نوشته اصلی توسط
بهزاد9
خوب شما باید تصمیم بگیری که خوبی هاش ارزش دارن که بتونید بدی هاش رو تحمل کنید و دم نزنید ؟؟
این یک معامله هست که شما با هرکی ازدواج کردید ناچارید داشته باشید . پیغمبر خدا هم اگر همش خوبی بود ولی مقوله چند همسری هم داشت. که فکر کنم باز شما تحمل نمی کردید .
من الان حدود یکسال هست که حتی یک مرتبه به یکی از اعضای خانواده همسرم زنگ نزدم ، رفت و آمد که بماند . ولی داریم زندگی می کنیم . پس میشه معامله کرد . تصمیم با شخص خودتون هست که چه چیزی براتون اولویت داره .
ولی اگر رابطه جنسی هم ok نیست احتمال طلاق بسیار بالاست . توی این شرایط که طرفین حسابی از دست هم دلخور هستن ، رابطه جنسی معمولا به عنوان آخرین چیزی عمل می کنه که باز یک جای بازگشت باشه . این مساله روی تصمیم شوهرتون اثر میزاره . به هر حال اگر شوهرتون همچنان شما رو میخاد به نظر من این شمایید که باید انتخاب کنید . ببینید شوهرتون رو با اون ابعادی که ازش شناختید میخاید یا رفت و آمد و کادو و چیزای دیگه براتون حیاتی هست . من نمیتونیم چیزی بگم . این رو شما باید سبک سنگین کنی و هرچی به نفعت هست انتخاب کنی
من عموی همسرم هم فوت شد یک پیامک برای تسلیت هم ندادم . عقد برادرش رو نرفتم و احتمالا تا آخر عمر نه در عروسی و نه عزای خانواده همسرم شرکت نمی کنم . ولی داریم زندگی می کنیم و اگر با هم درست رفتار کنیم هم بد نمیگزره . یعنی میشه اون مسائلی رو که اشاره کردید یک انسان مطلق بزاره کنار و چیزای دیگه رو بخاد . حرف من اینه ، ببینید منفعت شما چیه و چطوری خوشحال تر خواهید بود . با طلاق خوشحال ترید یا با اون شوهری که توصیف کردید . به تغییر کردن کسی هم امید نداشته باشید و همینی که هست رو بررسی کنید و نفع خودتون رو بسنجید
اگر نظر من رو بخاید ، اگر جای شما بودم ، اگر شوهرم همچنان من رو میخاست یک فرصت دوباره به هردومون میدادم و سعی می کردم بدی هایی رو که گفتید تحمل کنم و سعی کنم با هم خوب باشیم