نوشته اصلی توسط
ياري خواه
خیلی ناراحت بودم بیشترم ناراحت شدم. لحنتون خیلی تند بود. اگه محل کار نبودم با این حرف شما بغض یکماهه من میشکست و گریم میگرفت ولی خیلی خودمو کنترل کردم.
بله میدونم زندگی دو طرفه هست. البته همسرم منو اینطوری بار اورده و هیچ وقت نمیزاره من بدون اون هیچ جا برم و مستقیم نمیگه نرو همش از در احساسات وارد میشه و میگه بدون من؟ دلت میاد؟ چطوری بدون من میری و این حرفا. خوب حالا به منم حق بدید منی که هیچ وقت بدون اون مسافرت نرفتم الان ناراحت و دلشکسته باشم.
وقتی فکرشو میکنم اون توی خونمون راحت نشسته و با دوست دخترش حرف میزنه و من اینجا خونه بابام هم خودم اذیتم و هم خانوادم ناراحت و عصبی میشم. حالم خیلی بد شده. ولی همچنان صبر میکنم...
ما یک گروه تو وایبر داریم که همه اعضای اون مدیران و مدیران ارشد سازمانمون هستن برای ارایه یک سری آمارو گزارشات که البته این گروه رو مدیرعاملون تشکیل
داده بود و من از اونجایی که نمیخواستم توی کارم خدشه ای واردبشه ترجیح دیدم حذفش نکنم ولی متاسفانه این کارو هم انجام دادم و الان به هیچ کدوم از برنامه های فضای مجازی دسترسی ندارم.
نه اینکه چون شما گفتید چون خیلی عذاب میکشیدم و هر لحظه چک میکردم ببینم همسرم و دوست دخترش آنلاین هستن یا نه. و متاسفانه همیشه میدیدم با هم آنلاین میشن و با هم آفلاین و این خیلی اذیتم میکرد منم تصمیم گرفتک از اینجا هم بیام بیرون که اونا رو نبینم. شرایط بدی دارم .....