-
دوستان همراه بینهایت ممنون
ترسم از همینه که نخواد با طلاق موافقت کنه و مطمئنا برا اذیت کردن خودم و خصوصا خانوادم همین کارم میکنه
طبق گفته شما دوستان باید صبر کنم
منکه دیگه هیچوقت به ازدواج فکر نمیکنم اگه نخواد طلاقم بده تا آخر عمر همینطوری میشینم ولی دیگه پیشش برنمیگردم
-
دوستان همراه
چند تا سوال دارم ممنون میشم نظرتونو بگید
من هیچ وسیله ای با خودم نیاوردم مثل لباس کتابام و مدارکم(بجز شناسنامه و کارت ملی)، میخوام برم و همه وسایلمو بیارم حتی جهیزیه مو ولی نمیدونم کی و چجوری؟ چون اصلا نمیخوام باهاش روبرو بشم
هر ماه بابت قسط دو تا وام حدود 400 تومن از حقوقم کسر میشه و دیگه نمیخوام جورشو بکشم (این وامارو برا همسرم گرفتم و تا ریال آخرشو بابت بدهی داد) ، کی این موردو مطرح کنم؟ یا کلا بیخیالش بشم؟ ولی دیگه نمیخوام ازم سواستفاده کنه من از مهریه م میگذرم ولی این حق قانونی و شرعیمه بابت این حقوق دارم زحمت میکشم ولی از ترس لج کردنش میترسم مطرح کنم
3-میدونم
-
به نظر من برید وسایل شخصی تون رو بردارید و اگر همدیگه رو دیدید هم با آرامش برخورد کنید و بگید که متاسفانه رابطه به شکلی شده که شما علیرغم میل تون مجبورید در جای دیگری زندگی کنید (تا تحریک نشه و یک دست کتک مفصل نخورید!!)
ولی برای بردن جهیزیه تا چندین ماه دیگه اقدام نکنید . چون پیام مهمی هست و بهتره شما زیاد پیام مهم ندید !!! (چون مقابله خواهید دید)
اگر اون قسط ها رو میتونید بدون دخالت دادن شوهرتون از سر خودتون باز کنید ، حتما اینکار رو بکنید ، در غیر اینصورت تا یک ماه دندون روی جگر بگذارید تا بعد از اینکه یک مدت از آوردن وسایل شخصی تون گذشت ، مساله وام رو با شوهرتون مطرح کنید (بعدا عرض می کنم که چطوری بگید که احتمال درگیری کمتر بشه) . برای این میگم یکماه بگذره که بین اقدامات شما کمی فاصله بیافته و رگباری جلو نرید تا این کودک تحریک نشه !!!
بله واقعاً ما خیلی وقت ها کودک صفت میشیم و کودک صفتی در بزرگسالی همون رفتار بیرحمانه و خودخواهانه هست . . .
راستی سراغ کاسبان دعاوی خانوادگی (=وکلا) نرید . چون برای پر کردن جیب خودشون توصیه به اجرا گذاشتن مهریه و دادخواست طلاق و نفقه و غیره می کنن و اوضاع رو پیچیده می کنن و شما رو با یک شوهر وحشی شده و مقداری ضرر مالی (=دستمزد وکالت) ترک می کنن
وقتی دلیل محکمی برای طلاق ندارید نمی تونید از شوهرتون طلاق بگیرید ، البته وکلا وعده زیاد میدن ولی دست آخر برای وعده هاشون که تضمینی ندادن !!!!
-
آقابهزاد سپاسگزارم که برام وقت میذارید
حرفاتون منطقیه و باهاتون موافقم
من کلید خونه رو ندارم (همون روز آخر کلید ازم گرفت )و برا رفتن به اونجا باید باهاش تماس بگیرم که از لحاظ روحی آمادگیشو ندارم پس فعلا صبر میکنم
در مورد وام هم کاملا درست میفرمایید و ممنون که راهنماییم کردین
-
سلام دوستان همراه
امروز ماجرایی پیش اومد که میخوام باهاتون مطرح کنم و نظرتونو بدونم
سرکارم بودم و گوشیم سایلنت بود بعدا که گوشیمو چک کردم دیدم 57تا تماس از شوهرم داشتم با چندتا پیام که گفته بود گوشیتو جواب بده کار فوری دارم
اصلا دلم نمیخواست باهاش حرف بزنم تماساشو حذف کردم و سعی کردم بهش فکر نکنم که چه کاری میتونه داشته باشه که این همه زنگ زده
اومد محل کارم و خواست باهام حرف بزنه شوکه شدم انتظارشو نداشتم ازش خواهش کردم بره بیرون و اونجا مناسب حرف زدن نیست
اصرار کرد که حتما باید باهات صحبت کنم
دستاش میلرزید و نفس نفس میزد
از مدیرم اجازه گرفتم و باهاش رفتم بیرون (بر خلاف میلم)
شروع کرد به گلایه کردن که چرا دیدن من برات عذاب آوره چرا خبری ازت نیست چرا زندگیتو ول کردی
گریه میکرد که چقد جات تو خونه خالیه که شبا وقتی میام خونه چراغا خاموشن تنهام .............
گفت برگرد دیگه بسه ما که مشکلی نداریم
از خانوادم بد گفت که اونا نمیذارن برگردی
گفت همه جا گفتم زن من هیچ مشکلی نداره خانوادش نمیذارن بشینه
ازش خواستم منصف باشه و اینقد پای خانوادمو وسط نکشه بهش گفتم گذشته برا من تموم شده دیگه نمیخوام یاداوریش کنم گفتم ظرفیت من همین بود دیگه بیشتر تحمل ندارم
گفت میدونم خیلی اشتباه کردم ولی همه زندگیا دعوا و مرافعه داره قول میدم جبران کنم و همونی بشم که میخوای
گفت اگه نخوای برگردی تا آخر عمر طلاقت نمیدم خودم میرم زن میگیرم ولی نمیذارم اسمت از شناسنامم پاک بشه
حالا بهم فرصت داده فکر کنم و جوابشو بهش بدم اگه جوابم مثبت بود خودم با پای خودم برگردم خونه و نهار درست کنم و بهش زنگ بزنم بیا خونه نهارت آماده س!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
-
چه موقعيت خوبي !! به نظر من برگرديد ولي نه به اين مفتي !!
با انصاف با ايشون برخورد كنيد ولي منطقي و با شرط و شروط . از موقعيت ضعيف ايشون سوء استفاده نكنيد ولي احمق هم نباشيد و بدون گرفتن برخي امتيازات منطقي بر نگرديد . لطفا درخواست هاي منطقي و حياتي خودتون رو با دليل ليست كنيد تا بهتر بتونيم پيش بريم
موقعيت بسيار خوب هست و بايد با زكاوت و البته انصاف برخورد كنيد. بايد كودك داستان ما چندتا چيز ياد بگيره . فقط الان موقع مناسبش هست و بس
-
سلام آقا بهزاد
امروز من سعی کردم بیشتر سکوت کنم و چیزی نگم که تحریک بشه ولی حرفاشو اصلا باور نمیکنم اصلا بهش اعتماد ندارم و روی تصمیمم همچنان مصمم از واکنشای بعدیش میترسم
میخوام برم درخواست طلاق بدم . اقداممو شروع کنم ولی واقعا میترسم
-
سلام
بنظر من شوهرتون نمیخاد شما رو از دست بده
اینهمه تماس و اصرارش نشون دهنده همین موضوعه
اینکه به همه گفته خونوادتون مقصرن یه حالت انکار داره
یعنی نمیخاد بپذیره که این اتفاقات به خواست و اراده خودتون بوده و عوامل خارجی باعث شدن اختلاف پیدا کنید
اما درباره این حرف اخرش نمیدونم چی بگم که گفته طلاقت نمیدم و میرم زن میگیرم
اما بنظر بخاطر عصبانیت و خشم و البته ترسوندن شما و اجبارتون به برگشت اینو گفته که حرفی ناپخته و بچگانه است
شما نا شنیده بگیرید
ابتدا ببینید واقعا قصدش اصلاح و رفع معایبشه یا میخاد فقط برتون گردونه
اگر واقعا از رفتارهاش پشیمونه ضرری نداره یه فرصت دوباره به خودتون بدید
اگر تهدیدتون میکنه و یا تعیین تکلیف میکنه بخاطر اینه که درمانده شده و احساس ناتوانی میکنه
این یه خصلت بچگونه است
وقتی که میبینه هیچ راهی برای رسیدن به خواستش نداره و همه ترفندهاش ناکام مونده از پرخاش و اجبار و تهدید استفاده میکنه
شما این رفتارش رو نادیده بگیر و عکس العمل نشون نده
امیدوارم شما هم سعیتون در اصلاح خودتون باشه
با یکم گذشت ایشالا مشکلتون حل میشه
به طلاق به عنوان یه راه گریز نگاه نکنید بلکه این پدیده رو فقط به عنوان اخرین راه و فقط در صورتی که هیچ روش دیگه ای برای امتحان نبود انتخاب کنید اونم نه عجولانه و احساسی
موفق باشید...
-
توی این موقعیتم داره تهدیدم میکنه و برام تعیین تکلیف میکنه میدونم با یک کودک ناآرام و پرخاشگر طرفم خدا بهم صبر بده نمیدونم چه سرنوشتی در انتظارمه
-
ممنون از پاسختون دوستان
علی آقای عزیز شوهرم نمیخواد منو از دست بده چون خودشم میدونه کسی مثل من نمیونه تا اینحد گذشت داشته باشه دلم نمیخواد اینو بگم ولی بودن من براش میصرفه از هر نظر
اون هیچوقت اشتباهاتشو قبول نداره و مدام خودشو توجیه میکنه و سعی میکنه اطرافیانمو مقصر جلوه بده
و قصدش فقط برگردوندن منه نه اصلاح معایبش البته خیلی ساده لوحانه ست اگه باور کنم میتونه خودشو تغییر بده
چون بعضی رفتارای آزاردهنده ش مثل فحاشی و بددهنی یا خودخواهی، دست بزن، کینه عمیقش نسبت به خانوادم به این سادگیها قابل تغییر نیست
اینکه من به قصد جدایی از خونه اومدم بیرون براش سنگینه و یه جورایی بهش برخورده و مطمئنم اگه بخوام برگردم تا آخر عمر باید بخاطر این موضوع
سرکوفت بشم و مطمئنا یادش میره که به خواست اون برگشتم
از طرفی پدر و مادرم اصلا موافق برگشتنم نیستن
الان حدود یکماهه که من خونه پدرم هستم خودش روز اول اومد پیش پدرم و گفت زنمو بدید برم خیلی زننده با پدرم برخورد کرد و گفت مگه خودتون تا حالا دعواتون نشده
نظر پدرم اینه این آدم همیشه حق به جانبه و در هیچ صورتی حاضر به پذیرش اشتباهاتش نیست و اینکه میگه زنمو میخوام همش ترفنده و اگه بخوام برگردم ممکنه یه بلایی سرم بیاره
چون فکر میکنه غرورشو شکستم
از اونروز ببعد دیگه نه خودش نه بزرگترش هیچ اقدامی نکردن
الانم که داره میگه با پای خودت برگرد و دور خانوادتو خط بکش
اعتمادمو کامل از دست دادم مطمئنا هر شرطی هم براش بذارم هیچ ضمانت اجرایی نداره و راحت میزنه زیرش
دیروز میگفت تو باید با کفن از خونه م میرفتی اشتباه کردی و باید تاوانشو بدی
مطمئنم اون فقط دنبال انتقامه دلتنگیشم بخاطر اینه دیگه کسی نیست در اختیار فرمایشای ریزو درشتش باشه
مساله بچه هم هست هیچ تضمینی نیست که ما بچه دار بشیم یه روز میاد میگه من بچه میخوام و میرم زن میگیرم
چون هیچی ازش بعید نیست