جلسه چهارم حل تمارین
نقل قول:
تشکر از راهنماییتون.
تمرین اول رو متوجه نشدم دقیقا باید چی کار کنم و این صندلی های قرمز نارنجی یعنی چی. اگه یه مثال شبیه تمرین دو بزنید ممنون میشم.
سلام
این تمرین برای حل الودگی است
فرض کنید روی صندلی قرمز نشسته اید کودک درون تمام هجانات و احساساتتان را از یک موضوع بیان کنید مثلا همسرم وقتی به حرف من گوش نمیده احساس خشم وحشتناکی میکنم دوست دارم یک تنبیه حسابیش کنم متنفرم ازش تخیل میکنم که اگر بزنمش بهتر بشه اوضاع
حالا بر روی صندلی ابی یا بالغ درون مینشنید و بالغ گونه به غضیه نگاه میکنید همسرم در خانواده دیگه تربیت شده اون حق داره با من مخالفت کنه چون عقایدش به من نزدیک نیست بهترین کار اینه که بریم کتاب با هم بخونیم و عقایدمون به هم نزدیک کنیم تا علایقمون هم شبیه هم بشه
روی صندلی نارنجی مینشینید والد درون اون بلد نیست از خودش مواظبت کنه من باید همش بهش تذکر بدم عقایدش همش کودکانه است
حالا الودگی یعنی چی ؟یعنی بالغتون احساسی مثل کودکان تصمیم بگیره یا بالغ درونتون والد گونه باشه و نتونید این سه تا رو از هم تفکیک کنید
تمرین دو
نمیدونم واقعا این راه میتونه مسئله بچه نباش من رو حل کنه یا نه ولی میشه امتحان کرد
اگه جایی رو اشتباه میرم بهم بگین لطفا
و اینم بگین که به نظرتون من باید برای همه رفتارهایی که علتش مهار بچه نباشه همینطوری همزمان قرارداد بنویسم و اجرا کنم یا یه مدت روی همین دو مورد کار کنم بعد اگه فایده داشت برم سراغ بقیه موارد؟ چون موارد زیاده وقتی عمیق فکر میکنم.
فعلا یکی دو نمونه را با هم بررسی و انجام بدهید نتیجه را اعلام کنید تا برای بقیه فکر کنیم
مورد اول همین که خودتون فرمودین من خیلی مواظب دیگران هستم.
علائم:
علاقه به چک کردن و تحت کنترل داشتن مداوم شرایط و کسانی که برام مهم هستن
رفتارهایی که مشاهده میکنم در خودم بخاطر این مسئله:
مثلا چک کردن هر چندساعت یکبار زنم اگر مستقیم خودم پیگیر نشم از دیگران سراغشو میگیرم شده نگرانش بشم کارمو ول کنم برم ببینم چه خبره
در صورتی که خودش کاری باهام داشته باشه نمیتونم بهش نه بگم
سرم شلوغ باشه خسته باشم حالم بد باشه یه شهر دیگه باشم تحت هر شرایطی اگر بگه مشکلی داره یا بهم نیاز داره نمیتونم بهش نه بگم و از این مسئله سواستفاده میکنه و منو برای کارهای بیخودی دنبال خودش میکشه
منو از کارم جنوب میکشونه تهران آخر میفهمم کار مهمش فقط خرید کردن بوده
رفتار جایگزین:
خودمو گول نزنم با توجیه اینکه حالشو میخوام بپرسم سراغشو بگیرم ببینم چی کار میکنه
تا کار واجبی نداشتم دیگه سراغشو نگیرم نه زنگ نه پیام.
دوست عزیز مغز نمیتونه بفهمه که دیگه این کار نمیکنم مغز جایگزینی میفهمه مثلا من سیگار نمی کشم معنا نداره ولی من هر وقت میخوام سیگار بکشم پیاده روی میکنم مغز اینو میفهمه و انجام میده
پس زنگ بهش نزنم معنا نمیده میتونید اینطور بگید هر وقت میخوام چکش کنم میرم مقاله راجع به اعتماد و روابط زناشویی می خونم اصلا یک کتاب تحلیل رفتار متقابل دکتر بابایی زاد میگیرم 10 دفعه یک مطلب میخونم تا برام جا بیفته
وقتی هم میبینمش ازش نپرسم در روز چی کارا کرده
از کسی هم آمارشو نگیرم
نه این جز بچه نباش نیست چه اشکال داره با اخلاق خوب از ایشون بپرسید چی کار کردی
هر وقت میخوام امار بگیرم میرم مویز و یا گلگاو زبان برای خودم دم میکنم و می خورم یا کتاب لطفا گوسفند نباشید را میخوانم
برای موارد غیراضطراری بتونم بهش نه بگم البته این به شرطیه که خودشم مظلوم نمایی نکنه و بهم دروغ هم نگه که به حضور من خیلی نیاز داره
ا
یعنی میفرمایید همسر شما با بچه نباش شما اخت گرفته؟به همسرتون اعلام بفرمایید بنده سر کار هستم و مسئولیت دارم لطفا اگر کار واجبی نداری من را نکشان
البته این مورد فکر نمیکنم که جز قرار داد نوشتن باشه بیشتر توانایی نه گفتن زمانی که مورد خاصی نیست و مهارت ارام کردن همسرتون از پشت تلفن می باشد
یعنی اگرم میخوان قرار داد بنوسید بجز موارد اضطراری من این مهارت یاد میگیرم که همسرمو ارام کنم و دیگه نرم اونجا
کودک و بالغم که فکر نکنم با رفتار جایگزین مشکلی داشته باشن. ولی والدم مسلما راحت نمیتونه بیخیال بشه فکر این تغییرات هم اذیت میکنه. برای والد باید چی کار کنم؟
نظر کودک بالغ و والد درونتون به حرف من چیه؟؟
با اسمارت کردنشم مشکلی ندارم میتونم مثلا تا عید این روندو برم قابل اندازه گیری هم هست میتونم روزانه بررسیش کنم و مشکلی نیست. فقط ریلیبل نیست ممکنه به همسرم آسیب بزنه روحی یا فکر کنه دوستش ندارم. البته شایدم براش مهم نباشه هیچ وقت نفهمیدم چطوری فکر و احساس میکنه.
نمونه دوم رو شب میام مینویسم. یه جریانیه که باهاش سال هاست درگیرم و واقعا دلم میخواد متعادلش کنم.
طحواره ها بسیار وسیع هستند بهتره تکلیف جلسه اول و جلسه دوم را مشخص کنیم و بعد به سراغ طرحواره ها هم برویم