من هم دقیقا مشکل وسواس نسبت به قد و ظاهر همسرم دارم

با سلام..واقعا گاهی ادم میمونه چی بگه...خوب اقای عزیز..هیچ کس از زیبایی و زیبا بودن بدش نمیاد......یه لحظه بشین فکر کن...شما اگه با خوشگلترین دختر دنیا هم ازدواج کنین......و فرضدرو بر این بزاریم کهوتمام خصوصیات مثبت خانم خودتونو هم داشته باشه..... ( گرچه یه لحظه فک کن نداشته باشه...اوه ه ه ه چطور میتونی با کسی کنار بیایی که فقط از دار دنیا خوشگلی نصیبش شده و نجابت و اصالت و مهربونی و تمام چیزایی که یه خانم باید داشته باشه رو نداشته باشه......زندگی واست جهنمه......یه جهنم به تمام معنا به ارزش رضایت خودتون به بها دادن به زیبایی ....اینکه فقط زیبا باشه کافیه ))))))خوب داشتم میگفتم.....اگه فرض اول رو تصور کنیم...خوب این خانم دو روز دیگه با اولین بارداری و کشیدن درد زایمان که تمام هیکلش به هم میریزه ....یه نگاه به خانمای اطرافت داشته باش...ببین با به دنیا اوردن بچه..چطور صورتاشون شکسته و پیر میشه......!!! خوشگلی واسه کی ماندگار بوده...واسه کی دوام داشته.....؟؟؟؟ گل بی عیب خداست...هیچ کس کامل نیست......!!به داشته های خودن فک کنین...شما چی....شما فکر میکنین خانمتون از قیافه شما رضایت کامل رو داره؟؟؟؟؟؟؟ یا نه چیزای دیگه ای توی وجودتون دیده؟؟؟؟؟ که شما شدین شریک زندگیش!!!!
به چیزی که خدا بهتون میده قانع باشین.....زیبایی رو در نجابت و پاک بودن خانمتون ببینین......خیلی سخت نیست.....از قدیم گفتن به خوشگلیت نناز به تبی بنده.....!! سراغ دارم خانمی که توی زیبایی حد و اندازه نداشت.....اما با یه تصادف..جوری شده که ادم سخت میشه توی چهره ش نگاه کنه.......!!
بعدشم شما میگین وقتی دخترهایی رو که توی خیابون میبینید که زیبا هستن....از اینکه با خانمتون ازدواج کردین پشیمون میشید....بعد میگین که کاش یه مدت محرم بودین تا زودتر میفهمیدین که خانمتون زیبایی نداره.....خوب با این توصیف....از کجا میدونین اون دخترایی که توی خیابون میبینین......زیبایی کامل دارن......شما مگه با اونا محرم بودین.....روی چه حسابی اونا رو با خانمتون مقایسه میکنین؟؟؟؟کفه های ترازوتون عادلانه نیست......به خودتون بیایین.....شما فقط خودتون رو دارین اذیت میکنین...!! قدر خانمتون رو بدونید لطفا....چیزی که تا اخر عمر ماندگاره....پاکی و نجابته...نه زیبایی...!!

سلام .

به نظرم هیچ سمی خطرناک تر از مقایسه توی زندگی زناشویی نیست . ولی حالا شما هم خودتون رو یه لحظه توی آینه نگاه کنید ....آیا خودتون از نظر زیبایی کامل و بی عیب و نقص هستید ؟

حالا تصور کنید خانمتون شما رو با بقیه مردها مقایسه بکنه ...دقیقا مثل شما ...... به شما هم چیزی نگه ولی توی ذهن خودش این رو پرورش بده ...... الان شما چه حسی به همسرتون دارید که این جوری شما رو مقایسه می کنه ؟؟؟ ...... امام علی می فرماید : هر چیز را که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند .... به نظرم اگه ما ادم ها فقط همین حدیث رو عمل می کردیم زندگیمون گلستان میشد.

ولی اگه باز هم می بینید نمیتونید با این موضوع کنار بیاید بهتر حتما پیش مشاور برید .....البته انتخاب مشاور از خود مشورت کردن بسیار بسیار مهم تر هست . در واقع میخوام بگم پیش هر کسی هم نباید برای مشورت رفت ...

یا علی ...

سلام .

من الان توی سایت استاد حورائی داشتم مطالعه می کردم یه نفر دقیقا سوالی مشابه به شما داشتم البته طرف مقابل خانم هستند سوال و جواب رو برای شما این جا میزارم مطالعه کنید شاید براتون مفید باشه .

نقل قول:

---

سلام استادمن 8 ماهه عقد کردم اول خیلی همسرم به دام نشسته بود. خیلی دوستش دارم.. من قبلنا دوست داشتم همسرم قد بلند و هیکلی باشه اما تو انتخاب ازدواج ایشون اینطوری نبود ولی خیلی ویژگی های خوب دارند. به دلم نشسته بود حسابی. اما الان هی با افکار منفی اذیت میشم که من دوست داشتم قدش بلند باشه و .... خیلی دارم اذیت میشم.. شدیدا دوستش دارم..چه کنم افکار بد مزاحمم نشن.. از نظر اخلاقی و خانواده خیلی خوبه.. چطوری فکر منفی نکنم. حرفام پنهان بمونه
لطفا

---

و پاسخی که دادند :

نقل قول:

---

باسلام؛بدون هیچ تردیدی یقین کنید که این افکار القائات و وسوسه های شیطان است تا زندگی شما را رو به سردی ببرد. چند نکته1 تمرکز ذهنی تان را مدام روی ویژگی های مثبت همسرتان قرار دهید. وقتی مدام توجه ذهنی شما روی نقاط مثبت همسرتان باشد روز به روز به زندگی و ایشان دلگرم تر می شوید. 2 به هیچ عنوان به ویژگی های منفی ایشان فکر نکنید. اگر چیزی به ذهن تان آمد مثلاً اینکه کاش قدش چنین و چنان بود باید بلافاصله فکر و ذهن تان را به موضوع دیگری معطوف کنید و روی این موضوع متمرکز نشوید و اگر این اتفاق خطور افکار مزاحم بارها و بارها رخ داد هر بار باید چنین کنید. 3 بسیار مراقب باشید نظر دیگران برایتان مهم نباشد چرا که بسیاری از معیارها و حساسیت های ما براساس توجه به نظر دیگران شکل می گیرد. یعنی ممکن است شما در ذهن خود به این فکر کنید که از نظر فامیل و دوستان و اطرافیانم شوهر من چگونه به نظر می آید و همین ذهنیت اشتباه کافی است شما نتوانید از زندگی تان لذت ببرید. شرط آرامش و لذت زندگی بی اعتنایی به نظر و قضاوت دیگران است. 4 به هیچ عنوان حتی در ذهن خود، همسرتان را با این و آن مقایسه نکنید. وقتی در ذهن خود همسرتان را در کنار دیگری قرار می دهید طبیعی است که احساس خوبتان کمرنگ می شود. مطمئن باشید اگر همسر شما نیز در ذهن خود چهره ی شما را با خانمی دیگر که از شما زیباتر است مقایسه کند، احساس خوبی نسبت به شما نخواهد داشت.نکته ی آخر اینکه دیگر حتی در خلوت خود نیز با خودتان نگویید که من همسرم را کم دوست دارم و آنطوری که دوست داشتم نیست . چرا که خود این تلقین منفی می شود و سردی می آورد. بلکه در نقطه ی مقابل مدام به خود بگویید « من همسرم را بسیار دوست دارم. » و این را به خودش نیز بسیار بگویید.

---

سلام دوست عزیز، من پست آقای جواديان هم خوندم، دقیقا مشکل شما بود، بهترین کار اینه یا رک بشینید با همسرتون صحبت کنید،یا تو خلوت خودتون تکلیف خودتونو روشن کنید،اینجوری داری هم زمان و از دست میدی هم از طرفی داری عذاب میکشی و با بی مهری عذاب میدی همسرتو، چون ایشون از چیزی خبر نداره و از حس شما نمیدونه، چون شما هم نمیتونید نقش بازی کنید که داره بهتون خوش میگذره وقتی با همسرتون هستید، پس بهتره هرچه زودتر تکلیف روشن بشه، یا شما شرایط این خانوم رو بپذیرید،چرا که پذیرش حقیقت از تلخیش کم میکنه یا نه اینکه خیلی رک به همسرتون بگین که چه چیزهایی داره آزارتون میده،چون حرف زدن خیلی از مشکلات و حل میکنه باعث میشه آروم تر بشین، بیاید روزی که همه ماها زیر سایه امام زمان خوشبخت باشیم همینطور شما دوست عزیزم

با سلام خدمت دوستان عزیز و اقای پیمان عزیز.. برادر اول اگه پروفایلت اسم واقعیته که به نظر من شاید کسی از اشناها اینجا ببینه و براتون کمی بد باشه و هم اینکه نتونی راحت تر مشکلاتتو اینجا عنوان کنی..

نمیدونم مشکل شما چقد شبیهه مشکله من باشه ولی من جدای از این مشکل شما به اضطراب و استرس و دلشوره و بی قراری و افسردگی مبتلا شدم تا جائی که از فشار از دماغم چن بار خون اومد اوایل.. چون اصلا میلی به دیدن خانمم نداشتم ..تنگی نفس و گرفتگی سینه و اضطراب حاد دستشونو گذاشته بودن زیر گلوم و فشار میدادن.. مهمونی رفتن خونه خانمم برام کابوس بود و خیلی چیزهای دیگه که تو پستهام نوشتم..

همه حرفهائی که دوستان زدن بجاش خوبه ولی به دل ننشستن اندام خانم یه چیزیه که سخت بشه بهش عادت کرد منم وقتی خواستگاری از نگاههای مهربون خانمم و اینکه چقد باهام راه میومد تو خرید ها حس خوبی داشتم ولی به قول معروف
وقتی اندام برهنشونو دیدم سقف ارزوهام به چسبید به کف .. من خیلی تلاش کردم ده جلسه رفتم مشاوره و چون فقط این مشاور به نظرم منطقی میرسید و میگفت اصلا طلاقو بی خیال شو سراغه دیگری نمیرفتم چون یه مورد رفتم
و صریحا گفت باید جدا بشی و منو از قبل هم خرابتر کرد و دگ سراغه مشاور دیگه ای نرفتم.. و شروع کردم رسیدن به تیپ خانمم و هر چیزی که میدیدم تو دخترها خوشم میاد براش میخریدم و تنش میکردم ولی چون لامصب اون تو ذهنیمه خیلی بی عیب و ایراد بود منو ناکام میذاشت
یا دختریرو میدیدم که خیلی اندامش موزونه با هم دگ واویلا بود..
هنوزم به طور کامل خوب نشدم ولی 80 درصد اضطرابو و افسردگی رو از خودم دور کردم اما اون کشش و هنوز نسبت بهشون ندارم و حتی زودتر رفتیم زیر سقف که شاید بهبود پیدا کنم ولی تاثیری نداشت و شبها به اکراه میرفتم خونه ..
تا اینکه قبل عید تصمیم گرفتم اگه تا عید خوب نشم قید همه چیزو بزنم و خانمم و در جریان بذارم ..دو ماه مونده به عید رفتیم مشهد و نزدیکهای عید فهمیدم خانمم ناخواسته حامله شده.. انگار پتک رو سرم کوبیدن ..
نمیدونستم چیکار کنم ..بازم مثل قبل به خدا اعتماد کردم و چیزی نگفتم ..
هر وقت فکر طلاق به سرم میاد چهره مظلوم و قلب مهربونه خانمم میاد جلوی چشمام و کمی ارام میگیرم ولی میگم کاش همون روزهای اول جدا میشدم ..اما وجدانم و ایمانم اجازه نداد.. نخواستم دو روزه دنیارو به اخرت ترجیح بدم..
خلاصه برادر من سخته و خیلی سخته ..باید ادمش باشی تا بتونی بین خانمت یا طلاق یکیرو انتخاب کنی ..البته معلومم نیست بعد طلاق با کسی اگه ازدواج کردی اخلاقش چطوری باشه..چون شاید بتوان با اندام معمولی کنار اومد ولی با اخلاق بد
فک نکنم بشه یه سال دووم اورد..
منشا مشکلات اینچنینی از انجائی اغاز میشه که دو تا عاشق رو ما تو پوسترها یا پست های عاشقانه ای که تو گروها میذارن یا درست میکنن تو همشون دختر و پسر زیبا و قد بلند و بدون عیب و ایراد هستن و همش این به ذهنمون القا میشه که عشق یعنی این
ماشالله هم سریالهای تلویزیونی هم که الان پر شده از بازیگرای عمل کرده و یا ذاتا زیبا که باعث ایجاد مقایسه میشه .. اگه میخوای با این خانم ادامه بدی باید از درون بپذیری و برا خانمت لباسهای زیبا بخری ..چون زنهای زیبای تو خیابون هم بواسطه لباس زیبا هستن
و یا بقول مشاوره بنده یه بار بری بیرون از کشور و تو ساحلشون بشینی و ببینی که طیف زیادشون دچار سلولیت هستن و یا بدون لباس خیلی معمولی هستن..دگ خیلی پر حرفی شد.. موفق باشی

سلام خدمت آقای جوادیان عزیز و بقیه عزیزان
اسم پیمان اسم واقعی من نیست و من با نام مستعار اینجا فعالیت میکنم
ما همچنان در دوران عقد به سر میبریم و دقیقا همانند شما به افسردگی و اضطراب حدای مبتلا شدم و روزی هزار بار به خودم لعنت میفرستم مخصوصا موقعی که خانم زیبایی رو در خیابان میبینم. و به هیچوجه خیال رفتن به زیر یک سقف رو ندارم و خیلی خیلی با اکراه به خونه همسرم یرم و به هیچ وجه دلم نمیخواد کنارش باشم و من هم دقیقا وقتی اندام برهنه ایشون رو دیدم تمام آمال و آرزوهای سالهای زندگیم به یکباره خراب شد. یکسره با خودم صحبت میکنم و درد و دل میکنم و از همه بیشتر چیزی که منو عذاب میده چهره مظلوم و قلب مهربون همسرم هست وقتی که به جدایی فکر میکنم. و واقعا نمیدونم چه کنم و فقط به این نتیجه رسیدم که مجردی خیلی خیلی بهتر از بودن در کنار کسی است که بهش علاقه نداری
چیزی که الان مدتیه به ذهنم رسیده رفتن به سراغ یک دعا نویس مجربه. شاید موثر باشه
اگه شما یا کسی شخص مطمئنی رو سراغ داره ممنون میشم به من معرفی کنه

با سلام..
عزیز رفتن پیش دعا نویس و این حرفا هیچ فایده ای نداره..کما که من همه این راه هارو رفتم و ذره ای تاثیر نداشته.. اون چیزی که باید عوض بشه و قبلا هم نوشتم دید شما نسبت به نامزدتون هستش.. و این کار بس سختی هستش

.. بیشتر پسر و دختر ها اوایل نامزدی دچار همچین مشکلی میشن ..بعضیا زود به خودشون میان و ملاکهاشون یادشون میاد و راحت با مسئله کنار میان و بعضی ها هم از ملاکهای جدیدی که جایگزین ملاکهای اولیه شده کوتاه نمیان و

رفته رفته بر سردیشون افزوده میشه.. منم همون طور که نوشتم فعلا در تلاشم تا ملاکهایی رو که در نظر داشتم و بهش رسیدم و باور کنم و رویای بودن در کنار همسر خوش اندام و زیبارو کم رنگ کنم ولی واقعا سخته ..

به شما هم توصیه میکنم فعلا نه اضطراب داشته باشین و نه فکر رفتن زیر سقف .. فقط به چن تا مشاور زبده مراجعه کنین و اگه تا چن ماه اینده تغییری حاصل نشد خونوادتونو در جریان بذارین..

من در یه جائی مطلبی میخوندم که نوشته بود مشکلاتی که الان براتون بزرگه پنج سال اینده براتون اهمیتی نخواهد داشت.. و بارها برام این ایه قران تو جاهائی برام تلاوت شده که چه بسا چیزهای ناخوشایندی خدا برایتان مقرر میکند که در ان خیری برایتان نهفته است و شما خبر ندارید..

مقایسه کردن و زیبا دیدن دخترها و زنهای دیگرو اگه کم کنید بسیار تو دیدتون به نامزدتون تاثیر خواهد داشت این دو نکته رو از من بشنوید و عمل کنید..

یه سوال، تا حالا با دختری دوس بودی؟

سلام جناب متاسفم اما بعضی وقتها لازمه تو خلوتش با خودش دعوا کنه بگه مگه زن من چشه؟؟؟
خودم انتخابش کردم پس خودم قبول ندارم
نه چشش کوره نه کچل نه میلنگه یعنی چی این مزخرفا که دوسش ندارم
مگه قرار بود چه شکلی باشه مگه خودم چطوریم
خلاصه کلی با خودت بشین دعوا کن و سنگهات رو با خودت وا کن

بعد هم اینکه قد 162 در کشور ما یعنی متوسط رو به خوب
اگه یکم دقت کنی میبینی دختر زیاد بلند هم چندان جذابیت نخاهد داشت مگه نمیخای همسرت رو دراغوش بگیری یه ظریف بهتره یا یه درخت؟؟؟؟؟

سلام.ببخشين راحت صحبت ميکنم
دوست داشتي خانومت 23 سانت ازخودت بلند تر بود؟
او خانومي که شما از قدش خوشت مياد، دوست داره شوهرش 23سانت از خودش بلند تر باشه .درسته؟
او خانومي که شما ديدي و از قد و هيکل و صورت روياييش خوشت اومده، منم د يدمش خوشم اومده،جواديانم ديده خوشش اومده و هر مردي که ببينه خوشش مياد اخه اون زنه همينو ميخواد.راستي با با بزرگم د يد خوشش اومد.حالا دوست داري اون زنت باشه؟
اقايون وقتي ميخان همسر انتخاب کنن به اخلاقيات بيشتر توجه ميکنن ميدوني چرا؟
====جنيفر لوپز- vs -زن زشت و بد هيکل====
همشون وقتي دو شکم زاييدن و به هرکدوم 2سال شير دادن ميشن مثل هم

حلا ظاهر مهمه يا باطن

شما يه خانوم با اخلاقيات خوب داري بعد چسبيدي به اون قسمتي که نداري

و مطمئن باش اگه اون چيزي که خدا بهت داده رو نميداشتي الان پست ميزاشتي که کاش يه زن قانع و مهربون ميداشتم

اون موقع جا داشت که ديوونه بشي