-
مونای عزیز اینکه شوهرت خیلی خودش رو برای دیگران کوچیک می کنه و دیگران از اخلاقش سواستفاده می کنن و براشون بی ارزشه رو میشه با چند تا مثال عینی توضیح بدی. مثلا چی کار می کنه ؟ عکس العمل شما در این مورد چی بوده؟
اینکه می گید " یه بار سر سفره مامانش بهش گفت که این تافتون رو بذار جلو خانومت بخوره، گفت اگه خودش بخواد ور میداره" و این رو به این منظور میدونید که شوهرتون می خواد نشون بده که به من بی محلی می کنه ، به نظر من احتمالا شما ذهن خوانی می کنید و شوهرتون شاید همچین هدفی نداشته باشه.
موارد دیگه ای هست که در این مورد بگید؟
-
سلام خانم مونا
من میخوام یکم واقع بینانه تر نظر بدم
اول بگم که شما قبل ازدواج از قیافه شوهرتون راضی نبودید اما انتخابش کردید برای موارد دیگه. خب تا اینجا درست. اما الان بعد گذشت چند سال بیشتر از قبل ناراحتید و این معنیش اینه که رفتار و کردار همسرتون به دل شما ننشسته.
بعضی وقت ها حتی بیریخترین آدمها با شخصیت و رفتار و کردارشان نظر دیگران را عوض می کنند. جوری که پس از مدتی قیافه آنها نه تنها زشت بلکه دلنشین هم میشود. پس مشکل شما فقط با ظاهر همسرتون نیست بلکه شخصیتش هم دوست ندارید. (حالا بهر دلیل)
شما در زندگی شک و تردید زیادی دارید و هنوز با این موضوع کنار نیامدید. تا جایی که ترس از بچه دار شدن دارید. این اصلا خوب نیست
بعضی مردها کلا بخودشون بی توجه هستند ولی بعضی ها از روی لجبازی با زنشون به خودشون نمیرسند. ببینید همسر شما از کدام دسته هست.
به نظر من یک مدت برای خودتون تعیین کنید مثلا 6ماه و سعی کنید تا میتونید با روشهای مثبت و بدور از تحقیر و لجبازی همسرتون را تشویق کنید.
بعد اگر نشد جدا بشید چون مشکل شما در عین حال که از نظر همه شاید بزرگ نباشه اما به نظر من خیلی هم بزرگه. خیلی
رابطه جنسیتون هم که افتضاح هست. شما تا 1.5 بعد عقد باکره بودید؟!! جل الخالق!
نمیشه با مرد ییا زنی که دوسش نداریم زندگی کنیم هرچقدر هم خوب باشه. شاید همسر بعضی از آدمهای خوشگل خیلی هم زشت باشند و باهم زندگی خوشی داشته باشند اما علت این هست که شخصیت طرف براشون زیباست.
در ضمن بعنوان یک مرد میگم که این کار شما ظلم در حق شوهرتون هست. من که دلم نمیخواد زنی که از چهره و اندام من لذت نمیبره با من با اکراه زندگی کنه.
تازه فکر کنید که الان بچه ندارید اگر بعد از 5 سال بچه دار شدید و حس بد شما نسبت به همسرتون بیشتر شد چی؟ یک بچه هم قربانی میکنید
-
با سلام و تشکر از همه دوستانم:43:
درسته آقا کاوه با نظرتون کاملا موفقم و اینکه من هم از شخصیت و هم از چهره همسرم ناراضیم.
ولی بزرگترین مشکلم رابطه جنسیمونه. همسرم گاهی یه تلاشی می کنه ولی باز بر می گرده به حالت قبلش.از همه مهم تر اینکه جدیدا متوجه شدم یکی از برادراشون که الان هشت ساله ازدواج کردن ولی هنوز همسرشون که جاریه منه باکرس.واین من رو خیلی مس ترسونه.همسرم بعد از متوجه شدن قضیه برادرش یه ماه خیلی خوب بود ولی باز برگشت به حالت قبلش.من فک می کنم شاید برا این خوب شده بود که یه موقع من فک نکنم اینها خونوادگی همین طورن.خیلی احساسه بدی دارم.همش می ترسم از اینکه عمرم هدر بره و همسرم بازم همین طور بمونه.مثله الان که با گذشت پنج سال از عقد و سه سال از عروسی همین طور مونده. خواهش می کنم کمکم کنید.از مدیر همدردی درخواست کمک دارم.:72::72:
-
سلام موناجان
نگران نباش باخونسردی کمک کن به بهتر شدن شرایط
به قولی مشکلی نیست که اسان نشود
از طرفی برای مشکل رابطه جنسیتون و سوالایی که داری میتونی به سایت تنظیم خاتواده سربزنی و راهکاربگیری.
-
کاربر عزیز مونا
متاسفم که زندگی شما تلخ شده ولی شما متوجه یک کار بسیار ناپسند از طرف خودتون نیستید !
اینکه شوهرتون موقع خواستگاری کم بوده یا زیاد بود اصلاً به شوهرتون ربطی نداره!!
ایشون خودش رو به شما عرضه کرده و شما تصمیم گرفتید که با اون ازدواج کنید . اگر شوهرتون شما رو مجبور به ازدواج می کرد اون وقت حق با شما بود و می توانستید بگید که مثلاً خیلی بهتر از ایشون حق شما بود . . .
ولی وقتی شما ایشون رو انتخاب کردید دیگه این مسئولیت شماست . مبادا با فرافکنی مسئولیت خودتون در انتخاب شوهرتون رو فراموش کنید و مبادا در اقدامی ناپسند ، شوهرتون رو مسئول انتخاب خودتون بدونید . . .
شاید به نفع اون شوهر بخت برگشته هم بود اگر انتخابش نمی کردید ! حداقل امروز کسی مدام کاستی هاش رو توی سرش نمی زد !!!
دوست عزیز یک مقدار مسئولیت پذیر باشید و خدا و انصاف رو در نظر بگیرید . اگر هم میخاهید بگید که شوهرتون موقع خواستگاری به نوعی کلاهبرداری کرده که دیگه داستان عوض میشه ولی من چنین برداشتی از فرمایشات شما نداشتم!
در مورد وعده هایی که موقع خواستگاری داده هم باید بگم که مقداری بخت و اقبال باش یار نبوده وگرنه خیلی هم دور از انتظار نبود که اون وعده ها محقق بشه و اون حرف ها مصداق دروغ نیست . الان یک مدتی شده که مثلا دیگه با فوق لیسانس هیئت علمی نمی کنن و شرایط اقتصادی هم برای همه بسیار بد و غیر قابل پیش بینی جلو میره . در مورد مشکل جنسی هم احتمالاً خودش هم روحش خبر نداشته یا حداقل مطمئن نبوده به چیزی
البته من منکر مشکلات امروز در زندگی شما هم نیستم و کاملاً همدردی می کنم . فقط خواستم یک مقدار یک نکته ای رو که به نظر مغفول مونده بود ، بیان کنم
-
ممنون آقا بهنام که به پستم سر زدین. من همیشه مسئولیت انتخابمو خودم به گردن می گیرم در تمام جهات زندگی.به هیچ عنوان ایشون منو مجبور نکردن. ولی من با مشکلاتی که الان در زندگیم دارم خصوصا مشکل جنسیه همسرم و اینکه ایشون اقدامی برایه رفعش نمی کنه من رو برایه ادامه زندگی و یا طلاق سر دو راهی گذاشته.
-
درود بانو
لطفا به پست های آقای بهنام کار ینداشته باشید ایشون بخاطر راهنمایی های غلط و تخطی از قوانین تالار همدردی چندین بار اخراج شدند:81:
آموزش جنسی و زناشوئی -سلامت خانواده • گروه آموزشی تنظیم خانواده
آموزش مسائل جنسی و زناشویی,ازدواج,مشاوره, پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده
از مقالات استفاده کنید و بکار بگیرید مشکل جنسی را جدی بگیرید صبور باشید طعنه و کنایه نزنید بجایش همدردی کنید و همراهی در کنار ایشون قرار بگیرید ان شاء الله این مشکلم حل میشه میتوانید از کمک متخصصین این رشته هم بهره ببرید:72: ولی برای اینکار نیازه تا شوهرت شما را در کنار خودش احساس بکنه میل جنسی یک جورهایی با غرور مرد رابطه مستقیم داره احتیاط کنید در بکار بردن کلمات و رفتارتان در مورد بیان این موضوع بهتره زیر نظر متخصص باشه
-
سلام،
به نظر من مشکل شما با قیافه همسرتون مهم نیست اگر رابطه زناشویی بینتون اصلاح بشه و همسرتون به وضع ظاهریش برسه....
از نظر رابطه زناشویی من هم به دلیل استرس زیادی که به دلیل رابطه متشنجی که با همسرم داشتم در رابطه زناشویی نمی تونستم خوب باشم و به قول معروف زودانزالی داشتم و همسرم هم نامردی نمی کرد و به روم میاورد.... یک بار که با هم بحثمون شد به من گفت که تو مشکل ناتوانی جنسی داری که منو خیلی عصبی و ناراحت کرد طوریکه بغض گلومو گرفت چون اول اینکه من بدنم ورزیده است و هیکلی هستم و از خودم مطمئن بودم که این مشکلو ندارم و دوم اینکه تاسف میخوردم که من چقدر برای رسیدن به همسرم تلاش کردم و برخی از مشکلات جسمی اونو نادیده گرفتم اما اون چیزیو که واقعیت نداره و واقعا شنیدنش برای یک مرد دردناکه بهم گفت... البته بعدش اومد پیشم و با کلی گریه معذرت خواهی کرد. به خاطر حرف خانمم رفتم دکتر که گفت شما مشکل جسمی نداری.... چند بار هم با هم رفتیم پزشک زنان برای خانم که مفید نبود.... میدونید ریشه اصلی چی بود استرس من و خانم.... رابطمون اروم نبود مدام با هم دعوا داشتیم و این موضوع رو رابطه زناشویی هم تاثیر گذاشته بود... هرچند الان مشکلاتمون حل نشده ولی رابطه زناشویی بینمون عالیه....
می خوام بگم که گفتن این موضوع به شکل مستقیم به همسرتون تاثیر وحشتناکی روی غرور و احساس مردانگیش داره.... بهش بگید که از رابطه راضی نیستید بیا در جهت بهبودیش تلاش کنیم... بگو شاید من مشکل داشته باشم بریم دکتر زنان ... اختلالات جنسی مردانه متنوعه (اختلالات نعوظ، زود انزالی و ...) و شایع هم هست فکر نکنید فقط همسر شما این مشکل رو دارن، مشکل زودانزالی بسیار شایع هست بین مردان.... ما توی فامیل یک زوجی داریم که تا 6 سال همسرش باکره بوده و نزاشته بود کسی بفهمه تا نکنه غرور مردش بشکنه البته بعد از اون مشکلشون حل شده بود... همسر شما هم به شکل غیر مستقیم باید اهمیت رابطه زناشویی براشون اثبات بشه بعد با مراجعه به یک اورولوژیست مشکلشون مشخص و برای بهبودیشون تلاش کنن....
این مشکلو حل کنید بقیه مشکلا خودبخود حل میشن....
-
سلام
منم همین مشکلو دارم دقیقا، شوهر من میگه وقت ندارم برم باشگاه، منم رفتم براش از عطاری قرص چاقی gfast گرفتم. تو یک ماه 15 کیلو اضافه شد به وزنش و خیلی خوش هیکل شده بود ولی بازم دوستش نداشتم . چون همیشه میگم من بین اون همه خواستگار چرا با ایشون ازدواج کردم. مدام مقایسه می کنم. الان فهمیدم قیافه و اینا همش بهانه س. اخلاقش منو زده کرده. ابراز نکردن محبت و زود عصبانی شدنش. من میدونم که به درد هم نمی خوریم و زندگیم تباه شده.
توی دوران عقد مشاور هم رفتم گفت اگر طرز فکرت اینطوره که میتونستی با از اون بهتر ازدواج کنی مطمئن باش این فکر یه روزی نابودت می کنه و شاید بهتر باشه همین الان طلاق بگیری ولی من متاسفانه شرایط خانوادگیم اجازه نمی داد که جدا شم. ولی هرچی میخام احساس خوشبختی کنم نمیشه.
-
اون موادهای چاق کننده همون قرص های مخرب دکورت هستن که استخونو پوک میکنه دیابت میاره کبد و کلیه تخریب میکنه خواهشامصرفش رو قطع کنید تا با مشکلاتی مواجه نشید که من با مصرف این مواد خطرناک مواجه شدم