خیانت در توافقات و کارهای بدتر از خیانت جنسی!!

منظور من از حق به جانب اینه که اصلا از اشتباهات یا تقصیرات خودتون چیزی نمی گید
بعد همش می گید کار اونا خیانت بوده کثیف بوده اصلا دنبال دلایل عصبانیت اونا هستید ؟
آیا در صحبت با اونا هم همش از همین الفاظ استفاده می کنید ؟
حتی در مورد خارج رفتنتون می گید اگر هم روز اول بهشون نمی گفتم باز من سرپرست خانواده ام تصمیم میگیرم کجا زندگی کنم
این حرف اگر چه تو خیلی از زندگی ها همین طور هست اما وقتی با این لحن گفته میشه طرف مقابل واقعا می رنجه . اون هم حق انتخاب داره
چه زیاد بودن خانمهایی که به عشق همسرشون باهاشون حاضرن هر نوع زندگی حتی فقیر ترین حالت یا دورترین شهرها و کشورها رو با همسرشون می رن و از خانوادشون دور می شن اما با عشق به همسر ش
اید اگه شما هم با عشق و محبت گفته بودید و رفتار می کردید ایشون باهاتون می یومدن

دوست عزیز من اگر جای شما بودم جلسات رو طول میدادم و در نهایت میرفتم آمریکا
و یک قرون هم به ایشون نمیدادم و دیگه دادگاه نمیرفتم
و میذاشتم اون خانم بیاد آمریکا شکایتش رو پیگیری کنه (البته در اولین کار ممنوع الخروجش میکردم)

تو خود ایران اگه یک نفر شکایتی داشته باشه از یک نفر دیگه در شهر دیگه خیلی اذیت میشه تا بتونه جلسات رو تشکیل بده حالا وای بحال یک کشور دیگه در یک قاره دیگه

اصلا شما به فرض توی ایران متهم بشی ، مگه میخوای برگردی ، شما جز نوابغ این کشور هستی ،برو برای خودت آمریکا زندگیتو یکن و لذت ببر و بذار بعنوان یک کلاهبردار که جرمش ازدواج بوده دنبالت باشن

یا اگر قرار بود مالی پرداخت کنم نمیذاشتم این خانم و خانوادش پسر دیگه ای رو بد بخت کنن تا آخر عمر در ازدواج خودم نگهش میداشتم و از طرفی با یک زن دیگه توی آمکریکا ازدواج میکردم
تا این دختر بفهمه که بظاهر چند تا سکه و خونه رو کاسب شده اما اگر زندگی رو ادامه میداد بیشتر از اینها نصیبش میشد و دیگه باید توی خواب لذت بچه دار شدن و همسر داشتن رو ببینه

واقعا برای همه پسر های ایرانی متاسفم که به جرم ازدواج باید زندان هم بی افتند و تمام مال و اموالشونو یک دختر سواستفاده کن ببره ، مگه از ازدواج چی نصیب پسر میشه بجز تعهد و مسئولیت که انقدر ضرر به همراهش باشه

خیلی درد اوره

از اینکه مشکلتونو اینجا مطرح کردید تشکر میکنم چون برای خود من درس بزرگی شد ، البته چند مورد مشابه شما در این سایت مطرح شده بود

امیدوارم موفق باشی

شما نباید فقط روی این رفتار آخرشون بهشون بگید خائنببین
ید آدم ها دو دسته اند
گروه اول
آدمهایی که با هم دوستند چند سال با هم در کنار هم با سختی و آسونی به هم وفادارند . به هم کمک می کنن . در نهایت یه روز یکیشون تو گوش اون یکی می زنه حالا میشن دو دسته
دسته اول می گن حالا شناختمت عجب آدم عوضی بودی که زدی تو گوش من
دسته دوم میگن این که همیشه رفتارش خوب بود و حق به گردن من داشت حالا چی شد که این اتفاق افتاد شاید من مقصر بودم . ش
ما جزء کدوم دسته ایی ؟
میشه بخشید یه موقع هایی با بخشش زندگی قشنگ تر میشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh

با همه این که کار اونا درست نبوده که شما رو نصف شب کتک زدند اما چون خودتون هم چند بار خانومتون رو کتک زدین نباید خیلی زیاد این قضیه براتون غیر قابل گذشت باشه
چون خودتون می دونید آدم وقتی خیلی عصبانی میشه دست بلند می کنه پس اونا هم همین احساس رو داشتن
یه کم صبر کنید دوباره فکر کنید دوباره همه چی رو مرور کنید
شما نون و نمک هم رو خوردید 6 سال با هم ارتباط فامیلی داشتید حالا خیلی راحت حرف از جدایی می زنید بین خودتون و خدای خودتون بشینید و به قول دوستمون سنگاتون رو وابکنید ؟آ
یا همسرتون به شما عشقی نداشته آیا همه تقصیرات گردن ایشون بوده ؟
چی شد که خانواده ای که دختر مثل دسته گلشون رو حاضر بودن با 14 تا سکه به عقدتون دربیارن اینقد عصبانی شدن ؟
چرا شما حتی حاضر به گذشت نیستید ؟

---

دوست عزیز. ممنون که داری با من جلو میای و به عمق میری. واقعاً ممنون.

ولی اگه من در زندگی شخصی با همسرم مشکلی دارم این مجوزی میشه که ساعت 1 و 30 بامداد بیان بالای سر من و مالکیت من رو روی خونه تکذیب کنن و بعد 6 ماه خونه من و وسایل و مدارکم رو 6 ماه از من دریغ کنن و بعد مهریه اجرا بزارن و بعد مسکن جدید مطالبه کنن برای بدست آوردن حق طلاق؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

زنی که "نون و نمک" من رو خورده چرا کلید خونه رو داده به دست برادراش که بیان بالای سر شوهرش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همه تقصیرات گردن همسرم نبوده ولی اونقدری کار کثیف کرده که دیگه زندگی رو نابود کرده باشه . اون من رو دوست داشته والان هم از خدا میخاد که امکانی برای بازگشت داشته باشه ولی من دیگه اون زندگی رو نخواهم خواست . . .

اما این سوالتون خیلی بجاس و خیلی مهمه : "چی شد که خانواده ای که دختر مثل دسته گلشون رو حاضر بودن با 14 تا سکه به عقدتون دربیارن اینقد عصبانی شدن ؟"

خانومم عاشق این بود که جلب ترحم بکنه و براش دل بسوزونن. بویژه ترحم مادرش. خانوادش مادر سالار بود و 6 بچه بودن. شاید عقده دوران کودکی نمیدونم! به هر حال جزئیات زندگی ما رو به همه اعضای خانوادش می گفت و فقط قسمت سوزناک رو میگفت و فقط عکس العمل های من رو میگفت . . .

مثلاً فرض کنید دارن در میدان شهر یکی رو بخاطر تجاوز و فساد و قتل اعدام می کنن. حالا اگه قاتل به خانوادش بگه که ای خانواده من : ببینین اینا دارن من رو که دست و پام بسته است و بی دفاع هستم در کمال خونسردی می کشن. اونوقت اگه خانواده قاتل از اصل موضوع بی خبر باشن چی میشه؟ از قوه قضائیه به دلیل نامردی و بی عدالتی و پستی و خیلی چیزای دیگه متنفر میشن و به دنبال فرصتی هستن برای انتقام!!!!!!!!!!!!!!!

صحبت زیاده
به نظر من بشینید با خانومتون توافقی صحبت کنید و اگر حتی قراره جدا شید با خاطره بد و اتفاقات زشت نباشه
با هم صحبت کنید و با یادآوری خاطرات خوب گذشته ازشون بخواید که دست از شکایتشون بردارن و هر کدوم بنا به زحمتی که کشیده و. پولی که گذاشته حق و حقوق خودتون رو بردارید و در نهایت چون ایشون کارمند هم نیستند شما چیزی به عنوان مهریه بهشون بدید که ادامه زندگی براشون سخت و مشقت بار نباشه
به هر حال روزی همسر شما بوده و بهشون عشق می ورزیدید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh

منظور من از حق به جانب اینه که اصلا از اشتباهات یا تقصیرات خودتون چیزی نمی گید
بعد همش می گید کار اونا خیانت بوده کثیف بوده اصلا دنبال دلایل عصبانیت اونا هستید ؟
آیا در صحبت با اونا هم همش از همین الفاظ استفاده می کنید ؟
حتی در مورد خارج رفتنتون می گید اگر هم روز اول بهشون نمی گفتم باز من سرپرست خانواده ام تصمیم میگیرم کجا زندگی کنم
این حرف اگر چه تو خیلی از زندگی ها همین طور هست اما وقتی با این لحن گفته میشه طرف مقابل واقعا می رنجه . اون هم حق انتخاب داره
چه زیاد بودن خانمهایی که به عشق همسرشون باهاشون حاضرن هر نوع زندگی حتی فقیر ترین حالت یا دورترین شهرها و کشورها رو با همسرشون می رن و از خانوادشون دور می شن اما با عشق به همسر ش
اید اگه شما هم با عشق و محبت گفته بودید و رفتار می کردید ایشون باهاتون می یومدن

---

خوب از اشتباهات یا تقصیرات خودم بپرسید تا بگم!
خوب دلایل عصبانیت اونا هرچی که بوده دیگه کاری کردن که غیر قابل بازگشت هست. مثلاً من باید چه کاری کرده باشم که جوابش بشه شبیخون و بالا کشیدن خانه ام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بله دقیقاً از همین الفاظ استفاده میکنم. اگر اونا جای من بودن که با تبر دنبالم بودن. حالا من به خاطر اینکه مالباخته و آسیب دیده هستم لحنم تند میشه. آیا باید وقتی از این قضیه حرف می زنم شاد باشم؟

بله من تصمیم گیرنده هستم در خصوص محل زندگی. البته ایشون رو کویر لوت نمی بردم. می بردم به ثروتمند ترین ایالت امریکا. . .

زن حق انتخاب شوهرش رو داره ولی وقتی ازدواج کرد فقط حق داره به شوهرش مشاوره بده. من فمنیست نیستم و اعتقادی هم به شعار زدگی ندارم. سرپرست خانوار مرد هست نه زن. وای به اون زندگی که با شعار بره جلو و هیچ چیز در جای خودش نباشه . البته من خیلی آدم موفقی نشدم ولی ارزش ها و باور هایی دارم که شخصیتم رو شکل داده . . .

نمیدونم والله! با عشق گفتن دقیقاً چطوریه. بش گفتم تمام تلاشم رو میکنم که شرایط خوبی داشته باشی. بش گفتم کمکت می کنم زبانت عالی بشه و در بهترین دانشگاه های جهان ادامه تحصیل بدی. از توی ایران خونه مون رو در سواحل مجلل سن دیگو اجاره کردم و از حسابم پیش دانشگاه کسر میشد. اولش عاشق اون خونه شد ولی کم کم خانوادش رایش رو زدن . . .

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh

اون موقع که شما 90 درصد پول رو داده بودید به قول خودتون خونه رو امانت بهشون داده بودید و قرار بود با هم توش زندگی کنید
اما الان که نمی خواستید 11 میلیون خانومتون که (الان همون مقدار طلا ارزشش 40 میلیون هم میشه چون طلا خیلی بالا رفت .) داد رو بهش برگردونید زمانیه که قراره زندگیه مشترکتون تموم شه و شما اگه اینطور که من متوجه شدم نمی خواستید بهش برگردونید ایشون ترسیده که طلاقش که می خواید بدید ... چیزی هم بهش نمی رسه

---

برادر بزرگوار و محترم. من مال مردم خور نبودم. من ماهی 2 میلیون تومن فقط پول توجیبی به خانومم می دادم. سهمش از خونه رو هم نقداً پرداخت می کردم ولی اینکه قبل از اینکه خونه به نام من بشه اسم پول بیاره برای من قابل تحمل نبود و توهین آمیز بود. من برای 90 درصد ارزش اون خونه اعتماد کامل داشتم و امانت رو سپردم. اون برای 10 درصد ارزش خونه به شوهری که این همه با حسن نیت اعتماد میکنه ، بی اعتماد باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فکر کنید اصلاً من آدم بد! فکر کنید که ممکن بود طلاقش هم بدم! به هر حال من همون کسی بودم که با حسن نیت گام های مثبتی برداشته بودم. آیا زشت و زننده نیست که ایشون برای برگردوندن خونه خودم به من بدبین بشه؟ پس من خریت کردم که کل خونه رو دادم به اونا؟ خریت کردم که مهریه رو بالا نوشتم؟ احمق بودم که ماهی 2 میلیون میدادم؟ الاغ بودم که داشتم می بردمش امریکا؟

نه اون نمیتونست از خانوادش دور باشه و اونا رو انتخاب کرد. همین . . .

خب اگر حوصله اش رو دارید شما بفرمایید که خانومتون چه کار اشتباهی می کرده که مجازاتش کتک بوده ؟

- - - Updated - - -

من خانوم هستم آقا نیستم
برادر عزیز می دونم الان عصبانی و ناراحت هستید اما شاید اون یه لحظه یهو این سوال براش پیش اومده
به خاطر یه سوال که یهو به ذهنش رسید اینو نگید
خب خانومها طاقتشون کمتره یه دلیلش هم برای بعضی خانمها اینه که درآمد مستق ندارن
البته به هیچ عنوان تایید نمی کنم ولی احساس می کنم یهو این سوال براش پیش اومده پس اون 11 تومن چی میشه
آدما وقتی عصبانی یا ناراحت هستن بعضی وقتا یهو یه حرفایی رو می زنن که اگه تو شرایط عادی بودن نمی گفتن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مرد هزارچهره

دوست عزیز من اگر جای شما بودم جلسات رو طول میدادم و در نهایت میرفتم آمریکا
و یک قرون هم به ایشون نمیدادم و دیگه دادگاه نمیرفتم
و میذاشتم اون خانم بیاد آمریکا شکایتش رو پیگیری کنه (البته در اولین کار ممنوع الخروجش میکردم)

تو خود ایران اگه یک نفر شکایتی داشته باشه از یک نفر دیگه در شهر دیگه خیلی اذیت میشه تا بتونه جلسات رو تشکیل بده حالا وای بحال یک کشور دیگه در یک قاره دیگه

اصلا شما به فرض توی ایران متهم بشی ، مگه میخوای برگردی ، شما جز نوابغ این کشور هستی ،برو برای خودت آمریکا زندگیتو یکن و لذت ببر و بذار بعنوان یک کلاهبردار که جرمش ازدواج بوده دنبالت باشن

یا اگر قرار بود مالی پرداخت کنم نمیذاشتم این خانم و خانوادش پسر دیگه ای رو بد بخت کنن تا آخر عمر در ازدواج خودم نگهش میداشتم و از طرفی با یک زن دیگه توی آمکریکا ازدواج میکردم
تا این دختر بفهمه که بظاهر چند تا سکه و خونه رو کاسب شده اما اگر زندگی رو ادامه میداد بیشتر از اینها نصیبش میشد و دیگه باید توی خواب لذت بچه دار شدن و همسر داشتن رو ببینه

واقعا برای همه پسر های ایرانی متاسفم که به جرم ازدواج باید زندان هم بی افتند و تمام مال و اموالشونو یک دختر سواستفاده کن ببره ، مگه از ازدواج چی نصیب پسر میشه بجز تعهد و مسئولیت که انقدر ضرر به همراهش باشه

خیلی درد اوره

از اینکه مشکلتونو اینجا مطرح کردید تشکر میکنم چون برای خود من درس بزرگی شد ، البته چند مورد مشابه شما در این سایت مطرح شده بود

امیدوارم موفق باشی

---

دوست عزیز. اسفند ماه بود و قبل از این مسائل. به من پیشنهاد شد که اول خودم برم امریکا بعد به همسرم بگم بیاد دنبالم. سفت گفتم نه! من خیانت نمی کنم! من فرار نمی کنم! الان همون آدم ها به من میگن بجای اینکه در سواحل کالیفرنیا باشی داری پله های دادگاه رو بالا و پایین میری. جالبه بدونی که من راضی هستم! من ارزش هایی در درونم دارم که از همه چیز بالاترن. من هرگز شروع کننده خیانت نخواهم بود. من قصاص قبل از جنایت نمی کنم. فرار نمی کنم. ولی الان دیگه اون جنایت انجام شده و دقیقاً همون کاری رو که فرمودی دارم انجام میدم یا بهتر بگم که دیگه تمام شده و انجام شده . یعنی :

"اگر قرار بود مالی پرداخت کنم نمیذاشتم این خانم و خانوادش پسر دیگه ای رو بد بخت کنن تا آخر عمر در ازدواج خودم نگهش میداشتم و از طرفی با یک زن دیگه توی آمکریکا ازدواج میکردم
تا این دختر بفهمه که بظاهر چند تا سکه و خونه رو کاسب شده اما اگر زندگی رو ادامه میداد بیشتر از اینها نصیبش میشد و دیگه باید توی خواب لذت بچه دار شدن و همسر داشتن رو ببینه"

وقتی شما برید و نباشید، ایشون هم می تونه غیابی طلاق بگیره.

لج بازی نکنید.
من نه اون همه اعتماد بیخودی شما را درک می کنم (خونه خریدین، اونم نه به اسم خانمتون، که به اسم برادرخانمتون!!)
اونا می گن 14 سکه، شما الا و للا می گین باید هزار تا باشه ...

نه رفتار امروزتون را.

تا جایی که من می دونم خونه ای که با وام هست، می شه به نام زن و شوهر با هم زد.
شما می گی خونه را به اسم خانمم خریدم، چون وام به اسم خانم بود و نمی شد خونه با نام من بشه.
توی پست بعدی می گی خونه را به اسم برادرخانمم خریدم!

حرفهاتون خیلی واضح نیست.

تنها چیزی که من فهمیدم اینه که شما خیلی خیلی در شرایط روحی بدی هستید.
بهتره به کمک مشاور به خودتون کمک کنید.
مسائل حقوقی و مالی به کنار، الان واقعا لازمه مشاوره حضوری برین.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh

شما نباید فقط روی این رفتار آخرشون بهشون بگید خائنببین
ید آدم ها دو دسته اند
گروه اول
آدمهایی که با هم دوستند چند سال با هم در کنار هم با سختی و آسونی به هم وفادارند . به هم کمک می کنن . در نهایت یه روز یکیشون تو گوش اون یکی می زنه حالا میشن دو دسته
دسته اول می گن حالا شناختمت عجب آدم عوضی بودی که زدی تو گوش من
دسته دوم میگن این که همیشه رفتارش خوب بود و حق به گردن من داشت حالا چی شد که این اتفاق افتاد شاید من مقصر بودم . ش
ما جزء کدوم دسته ایی ؟
میشه بخشید یه موقع هایی با بخشش زندگی قشنگ تر میشه

---

شما آدم خوبی هستی که اینا رو مینویسی و من به شما احترام میزارم . . .

من جزء دسته دوم هستم ولی اگر قبلا بخشیده باشم و تکرار شده باشه چی؟ لطفاً لایحه زیر رو که به دادگاه دادم بخون. متاسفانه همش واقعیه!!!!!!!!!!

ریاست محترم شعبه ****** دادگاه خانواده ****** تهران
با سلام و احترام
اینجانب ****** فرزند ****** پس از بروز مشکلات خانوادگی با همسرم و خانواده همسرم دادخواستی به دادگاه تقدیم کردم جهت الزام همسرم سرکار خانم ****** فرزند ****** به تمکین . طی دادنامه شماره ******همسرم محکوم گردید به تمکین از اینجانب . ایشان به رأی صادر شده از شعبه ******دادگاه خانواده ****** تهران اعتراض نمود و پرونده به شعبه ****** دادگاه تجديدنظر استان تهران ارسال گردید و نهایتاً قضات دادگاه تجدید نظر طی دادنامه شماره ****** همسرم را مجدداً محکوم نمودند به تمکین از اینجانب .
اکنون قصد دارم روی رأی دادگاه اجرائیه گرفته و ایشان را اجبار نمایم به بازگشت و تمکین عام و خاص . ولی با توجه به سابقه رفتارهای نامتعادل همسرم و همچنین سابقه رفتارهای شک برانگیز خانواده همسرم ، خوف رفتارهای نا متعادل و بروز مشکل دارم . لذا از دادگاه محترم تقاضا دارم که در این زمینه از همسرم و خانواد اش تعهد مناسب گرفته شود .

1. سه مرتبه اقدام به خودکشی در مقابل من و چند مرتبه دیگر اقدام به خودکشی به گفته خودش و دور از چشم من
2. فحاشی و بدزبانی در مواجهه با مشکلات پیش پا افتاده زندگی
3. اقدام به خودزنی مکرر و جنون آمیز
4. توهین مکرر به خانواده من به خاطر اتفاقات سال های دور که در آن اتفاقات نیز غالباً همسرم مقصر بود
5. برداشتن مخفیانه گذرنامه من برای ممانعت از اخذ دکترای دوم پس از آنکه بنده موفق به اخذ پذیرش و کمک هزینه مالی قابل توجه از یکی از دانشگاه های برجسته امریکا شدم
6. خیانت در امانت و تصرف خانه اینجانب توسط خانواده همسرم (شرح این ماجرا مفصل است و قبلاً بوسیله مدارک پشتیبان در پرونده کلاسه ****** نزد شعبه ******دادگاه خانواده آمده است)
7. طرفداری همسرم از خیانت در امانت برادرش جناب آقای ****** مبنی بر تکذیب مالکیت من در خصوص خانه­ ای به آدرس ******
8. سپردن کلید منزل مشترک مان به برادران و پدرش برای اجرای عملیات شبیخون
9. طرفداری همسرم از پدر و برادرانش در اجرای عملیات شبیخون به من در خانه ­ی خودم به آدرس ******
10. التماس عجیب با حالات رعشه و لرزش بدن پس از آنکه اقدامات ناپسند مرتکب می شود برای پیش گیری از عواقب اقدامات زشت خودش و خانواده اش
11. خیانت در به اجرا گذاشتن مهریه ای که طبق توافق شفاهی و کلامی 14 سکه بود ولی با پیشنهاد من برای جلوگیری از تحقیر همسرم در مقایسه با دیگر دختران رو کاغذ عدد بالاتری درج گردید (در حال حاضر محکوم هستم به پرداخت مهریه همسرم به موجب دادنامه شماره ******)

همسرم فردی کم دانش و بسیار ساده است که مطلقاً تحت تاثیر خانواده خود قرار دارد و متاسفانه از جزئیات تا کلیات زندگی ما در یک اتاق فکر نامبارک با محوریت مادر همسرم برنامه ریزی می گردد . برخی رفتارهای شک برانگیز خانواده همسرم به قرار زیر است :

1. در حالی که مهمان خانه پدری همسرم بودم کوچکترین فرزند ایشان جناب آقای ****** بصورت ناگهانی در مقابل چشمان پدر ، مادر و سایر اعضای خانواده اش بدون مقدمه از یک اتاق خارج شد و شروع به فحاشی به من و خانواده من کرد و سپس در حالی که هنوز متوجه موضوع نبودم به سمت من حمله ور شد و ضرباتی را وارد آورد . ظاهراً ایشان مدتها است که تحت نظر روانپزشک قرار دارد تا بوسیله دارو و دیگر روش های تخصصی مشکلات روحی و روانی وی کنترل گردد .
2. جناب آقای ****** در مقابل چشمان فامیل خانواده همسرم ، پس از یک مشاجره کودکانه همسرم را مورد ضرب و شتم قرارداد و بنده ایشان را جدا کردم . اقدام همسرم در گلاویز شدن با کوچکترین برادرش در جمع روی یک مساله کوچک نیز نشان از عدم ثبات وی داشت .
3. پس از اعتراض من به رفتار زشت آقای ****** ، پدر ایشان طرفدار ایشان بود و بعدها همسرم نیز از او طرفداری می کرد .
4. برادران همسرم جناب آقای ****** و جناب آقای ****** ساعت 1 و 30 بامداد در حالی که برای رفتن به سر کار خواب بودم به همراه پدرشان وارد خانه ای شدند که با پول خودم خریده بودم و پس از ایجاد ضرب و جرح بنده را با لباس خواب خونین به خیابان انداختند . (شرح کامل ماجرا به همراه گواهی پزشکی قانونی ، شهادت شهود و غیره با ارجاع به پرونده کلاسه ****** نزد دادسرای ****** قابل دسترسی است)
5. اقدام شرم آور در ارائه دادخواست به دادگاه مبنی بر اینکه بنده منزلی برای سکونت خودم و همسرم ندارم پس از تصرف خانه ای که با پول خودم تهیه کرده بودم و تصرف تمامی متعلقات و وسایل من (هم اکنون 6 ماه است که همچنان خانه و وسایل من از بنده دریغ شده و البته بازپس گیری آنها را نخواهم خواست چرا که قانوناً در آرامش و احترام خانه را طی یک اعتماد غلط به خانواده همسرم داده ام و آنها نیز خیانت را در حق من به کمال رسانده اند)
6. عدم شرمندگی خانواده همسرم از سوء رفتار خود و دیگر اعضای خانواده شان و حمایت مکرر از اقدامات شرم آور
7. کبر و غرور عجیب مادر همسرم و نقش مخرب ایشان در انجام اقدامات شرم آور توسط همسرم و تخریب زندگی مشترک من و همسرم به اسم حمایت از زندگی مشترک ما و به اسم دلسوزی برای همسرم
8. مراجعه مادر و برادر همسرم به منزل پدر من و نسبت دادن دروغ های عجیب به بنده و حرکت در راستای عمیق­تر کردن مشکلات بوسیله گستاخی به خانواده من و عدم حفظ حرمت ها و حریم ها
9. گریه مادر همسرم و التماس برادر همسرم جناب آقای ****** به خانواده من برای جلوگیری از جدایی در حالی که خودشان شروع به توهین، دروغ و سوء رفتار کرده بودند و عملاً بجای حل مشکل آن را شدت داده بودند
10. وجود سابقه طلاق مشابه در خانواده همسرم و مطرح شدن احتمال عدم تعادل در برادر همسرم جناب آقای ****** توسط خانواده همسر قبلی ایشان

با تجدید احترام

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh

شما نباید فقط روی این رفتار آخرشون بهشون بگید خائنببین
ید آدم ها دو دسته اند
گروه اول
آدمهایی که با هم دوستند چند سال با هم در کنار هم با سختی و آسونی به هم وفادارند . به هم کمک می کنن . در نهایت یه روز یکیشون تو گوش اون یکی می زنه حالا میشن دو دسته
دسته اول می گن حالا شناختمت عجب آدم عوضی بودی که زدی تو گوش من
دسته دوم میگن این که همیشه رفتارش خوب بود و حق به گردن من داشت حالا چی شد که این اتفاق افتاد شاید من مقصر بودم . ش
ما جزء کدوم دسته ایی ؟
میشه بخشید یه موقع هایی با بخشش زندگی قشنگ تر میشه

---

شما آدم خوبی هستی که اینا رو مینویسی و من به شما احترام میزارم . . .

من جزء دسته دوم هستم ولی اگر قبلا بخشیده باشم و تکرار شده باشه چی؟ لطفاً لایحه زیر رو که به دادگاه دادم بخون. متاسفانه همش واقعیه!!!!!!!!!!

ریاست محترم شعبه ****** دادگاه خانواده ****** تهران
با سلام و احترام
اینجانب ****** فرزند ****** پس از بروز مشکلات خانوادگی با همسرم و خانواده همسرم دادخواستی به دادگاه تقدیم کردم جهت الزام همسرم سرکار خانم ****** فرزند ****** به تمکین . طی دادنامه شماره ******همسرم محکوم گردید به تمکین از اینجانب . ایشان به رأی صادر شده از شعبه ******دادگاه خانواده ****** تهران اعتراض نمود و پرونده به شعبه ****** دادگاه تجديدنظر استان تهران ارسال گردید و نهایتاً قضات دادگاه تجدید نظر طی دادنامه شماره ****** همسرم را مجدداً محکوم نمودند به تمکین از اینجانب .
اکنون قصد دارم روی رأی دادگاه اجرائیه گرفته و ایشان را اجبار نمایم به بازگشت و تمکین عام و خاص . ولی با توجه به سابقه رفتارهای نامتعادل همسرم و همچنین سابقه رفتارهای شک برانگیز خانواده همسرم ، خوف رفتارهای نا متعادل و بروز مشکل دارم . لذا از دادگاه محترم تقاضا دارم که در این زمینه از همسرم و خانواد اش تعهد مناسب گرفته شود .

1. سه مرتبه اقدام به خودکشی در مقابل من و چند مرتبه دیگر اقدام به خودکشی به گفته خودش و دور از چشم من
2. فحاشی و بدزبانی در مواجهه با مشکلات پیش پا افتاده زندگی
3. اقدام به خودزنی مکرر و جنون آمیز
4. توهین مکرر به خانواده من به خاطر اتفاقات سال های دور که در آن اتفاقات نیز غالباً همسرم مقصر بود
5. برداشتن مخفیانه گذرنامه من برای ممانعت از اخذ دکترای دوم پس از آنکه بنده موفق به اخذ پذیرش و کمک هزینه مالی قابل توجه از یکی از دانشگاه های برجسته امریکا شدم
6. خیانت در امانت و تصرف خانه اینجانب توسط خانواده همسرم (شرح این ماجرا مفصل است و قبلاً بوسیله مدارک پشتیبان در پرونده کلاسه ****** نزد شعبه ******دادگاه خانواده آمده است)
7. طرفداری همسرم از خیانت در امانت برادرش جناب آقای ****** مبنی بر تکذیب مالکیت من در خصوص خانه­ ای به آدرس ******
8. سپردن کلید منزل مشترک مان به برادران و پدرش برای اجرای عملیات شبیخون
9. طرفداری همسرم از پدر و برادرانش در اجرای عملیات شبیخون به من در خانه ­ی خودم به آدرس ******
10. التماس عجیب با حالات رعشه و لرزش بدن پس از آنکه اقدامات ناپسند مرتکب می شود برای پیش گیری از عواقب اقدامات زشت خودش و خانواده اش
11. خیانت در به اجرا گذاشتن مهریه ای که طبق توافق شفاهی و کلامی 14 سکه بود ولی با پیشنهاد من برای جلوگیری از تحقیر همسرم در مقایسه با دیگر دختران رو کاغذ عدد بالاتری درج گردید (در حال حاضر محکوم هستم به پرداخت مهریه همسرم به موجب دادنامه شماره ******)

همسرم فردی کم دانش و بسیار ساده است که مطلقاً تحت تاثیر خانواده خود قرار دارد و متاسفانه از جزئیات تا کلیات زندگی ما در یک اتاق فکر نامبارک با محوریت مادر همسرم برنامه ریزی می گردد . برخی رفتارهای شک برانگیز خانواده همسرم به قرار زیر است :

1. در حالی که مهمان خانه پدری همسرم بودم کوچکترین فرزند ایشان جناب آقای ****** بصورت ناگهانی در مقابل چشمان پدر ، مادر و سایر اعضای خانواده اش بدون مقدمه از یک اتاق خارج شد و شروع به فحاشی به من و خانواده من کرد و سپس در حالی که هنوز متوجه موضوع نبودم به سمت من حمله ور شد و ضرباتی را وارد آورد . ظاهراً ایشان مدتها است که تحت نظر روانپزشک قرار دارد تا بوسیله دارو و دیگر روش های تخصصی مشکلات روحی و روانی وی کنترل گردد .
2. جناب آقای ****** در مقابل چشمان فامیل خانواده همسرم ، پس از یک مشاجره کودکانه همسرم را مورد ضرب و شتم قرارداد و بنده ایشان را جدا کردم . اقدام همسرم در گلاویز شدن با کوچکترین برادرش در جمع روی یک مساله کوچک نیز نشان از عدم ثبات وی داشت .
3. پس از اعتراض من به رفتار زشت آقای ****** ، پدر ایشان طرفدار ایشان بود و بعدها همسرم نیز از او طرفداری می کرد .
4. برادران همسرم جناب آقای ****** و جناب آقای ****** ساعت 1 و 30 بامداد در حالی که برای رفتن به سر کار خواب بودم به همراه پدرشان وارد خانه ای شدند که با پول خودم خریده بودم و پس از ایجاد ضرب و جرح بنده را با لباس خواب خونین به خیابان انداختند . (شرح کامل ماجرا به همراه گواهی پزشکی قانونی ، شهادت شهود و غیره با ارجاع به پرونده کلاسه ****** نزد دادسرای ****** قابل دسترسی است)
5. اقدام شرم آور در ارائه دادخواست به دادگاه مبنی بر اینکه بنده منزلی برای سکونت خودم و همسرم ندارم پس از تصرف خانه ای که با پول خودم تهیه کرده بودم و تصرف تمامی متعلقات و وسایل من (هم اکنون 6 ماه است که همچنان خانه و وسایل من از بنده دریغ شده و البته بازپس گیری آنها را نخواهم خواست چرا که قانوناً در آرامش و احترام خانه را طی یک اعتماد غلط به خانواده همسرم داده ام و آنها نیز خیانت را در حق من به کمال رسانده اند)
6. عدم شرمندگی خانواده همسرم از سوء رفتار خود و دیگر اعضای خانواده شان و حمایت مکرر از اقدامات شرم آور
7. کبر و غرور عجیب مادر همسرم و نقش مخرب ایشان در انجام اقدامات شرم آور توسط همسرم و تخریب زندگی مشترک من و همسرم به اسم حمایت از زندگی مشترک ما و به اسم دلسوزی برای همسرم
8. مراجعه مادر و برادر همسرم به منزل پدر من و نسبت دادن دروغ های عجیب به بنده و حرکت در راستای عمیق­تر کردن مشکلات بوسیله گستاخی به خانواده من و عدم حفظ حرمت ها و حریم ها
9. گریه مادر همسرم و التماس برادر همسرم جناب آقای ****** به خانواده من برای جلوگیری از جدایی در حالی که خودشان شروع به توهین، دروغ و سوء رفتار کرده بودند و عملاً بجای حل مشکل آن را شدت داده بودند
10. وجود سابقه طلاق مشابه در خانواده همسرم و مطرح شدن احتمال عدم تعادل در برادر همسرم جناب آقای ****** توسط خانواده همسر قبلی ایشان

با تجدید احترام