نوشته اصلی توسط
بهاره جون
من در جریان تاپیک های قبلیت بودم. یه زمان از مامانت ناراحت بودی و حرفای شوهرت رو قبول داشتی. بعد که اومدی پیش خانواده شوهرت زندگی کردی از اونا ناراحت بودی و حالا هم داری از شوهرت و رفتارهای بدش انتقاد می کنی.
مشکل از نگاه خودت به زندگی هست. همه آدم ها اخلاق بد و خوب رو کنار هم دارن. قرار نیست زوم کنی روی اخلاق بدشون و خوبی ها رو فراموش کنی. همونجور که قبلا هم گفتی مادرت رفتارهاش منطقی نیست. مطمین باش اگر شوهرت بی نقص ترین آدم دنیا بود بازم مادرت یه ایرادی پیدا می کرد و گیر می داد. شما سعی کن روی بهبود زندگیت تلاش کنی. هرچی از مادرت میشنوی رو نشنیده بگیر و ببین چطور میتونی زندگی نوپات رو حفظ کنی. وگرنه چند وقت دیگه میای میگی با شوهرم قهر کردم و اومدم خونه مادرم. مامانم هم بهم یه ریز سرکوفت میزنه.
با خیلی از ایرادایی که در شوهرت می بینی باید با سیاست برخورد کن. مثلا به هیچ عنوان به شوهرت نگو که مادرت چه حرفای بدی در موردش میزنه. اگر یه جاهایی نمیزاره برای اطرافیان کادو بخری سعی کن خودت کم کم پول جمع کنی و اینجور مواقع خودت جبران کنی.
باید از حالت منفعل بودن در مقابل مامان و شوهرت خارج بشی. برای این کار مشاور خیلی میتونه کمکت کنه.