-
سلام صبا
اینقدر پستهات و تاپیکت آشفته است که نمی دونم از کجاش بگم :325:
یکی عصبانی می شه جیغ می کشه
یکی عصبانی می شه حرف زشت می زنه
یکی عصبانی می شه کتک می زنه
یکی عصبانی می شه خودش را می زنه
خلاصه هر کی عصبانی می شه (اکثرا) یه کار غیرعادی می کنه. کم هستند کسانی که توی عصبانیت به خودشون مسلط باشند.
شوهر شما هم عصبانی می شه کتک می زنه.
حالا شما چرا روزی سه بار شرایطش را فراهم می کنی؟
اصلا قصدم تایید کار ایشون نیست. می گم این ضعف بزرگ را داره، شما چرا تحریکش می کنی؟
من وابستگی خاصی در رفتار شما نمی بینم. لجبازی و بچه بازی و بی مهارتی و ... بیشتر دیده می شه تا وابستگی.
خیلی خوب و منسجم تاپیکهات را نخوندم.
اما این که غذا درست نکردی رفتی نشستی خونه خواهرت !! شب هم که همسرت گرسنه اومده عوض این که با لبخند و عذرخواهی و با زبون بهش حق بدی و بگی الان شام حاضر می کنم، با پیش کشیدن حرف خواهرش و مادرش بدتر عصبانیش کردی. رابطه جنسی هم که تعطیله، از خانواده اش هم که بدت می آد و باهاشون درگیری، توی تمام پستهات هم داری می گی سه روزه قهریم، دو روزه دعوا کردیم ...
کی آشتی هستی؟
کی زندگیت درسته؟
دلش را به چی خوش کنه؟
به وابستگی شما؟
چه آرامش و همراهی از شما تو زندگیش می بینه؟
-
سلام شیدای عزیز..وقتی پست ها وتاپیک هام اشفته ست نشان دهنده درون اشفته من...مشکلاتی که توی دلم حبس کردم...صدایی نبوده بشنوه..عزیزم من نمی گم روز خوب نداریم..اتفاقا یه دوماهی بود خونه ما دعوانبود...ولی بعد دوماه وقتی بحث میشه..شوهرم باید اینکارهارو بکنه بعد چهارماه یه شب رفتم پیش خواهرمریضم که مدام بالامیاره نمیشه تنهاش گذاشت...مشکلیه..وقتی خوبیم باید باخانواده ش باشم..توی همون خوب بودن بااونا بحث پیش میاد حرفی میزنن کاری میکنن که بحث مون بشه..من میگم یه زن باید حق وحقوقی داشته باشه...اون همش بیرون با کارودوستاش سرگرم ولی من خونه هستم و منفعل...جایی بدون اون نمیرم..گاهی براش متن های کوتاه وزیبا میفرستم از روابط زناشویی...گاهی باهاش حرف میزنم خوبه گوش میکنه...ولی من همیشه حس میکنم اون توی ذهنش منو دوست نداره چون جلوی خواهر وبرادرش یه بار گفت تورو ده سال دیگه یا دوسال دیگه بلخره طلاقت میدم...منم همیشه گوشه ذهنم ناراحتم...وهمیشه اون حوفش یادم میاد وباعث میشه واقعا لذ
ت نبرم از شادی وخوشی هامون..ویا وقتی بهش بگم چیزی برام بخر طفره میره...میخواد چیزی بخره که مال خونه و خودش باشه...نه شخص من...دیگران رو به من ترجیح میده که گاهی توی رفتارش هست...مثلا یه بار میخواستم برم سنجاق خوب واسه موهام بگیرم...ساعت۹شب بود برگشته میگه زنگ میزنم برادرزادهم هم بیاد...واونم بیاد حتما یه چیزی هم برای اون باید بخره دیگه...بازهم میگم اشکال نداره بخر...کادو بده...ولی اونا هم باید حداقل ارزش رو واسم قایل بشن...هرجا نشستن گفتن زنش با ماصمیمی نمیشه...من روابط تعریف شده ومشخص می پسندم نه روابط بی خود واسمش باشه صمیمیت...:47:
-
سلام عزیزم خوشحالم که اومدی برا درست کردن ایشالله بهت کمک میکنیم ولی باید بکار ببری و صبور باش این دو شرطشه
اول بگو طریقه اشناییتون؟ شغل دحصیلات خودت و همسر؟
خصوصیات خوب و بد هردو شما؟
از ابتدا چطور بوده خودش وخونوادش؟ از ابتدا دست بزن ؟
میتتونی مشاوره بری ؟
فعلا تا اطلاع ثانوی خیلی فوری سخنرانیهای دکتر حبشی مخصوصا کلید مرد رو دانلود کن عالیه و سریع گوش کن و بکار ببر
منتظر جوابم
ببین من یه چیز بهت میگم حتما انجام بده بعد نتیجهرو بیا بگو ولی مو به مو عمل کن ایشالله موفق میشی
ببینهر چی تو گذشته بوده هر دلخوری بوده از ذهنت بنداز دور میخای از نو شروع کنی
اصلا فکرکن همسرت همینه که هست و شما نمیتونی تغییرش بدی ولی میخای ازین زندگی سخت هم بیای بیرون پس بسمه الله
اول کاری که میکنی فقط و فقط روخودت کار میکنی اونوقت نتیجه دیدن داره
از همین امروز شما میشی یه دختر اراسته و مرتب خونه تمیز غذای خوشمزه حاضرشوهرت اومد میری دم در استقبالش بوسش میکنی حتی اگه اون نکرد
لبخند گوشه لبت فراموش نشه براش یه شربت میبری خودت میری تو اشپزخونه خودت رو مشغول میکنی چون شوهرت یکم تو شوکه از رفتارت
از نظراخلاقی ازامروز یه دختر شاد شیطون با ناز و عشوه مهربون وارام هرچه خاستی بگی صدات ملایم باشه مردا عاشق ظرافت زن هستن تحت هیچ شرایطی حتی تو دعوا صدات رو بالا نبر هرگز غرغرو نباش مردااز زنهای گریه رو متنفرند
اگه یه بحثی بینتون شد اول تو دلت بگو صبا باید خونسرباشی این حرف معجزه میکنه پس بذار شوهرت هرچی دلش خاست بگه تا خالی شه شما فقط نگاهش میکنی نگاهفعال یعنی انگار داری به تما حرفاش گوش میدی حتی اگه بهت توهین کرد عکسالعملی نشون نده نمیمیری ازین گوش بگیر ازونور دربده فقط گوش بده بعد اخرش بگو درسته بهت حق میدم نمیدونی با این حرف چه معجزه ای رخ میده کم کم شوهرت ساکت میشه وقتی کامل ساکت شد بلند شو برو مثلا اشپزخونه خودت رو مشغول کاردیگه ای کن تو دیدش سعی کن نباشی بذار یکم تو خودش باشه اصلا حرفی نزن وقت غذا غذا شو بکش و با ارومی چند بار صداش کن اگه نیومد گیر نده خودت بخور اصلا حرفی نزن
از فرداش اگه هروز چندبار زنگ میزدی فقط اونروز یک بار زنگ بزن یه احوالپرسی کوچیک و اروم اصلا برروش نیار چه اتفاقاتی افتاده همین اومد دوباره استقبالش برو ولی اروم باش شربت بیار خیلی صحبت نکن فقط مختصر اونم با احترام و ارامی شک نکن شوهرت ازین رفتارات شوکه میشه ولی به روی خودش نمیاره مطمین باش کم کم خودش میاد جلو اومد جلو مهربون ولی یکم فقط یک سنگین باش ولی محترمانه یقین دارم محاله شوهرت بخودش اجازه به دست رو همچین زنی بلند کنه فقط کافیه این رفتارهارو تو خودت پایدار کنی و ثبات داشته باشی یقین دارم شوهرت با دنیا عوضت نمیکنه دیگه بعد مدتی همه کسش میشی تو درضمن زن زرنگ زنی هست که حتی به ظاهر باخونواده شوهرش محترمانه و خوب رفتار کنه اونطوری اونها هم پشتت در میان و وقتی پیش شوهرت ازت تعریف کنن این دیگه میشه باور مردت که واقعا زنش تکه
درضمن تاپیکهای چکامه وسوده 88 که هرد به نتیجه رسیدن روحتما بخون