ازدواج پسر مجرد با دختر مطلقه

خانم شیدا اول اینکه ممنون هستم از پاسخگوییتون . ببینید شما یجورایی دارید پاسخ میدید مثل این میمونه که دارید منو متهم میکنید و باهام دعوا میکنید!!
میگید میخواید رابطتتون رو سربسته جلو ببرید و بازش نکنید!!! آخه میشه بگید از کجای حرفای من این برداشت رو داشتید؟!!!؟!؟! آخه خانم خوب اگه من میخواستم سربسته جلو برم که نمیومدم اینجا حرف بزنم یا اینکه اول حرفام گفتم که در مرحله تحقیقات مقدماتی هستم.. وقتی میبینید اومد دارم تحقیق میکنم و میخوام یه سری چیزها واسم روشن بشه به دلیل اینه که همین اول راه که در مرحله تحقیقات هستم و همچی واسم آسونتره این رابطه رو قطع کنم!! پس فرمایش شما رو در این مورد کاملا رد میکنم.. دوم اینکه شما گفتید علت طلاق مهمه و روی این حرفتون پافشاری میکنید و بازم من اینجا بهتون میگم که کلا حرفای منو درست نخوندید و جواب دادید!!! من دارم میگم فرض بر این میگیریم که من تحقیقات جامع و کامل دارم و علت طلاق هم قابل قبوله و مشکل خاصی نیست در اون صورت چی؟!!!من دارم جنبه روانی قضیه رو سوال میکنم اینکه به فرض بعد از ازدواج رفتارها و اخلاق ها مورد تایید همدیگه هم باشه آیا مشکلات روانی دیگه ای ناشی از اون اتفاق میتونه بیفته بیشتر برای فرد مطلقه..
از همتون ممنونم که جواب میدید چون به هر حال وقت میزارید و اونچیزی که ب فکرتون میرسه میگید ولی خواهشا اول اینکه حرف های سوال کننده رو درست بخونید دوم اینکه سعی نکنید اونو متهم به کاری کنید و سوم اینکه پاسخ هاتون بعد روانی شخصیتی داشته باشه نه صرفا بخاطر فرهنگ و جامعه خودمون..
بازم تشکر از همه

- - - Updated - - -

بسیار ممنونم از همه دوستان..
آقای باغبان من هنوز روی مساله ای با شما اختلاف نظر دارم..
در مورد شناخت که موافقم چونکه برای خواستگاری از دختر مجرد هم باید شناخت و معیارهای هر دو نفر بررسی بشه.. ولی در مورد رابطه قبل از ازدواج و فرد طلاق گرفته در مورد مقایسه کردن هنوز با شما اختلاف نظری دارم...
اکثر افرادی که در دوره قبل از ازدواح روابط دارن یا دختر عاشق پسر میشه یا پسر عاشق دختر.. و انسان عاشق هم هر حرکتی از معشوقش رو ببینه مورد ستایش قرار میده!! چون کاملا احساسی هستن و وقتی این رابطه به نتیجه نرسه و یکی از اون دو نفر ازدواج کنن آیا شوهر یا خانمشون رو مورد مقایسه با عشق قبلیشون قرار نمیدن؟! که بگن عشق سابق خوشتیپ تر بود! قدبلند تر بود!زیباتر بود و... در ضمن به نظر من کسی که طلاق میگیره اکثرا حس تنفر ایجاد میشه بهشون و از همسر سابقشون شاید به نوعی بدشون بیاد دیگه هرچند هم که روزگار خوشی شاید داشته باشن...
من میگم مقایسه های ما بیشتر جنبه مذهبی فرهنگی داره تا جنبه شخصیت شناسی و روانشناسی فردی..

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط باغبان

................................


سلام

شما یه خانمی را در نظر بگیر که مثلا – با کسی هم رابطه ای نداشته ( از هر لحاظ )

این شخص ازدواج میکنه و خدایی نکرده بعد از 1 سال مثلا شوهرش فوت می کنه ! ( فرض می کنیم شوهرش را خیلی دوست داشت )

چیزی که این خانم تجربه کرده ، حس و دل بستن به مرد واقعی زندگیشه ، و اینکه یه روزی باور داشت میتونست ، با این مرد زندگی خوبی برای خودش بسازه . ولی حالا نداره !

اگر خواست سال های بعد ازدواج کنه ، دوست داره این پشتیبان را برای خودش داشته باشه ، یعنی مرد واقعی ! مردی که همیشه در کنارش باشه

از این جهت به نظرم مورد مقایسه قرار میگیره !!! و این هم طبیعی هست - قبول داری ؟

اگر همسر جدیدش ، در نوع رفتار و احساس، بهتر از همسر گذشته اش باشه و یا در حد آن

اون مرد میتونه منجی اون باشه ! - در این صورت دیگه اون خانم رابطه و رفتار واقعی را ، رابطه جدیش می دونه ، نه قبلی !

و اگر اون مرد بتونه احساسات و عواطف طرف را در کنترل بگیره و در این زمینه عالی باشه – موفق میشه .

و یا مثلا ازذواج به طلاق کشیده شده و تقصیر زوجین بوده - در ازدواج مجدد طرف دوست داره این ایرادات را نبینه و یا کم تر ببینه - برای همین گفته می شود که حتما آگاهانه و کارشناسی شده معیارها را بررسی کنیم

من از این جهت گفتم مورد مقایسه قرار میگیرید ! :72:

---

سلام دوست عزیز

نظرت چیه در مورد پست بالا ؟

به نظرت میتونی منجی اون باشی ؟


موفق باشی.:72:

............................................

جناب باغبان باز هم ممنونم از شما..
همسر فوت شده با طلاق گرفته متفاوته.. کسی که همسرش فوت شده یعنی ناخواسته بوده و شاید بعد از همسرش کسیو پیدا نکنه که اونقدر دوسش داشته باشه مثل بعضی عشق های قبل از ازدواج.. وی مطلقه به نظر من فرق داره یعنی اینکه قبولش نداشته که جدا شده یعنی اینکه دوسش نداشته که جدا شده و نفر بعدی به نظر من راه سختییو نداره که اعتماد اونو جلب کنه...
این نظر شخصی خودمه
اینم اضافه کنم که هیچ وقت تو زندگیم فکر نمیکردم که فکرم بره سمت یه مطلقه و حتی در فرهنگ خانوادگیمون هم اصلا جا نیفتاده... ولی من به این فکر میکنم که چه تضمینی هست که یه مجرد منو خوشبخت کنه و مشکلی نداشته باشم و خیلی خصوصیت های دیگه که در این خانم دیدم... بازم تردید دارم و در مرحله فکر کردن شدید هستم... خداوند همیشه تو هرکاری همه چیزو تمام و کمال نمیده به کسی و دشواری هایی در مسیر هست...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sss6868

جناب باغبان باز هم ممنونم از شما..
همسر فوت شده با طلاق گرفته متفاوته.. کسی که همسرش فوت شده یعنی ناخواسته بوده و شاید بعد از همسرش کسیو پیدا نکنه که اونقدر دوسش داشته باشه مثل بعضی عشق های قبل از ازدواج.. وی مطلقه به نظر من فرق داره یعنی اینکه قبولش نداشته که جدا شده یعنی اینکه دوسش نداشته که جدا شده و نفر بعدی به نظر من راه سختییو نداره که اعتماد اونو جلب کنه...
این نظر شخصی خودمه

---

طلاق باعث می شه سخت تر اعتماد کنه. چرا فکر می کنید کار شما راحت تره، چون شوهرش را دوست نداشته؟
اول که شاید همسرش درخواست جدایی داده و خانم تمایلی به جدایی نداشته و همسرش را دوست داشته
در ثانی وقتی یکبار در انتخابت و علاقه ات به نتیجه خوبی نمی رسی، شرایط برای نفر بعدی سخت تر می شه، نه آسونتر.

ممنونم شیدا خانم
منظورم از اسونتر شدن بعد از جلب اعتماد ایشونه.. وقتی اعتمادشون جلب شد زندگی باهاشون راحت تر از کسیه که همسرش فوت شده یا کسی که در گذشته عاشق کسی بوده.. من از این نظر دارم میگم..
من منکر این نمشم کسی که طلاق گرفته از لحاظ روحی شرایط سختی رو گذرونده و تا حدودیا خیلی استرس ها میتونه داشته باشه ولی صحبت های بیشتر بچه ها من فکر میکنم بخاطر باکره نبودنه!! البته برداشت من اینطوره... چونکه همونطور که مثال زدم مقایسه کردن خانمی که طلاق گرفته با کسی که فوت کرده و قبلا عاشق کسی بوده خیلی کمتره..
در حالی که من معتقدم کسی که طلاق گرفته یه کمبودی در زندگی قبلیش داشته و اگه اون کمبود در زندگی بعدیش جبران بشه میتونه موجب عاشق شدن بشه ولی کسی که همسرش فوت شده یا اینکه قبلا عاشق کسی بوده باشه خیییلی بیشتر مقایسه میکنه و شاید همسرش هرکاری کنه به چشش نیاد...
بازم ممنونم از همگی.. از صحبتای خیلیاتون استفاده کردم.. مطمءنن چند نظر بهتر از یه نظر هست:72:

سلام بر ، کبوتران دلواپس پرواز

ممنون از شما - بالاخره اختلاف نظرها هست ، و این خیلی قشنگه - اگر ماها متفاوت باشیم - می تونیم از هم یاد بگیریم ، و من در این مدت خیلی از شما و دیگر دوستان یاد گرفتم.:72:


به قول شما در مورد تفاوت ها در عشق های قبل از ازدواج با عشق با همسر آینده به نظرم نمی تونیم تناسبی و مقایسه ای برای اینها پیدا کنیم

چوت در مورد اول تعهدی نیست وقتی تعهدی نیست عشق معنا پیدا نمی کنه – در حالی که در ازدواج اولین چیز ، تعهد زوجینه – تعهدی که میگه همیشه در کنار هم هستند – برای هم هستند !

و این جاست عشق معنی پیدا مبکنه !


ولی در بیشتر دوستی های خیابانی به نظرم عشق پیدا نمیشه

شاید سرگرمی و حتما اگر این موارد زیاد انجام میشه در ذهن طرف تداعی میشه.

از طرفی حرف شما میتونه درست باشه چوت اون پسر که مثلا با 10 دختر دوست بوده و از حد و مرز این رابطه ها گذشته

چون 10 تا احساس – با 10 چهره صحبت کرده و احساس خودش را چه راستی و چه دروغی ابراز کرده

امکان داره مقایسه هم صورت بگیره - چون در ذهنش شبکه ای از رفتارها و احساسها درست کرده

البته قابل درمان هست . یکی از اون کارها عدم برقراری به این رابطه ها – عبادت و ......

و این شبکه ها کم رنگ میشند !!!

برای همین هست میگنند اگر شخصی احساسش را فقط تو زندگیش برای همسر آینده اش خرج کنه موفق تر خواهد بود – زندگی پایدار تری خواهد داشت و .....

.......................


زوجینی که از هم جدا میشند ، جدا از این که کی مقصر بوده - خب دوست دارنند در ازدواج مجددشان اون ایرادها را نبینند در همسر آینده شان ، و این طبیعی ست . ( علاوه بر معیارهای خودشان )

و این خودش یعنی یه مقایسه طبیعی !

ولی کسی که مجرد بوده این مقایسه را نداره چون تجربه نداره و فقط از معیارهای خودش و مشورت دیگران و تحقیق دست به انتخاب میزنه !

در کل به نظرم باز هم همه چی به شناخت و تحقیق و معیارها بر میگرده ( همون طور که دوستان عرض کردند ) - اگر شما به این شناخت ها از اون پی ببری و ایشون هم همین طور و اگر ایشون قصد ازدواج

با شما را پیدا کنه و شما هم بتونید تناسب فکری - اخلاقی و عاطفی و ..... ( مانند ازدواج های مجرد با مجرد ) اعمال کنی و خود بزرگوار و خانواده محترم شما هم ایرادی در این ازدواج نبینی ( در حال و آینده !) ، مشکل پیدا نمی کنی به نظرم .


در موردی که شما عرض کردید که : (( نفر بعدی به نظر من راه سختییو نداره که اعتماد اونو جلب کنه

اگر شوهر دوم آن هم به خاطر تفاوت و عدم درک درست از هم، به مشکل بر خوردند چی ؟

.......................


خوشبختی انسانها به خودشان و تفکرشان و تلاشی که می کنند ، بر میگرده ! - اگر در این مورد خوب باشیم ، می تونیم بگیم موفق میشیم !


شما بررسی خودت را از انجام بده :


همین طور که عزیزان در تایپیک عرض کردند - شما مانند اینکه داری از یه دختر مجرد تحقیق میکنی از ایشون هم تحقیق کن برای ازدواج

معیارهایت را لیست کن و یکی یکی برو بررسی کن و ببین میتونه این شخص یارت باشه !

فقط به عنوان یه گزینه !

ما باید فقط به همسر آینده مان تعهد داشته باشیم نه دختری که میریم خواستگاریش !

( این جمله را از دوستان همدردی یاد گرفتم )


سر یه عمر زندگی - و از طرفی باهاش درد ودل کن ببین زندگی گذشته اش چی بود – از چی ناراحت بود و باعث جدایی شده ( معذرت می خوام – درسته این جمله تکراری ولی واقعا مهمه )

برای اینکه بتونی موفق تر باشی اگر می خوای باهاش ازدواج کنی - باید بدانی .


از خودت سئوال کن : چه چیزی در این خانم هست که اگر با او ازدواج نکنم دیگر مثل اون پیدا نمی کنم ؟؟؟؟؟!!!!!


نباید از آینده بترسی و به خودت بگی نکنه مشکل پیش بیاد !

به نظرم خودت هم تردید داری درسته ؟؟؟:18:

دوره شناخت را طی کردی - به جواب سئوال خودت هم میرسی !!

حتی مشاوره هم برو ( خواهش می کنم )

ممنون. :72:

......................


اگر ما به کبوترها توجه کنیم - می بینیم که حنی اونها هم ، همه چی ، شسته رفته در اختیارشان نیست !

در پیدا کردن غذا - در لانه ساختن و ..... ولی همیشه راضی هستند!!

بعضی موقع ها دوست دارم پرنده باشم! و در آسمان پرواز کنم !


دلواپس پرواز نباش !!


موفق باشی .:72:

سلام مجدد دوست عزیز


فکر کنم دوستان راهنمایی های جامعی داشتن.به نظر من اگه تصیمیمتون تا حد زیادی قطعی هست با تحقیق بیشتر و مشاوره دو نفری پیش یه فرد حاذق اون رو به مرحله عمل برسونید.

یه نکته نگارشی هم به عنوان یادآوری عرض کنم: عبارت"عرض کردن " رو انسان برای خودش به کار میبره که نشونه فروتنی هست ولی برای دیگران از عبارت "فرمودن" معمولا استفاده میشه که نشونه احترام به اون شخص هست.قصد جسارت نداشتم فقط خواستم یادآوری کرده باشم به دوستانی که پست های خیلی خوبی مینویسن و این عبارت رو به شکل نادرست استفاده میکنن ،خواستم پست هاتون بی ایراد باشه:72:


موفق باشید:72: