نسیم جان یه بار دیگه پست آخر خودت و جناب آرام رو بخوون
بعد بیا اینجا بنویس چی از پست جناب آرام فهمیدی و کدوم قسمت حرف های تو در جواب کدوم حرف ایشون بود.
پیشاپیش ازت ممنونم که کاری رو که خواستم انجام میدی.:43:
نمایش نسخه قابل چاپ
نسیم جان یه بار دیگه پست آخر خودت و جناب آرام رو بخوون
بعد بیا اینجا بنویس چی از پست جناب آرام فهمیدی و کدوم قسمت حرف های تو در جواب کدوم حرف ایشون بود.
پیشاپیش ازت ممنونم که کاری رو که خواستم انجام میدی.:43:
صبا جان باور كنين من پيام هاي خودم و بقيه رو ميخونم ولي كاري در عمل نمي تونم كنم همش دارم با جريان پيش ميرم
خانم سوده خيلي شرايط و زندگيشون با من فرق داشتن ولي من همچنان ميخونمشون
- - - Updated - - -
همسرم از بي محلي و تحقير من خوشش ميومد
الان واقعا دارم عذاب ميكشم از اين بي خبري
هيچ راه ارتباطي باهاش ندارم
الانم خيلي برام سخته و سنگين مستقيم بهش بگم پشيمونم اشتباه كردم
حتي من حاضر بودم تمكين رو اجرا كنه و اذيتم كنه ولي اون خيلي بلده
دوستان خوبم من خيلي بچگانه و بي سياست رفتار كردم
خوهشا اگه راه حلي به ذهنتون ميرسه بهم بگين
امروز متوجه شدم حساب بانكيش كه توقيفه سودش سره جاشه فقط نمي تونه برداشت كنه يعني اون سري كه اومد هي شلوغش كرده بود كه حساب كتابمو بهم ريختي الكي بود و درواقع هيچ ضرر مالي نكرده
من اين وسط كلي پول وكيلم دادم. جهزيه ام شد بارم. پيش خونوادم جنگ اعصاب دارم. تو فاميل آبروريزي شد
سلام عزیزم. اول از همه قرار نیس با طلاق تو فامیل آبروریزی راه بیفته.اینو قبول کن که اگر اتفاق بیفته سرافکندگی نداره بالاخره برای همه ممکنه پیش بیاد.
حالا بریم سراغ بقیه موارد.شما اگر دقت کنی تو کل مراحل زندگیت همین جوری بودی.یه کاری رو میکردی بعدم پشیمون میشدی از طرفی اون کار فکر و پشتوانه ای براش نبوده.شما باهمسرت مشکل داشتی بارها تاپیک زدی بچه ها راهنماییت کردن در نهایت کار خودتو کردی.الان هم هرکسی راهنمایی کنه شما آخر کار خودتو میکنی.
نمیخوام سرزنشت کنم و جاش هم نیست.بهتره طی این مراحل از یک مشاوره هم کمک بگیری تا بتونی خودتو بسازی نه برای آمادگی برای جدایی بلکه برای یک زندگی درست که این زندگی حق مسلم توست.که حتی اگر برگشتی کمک حالت باشه تو زندگی
ببخشید راهنمایی زیادی نکردم من زیاد در این موارد وارد نیستم.
سلام عزيزم
من دختر مغروري بودم و تو فاميل از بقيه چيزي كم نداشتم و هميشه همه آروزي زندگي ما رو داشتن. الان كه ميبينن اين مشكل برام پيش اومده دشمن شادكن شدم. كسايي هم كه من اصلا نميشناختم هي دارن فضولي ميكنن و ميخان ببينن چه خبره
ببينين من خيلي همش دارم فكر مي كنم ميبينم مثل الان كه همسرم تمكين رو اجرا نمي كنه اگه مهر اجرا نمي ذاشتم و اون سري هم نميومد جلو
اين اذيتم ميكنه كه معلومه دوستم نداشت و انگار سربار بودم براي همين همش اذيتم ميكرد
با اين مادري كه داره اصلا سياست من جواب نمي داد انقدر تو گوشش ميخوند
الانم با كمال ميل پيشنهاد شماها رو بكار ميگيريم اگه راه حل منطقي با فكر و پشتوانه درست باشه
ديگه خودم خيلي شرمنده ام همش ميگم آخه مگه راه حلي مونده
خدايا من غير از خودت هيچكي رو ندارم خودت يه راه حل بذار جلوم
از خونوادم بدم مياد كه دره باغ سبز نشونم دادن و الان طعنه ميزنن
خدايا من خيلي بنده بد و فرزند بدي هستم
خدايا خودت كمكم كن
از دنيا بيذار شدم
يه مرده متحركم
خدايا كمك
- - - Updated - - -
خدايا چطور دلم اومد خونه زندگيمو بهم ريختم
خدايا انگار جادو شده بودم
خدايا من چرا بايد انقدر عذاب بكشم
نسیم جان
صریح میگم:
حتما برو مشاوره حضوری و مهارت قدرت شنیدن رو تمرین کن. چیزی که از پشت صفحه دنیای مجازی ما داریم میبینیم این هست که شما مطلقا توانایی شنیدن ندارید.
دست از روضه خوندن و زدن به صحرای کربلا و شوهرم ال وبل و خانواده م فلان و ... بردار. وقتی کسی با یه نفر مشکل داره؛ مساله میشه اون مشکل ولی وقتی با همه مشکل داره؛ مساله میشه اون فرد. الان شما حتی با خودتم مشکل داری.
مساله بعد ما اینجا به شما دسترسی داریم و نه خانوادت و نه همسرت و نه مادرشوهرت و نه افراد محیط کارت. شما هم که جز ناله کردن هیچ واکنش دیگه ای به حرف های هیچ کس نداری پس لطفا شفاف بگو توقعت از این سایت چیه؟
شما چه الان طلاق بگیری و یه میلیارد هم بهت مهریه بدن و چه برگردی خونه شوهرت مهارت کافی برای حل مساله؛ بیان احساسات ؛ خروج از بحران و ... رو نداری؛ در جواب پست قبلیم وظیفه شما در شرایط فعلی تمرین این مهارت هاست.
اگر قصد داری تکونی به خودت بدی و تغییرات رو شروع کن بسم اله... اگر هم نه همچنان فقط می خوای لیست ایرادای شوهرت و خانوادت و وکیلت رو بنویسی هم که ...
صبا جان من واقعا ميخام كاري كنم و از اينكه كاري نمي كنم و عاجزم عصبانيم
من واقعا ميخام تغيير كنم قوي باشم و انقدر غصه نخورم
الان شما چه راه حلي به عنوان گام نخست پيشنهاد ميدين؟
من واقعا تنهام و كسي رو ندارم باهاش حرف بزنم
توي هفته بعدازظهرها ميرم آموزشگاه و آخرهفته ها فقط خونه ام
ديگه به خودم و بقيه قول ميدم روضه خوني نكنم
شما بگين الان چه راه حلي هست؟
آخه جناب آرام گفتن به خودش پيام مستقيم بده ولي به قول شيدا جان ديگه اينطوري خدا رو بنده نميشه و حتما ميخاد از همه حق و حقوقم بگذرم و دراينصورت هم حمايت خونوادم رو از دست ميدم
شيدا جان بهم گفتن به اون دوست مشتركمون به بهانه احوالپرسي پيام بدم براي شب يلدا
نظر شما دوستاي خوبم چيه؟
نسیم قدم اول تغییر رو بهت میگم.دست از بدگویی پشت سر شوهر وخونوادت بردار.مطمئنم شماازاون دست افرادهستی که اگه یکی پای درددلت بشینه همه احساسات منفی ومثبتت رو میریزی بیرون بعدهم ممکنه پشیمون بشی کاش نگفته بودم.وقتی درباره مسائل جنسیتون که شدیدا جزحریم خصوصیتونه به دیگرون گفتی اشتباه بزرگی مرتکب شدی.ازاین به بعد هرکی ازت سوال کردکه چرامیخوای جداشین خیلی محترمانه بگو اصلا نمیخوام در این مورد صحبت کنم وموضوع رو عوض کن.لطفا به مامانت هم چیزی درباره مشکلاتت نگو چون باشناختی که من ازایشون پیدا کردم حرفتو به صورت خیلی بدتری به دیگرون میگن که اوضاعتو از اینی که هست بدتر میکنه.
یه تمرین مراقبه برای خودت بذار که غیبت کردن ممنوعه حالا چه شما به زندگیت برگردی چه برنگردی چرا گناه برای خودت درست کنی؟!
یکی از اقواممون قراربود جدا بشن ولی به هیچ وجه نه از زبون شوهر فهمیدیم مشکلشون چی بوده نه اززبون زن.خداراشکر باهم آشتی کردند ولی هیچوقت حرفشونو تو دهن مردم نگذاشتند
نقل قول:
الان شما چه راه حلي به عنوان گام نخست پيشنهاد ميدين؟
شما چه الان طلاق بگیری و یه میلیارد هم بهت مهریه بدن و چه برگردی خونه شوهرت مهارت کافی برای حل مساله؛ بیان احساسات ؛ خروج از بحران
و ... رو نداری؛ در جواب پست قبلیم
وظیفه شما در شرایط فعلی تمرین این مهارت هاست.
حتما برو مشاورهحضوری و مهارت قدرت شنیدن رو تمرین کن.
به عنوان آخرین پستی که تو تاپیک شما می گذارم چون واقعا اعصابم نمی کشه:161: زبونم لال ، دور از جون همسر محترم شما، فرض کن همسرت فوت شده، و اصلا وجود خارجی نداره، نه دادگاهی رفتی و نه تمکینی ، و نه مهریه ای و جهیزیه ای، برو روی خودت کار کن. فقط خودت، نسیم مشکل تویی، به قول حضرت حافظ "تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز" نسیم خواهش میکنم ازت به عنوان تمرین در مورد "مهارت شنیدن" ، "مهارت حل مساله" ، "مفهوم حریم خصوصی در زندگی زناشویی" سرچ کن، مطالعه کن و کتاب بخون و بعد بیا تاپیکت رو ادامه بده.
نسیم جان لطفا لطفا لطفا قبل از مطالعه مفاهیمی که گفتم هیچ پستی نگذار.
سلام نسیم عزیزم
اول از همه اروم باش...این روزها و حس ها طبیعیه..نه فقط برای تو برای هرکسی زندگیش به مشکل میخوره..من کاملا درکت میکنم.
ببین همسرت اگر تمکین رو اجرا نکنه ضرر مالی بدی میکنه.شاید منتظر چیزیه..بهت گفتم برو دادگاه پیگیری کن که الان وظیفه شما در قبال تمکین چیه؟رفتی یا نه؟
درسته تو بی سیاست بودی اما یادت باشه این اتفاقی که افتاده هر دو تون مقصر بودین.پس انقدر خودت رو سرزنش نکن.به اندازه سهمت خودتو سرزنش کن.
یه سوال؟تو 100 میلیون پول داشته باشی.نتونی برداشت کنی، هیچ ضرری نمیکنی ؟! عملا اون پول به چه دردت میخوره؟؟؟؟
نسیم جان بهترین راه برات اینه که الان هیچ کاری نکنی و صبور باشی...با ارامش برو جلو.خودتو مشغول کن.استخر برو.روحیه ات رو ببر بالا.بخدا قسم منم این روزها رو گدروندم.روزهایی که حتی یه قطره اب هم نمیتونستم بخورم.استخون های گونه ام زده بود بیرون از لاغری.یادت باشه زندگی همیشه اینجوری نمیمونه و واقعا بعده سختی اسونی هم میرسه اما باید صبور باشی.من اون موقع روحیه ام رو قوی نکردم.مثل دیوونه ها گوشه خونه افتاده بودم و داشتم اب میشدم.واسه همین وقتی شوهر سابقم اومد با کتک منو برگردوند خونه، کلی تو دلم ذوق کردم که کتک خوردم ولی برگشتم سر خونه زندگیم.اما همون اتفاقا شد بلای جونم و روز به روز شرایطم رو بدتر و خراب تر کرد.میدونی چرا؟از بس خدا رو قسم داده بودم هر طور شده من برگردم.
برگشتن من همانا و سقط دو قلوهام بر اثر کتک همانا...
پس انقدر اصرار نکن برگردی.تو نمیدونی خیریتت در چیه.بسپر به خدا.ذکر یونسیه رو زیاد بگو.دائم.حضرت یونس تو دل نهنگ بریده و بی کس از همه جا دائم میگفت این ذکر رو.زیارت عاشورا بخون و به امام حسین متوسل شو.اما نه برای برگشت...برای اینکه بهترین راه رو خدا جلوت بذاره
از دست خانوادت دلگیر نشو...بخدا تو همون دوران بابای منم منو داغون کرد.برادرم مدام کنایه میز.مادرم درکم نمیکرد.همش تو خونه مون جنگ بود.اما مطمئن باش اونا چون ناراحتن این رفتارا رو میکنن.
به خودت و همسرت زمان بده و این مستلزم اینه که فقط سرتو گرم کنی.هرکاری که دوست داری انجام بده.نسیم اگر اینجوری پیش بری یه مدت دیگه سر از تیمارستان در میاری.همه زندگی تو در شوهرت خلاصه نشده.اون بخشی از زندگیته...که باید الان فکر کنی وجود نداره.فکر کن الان مجردی.چیکار میکردی؟؟؟
با این روحیه داغونی که برای خودت درست کردی الان شوهرت بیاد بگه بیا بریم تو چادر زندگی کنیم میگی باشه وچشم و این میشه شروع بدبختیات دوباره.اشتباهی که من کردم.و تاوان بدی براش دادم.تو نکن الان.