سلام مائده خانم من هم مشکل شمارو دارم
دقیقا چه کسایی مورد پرخاش و عصبانیت شما قرار میگرن؟درجه عصبانیتتون کمه یا زیاد
شما برای پرخاشگری تون به نتیجه ای رسیدید؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام مائده خانم من هم مشکل شمارو دارم
دقیقا چه کسایی مورد پرخاش و عصبانیت شما قرار میگرن؟درجه عصبانیتتون کمه یا زیاد
شما برای پرخاشگری تون به نتیجه ای رسیدید؟
سلام مائده خانم
ببخشید فرصت ندارم به تاپیکت سر بزنم ولی به یادت هستم و برات دعا می کنم:323:
تحسینت می کنم که تو این شرایط سخت بدون پدر بار مشکلات رو بدوش کشیدی :104::104:
یک سری به تاپیک های قبلی بزن !!
چند هفته پیش (قبل محرم ) نگران چی بودی الان نگران چی هستی
خوب پیش رفتی
به خدا توکل کن
باز هم یادآوری می کنم هوای مادرتو داشته باش
فعلا هم که داره باهات راه میاد
برات آرزوی موفقیت دارم
سلام شبنم جان متاسفانه فقط با عصبانیت خودمو اطرافم رو بهم میریزم اروم هم نمیشم چون اطرافم بدتر میکنن یعنی اجازه نمیدن که من خودم رو با غر زدن تخلیه کنم به خاطر این بدتر میشم با پرخاش کردن سعی میکنم دیگه به چیزی اهمیت نمیدم جواب تلفن دوستامو نمیدم خونه مادربزرگ و خالم هم نمیرم البته نمیگم شما مثل من باشیا نه من فقط خودمو دارم میگم ...
آونگ عزیز سلااااااااااااااااااااااا ااااااام:43:
دلم خیلی براتون تنگ شده بود ....
آره آونگ جان راست میگن که موفقعیت امروز تضمین موفقعیت فردا نیست چون هر موفقعیتی خودش کلی داستان بعدش هست ...
خداروشکر همه چیز خوب پیش میره الا یه چیزی که مهم ترین مسئله هستش
کیت کت میخواست کمکم کنه که رفت کاشکی همون موقع مشترک میشدم ...
مسئله اختلاف مذهب بر سر مسائل خرافاتی....اونم من اصلا مشکل ندارم فقط مامانم مشکل داره ...
سلام مائده جان امیدوارم همیشه شاد باشی
خوشحالم که خوب همه چیز پیش میره... الان چه مشکلی دقیقا سر اختلاف مذهب دارین؟ مک پیش میاد دو نفر دقیقاً عین هم باشن تو تفکرات حتی مذهبی.... خب چی برات اهمیت داره که ایشون نداره؟
مرسی ایداجان
راستش من مشکلی با ایشون ندارم چون خودم زیاد مذهبی نیستم اما مامانم ول کن نیست گیر داده به تمام روزهای تقویم که شهادته آخه من میگم تو الان داری زندگی میکنی انسانیت واست مهم نیست؟؟؟فقط معصومین؟همین؟میگه منو توجیه نکن من توجیه نمیشم با این حرفا ... نمیدونم چطور قانعش کنم که تو این دوره زمونه پاکی صداقت سر به ریزی انسانیت سالم بودن یه شغل خوب داشتن درستکار بودن خیلی مهم تر تا یه سری خرافات درباره مسائل مذهبی
راستی قضیه مهمونی حل شد بجای اینکه بیان خونمون روز جمعه دعوتمون کردن رستوران
مائده جان با مادرت اصلا بحث نکن و اینکه شما نمیتونی اعتقادات یه نفر دیگرو تغییر بدی.... شما باید به ایشون و اعتقاداتشون احترام بزاری... کسیم که با شما میخواد ازدواج کنه باید مادرتو با همین اعتقادات بپذیره.... عزیزم منم بیشتر به اصول اخلاقی اعتقاد دارم تا گرایشات مذهبی... در واقع تقریبا ادم مذهبی نیستم اما به مادرم احترام میزارم... وقتی دعا میخونه تو خونه اروم میشم... روزایی که شهادته دوست نداره حتی یه موسیقی آرومو بشنوه منم اگر باشم رعایت میکنم... با حساسیت زیاد وضو میگیره و سعی میکنه خیلی چیزا رو رعایت کنه... که اعتقاد من باهاش خیلی فرق داره ... بهش نمیگم من اعتقادم اینه خدا دوست داره باهاش حرف بزنی نه اینکه انقدر حساسیت داشته باشی... اما همیشه بهشون به اعتقاداتشون احترام میزارم... شما هم همین... هم مادرته هم زحمتتو کشیده هم بیشتر از همه دوست داره... به اعتقادات شخصیه هر کس احترام بزار گلم...:72:
آیدا جان فکر میکنم منظورمو اشتباه متوجه شدی بحث احترام به عقاید هست اما نه احترام من نسبت ب مادرم ....
خواستگارم با مامانم اختلاف مذهبی داره اما با من نه خب؟؟؟بعد حالا مامانم میگه من نمیخوام این با من اختلاف داشته باشه باااااااید بشه مثل خودم میگم نمیشه که اونم رو اصولش پایبدنه میگه اصولش تو سرش بخوره من هیچ جوره توجیح نمیشم سریع قاطی میکنه ... بحث من سر این مامانم به عقاید من و اون احترام نمیذاره
سلام مائده جون
خوشحالم عزیزم که اوضاع داره خوب پیش میره.نگران نباش .اگه صبور باشی و به مادرت فرصت بدی،با رفت و آمدهای بیشتر و نظر مساعد بقیه- مثل شوهر خاله ات- احتمالا نظر مادرت هم مساعد میشه.فقط عجله نکن عزیزم.امیدوارم جمعه هم روز خوبی برات باشه.در مورد ماموریتی که بر عهده ام بود متاسفانه نتونستم اون شخص رو پیدا کنم و شرمنده تو شدم.:47:
سلام دوستای خوبم راستش یه چیزی چند وقته تو ذهنمه اما نمیدونم باید چیکار کنم نمیدونم مطرح کردنش اینجا درست باشه یا خیر اما به هرحال اگه کسی کمکم کنه خوشحال میشم .....
راستش آقایی که الان همه در جریانش هستن خیلی افکار مدرن و تقریبا اروپایی داره اما من خیلی اینطوری فکر نمیکنم یعنی وقتی میخوام از عقیدم دفاع کنم نمیتونم انگار دهنم بسته میشه نمیدونم باید چطور بگم که ناراحت نشه یا بهش بر نخوره ... من خودم ادم مذهبی نیستم اما به یه اصول معتقدم ... اما نمیدونم چطوری بیانش کنم خواهش میکنم بهم میگید اصلا نمیتونم جراتمندانه رفتار کنم ...نظراتمون تو خیلی مسائل مشترک هست اما هیچ وقت نتونستم نظر خودمو جداگونه بیان کنم ... چون اون طوری صحبت میکنه با تمام اطمینان خاطر و سند و مدرک که ادم میمونه ... نمیدونم باید چیکار کنم .... سمت عقاید اون برم نرم نمیدونم