-
ستاره زیبا عزیزم مرسی از اینوه تایپیکامو پیگیری میکنی و منو با راهنماییهای خوبت کمک میکنی. ستار زیبا عزیرم در موزد سوال اولت منظورهمسرم این بود که چطور خانما تو این دوره حالت روحی خوبی ندارن پرخاشگر و عصبی میشن اونم منظوزش این بود که تو این دوره هست. عزیزم من واقعا نمیدونم کی میخواد دست از این کاراش برداره هرچقدر من سعی میکنم اروم و صبور باشم اون بدتر میشه. تو هفته پیش یه روز داشتم تلفنی با مادرم صحبت میکردم حین صحبت من یک دفعه چنان فریادی زد که قطعش کن گفتم یعنی چی تو چیکار به تلفن من داری گفت خفه شو گفتم تو این خونه از تلفنم نمیتونم استفاده کنم دوباره گفت خفه شو یا بلند میشم میزنم وسایلا رو میشکنم . اصلا تعادل رفتاری نداره .من ساکت شدم ولی بعدش چنان دچار تب ولرز شدم حالم خیلی بد بود ازشدت درد مینالیدم ولی اصلا نگفت چته یا میخوای ببرمت درمانگاه(چه توقعاتی من دارم چشم دیدن منو نداره).هرچقدر من ساکت ترم اون بیشتر اذیت میکنه . واقعا شش هفت ماه دارم شکنجه روحی میشم . ما هفت ماه باهم رابطه ای نداریم. یه مسیله دیگه ایکه همسرم همش دوست داره من خونه نباشم و اون تنها باشه. . امروز بدون اینکه به من بگه کجا میره رفت بیرون خیای ناراحت شدم بهش اس زدم کاش حداقل میگفتی کجا میری زنگ زد با عثصبانیت میگه چته تو باز شروع کردی واسه چی باید به تو بگم کجا میرم. واقعا یه دنیا غم تو دلمه. همیشه خونه رو نرتب میکنم غذا رو اناده میکنم خودم همیشه مرتب هستم سعی میکنم کاری بهش نداشته باشم . ولی همسرم اصلا رفتارش تغییر نکرده .شش ماه دارم خدارو صدا میزنم ولی جوابی نمیده بعضی وقتا با خودم میگم اصلا مگه خدایی وجودداره. حالم خیلی بده خیلی خسته ام . دوستان هم خیلی نبت به تایپیک من کم لطفی میکنن ستاره عزیزم منتظرراهنماییات هستم .
-
سلام سارینا
همسرت:
1-با پرخاش و دعوا باهات رفتار میکنه
2-ثبات نداره هر بار یه جوریه،دمدمی مزاجه
3-خرج تو و خونه رو هم که نمیده میگه خودت خرج خودتو در آر
4-رابطه زناشویی هم که ندارین
5- همیشه هم که همه جا تنها میری و همراهیت نمیکنه
6-شما همیشه خونه رو واسش مرتب میکنی،غذا درست میکنی ایشونم انگار نه انگار
و....
به نظر خودت با این مرد باید چیکار کرد؟
جدایی همیشه هم بد نیست.به زور که نمیشه یه زندگی رو نگه داشت.ایشون به هر دلیلی دیگه مایل به ادامه زندگی نیست شما هم تا اینجا خیلی تلاش کردید.چرا باید فقط خانما برای حفظ زندگی مشترک، خودشونو به آب و آتیش بزنن آخرشم که هیچی مرد کار خودش رو میکنه.
من برخلاف بقیه دوستان که هی دلخوش الکی میدن و میگن باز این کارو بکن اون کارو بکن میگم بهتره در مورد جدایی هم فکری بکنی.
برگشتن به خونه پدری و حتی مجرد موندن تا آخر عمر خیلی بهتر از این جور زندگیهاست.شما الآن هم تنهایی فقط الکی اسم یه نفر تو شناسنامته.
تو تاپیکsahar51 هم همه بهش الکی امیدواری میدادن ولی من همینا رو بهش گفتم چون همسر ایشون هم اصلا مایل به ادامه زندگی نبودن و اونجا همه اومدن به من توپیدن که چرا گفتی جدایی براشون خوبه.الآن نمیدونم وضعیت sahar51 چجوریه ولی منظورم اینه که نباید از واقعیت فرار کرد و دلخوشی الکی داشت.
موفق باشی:72:
-
سلام سارینا جان. من همیشه تاپیکتو دنبال میکنمم ولی منتظر بودم ببینم این راهکارهایی که دوستان میدن و شما انجام میدی به نتیجه میرسه یا نه. هرجند تا حدی حدس میزدم که جواب نخواهد داد...
ستاره زیبا حرفهای خوبی میزنه ولی حرفهای برای وقتیه که زن مقصر باشه و کوتاهی کرده باشه ولی شوهر شما ماشالا هزار ماشالا بدون اینکه حرفی بزنه وتوقعاتشو به شما بگه فقط حرف از جدایی میزنه... تو این شرایط به نظرم شما اگه این روند زن فداکار زو ادامه بدی رفتارهای شوهرت نه تنها خوب نمیشه بدتر هم میشه....چون عزیزم تو داری از خودت به شدت ضعف نشون میدی ... حتی اگر با این شرایطی که تو بوجود اوردی شوهرت حاضر بشه طلاقت نده این زندگی زندگی نمیشه..
الان که تو اینجور مظلوم نمایی کردی واون برعکس هر کاری دوست داشته انجام داده دیگه بسه.
نظر من اینه:
وقتی خونه نیست براش یه نامه سوزناک بنویس... مثلا این مدلی:
سلام به همسرم..
این اخرین خطاب من به تو به عنوان "همسرم"هست... چون قراره به زودی برای همین غریبه بشیم... تصمیمو گرفتم و میخوام ازت جدا بشم.. نمیدونی چقدر برام سخت بود این نامه رو بنویسم ولی به تمام اون روزهای قشنگ زندگیمون قسم که اصلا ته دلم راضی نیست ولی خوب عقل حکم میکنه که تو این شرایط بهتره از هم جدا بشیم..
ازت میخوام منو طلاق بدی... من تا جایی که میتونستم تلاش کردم زندگیمونو به حالت قبلش برگردونم ولی موفق نشدم.. دلم میخواد حالا که قراره از هم جدا بشیم همه چیز به خوبی و خوشی تموم بشه... من همیشه برات ارزوی بهترین ها رو میکنم... همیشه...
امیدوارم در اینده خوشبخت بشی و بتونی با کسی زندگی کنی که لیاقتت رو داشته باشه.. من اگه بدونم تو خوشجالی من هم خوشحال میشم..
میدونم تو هم تا جایی که میتونستی برا زندگیمون تلاش کردی ولی خوب چه میشه کرد...
امیدوارم حلالم کنی ..
به خدا میسپارمت همسررررم...
منو ببخش...
خود من که کلی اشکام سرازیر شد اینو نوشتم... به نظرم شوهرت سنگ هم که باشه این نامه رو بخونه زیر و رو میشه..
ولی بعد از نوشتن ناامه به طور کل بیخیالش شو..
سریع وسایلتو جمع کن و برو خونه بابات..
تا قبل از اینکه شوهرت برسه خونه اونجا رو ترک کن..
اکر میخوای بیشتر دلش بسوزه یه غذایی هم براش درست کن و تو نامه بنویس :
راستی میدونم وقتی بیای گرسته ای برای همین دلم نیومد چیزی درست نکنم... غذات روی گازه.. امیدوارم خوشت بیاد ...
اشتباه نکن عزیزم اینا رو داری به شوهرت میگی وگرنه به نظر من این مرد و این زندگی ارزش موندن نداره با این اوصاف. اینو به خودت میگمااا (یه وقت تو نامه ننویسی)
و حالا نکته این ماجرا تازه مال وقتیه که شوهرت بیاد خونه و تو رو نبینه و نامه رو بخونه و بعدش تازه قصه ما شروع میشه.
بعد از این فقط و فقط باید تحملللللللللللو و صببببببببببرررررررررر کنی... تا ببینی میاد دنبالت یا نه...
اگر اومد اونموقع بهت میگم چطور برخورد کنی و اگر نیومد بدون که جدایی بهترین راه ممکنه برات عزیزم...
فقط لطفا جواب بده بدونم این کارو انجام خواهی داد یا نه؟؟
-
سلام دوست خوبم منم با نظر دوستمون نارجیس موافقم به نظرم شما شش ماه اینجوری سر کردی دوماه هم اونطوری وسایلت رو بردار برو خونه مامانت اینا شاید تنها باشه بهتر بشه چون فکرمیکنم الان که پیشش هستی برای اون احساس اذیت داره چون گفتی که میگه اعصابم رو خراب میکنی پس یک مدت بزار تنها باشه نترس تا آخر عمرش که اینطوری نمیمونه اگه تو و زندگیت رو دوست داشته باشه میاد دنبالت وگرنه نمیدونم دیگه چی بگم یک نذری کن منم از ته دلم برات دعا میکنم میدونم خیلی سخته شوهر من هم وقتی قهر میکنه قیافه میگیره و با تنفر نگام میکنه و انتظارش اینه که تنهاش بزارم بعد چند روز کم کم بهتر میشه حالا خوبه که بچه ندارین بزار اول زندگیت رو یکم درست کن بعد انشالله به فکر بچه باش
-
سلام عزیزم خیلی ناراحت شدم
یه چیزی میگم ناراحت نشو ولیبطور کلی وقتی مرد ادم خونست نباید زنگ زد به خاهر مادر ....و نشست باهاشون گپ بزنی این سیاست زنونست که وقتی شوهرت نیست اینکاروبکنی این نصیحت مادرمه و از یه دکتر روانشناس هم شنیدم حالا بماند در وضعیت شما مردا اکثرا ازین کار خوششون نمیاد بعضی میگن بعضی به رو نمیارن پس کارتون خیلی قشنگ نبوده ولی اینکه 7 ماه رابطه ندارین پس شوهرتون یا خودارضایی داره یا .......
باشه اگه تصمیم به جدایی داری باید بگی من تورو دست دارم وگرنه تاحالا اینکا نبودم پس عاشقتم یکم خالی ببند بگو اگه میخای جدا شیم شما اقدام کن احتمالا بخاطر دادن مهریه اینکارونمیکنه ومیگه توافقی که در اینصورت بگو قبول ولی به شرطی بریم پیشدوتا مشاور که اگه گفتن جداشین من موافقم
کاری که نارجیس جان گفتن جواب نمیده مردا از قهر متنفرن و این یه بهانه برای جدایی حتمیه ایشون مطمینم دنبالت نمیاد و مجبور میشی خودت برگردی که اونوقت وضع بدتر میشه روانشناسا حتا میگن اگه تصمیم به طلاق دارین و دارید مراحلش رو طی میکنین خونه رو ترک نکنین حتی خدا تو ق ان به مردا میگه بعد اینکه زن رو طلاق دادین سعی کنین بیرونشون نکنین چرا که ممکنه برگردید
پس ترک به هیچ وجه اون دلش نمیسوزه
شاید پای نفر سوم وسط باشه که دکتر ناظری میگه هرگز خونه رو برا نفر سوم خالی نکنین این دکتر ناظری که تو سیمای خانواده سه شنبها میاد خودش میگه خیانتهای زیادرو که شده بود با چند جلسه حل کرده وقتاش. دیر به دیر میده ولی به منشه بگو اوضات خیلی خرابه شده اونجا برو وبگو تا .یش دکتر نرم نیمیرم سمج شو
توکل بخدا فمن یتوکل علی الله فهو حسبه این یقین کن
-
من تایپیک قبلی تون رو نخوندم . به نظرم اومد شوهرتون از سکوت شما ناراحته از توجه شما به بقیه از اینکه هفت ماهه رابطه ای ندارید ...
تو این شش ماه شما چه کاری برای بهتر شدن رابطه انجام دادید به غیر از دعا و سکوت
-
دوستان عزیزم واقعا از همتون ممنون که تو این شرایط تنهام تزاشتید و منو راهنمایی کردین خیلی خیلی ممنونم. نارجیس عزیزم نمیدونم از اول تایپیکمو خوندی یا نه ولی شش ماه پیش که همسرم گفت باسد جدلشیم در حضور دوخاتواده تصمیم بر این شد یکماه جدا از هم زندگی کنیم که من خونه پدرم و ایشون هم خونه پدرشبود بعد از یکماه چون اواخر اسفتد رود و نزدیک عید پدرشوهرم به همسرم گفت اینجا خونه خودته(منزل پدر شوهرم)ولی به عنوان میهمان .یه فوری به حال خودت بکن گفت اینجا میمنونم که پدرشوهرم گفت نه اینجا میهمانی تو باید تکلیف زندکیتو روشن کنی چون جایی نداشت بره دوباره اومد خونه خودمون وپدرم بهش زنگ زد که بیا تکلیف دخترمو روشن کن زنگ زد به من که من از فردا میرم خونه تو هم بیا اونجا خونه خودته تا زمانی که اسمت تو شناسنامه من هست همسرم هستی و احترامت سرجاشهولی کاری به کار هم نبایرد داشته باشیم تو واسه خودت زندگی کن من واسه خودم که من گفتم اخه چرا باید بیام این همه تحقیربکشم با خانوادم رفتم مسافرت هفده فروردین دوست مشترکمون دوتامونو دعوت کرد خونش کلی باهامون صحبت کرد ازمن خواعش کرد برگردم زندگیموتو ازصفر شروع کنیم که من برگشتم خونه ولی کوچکترین تغیرری تو رفتارش نداد چندتا مشاوره باهم رفتیم به همشون میگفت این زندگی برای من تموم شدست فقط سارینارو راضی
- - - Updated - - -
دوستان من از دیروز دارم تایپ میکنم ولی پستهام تایید نمیشد وامروز هم که نصفه اومد . هنسرم به مشاورا میگفت فقط سارینا رو راضی کنید توافقی جداشیم وبعد لفاعم تهدید کرد یا توافقی جدا میشیم یا کاری میکنم هرروز ارزوی مرگ کنی و هیج جا حق نداری بری منم هرکاری بخوام میکنم که با این حرفش من دوباره خونه رو ترک کردم در واقع با اصرار خانوادم وهمون شب بهش اس دادم که منم لیگه نمیخوام باهات زندگی کنم تو لیاقت منو نداری لطفا ماشینمو از فردا بزار تو مارکینگ لازمش دارم وقای سارینا رو نمیخوای هرچیزی که مربوط به ساریناست وونباید بخوای که سریع اس داد مگه نمیخواستی زندگی کنی خوب بیا زندگیتو بکن همون شب شوعر خالش زنگ زد بهم خواعش کرد برگروم خونه بهش زنان بدم حتی با وکیلم صحبت کروم گفتن خونه رو تحت هیر شرایطی ترک نکن فردا دوبار هبرگشتم خونه نادجیس جان من اوایل مشکلمون یه نامه خبلی خیلی سوزناک براش نوشتم ولی تاثیری نداشت الانم مطمینم چه نامه بدم چه خونه رو ترک کنم اصلا براش مهم نیست رنگین عزیزم وقتی من باهاش صحبت میکنم یا جواب نمیده یا سرد جواب میده یا با عصبانیت من جز سکوت جیکار میتونم بکنم اگه رفتارم اشتباهه دوستم لطفا بهم بگو چیکار کنم میترسم بهش نزدیک شم پس زده بشم دوستان بازهم به راهنماییتون نیاز دارم
-
عزیزم بهش نزدیک شو حتی اگه پس زده بشی .البته خیلی خودت رو آویزون نشون نده.بهش توجه کن.به جای اینکه منتظر تغییر اون باشی خودت رو تغییر بده بخاطر زندگی ات.سکوت نکن حرف بزن بگو بخند عادی داشته باش.
کتاب چراغ دل شوهرت رو روشن کن هم بدردت میخوره کتاب خوبی هست.
سکوت شما خونه رو سرد تر میکنه و اون رو مصمم تر.
هر چی بهانه گرفت سر به سرش نگذار .بحث نکن..... .
محبت بی قید و شرط کن یعنی منتظر جواب اون نباش.به خودت زندگی ات غذات برس جذاب باش .
تلفن جلوی اون صحبت نکن. از کسی پیشش تعریف خاصی نکن.به جاش کم کم که دیدی اروم تر شد از کاراش تعریف و تمجید کن.از کلمات عاشقانه شروع کن تا نامه های پر احساس....
تا شش ماه دیگه ام تو حالت انفعال باشی اتفاق خاصی نمیفته.باید کم کم شروع کنی تا یه سال دیگه نتیجه میگیری ان شالله
فقط دلسرد نشو هر کاری میکنی بی چشمداشت باشه و صبور باش گلم
-
سلام سارینا جان... من معتقدم نباید در برابر مردها از موضع ضعف وارد شد همین... پس اگر تصمیم داری به هر قیمتی شده این زندگی رو نگه داری پس باید به تماااااام راهنمایی های دوستانی که نظرشون این هست گوش کنی...
ولی این رو هم یادت نره که هیچوقت عزت نفس خودت رو پایین نبری... به شوهرت محبت کن ولی بهش نشون بده که این محبت کردنای تو دللیش چی هست... نباید اون فکر کنه هر کاری که انجام بده جوابش محبت های تو هست و آزاده هر طور میخواد برخورد کنه...
برای محبت هات براش دلیل داشته باش... بی دلیل محبت نکن.... مثلااااا اگه یه روزی دیدی یه کار هرجند نا چیز انجام داد اون موفع بهش محبت کن و ازش تشکر کن... وقتی میگم محبت کن منظورم این نیست که قربون صدقش بری... مثلا بهش بگو دستت درد نکنه.. رحمت کشیذی... یا مثلا از بیرون اومد و دیدی باهات حرف نمیزنه بهش بگو میدونم الان کلی خسته ای. برای همین این چای دبش رو برای همسر زحمت کش خودم اماده کردم تا نوش جان کنه...
سارینا جان روی یک کاغذ بزرگ بنویس : سارینا صبررر داشته باش... ساریناا صبوررر باش.... یا اینکه یه علامتی رو دستت بذار تا هیچ وقت یادت نره که مباداااا یادت بره چطور باید برخورد کنی... اگر دیدی شوهرت داد زد یا بد رفتاری کرد مبادا از کوره در بری...
مهم ترین چپیزی که یه مردو در برابر زنش به زانو درمیاره تعریف کردنه.... عزیزم از شوهرت تعریف کن... بهش بگو تو خیلی باراده ای .. خستگی ناپذیزی... برای زندگیمون خیلی زحمت میکشی... یا مثلا یه روزی که به خودش رسیده به جای اینکه فکرهای منفی بکنی وقتی اومد خونه بهش بگو وااای جقدر خوشگل شدی.. میشه بوست کنم؟ اگر گفت نه.. بگو باشه چشم هر چی شوهر نارنیم بگه...
این رفتارهایی که من میگم تقریباااا همه مردا دوست دارن...
عزیزم به ابن فکر کن که اگر یه زن بخواد یه مردو از زن دست زن دیگه نجات بده چیکار باید بکنه.. من نمیگم شوهرت با کسی در ارتباطه ولی برای اینکه بدونی چه رفتاری کنی باید کاری کنی تا از اون زن بدش بیاد... مثلا وقتی دیر میاد خونه به جای اینکه بگی تا حالا کجا بودی و از این حرفها.. بهش بگو میدوننم الان خیلی خسته ای الان برات چای میارم...
حتی اگر مطمئن شدی پای زنی در میونه باز هم اصلااااااا بهش نشون نده که میدونی.. باید کارهایی بکنی تا عذاب وجدان خفه اش کنه و خیلی زود از اون زنه دست بگشه و ازش بیزار بشه...
ایشالا که شوهر شما جزء اون اقایون نباشه..
پس به طور خلاصه:
1- نقش یک زن مهربان و دوست داشتنی و فداکار رو براش بازی کنی.
2- در برابر رفتارهای منفی شوهرت صبررررررررررر داشته باشی. ابه هیچ عنوان از شوهرت انتقاد نکن.
3- تا کوچک ترین کار مثبتی انجام داد تشکررررررررررر حتماااا ارش بکنی.
4- تو خونه متنوع لباس بپوش. مثلاااا دو سه روز پشت سر هم لباسهای پوشیده ویک روزی که میدونی بیشتر خونه میمونه و مهربون تر شده لباس بار بپوش . یهویی برو روبروش (البته از دور) بعد یه جک براش تعریف کن یا یه موضوع خنده دار تا فکر کنه تو اصلاااا حواست به خودت نیست. بعد هم یه بخند.. جتی اگه اون نخنده.. و بعد دیگه هیچی نگو.. برو به کارهات برس.. فقط خواهش میکنمممم یادت نره که به هیچ عنوان ازش انتظاری نداشته باشی . اخه یه مشکل بزرگ ما خانم ها اینه که وقتی کاری برای شوهرمون میکنیم انتظار مجبت یا توجه داریم و وقتی اون انتظار براورده نشه عصبانی میشیم و همه چیرو خراب میکنیم... (مثلا مواقعی که میبینی نمیتونی تحمل کنی اروم تو دلت صلوات بفرست )
5- ببین شوهرت از چی خوشش میاد. مثلا اگه میبینی اهنگ یا موسیقی خاصی هست که دوست داره اونو بذار و خودت هم باهاش بخون.
6- براش کادو بخررر و اونو بذار تو ماشینش. بذار کادو رو وفتی ببینه که تو پیشش نباشی. اینجوری یاد خوبی های تو میفته. اروی کادو بنویس تقدیم به تنها تکیه گاه زندگیم... دوست دارم...یا هر چیزی مثل این... باز هم میگم اصلاااااااا انتظار نداشته باش شوهرت وقتی اومد خونه تو رو دید بگه وااای عزیزم دستت درد نکنه. پس احتمالش زیاده که شوهرت اصلا به روی خودش نیاره ولی اصلاااااااااااااااااا برات مهم نباشه.. فقط به این فکر کن که کارهای خودتو درست انجام بدی...
7- از چیزها و کارهایی که بدش میاد به شددددددددت خودداری کن.. وقتی میره بیرون زیاد بهش زنگ نزن.اگر هم زنگ میزنی در حد احوالپرسی معمولی و اینکه بهش نشون بدی فقط چون نگرانش بودی زنگ زدی ( نه اینکه بخوای بدونی کجاست وچیکار میکنه)
8-تا میتونی باهاش عااااااادی برخورد کن... طوری که انگار هییچ مشکلی با هم ندارین. اگر اون چیزی گفت مثلاااا در مورد مشکلات زندگیتون وغیره طوری نشون بده که انگار حرف عجیبی زده.... منظورم اینه که نشون بده مثل خیلی از زوجه های دیگه کااااملا در خوبی و خوشی دارین زندگی میکنین..
9- این مورد تکراریه ولی چون خیلی مهمه دوباره میگم.... صبر صبر صبرررررررررررررررر.
ایشالا که جواب میگیری عزیزم...:72:
فقط لطفا ما رو در جریان کارهات انجام بده تا بدونیم تا کجا پیش رفتی...
-
سلام سارینا جاااااان. امیدوارم معنی این عدم حضورت حل شدن مشکلت باشه...
چرا دیگه مطلب نمیذاری؟ قرار شده ما رو در جریان کارهات بذاری ...
پست اخر من رو خوندی؟ بی صبرانه منتظر شنیدن حرفهات هستم..