نوشته اصلی توسط
Caxel
سلام بیتا جان.:72:
این چندصفحه رو از اول صحبتهات تا اینجا خوندم،کاملا درکت میکنم و میدونم چ احساسی داری،اما عزیزم مراقب باش از روی احساست کاری نکنی ک ب ضررت بشه.
اولین چیزی ک میخوام بگم اینه ک شوهرت ب هیچ عنوان با هیچکس دگ ای در ارتباط نیست،از گفته هات درباره ی ایشون این موضوع کاملا مشخصه ک مشکل از این نیست و پای هیچکس هم درمیون نیست.دوم اینکه خیلی خوب کاری کردی ک ارتباطت رو باهاش قطع کردی،در حال حاضر این آقا بشدت تحت فشاره و سردرگم شده،یعنی نمیدونه با خودش چندچنده و دقیقا چیکار میخواد بکنه،زنگ زدن های مدام شما و تماست ب هرشکلی با ایشون باعث میشه ک ازت دلزده بشه و بیشتر فاصله بگیره چون در این شرایط سختی ک داره فکرمیکنه شما میخوای خودتو بهش تحمیل کنی،با این توصیفی ک از رفتار شوهرت کردی باید بگم ک ب هیچ عنوان نباید باهاش تماس بگیری،اینکار باعث میشه اوضاع بدتر بشه شک نکن،زنگ نزن تماس نگیر بزار دلش برات تنگ بشه،مرد ک نباید ب این زودی جلوی مشکلات کم بیاره و بخاطر اونا عشقش رو،همسرش رو رها کنه.بزار نبودت رو کنارش حس کنه،دلش برای صدات و محبت هات تنگ بشه،اگه بتونی این دوره ی سخت رو پشت سر بزاری و تحمل کنی و کار عجولانه ای نکنی بهت زنگ میزنه خودش.
مایلم اگه هرکاری از دستم بر میاد برای حل شدن مشکلت انجام بدم،شوهر من روانشناسه اگه بخوای بهش میگم بیاد اینجا و مشکلت رو بخونه بگه بهترین کاری ک میتونی انجام بدی چیه.