-
مدتی است که در تالار حضور دارید و دوستان پست های خوبی براتون گذاشتند.
توصیه ای خدمتتون دارم.
مدتی تمرکزتون رو از روی همسر ، پدر ایشون ، برادر ایشون ، پدر خودتون و خاطره نویسی در اینجا بردارید.
یک قلم کاغذ بردارید و از پست های مفید دوستان نت برداری کنید
بررسی کنید چقدر عملیاتی رفتار کردی؟
بررسی کنید چه مهارت هایی در این مدت از این تالار یاد گرفتید و چند درصد اون رو عملیاتی کردید؟
رمز به آرامش رسیدن شما و دریافت احساسات تایید کننده در شما عملگرایی درست فارغ از هرگونه نتیجه گرایی است.
تا زمانی که شما خودتون در این دایره کوچک محصور کردید نتیجه ای جز رنج و درد در بر نخواهد داشت لذا از این حصار خارج شوید.
عملکرد مثبت شما اول از همه باعث رضایت درونی خودتون می شه و مطمئن باشید در دراز مدت روی اطرافیانتون هم اثر گذار خواهد بود.
-
عزیزم بی نهایت جان
منظور از عملیاتی چیه؟
من از این تاپیک ها چیزهایی که یاد گرفتم :
احترام به همسرم و خانواده اش
رسیدن به ظاهر و اندامم که همسرم خیلی بهش گیر میداد
گفتن خوبی کنم و انتظار نداشته باشم .... و توقعاتم از دیگران بیاد پایین
مثلا سلام بدم حالا یا جواب میدن یا نمیدن
باشه بازم میخونم و نت برداری میکنم
ولی نمیخوام تحقیر شدن و زبون دارازی از جانب همسرم انجام بشه و من هیچ حرفی نزنم
اینجا بهم یاد ددان از وابستگی همسرم کم کنم و ازش کاری بخوام
وقتی کاری ازش میخوام میره دو ساعت طول میکشه و پشیمونم میکنه
یا خیلی کارهای دیگه که کلی با وسواس و فس و فس انجام میده
مثلا من رفتم آرایشگاه قراره پنج بیاد دنبالمون یک ساعت و نیم بعد اومده تازه میگه نتونستم کاراوات بزنم برده توی تلار زده
بعدشم که اومده کلی غرغر کلی اعصاب خورد کنی من عکس آتلیه نگرفتم
باور کنید اینا اصلن دست من نیست که درستش کنم
باور کنید با تمام استرس میرم مهمونی میزم جایی با استرس بهش کار میسپارم .......
اینهمه استرس منو از بین برده
شما میگید اصلن به برادر شوهر و پدر شوهرم کار نداشته باشم باشه قبول
و میگین تمرکز از روی همسرم بردارم یعنی چطور ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
-
سلام به همه اونهایی که به من پاسخ دادن
با اینهمه تلاشی که کردم آخر به طلاق رسیدم
دارم پول جمع میکنم بدم به وکیل . میدونم کارم تقریبا عاقلانه است متاسفانههمسرم بیماری روحیش بدتر شده حاشی که میکرد قبلن الان خیلی بدترین حرفها رو بهم میزنه و زده
باورتون میشه بهم میگه با همکارات میلاسی لاشی هستی .... تو هوس فلان چیز مرد ها رو داری...
واقعن فکرش میکنم دارم آتیش میگیرم به ظاهرم رسیدم بهش اهمیت دادم میدونم دادم . دیگه تموم شدم بدترین حرفها رو به پدرم زده و میزنه دیگه از بس تحقیرم کرده خسته و تموم شدم دیگه خسته شدم ازش بشنوم پدرم اعتیاد داره .. میگه مادرت طور انداخته منو گرفته... کسی توی خونه شما نمیامد.
دیگه نمیتونم بمونم فقط بهم بگید چه کار کنم که از نظر قانونی بتونم اقدام کنم ... میخوام خونه خودم باشم و کار طلاقم انجام بدم اما نمیدونم کارم چه کار کنم میترسم بیاد آبرو ریزی کنه .... بچه ها کمک کنید دیگه عقلم به جایی قد نمیدیه
- - - Updated - - -
یادم رفت بگم چرا این حرفها رو بهم زد چون چند وقته شرکتتشون تتعطیل شده توی خونست و من صبحا میام سر کار .. و بهش میگم بیشتر بخواب و استرات کن و بعد خواستی برو بیرون چون نموندم باهش بیام بیرون عصر که رفتم خونه شروع شد غر غر بد دهنی فحش....
ار بمونم باهاش برم اینقدر فس و وساسی داره که دیر میرسم سر کار ...بدون من نمیتونه آماده بشه بره بیرون
بدون من نمیتونه غذا گرم کنه بخوره .. گرسنه میمونه تا من غذا گرم کنم
بدون من نمیتونه آماده بشه بره بیرون .....
بدون من نمیتونه بره حموم..
با هیچی سازگار نیست ...
یک وسواسی فکری و بدهن به تمام معنا