نوشته اصلی توسط
zemestooni
سلام ممنون tanhaی عزیز و hanie خانوم
ممنون که رهنماییم میکنین ، الان ظهر که شوهرم اومد واسه نهار تحویلش گرفتم و اون هم بهتر شده بود کمی رفتارش
بعد فردا عصر یک دوره با دوستانش داره که میان خونمون ، و نوبت شوهر منه، امروز عصر هم که الآن رفت مغازه و تا شب نمیاد ، منم تو خونه فقط یه جارو کردن دارم و گردگیری، بقیه کارا واسه فرداست ، خرید رو هم فردا انجام میده ، پس عملا امروز کار خاصی نمیتونم بکنم و از الان تا شب تنهام
و تقریبا الان ۵ هفته ای میشه که خونه مامانم نرفتم ، و هروقت گفتم حالا دوتایی باهم میریم ، میگه من یکبار گفتم دیگه نمیام ، پس خودت تنهایی باید بری، و بهم گفت هروقت بگی میبرمت یا آژانس بگیر
حالا عصر که داشت میرفت مغازه بهش گفتم دلم هوس خونه مامانم کرده چکار کنم میگی
گفت امروز کارهات رو انجام بده و فردا وقتی من مهمون دارم برو شب هم بخواب تا صبح روز بعدش!!!
بعد بهش گفتم چرا شب بخوابم؟ از این حرفش ناراحت میشم وقتی میگه برو شب هم خونه مامانت بخواب! من اگر میخواستم خونه مامانم بخوابم که دیگه ازدواج نمیکردم! هیچی میگفت امروز نرو و فردا برو! آخه فردا دوستاش بعد مغرب میان تازه ، منم احتمالا از صبح دارم کار میکنم تا عصر ، و حسابی خسته میشم و اصلا بجایی نمیرسم
دلمم نمیخواد شب خونه نباشم و شوهرم ولگرد بشه بره خونه مامانش و صبحشم که صبح جمعه هست خوش بحالش بشه اصلا انگار نه انگار زنی داره!!
حالا بنظر شما اینکه میگه فردا برو و شب هم بخواب ، من نباید ناراحت بشم؟
....
و اینکه من اصلا نمیتونم با شوهرم حرف بزنم ، میترسم ، بنظرتون خوبه هرچی میخوام رو در قالب به نامه واسش بنویسم؟ الان یکسال گذشته و شوهرم هنوز گوشیش رو ازم مخفی میکنه و رمز میذاره وقتی میپرسم رمز چی گذاشتییی اصلا بروی خودش نمیاره چی میگم
بعد اصلا نمیدونم موجودیش چقدره ، چقدر حقوق میگیره ، درامدش چقدره ، و کارش هم ازاده الان حتما پول دراورده و من واسه نیمه شعبان جشن دعوتم پیش روی همه فامیل! تازه دوتایی دعوتیم ، جشن خیلی بزگ حدودا هزار نفری، حالا هیچی ندارم بپوشم :( اصلا چطوری بهش بگم؟ اگر واسه عید خرید کرده بودم همونارو میپوشیدم
اصلا دارم دیوونه میشم ، تا تو خونه بابام بودم همه چیز فراهم بود ، راحت میرفتم خرید ، پول تو جیبیم مشخص بود ، همش ازم سوال میشد که نیاز خاصی ندارم ، در حد توان رسیدگی میشد
چکار کنم اصلا حیرون شدم
از یه طرف شما میگید این کارهای شوهرم یعنی دوستم داره یا میگین داره خط میده
ولی چرا میگه شب هم برو خونه بابات
اعصابم رو خورد میکنه
خونه بابام مگر یه شهر دیگست؟ کلا ۲۰ دقیقه راهه با ماشین :| چه کاریه شب بمونم
میخوام از دستش خود زنی کنم وقتی اینجوری میگه ، گریم میگیره