-
سلام عزیزم. خداروشکر که احساس آرامش بیشتری داری. دوستان راهنمایی های خیلی خوبی دادن.از این به بعد هم اولویت رو بذار آرامش خودت و خونواده ت و از همه مهم تر بچه ایی که در راه داری. اولویت دادن خیلی مههمه چرا که خود به خود باعث میشه به خیلی مسائل بی اهمیت بشی و روشون متمرکز نشی.
تا حالا برا همه مون پیش اومده که مثلا از موضوعی ناراحت بودیم اما متوجه شدیم که سلامتی خودمون یا یکی از عزیزامون در خطره ، و خیلی سریع هر چیز دیگه ایی غیر اون موضوع برامون بی اهمیت و ساده بنظر اومده.
پس یادتون باشه به چه چیزی باید اولویت بدید و چی مهم تره.
براتون آرامش و شادی و سلامتی روز افزون آرزو دارم.:72:
-
سلام
زلال خواهر گلم
واقعا هم همین طوره که فرمودین عزیزم...ممنونم ازت
دیروز صبح درد شدیدی تو شکمم داشتم دقیقا عین موقعی که می خواست اتفاق دردناکی واسم بیفته!!
فکر کنم به خاطر حرص و جوشایی که خورده بودم این حالت شدم یعنی من اون لحظه به التماس خدا افتادم به خدا گفتم ببخشید اصلا دیگه به من ربطی نداره دیگه حرص نمی خورم
انقدر گریه کردم و ذکر یونسیه گفتم و سوره ی حجرات رو خوندم تا دردم آروم گرفت...
قول دادم به خدا فقط به خودمو بچه هام فکر کنم دیگه خودمو اذیت نکنم...دیگه با کارام خدا رو ناراحت نکنم...این آرامشی که الآن دارم هم خدا تو وجودم انداخته ، وگرنه چیزی عوض نشد...
همسرمم چون تحمل باجناقش رو نداره راهی جز جدایی ندید وگرنه همسر من آدمی نبود بخواد بره دنبال خونه ! غصه ش گرفت... اما من کوتاه نمیام
از قدیم گفتند دوری و دوستی ! من برم اونا هم راحت می شند و تو آرامش زندگی می کنند هر چند مادرم دق می کنه اما من چاره ای ندارم
همه ش به خاطر دیگران دارم خودمو نابود می کنم
یه قسمت از سخنرانی دکتر بابایی زاده رو دارم گوش می کنم( راجب اونایی که همه ش می خوان دیگرانو راضی نگه داشته باشند)
چند تای دیگه رو هم دانلود کردم تا گوش کنم
فایل های صوتی خیلی اثر گذاره واقعا...تو ذهنم می مونه و در عمل راحت ترم
=============================
آقای داوود اول پست تون رو که خوندم کلی خندیدم :) ممنونم از نظرتون
ساناز جان پست شما اشک منو در آورد دلم سوخت واسه ی اون طفل معصوم :( اما خیلی تأثیر گذار و عالی بود پستت متشکرم