوعات امروز مهم ترین چالش های زندگی هستن!

---

شما یک سری نظرات شخصی در قبح زدایی از خیانت و حتی تایید رفتارهای خیانت کارانه مردان رو نوشتید در انتهای پستتون با ذکر و اشاره به یک استاد خانم از دانشگاه استنفورد لینکی از مقاله این خانم رو هم قرار دادید که شاید هم تصور میکردید کسی حوصله ش نگیره بخونه و تنها به عنوان اعتبار پای نظرات شخصی شما بیفته! خب این کار زیرکانه ای بوده ولی با استناد به صحبت هایی که در همون پستتون داشتید در رابطه با تمایل جنسی بیشتر مرد، علاقه مرد به همسرش با وجود خیانت، تاریخچه خیانت در مردان از زمان های قدیم و... نتیجه گیری انتهایی کردید در این زمینه که پس برابری مرد و زن امر نکوهیده ای هست و در این جهت استفاده کردید از یک منبع علمی دانشگاهی خواستید بگید که ایهاالناس اشکالی نداره اگر مردی سال ها علنا خیانت کرد شما سکوت کنید بچه داری کنید اگر مرد هستید و این رو میخونید راحت باشید و برید دنبال هوس رانی هاتون چون تاریخ اینجور بوده چون فمینسم چیز خوبی نیست و بفرمایید اینم مدرکش!... این ترویج و تبلیغ شما و اونم با استفاده نادرست از یک منبع علمی که اشاره و موضوع صحبتش اصلا چیز دیگری بوده اگر تبلیغ و ترویج فساد نیست پس اسمش چیه؟

پیشنهاد من این هست که در این شرایط روحی که خانم آنه ماری گرامی دچارشون شدن باید ما به عنوان انسان مسئولیت شناس به تقویت اراده و عزت و اعتماد به نفس ایشون کمک کنیم. راه ذلالت باری که ایشون برن در تایید هیچ کمپین و هیئت علمی و دانشگاهی و متخصصین روانشناسی و جامعه شناسی مطرحی در دنیا نیست. راهی که میرن به خودشون، فرزندشون جامعه ما و حتی همسر خودشون صدمه میزنه. به جای تبلیغ و تشویق این دست رفتارهای مخرب و خانمان سوز که عمرش هم دیگه در جامعه ما تموم شده هست و عرفا هم کسی نمیپذیره و امکان برگشت به عقب با توجه به تحصیلات و دانش زنان امروزی نیست سعی کنیم اگر مطلبی در فضای عمومی چه مجازی چه حضوری قراره در این زمینه ها مطرح کنیم در جهت تکریم و بنا و حفظ یک خانواده سالم باشه. نه در جهت منحرف کردن جامعه، بی ارزش نشون دادن خانواده و عشق بین زن و مرد، فاسد کردن جامعه، به زیر کشیدن زنها و ساکت کردنشون اونم برای اینکه به نیازهای غریزی و حیوانی ما مردها بیشتر بها داده بشه!

نظرات شخصی شما نه تنها ضداخلاقی و مضر برای کسانی ست که میان اینجا مطالب رو میخونن اعم از زن باشه یا مرد، متاسفانه برای خانم آنه ماری با توجه به شرایطی که الان در اون هستن هم بسیار آسیب زاست.

صحبت های من اگر حتی شعارگونه و رویایی هم به نظر برسه دنیاییه که سالمه نه فاسد و در جهت شادی زن و مرد با هم هست نه قربانی کردن یک طرف. مرد هم چه آرامش واقعی ای میتونه به دست بیاره از مخفی کاری خیانت از دیدن ناراحتی همسرش مگر ما حیوان هستیم که تنها دنبال رفع نیاز جنسی باشیم و عاطفه و مهری که کنار زنی که یک روز با همه وجود خواستیمش رو نیاز نداشته باشیم؟ اون آرامش و لذت واقعی در محیط خانواده و کنار همسر میتونه فراهم بشه نه در خیابون و با روابط متعدد با این و اون.

پیشنهاد من به شما اینه اگر میخواید راجع به مسائل چند همسری، خیانت و امثالهم نظرات شخصی و غیرمشاوره ای خودتون رو ارائه بدید در یک تاپیک آزاد اینکارو انجام بدید نه در تاپیک خانمی که کاملا از این جهات آسیب دیده و نیاز به احیای خودش و باور ارزشمندی هاش داره.
فکر میکنم بیش از این نباید در این تاپیک که متعلق به خانم ماری هست راجع به این مسئله بحث کنیم. ایام به کام.